من مليكا هستم حدود يك سال است كه با هري آشنا شده ام من مي خواهم عضو گروه گريفيندور شوم ولي نمي دانم چطوري لطفا به من كمك كنيد.

با سلام
من آرش هستم و 16 سال دارم.چهار سال پیش کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز را هدیه گرفتم و به این شکل با هری پاتر آشنا شدم.

سلام من صنم هستم 15 سالمه سال دوم دبرستانم رشته گرافيك. اولين كسي كه به من هري رو معرفي كرد دختر عمه ام بود كه اين كتاب رو روز تولدم بهم هديه داد و از اون روز به بعد هر چيزي در مورد هري پاتر باشه از كتابها تا مجله ها و پستر ها و فيلم ها و بازي هاش رو همه رو جمع مي كنم اتاقم پر از پسترهاي هري و دوستانش هستش كتاب ششم رو جلد اول رو خوندم و واقعا خيلي ناراحتم چون جلد دومش رو هنوز پيدا نكردم و بهم گفتن 2ماه ديگه مياد. خب فعلا فكر كنم كافي باشه. روزتون پر از سحر و جادو باشه. خداحافظ

من امید هستم 19 ساله از تهران . من یک بار کتاب 1 خواندم و عاشقش شدم

من بارون خون آلود مردم 3008 سالم و من از طریق یکی از وبلاگ ها عاشق این سایت شدم من میخام معلم نگهداری جانوران شگفت انگیز و زیستگاه های آن بشم (بدون شوخی)

نام و نام خانوادگی:بردیا اخباری
لقب((در مدرسه یکی از بچه ها مرا با این اسم صدا می زند چون یکم چاقم)):فیل
سن : 15
زمان تولد : 9/2/1370 دور و بر ساعت 13
محل تولد : تهران
محل زندگي : تهران
وزن:76
رنگ چشم : مشکی
رنگ مو: سياه
برنامه روزانه در تابستان:
ساعت 7 صبح از خواب بیدار میشم.بعد از آن به حمام می روم و بعد نیز صبحانه می خورم.ساعت 8 تا 12 درس می خوانم((ترکیبیات برای المپیاد کامپیوتر)).بعد از آن میرم اینترنت تا 1.سپس ناهار می خورم و از آن به بعد دوباره کارهایم را تکرار میکنم.البته ساعت 7 به بعد به مهمانی میرویم یا مهمان به خانه مان میاید.
اطلاعاتی بیشتر:
امسال من به کلاس اول دبیرستان می روم و دبیرستانی که در آن تحصیل می کنم انرژی اتمی میباشد.برای اطلاعات بیشتر یک برادر بزرگتر از خودم دارم که امسال باید کنکور بدهد.بچه خوبی هم هستم یعنی مثبتم.
علاقمندی ها:
به فیلم های پاگنده و جکی چان علاقه خاصی دارم و کتاب هم زیاد می خوانم البته اگر رمان باشد.می توانم بگویم که تا به حال بیش از 200 کتاب خوانده ام که حدود 150 تا از آنها رمان میباشد.50 تای دیگر هم تاریخ است.از دروس مدرسه هم علاقه وافری به کتابهای تاریخی دارم.برای محض اطلاع می گویم که کتاب تاریخ معاصر سوم دبیرستان را نیز خوانده ام.
نام کاربری در سایتهای دیگر:
besoyenoor.com:نام کاربری Lordvoldemort
hogwarts.ir:لردولدمورت
persianwizards.com:لردولدمورت
persianlord:لردولدمورت
این بود خلاصه بیوگرافی من.

با عرض سلام
من سارو (saro) هستم 17 سالمه از شیراز
یه روز به کتابفروشی محلمون رفتم دیدم رو شیشش زده هری پاتر و زندانی آزکابان
اینطوری با کتاباش آشنا شدم.

توسط لرد ولدمورت از زبان فینگیلیش به فارسی برگردان شد! دوست عزیز لطفا فنگلیش ننویس!!!!

سلام من مرضيه عابدي هستم 15سالم هست خوب از طريق داداشم به هري علاقه مند شدم به هري و انگ (مخصوصاسبك metal) رو دوست دارم

خب سلام من ملینا هستم 17 ساله که دارم عمر میکنم خب 4 ساله که با هری زندگی میکنم ولی اولین بار از طریق دوستم به هری آشنا شدم که ایشالله خدا 1000 سال عمرش بده و به جز هری از ارباب حلقه ها و خیلی چیزای دیگه خوشم میاد.


توسط لرد ولدمورت از فینگیلیش به فارسی برگردان شد! دوست عزیز لطفا فارسی بنویس!

چه جالب...من خودمو معرفي نكردم...

نام:سجاد
فاميل:مزين(mozayan) بعضي ها به اشتباه ميخونن (mazin)
سن:چهام مرداد امسال 17 سالم تموم شده و الان هستم تو 18 سال.كنكور دارم

وضع مادي خونواده:اول خوب بود و بعد خراب شد!!
وضع ديني خوانواده:خدارو قبول داريم و فقط اونو ميپرستيم بدون هيچ واسطه اي...به همه دين هاي الهي هم معتقديم و همو دوست داريم...
خصوصيات خاص چهره:نميدونم چه شكليم..فقط ميدونم دماغم بزرگه!!
قد:168!!!!!
وزن:52 (از وقتي يادمه لاغر بودم)
وضعيت اخلاقي:مشكوك به نگاه هاي مردم روي بيني ام...علاقه اي به دوست جمع كردن ندارم.و فقط يك دوست صميمي دارم..و هميشه بقيه دوستانم رو با تيكه پروندن ميرنجونم(اونا هم منو ميزنن)....هميشه دنبال هدف بالاي بودمو هستم..هيچ وقت به متوسط راضي نميشم...هر چيزي كه ميخوام بشم بايد بهترين بشم...كمي شوخ هستم(ولي نميتونم اين شوخ رو تو رول بيارم..نميدونم چرا)...چرتو پرت گو هم هستم....و از همه بد تر...خصوصيتي كه هميشه دوستام بهم ميگن:مغرور....يك انسان خيلي مغرور و بدون عيب ميدونم خودمو...بابام هم مثل خودمه..يعني من مثل بابام هستم...از كارهاي شريكي بدم مياد..چه ساندويچ شريكي چه شركت شريكي...دوست دارم هر كاري ميكنم خودم باشم....اصلا حوصله بحث در مورد يه موضوع رو ندارم.اين شعار منه«به من چه طرف نميفهمه...من كه نبايد وقتمو طلف كنم تا به اون بفهمونم»
علاقه مندي ها:از بچگي علاقه شديدي به ستاره شناسي داشتم...يه خورده بزرگتر شدم...علاقه مند به هنر(كه اگر ادامه ميدادم الان بودم «سرژ گوگن»)و بعد يهوي علاقه مند به كامپيوتر...مخصوصا به انميشن سه بعدي تو كامپيوتر....خيلي خفن دو سال كار ميكردم تو خونه...خودم تري دي مكس رو ياد گرفتم(البته براي سطح پيشرفتش كتاب گرفتم)..بعد ديدم اصلا تري دي مكس عطش انيمشن منو ارضا نميكنه..رفتم طرف مايا...خيلي كار كردم باهاش...داشتم پيشرفت ميركدم كه يهو سال سوم دبيرستان شد و درس ها زياد.....گزاشتم كنار تا بعد از كنكور....بعد تو سال سوم علاقه مند به فيزيك شدم....يه چند ماهي اينجوري بود...بعد قاتي كردم دوباره رفتم طرف كامپيوتر...شد دوتا...اولي:فيزيك....دومي:انيميشن...ولي تازه گيا فهميدم كه من برا كار ديگه اي ساخته شدم...و اون چيزيه كه از بچگي بهش علاقه داشتم«ستاره شناسي»....الان تنها هدفم براي كنكور دادن همين رشتست
استعداد ها: استعداد د چرتو پرت گويي...ضد حال زدن...و انيميشن و فيزيك(دبيرستان).....بيشترين استعدادي كه تاحالا تو خودم كشفيدم نقاشي بود...الان وقتي نقاشي اول راهنماي رو نگاه ميكنم باورم نميشه كه كاره خودمه...البته بابام خيلي مشوقم بود....ولي هيچ گونه استعاداددي در زمينه داستان نوشتن ندارم.هيچي...نه حتي اونقدر هم نه..هيچي...ولي تخيل نسبتا خوبي دارم...يعني وقتي تو راهنماي معلم انشا موضوع ازاد ميداد هميشه چيزهاي تخيلي مينوشتم ولي چون تو خود فن نوشتن استعداد نداشتم معلمون حرص ميخرود و ميگفت«اقاي مزين...شما خيلي بد تعريف ميكني...ولي تخبل خوبي داري» براي همين هيچ وقت 20 نشدم.....در ضمن...املاي بشدت ضعيفي دارم..هميشه تو دوران راهنماي پايينترين نمره من املا بود...هنوزم املام خوب نيست....
گوشم هم كمي ضعيفه ...گاهي وقتا براي مطالعه مجبورم عينك بزارم كه البته خيلي اعصابم خراب ميشه.


حالا چطوري با هري پاتر اشنا شدم.هيچي...فيلم 1 رو ديدم گرفتم برم بخرم...ولي يادم رفت...فيلم 2 رو ديدم..گفتم برم بخرم...يادم رفت...فيلم 3 رو ديدم..گفتم برم بخرم...ولي يادم موند و خريدم...كتاب 3 و 4 و 5 رو خوندم..الانم دارم 6 رو تموم ميكنم.و حس خوندن كتاب 1 و 2 نيست.
چطوري با سايت اشنا شدم:از تو مجله دنياي تصوير چند تا سايت براي هري پاتر نوشته بود...همرو امتحان كردم...خيلي ها كه اصلا نميومد..خيلي ها هم خيلي كند بود...اول ماگل نت رفتم ديدم خارجيه هيچي نميفهمم...عكس فقط نگاه كردم...بعد زدم رو جادوگران ديدم تقريبا سريعه...البته اون موقع قالبش كند تر بود....خلاصه اول عكس نگاه ميكردم و بعد هم كه جريانات داره كه خصوصيه و فقط عده معدودي ميدونند.

در ضمن..يادم رفت...پسري هستم كاملا ضد جنگ...هر جنگي...چه جنگ پيامبر..چه چنگ امريكا