توجه توجه
رولینگ مرد
به گزارش سایت رولینگ،رولینگ دیروز در ساعت 1:43:24 در خانه اش مرد.
به جامعه جادوگری تسلیت عرض می نمایم

توجه !!!! توجه!!!!

هري پاتر و لرد والدمورت با هم آشتي كردند.

به گزارش جاسوسمان( آقايx) هري پاتر ولرد والدمورت دررستوران كله خوك در حالي كه با هم نوشيدني ميخوردند
و همچنين گل مي گفتند و گل مي شنيدند ديده شده اند وهمچنين
جاسوسمان گفت كه با دستگاه استراق سمع شنيده كه والدمورت
اعتراف كرده كه من اشتباه كرده ام و از اين به بعد جبران ميكنم.

منتظر خبر هاي بعدي من باشيد.

مدير نشر تنديس:بزن بره زير چاپ...از اون خبراي پر فروشه..بزن بره...

قريژژژژ...قريژژژژژ(صداي رفتن زير چاپ)
از زير چاپ يه ورق مياد..دوربين رو ورق زوم ميكنه

انفجار هاگوارتز توسط نيروهاي آمريكايي
طبق يك خبر موثق از يكي از كاركنان وزارتخانه ديشب هنگامي كه همه مشنگ ها در خواب ناز بودند انفجار هاگوارتز خواب را از چشم جادوگران گرفت. به گزارش پسر خالم...ا...ببخشد همون كارمند وظيفه شناس وقتي كه مقصر را دستگير و به وزارتخانه بردند متوجه شدند كه او يك مشنگ است. وي بعد از خوردن محلول راستي(البته به زور)اعلام كرد كه در ارتش آمريكا مشغول به كار است و7 تا بچه داره وزنش طلاق گرفته و... خلاصه وي اظهار داشت كه ديشب تولد يكي از بچه هاي ارتش بوده واونا خواستن با پرتاب يك موشك در خرابه اي نزديك لندن دوستشونو غافلگير كنند و همچنين قسم خورد كه در اونجا هيچ ساختمان با شكوهي نبوده(يعني اونا نديدند).خوشبختانه مدير مدرسه اعلام كرد كه جز ارواح مدرسه كسي در مدرسه حضور نداشته(وي از گفتن اينكه بقيه كجا بودندخودداري كرد و فقط به گفتن اينكه رفته بودن هواخوري راضي شد) هم اكنون دانش آموزان هاگوارتز جلوي درب وزارتخونه اعتصاب كردند0اعتصاب چي خدا ميدونه!ولي اين طور كه بوش مياد حالا حالا ها ادامه داره چون ذخيره ي غذايي سه ماهشونو آوردن.(وانگار خيلي هم بهشون خوش ميگذره!) رهبري اين گروه معتصب را هري پاتر ودوستان زبلش بر عهده دارند.خبر ديگري در دسترس نيست جز اينكه مجرم مشنگ پس از اصلاح حافظه اش ازاد شد!

طبق خبري كه هم اكنون از راديوي جادوگران به سراسر جهان جادوگري مخابره شد لرد سياه - اسمشو نبر - با پرداخت ميليون ها گاليون با آلبوس دامبلدور - تنها كسي كه اسمشو نبر از او وحشت داشت - روي هم ريخت تا هري پاتر معروف - پسري كه زنده ماند - را نابود كنند.
خود دامبلدور در گفتگويي اختصاصي با پيام امروز اين موضوع را تائيد كرد و در صحبت هايش تاكيد نمود كه زمان آن رسيده كه يك نفر اين پسره لوس و ننر قانون شكن را سر جاي خود بنشاند!

به خاطر دير چاپ شدن اين مطلب از شما پوزش ميخواهيم!!!!!
وب مستر جديد!
به گزارش خبرنگار مجله شايعه سازي در پي يك حركت انتحاري ويليام ادوارد به عنوان وب مستر جديد سايت معرفي شد!
ديروز در جمعي از مديران اين تصميم اتخاذ شد كه به علت پولهايي كه ويليام ادوارد دارد او را به عنوان وب مستر جديد معرفي كنن!
در همين مقوله خبرنگار ما چند مصاحبه انجام داده كه به ديده مبارك شما ميرسانيم!
------------------------------------
خبرنگار:سلام آقاي ادوارد!تبريك ميگيم!شما به عنوان وب مستر جديد سايت انتخاب شدين.الان چه حسي دارين؟؟
ادوارد:من احساس ميكنم هنوز جا دارم.يعني ميتونم وب مستر جاهاي بزرگتري بشم.
خبرنگار:مثلا چه جاهاي؟؟
ادوارد:مثلا سايت ماگل نت....زيرآبيوس!!!.....و حتي مايكروسافت!!!
خبرنگار:ميشه در مورد وب مستر شدنتون بيشتر توضيح بدين؟
ادوارد:بله.من اول از همه اومدم و خودمو به عنوان يه عضو تازه وارد معرفي كردم در حالي كه من خيلي حرفه اي تر از اوني بودم كه بقيه فكر ميكردن.ناسلامتي من وب مستر gamespot بودما!بعد من رفتم گروه هافلپاف.اونجا يه ذره چرت و پرت گفتم تا ناظراشو امتحان كنم!بعد رفتم اعلام كردم كه ميخوام سايتو بخرم كه كسي حرفمو باور نكرد.حالا بهشون ميگم آي پي همشون بلاك ميشه
خبرنگار:ولي اين طوري كه ديگه كسي نميمونه.چون هيچ كس به حرفاي شما توجهي نميكرد.
ادوارد:مهم نيست.من ميخوام تعداد پستام بالا بره.براي فرقي نداره!
خبرنگار:بايد يه بار ديگه به شما به خاطر ثبت ركورد در كتابهاي گينس تبريك بگيم.نظرتون در مورد ثبت نام شما در كتاب گينس به خاطر ركورد پست زدن در سايت چيه؟؟
ادوارد:نظري ندارم!!تلاشام به نتيجه رسيد ديگه!
خبرنگار:آيا اين حقيقت داره كه شما با چند شناسه عضو سايت هستيد؟؟
ادوارد:نخير.دوستاي من ميان از كامپيوتر من ميرم تويه نت براي همين آي پيشون يكي ميشه!
خبرنگار:و حرف آخر؟؟
ادوارد:من پدر اين زاخارياس و سرژ تانكيان و كاراگاه ققنوس و ....رو در ميارم كه همه پستامو پاك ميكردن!
خبرنگار:خيلي ممنون از وقتي كه به ما دادين!

طبق اخباري كه تازه به دستمان رسيده . ديروز هري طي مصاحبه اي با شبكه ي خبري ايالات متحده جادوگري عنوان كرد :
" من ديگه نميتونم تحمل كنم و مي خوام بگم كه در پشت پرده با ولدي جون " همان اسمشو نبر خودمان " همدست هستم و در واقع ما دوستان دوران دبستان هستيم و من تصميم گرفتم تغيير شكل بدهم و به شكل كنوني در آمده و با ولدي جامعه جادوگري را سر كار بگذارم و ... "
در همين هنگام افسون آوداكداورا از پشت به سر هري برخورد كردو او را كشت . كارآگاهان هنوز اطلاعاتي راجع به قاتل و ارتياط مرگ هري با گفته هايش به دست نياورده اند .

جوآن كتلين رولينگ خبرنگار ايا لات متحده جادوگري

شناسایی دوستان لاکهارت

با توجه به مصاحبه ای که توسط جان از پرفسور گیلدروی لاکهارت به عمل امده است،مشاهده میکنید گیلدروی بنا به استدلالی که دارد براین باور است که بر رویش طلسم فرمان اجرا شده بود و هیچ یک از گفته های خود را تصدیق نمی کند به دین ترتیب سازمان جاسوسی جامعه جادوگران با توجه به اطلاعاتی که قبلا به دست اورده بود که بر این باور بود کاسه ای زیر نیم کاسه است در سدد بر آمد تا کارهای از پیش تعیین شده این نامزد های انتخاباتی و انتخابات وزارت سحر وجادو که به صورت کاملا غیر دموکراسی برگزار شده بود را بر ملا کند از این رو دنیل پیترسون یکی از جاسوسان بلفطره سازمان جاسوسی که در پارتی بی جامه لاکهارت حضور به عمل اورده بود چین گزارش میدهد که وزارت سحر و جادو و نامزد های انتخاباتی برنامه ای از پیش تعیین شده داشتند که لاکهارت را به سمت وزیر وزارت سحر و جادو در بیاورند، در این میان دوستان گیلدروی نیز که حاضر به فاش کردن اسم انها نبود شناسایی شدند که اسامی سه تن از انها را ذکر میکنیم:
1:چوچانگ.2:امپراطور تاریکی.3:سوروس اسنیپ

( SOS ) ((spy organization of society sorcerers)
((سازمان جاسوسی جامعه جادوگران))

گيلدروي لاكهارت: كسي رو من طلسم فرمان اجرا كرده بود



طي خبري كه همين الان به دست ما رسيده گيلدروي لاكهارت وزير جديد زير همه قول هاي خود زد...بهتر است متن گزارشي كه از ايشون بروبچز سيستم گرفتن رو بخونين

گزارشگر:جان دولمايان معروف به صادق حمايت


جان:خب جناب گيلدروي لاكهارت اول ازهمه ما به شما تبريك ميگوييم
گيلدروي:خب؟
جان:خب....ما ميخواستيم بدونيم كه شما در اولين روز هاي وزارت خود چه كارهايي ميكنيد؟آيا به قول هاي خود عمل ميكنيد؟
گيلدروي:اول بگم داداش كه من ماه اولمو سخت برنامه ريزي كردم....امروز قرار گزاشتم با چند تا از دوستام ...
جان:ميشه اسمشونو بگين؟
گيلدروي:حال نميكنم اسمشونو بگم.....به تو هم هيچ ربطي ناارههههههه...
جان: ولي....
گيلدروي:ولي بي ولي....خب داشتم ميگفتم...ميريم جنگل ...بساط منقل پارتي هم جوره....بعدش تا 3 شب ميريم بيجامه پارتي....اگر نفسي براي ما موند يه لب آب ميريم و بعد ميريم ميخوابيم...قردا صبح تا 11 ميخوابيم...بيدار ميشيم ميريم تشكبتسر* بازي ميكنيم....شبش هم دوباره پارتي ...همين روال تا 1 ماه ادامه داره تا ماه بعد برنامه ريزي كنم..
جان:ا...ا....آقاي لاكهارت...پس اهداف شما چي ميشه؟
گيلدروي:كدوم اهداف؟من كي هدفي داشتم كه الان داشته باشم؟
جان:ا...شما اينهمه تو ستاد تبليغ و هدف ريختين....اينهمه گفتين فلان ميكنين....اگه وزير بشين متحول ميشه سايت...حالا ميگين كه هدفي نداشتين؟

گيلدروي:واقعا من هميچني چيزي گفتم؟حتما كسي رو من طلسم فرمان اجرا كرده بود...چون من اثلا حوصله به فكر مردم بودنو ندارم....
جان:طلسم فرمان...دارين چي ميگين؟شما دارين ميزنين زيرش..
گيلدروي(كه عصباني شده بود):اصلا ميدونين چيه....علاوه بر اينكه من تحته تاثيره طلسم فرمان بودم...اگر هم نبودم بازم اينارو ميگفتم..براي راي آوردن....
جان:يعني همه هدفها زرشك؟
گيلدروي:بله زرشك...كور خوندين...خيال كردين من بيكارم بيام بيجامه پارتي بزنم كه شما ها صفا كنين....من بيجامه پارتي ميزنم ولي روي هم 4 نفريم....من و سه نفر ديگه...

جان:خب پس از همينجا به جامعه جادوگري تسليت ميگم...بد بخت شديم...
گيلدروي:بله..بدبخت ميشين...