هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: باشگاه ترک اعتیاد ( سه دسته پارو!)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
#18

لرد امیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۳ جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۴۰ پنجشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۴
از جمهوری خودمختار غولاباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 175
آفلاین
در همین لحظه تلفون زنگ میزنه
پرستار:باشگاه ترک اعتیاد سه دسته جارو بفرمایید؟
لرد امیر: خودتو لوس نکن منم...
پرستار(با صدای یواش): سلام تویی ...خوب چی شد؟
لرد امیر:رسید.
پرستار (فریاد):رسید؟
لرد امیر :هیسسسسسسسس...اه....
پرستار(دوباره آروم): خوب چیها هست؟
لرد امیر : هرچی که بخوای...علف...پنیر...شربت...
پرستار:دمت فیوز بابا...حالا کی برام میاری؟
لرد امیر : نمی دونم ...شنیدم یه مامور فرستادن بین مریضات...خطرناکه...اوخ من باید جیم شم...بوق...بوق...
پرستار:الووووووووووو الوووووووووو


جاوید باد، کشورم...سرزمین علم و هنر...غولاباد...
www.deireno.mihanblog.com
تصویر کوچک شده


Re: باشگاه ترک اعتیاد ( سه دسته پارو!)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۴
#17

هکتورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۱ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۰۸ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۹
از تالار راونکلا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 255
آفلاین
هکتور میاد تو.
هکتور :سلام خانوم پرستار.
پرستار:بفرماید
هکتور :شما معتاد به اینترنت هم ترک میدید.
پرستار:بله عزیزم معتاد کی هست.
هکتور:خودم.
پرستار:خوب در روز چند ساعت مصرف میکنی.
هکتور:پنج ساعت خانوم
پرستار:خیلی زیاده باید یک ماه اینجا بمونی.
هکتور :خانوم من خانواده دام نمیشه کمتر باشه.
پرستار:نه حالا برو بخش 10 الان من میام
هکتور میره بخش ده.
پرستار میاد.
هکتور راستی خانوم پرستار خط تلفن هم دارید.
پرستار:وای تو از اون معتادایی ها
هکتور :خانوم لب تاب چب
پرستار



Re: باشگاه ترک اعتیاد ( سه دسته پارو!)
پیام زده شده در: ۶:۵۴ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۴
#16

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
سوسك: بيا... خانوم پرستار؟ من همون كه پنج ماه پيش اومدم اينجا و ترك كردم...
پرستار: خب؟
سوسك: حالا دوستم رو هم آوردم كه تركش بدم...
پرستار: دوستت كيه؟
سوسك: كوييرل...
پرستار: چي مي كشه؟
سوسك: نمي دونم... بگذارين از خودش بپرسم... كوييرل... چي مي كشي؟
كوييرل: هر ژي كه فك كني... از اكشتاژي گرفته تا كريشتال...
پرستار: خوب آقاي شوسك... نه سوسك ما اين معتاد زنجيري رو تا سه روز ديگه تركش ميديم...
كوييرل: ژه ژوري؟
پرستار: انواع و اقسام شكنجه... دردناك ولي در ترك معتادهايي مثل تو موثر...
سوسك: پس خانوم پرشتار... نه پرستار... اين فعلا اينجا باشه... شايد سه روزه ديگه اومدم دنبالش...


سلطان سوسك بي همتا!


Re: باشگاه ترک اعتیاد ( سه دسته پارو!)
پیام زده شده در: ۶:۲۱ جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۸۳
#15

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
شوشك: شما از كژا فهميدين من معتادم؟
همه: مگه تو هم معتادي؟
شوشك: به ژان خودم من اخفال شدم1
همه: اي معتاد! اي معتاد! اي مخل نظم و آرامش جامعه! بكشينش!
شوشك: نه! به ژان خودم نباشه به ژان بچه هام تركش مي كنم!
همه: ماشاءالله! به تو ميگن معتاد خوب!
شوشك:


سلطان سوسك بي همتا!


Re: باشگاه بدنسازی سه دسته پارو!
پیام زده شده در: ۱:۵۵ جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۸۳
#14

هگرید


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۹ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰
از دره غولها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 300
آفلاین
اول یه توصیه به مانیا :
اینقدر پست های دو خطی نزن ! چون ممکنه به قول هرماینی من کهیر بزنم !
======================================
دوشتا ژمع بشید میخوام براتون شخنرانی کنم !
بابا ! کی گفته اعتیاد بده ! خیلی هم خوفه ! من اژ وقتی که معتاد شدم خیلی خوف شدم ! خیلی قوی شدم ! مشت میژنم توی حوژ آب تا مچ دشتم میره تو ! تاژه دارم تمرین میکنم که تا باژو توی آب فرو بره ! تاژه جدیدا فوت میکنم توی هوا اگه هوا شرد باشه بخار میاد بیرون ! تاژه پرواژ هم میکنم ! امروز شبح از روی جوب کوچمون پریدم اونورش ! خودم هم باورم نمیشد ! هر روژ که میخواشتم ازش رد شم بی خیال میشدم ولی امروز پریدم !
جماعت معتاد : خر پف خر پف خر پف خر پف

رودی در حالی که از خواب پریده : من موافقم !


آدمي از عالم خاکي نمي آيد به دست !
عالمي ديگر ببايد ساخت ! وز نو آدمي


Re: باشگاه بدنسازی سه دسته پارو!
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۳
#13

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
مانیا خانم شما حتما با قوانین آسلامی آشنایی نداری اگه اینطوره من سعی میکنم در مدل ریاضی برای شما توضیح بدم
ببنید رودی عزیز ما یه متغیر استاتیک داره که گنجایشش بر حسب قوانین آسلامی 4 تا است ولی یه متغیر داینامیک هم داره که باز بنا به قوانین آسلامی محدودیتی نداره و مثل پوینتر عمل میکنه
یه جور دیگه بخوای برات بگم با مدل مسنجری میگم
ببین این رودی یه گروه داره که توش فقط 4 نفر رو اد کرده و برای همشون sleath setting رو فعال کرده ولی یه گروه باز هم داره که الی ماشا... توش ریخته

خب شما حالا متغیر های استاتیک و داینامیک رو پیدا کنید به عنوان تمرین برای جلسه بعد
ضمن اعتیاد طبق قوانین آسلامی مشکلی نداره به شرطی که تریاکش ... ببخشید نوشیدنی کره ایش از نوع مرغوب باشه


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


بدون نام
راوی خودمم !
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
دنیس میاد توی باشگاه .............. ونوس که داشت با سیریوس سحبت میکرد : چرا معتاد شدی ای بد بخت مفلوک ؟!
سیریوس : رفیق بد و ملات خوب !!!!
ونوس یه دفه یه نیگاه نافرمی به دنیس مین دازه : آقا ؟
دنیس : بنده دنیش کریوی هشتم ...... برادر کالین
ونوس : آها .............. خوب بفرماین !
دنیس سیگارو روشن میکنه و . بعد یه نیگا به ونوس میندازه و شروع میکنه : من می خواشتم بدونم اینجا افرادی که مشه من معتاد نیشتنم میتونن بیان بدن شاژی آبجی ؟
ونوس :
دنیس : چیه عژِیژم ؟ آدم شالم به عمرت ندیدی ؟
ونوس : نه متاسفانه اینجا مخصوص معتاداس !
دنیس : بی خی خی آبجی ! حالا اگه شوما مارو اشتخدام کنین قول میدم فردا برم معتاد شم !
ونوس : اگه فردا میری معتاد شی نو پرابلم !!!!!!!!!!!!!!!!
((( به دلیل فساد این این قسمت از پست از نشان آن معذوریم ! )))
دنیس : بیبین آبجی ما یه شری لوازم بادی بیلدینگ اژ اون وره آب آوردیم میخوایم با داداش کالین ردش کنیم بره پی کارش . خریداری ؟
ونوس : من ..... من من من نمنمنمنمنمنم !!!!!!!!! خوب آره قیمت ؟
دنیس : ریدیف کیلو 3200! به بچ حشن بگم بار کنه بیاره آبجی ؟
ونوس : خوب اگه فله ایه بگو بیارن !
دنیس : بیبین آبجی یه چی دیگه ....... اژ این پشترا هش که یارو بیناموسه داره بدن شاژی میکنه میخوای !؟ اگه میخوای بگو که شب بیشینیم با کالین بدنا رو خط خطی کنیم پیدا نباشه !
ونوس : نه قربونش دست درد نکنه ........ پس به این بچحسن بگو بیاره
دنیس : زنگ زدم ریدیفه حالا میاره !
____________ پس از چند ثانیه بچحسن با پیکانه جی اف سی آمد ! ( جواد فول سیستم ! ) __________


ویرایش شده توسط دنیس کریوی در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۱۸ ۱۶:۰۷:۰۲


Re: باشگاه بدنسازی سه دسته پارو!
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
#11

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
من در حالی که به تخت بسته شدم چشم می افته به هری
-هری خوبی؟
هری:إ کالین توام اینژایی؟چرا بشتنت؟
من نگاه میکنم به آرتور
آرتور:تقصیر من که نبود از ونوس بپرس
هری:ونوش اینا چرا اینژا بشته شدن؟
ونوس:آخه معتاد شدن؟
هری:راش میگه کالین؟ای کلک حالا دیگه با ما هم؟خوب میگفتی حالا ژنش منش چیزی داری؟
من: بابا این ونوس معتاد و از غیر معتاد تشخیص نمی
ده
هری:گفتی نمیده؟کجا ونوش نمیده؟نمید من کجاش من نمیدمو میخوام
ونوس:چیزی می خوای هری؟
هری:آره إکش داری می خوام نمیدمو ببینم
ونوس:إکش چیه یه جور دوربینه؟
هری:نه بابا قرشه...
ونوس:چی قر شه؟ما که اینجا ماشین نداریم تصادف کنه قر شه
من و آرتور:
من:آخه ونوس جان منظورش قرص اکسه یه جور ماده مخدره
ونوس:دفعه بعد وسط حرفم بپری میدم یه آمپول بیهوشی لونا بهت بزنه ها
من: آرتور یه کاری بکن
آرتور یه فشار میاره طنابا پاره میشه چوب دستیشو در میاره
یه طاسم فرمان رو ونوس اجرا میکنه...
آرتور تو ذهن ونوس:ببین یه معتاد این نشونه هاشه....
حالا نشونه هایی غیر اینا رو پاک کن از ذهنت و بعد طلسمو باطل میکنه
من:ونوس بیا منو باز کن...
ونوس: إ کالین کی تورو اینجا بسته بیاین بازش کنید کالینو هری رو ببندید برین آموسم بر گردونید تا نرفته
من و کالین. وآرتورم بریم دنبال نمید بگردیم...
(ادامه بدید)


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: باشگاه بدنسازی سه دسته پارو!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
#10

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۴۷ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۴
از بارو_خانه ی ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 192
آفلاین
آرتور يك دفعه مياد تو.دو نفر دست و پاشو ميگيرن ميبرنش ميبندنش رو تخت.
آرتور:ا ولم كنيد چرا بستينم ب تخت آخه اهه ولم كن آقا.
ونوس:هيكلت به معتادا ميخوره اصلا تو براي چي اومده بودي اينجا؟
آرتور:اومده بودم ه سري به هري بزنم
ونوس:پس اومده بودي ازش مواد بگيري
آرتور: نه بابا.كالين گفت ميره اينجا منم باهاش اومدم
ونوس:پس كالينم معتاده؟ببندينش
كالين:اي بتركي آرتور.
كالينو ميبرن رو تخت كنار آرتور
بعد يه دفعه آموس مياد
آموس:كشي مواد نداره بده؟
آرتور:ا اينم معتاده!
ونوس:ايشون هيچ موردي ندارن نگفتين چي ميخواين؟مواد تهيه ي كيك؟
آموس:نه از اونا نميخوام از اين هريون ها ميخوام!
ونوس:چي هري؟
آموس:نه مواد ديگه از اينا كه شفيدن و ميكشنشون.
ونوس:نكنه آدامس ميخواي چه نوع ميخواي حالا اربيت ريلكس
آموس:آهان ريلكش يه چيزي هست كه آدمو ريلكش ميكنه
ونوس:بيا اينم از اين ريلكسا
آموس:اينا جديدن؟
ونوس:آره كارخونه ش تازه از اينا زده
آموس:خداحافژ من رفتم
ونوس:خداحافظ
آرتور و كالين:


I come back


Re: باشگاه بدنسازی سه دسته پارو!
پیام زده شده در: ۱۵:۲۲ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۳
#9

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
تق تق تق...ونوس از خواب میپره
-لونا برو اون درو واکن
لونا:نه من نمیرم خودت برو دارم مجلمو میخونم (در حالی که مجله سروتشو نشون ونوس میده)
ونوس پا میشه میره درو وا میکنه
-إ کالین تویی؟
من:هری اینجاست؟
ونوس:آره رو تخت خوابیده
من: همش همش...
ونوس:همش چی؟
من:همش تقصیر این نمیده اگه گم نشده بود هری نمی افتاد تو این وضعیت
ونوس:از کجا میدونی؟
من:دیروز داشتم میرفتم دوتا عکس ازش بگیرم دیدم نشسته یه گوشه ناراحته گفتم ناراحته داره فکر میکنه الان مراحمش(إ معذرت)مزاحمش نشم بهتره...که یهو پیوز ظاهر شد
پیوز:پس چرا بسی تو را پریشان می بینم پاتی کوچولو
من:
هری:بسی از بهر نمید خواب بر چهره ندارم شب و روز...هی
پیوز: کیمیای درد تو در نزد من است؟
من:
هری:نمید را یافته ای؟
پیوز:نه چیزی دگر دارم که گر از آن مصرف کنی نمید بینی...
من:
هری:و آن چه باشد؟
پیوز:قرصی ناچیز
هری:یکی زان به من بده تا امتحان کنم
پیوز قرصی به هری بداد ومن بدیدم که اکس می باشدی
فریاد کشیدمی هری اکس باشدی این قرص ولی هری قبلش بالا انداخته بود
حالا این پیوز معتادش کرده اگه می خوای کمکش کنیم بیا بریم نمیدشو پیدا کنیم
ونوس:بریم...
(ادامه بدید)


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.