هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۷:۲۴ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴

جان اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۴ پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۴۶ شنبه ۵ فروردین ۱۳۸۵
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
سلام دوستان فهمیدید چی شد معروف شدیم منظورم اینه که عکسی که تو کتاب فروشی ازمون گرفتن رو تو سایتشون گذاشتن عکس جالبیه برید ببینید توی سایت www.tandisbooks.com
خودم هم چند تا عکس گرفتم ولی نمیدونم چه جوری واسه ی سایت بفرستم اگه یکی منو در این زمینه کمک کنه ممنون میشم


از یک ماه پیش که پیش گو یی را شنید به نظرش رسید که این همان چیزی است که سرنوشت برایش رقم زده است... یکیشون باید بمیره تا دیگری زنده بمونه


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۷:۱۹ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
آه در این واکنش بازگشت خجسته ویلیام ادوارد این بحث ها چیست که میکنید؟؟؟
من خودم همی در آن جشن حضور رسانیدم و اولش کمی در بحث شرکت نمودم و شاهد بودم که کرام قول داد که به ویدا توهین نشود ولی کلا من با حرکت توهین نکردن موافقم ...
این توهین نیست فقط خود خانم ویدا اسلامیه گفتند که اگه اشکالی به متن کتاب دارید بگیرید...
همینک میگویم من تازه دیروز بعد جشن متوجه شدم(البته به این دلیل که من جلد 1 رو خریده بودم و هرگز نگاهی به آن نداخته بودم اما چون گفتند ایرادات کتاب رو بگین همه کتاب را در عرض 5 ساعت خوندم جلد 1 و2) که در جلد یک فصل 13 اصلا توسط خود خانم ویدا اسلامیه نوشته شده واصلا نیک تقریبا بی سر در هیچ جای کتاب کله اش کامل جدا نشده چه برسد که با آن فوتبال بازی کنند و مزه غذا ها را حس کنند!!!
نکته بعدی اینکه will & won't که همانا عنوان فکر کنم فصل سوم بود به لغتی مشابه جن خانگی ترجمه شده که نمیدانم چه ارتباطی با عنوان اصلی فصل دارد...البته شاید ایشان با توجه به متن فصل وسخت بودن عنوان این کار را کردند اما هرچه بوده رعایت امانت صورت نگرفته
ولی کلا نکات خوب هم داشت که از آن جمله میتوان به برگردان شعر ها اضافه کرد که کار ساده ای نیست...
ضمن هوراکراس ...جان پیچ ترجمه شده که به نظر من لعت جالبی نیست به نظر من لغت جاودانه ساز بهتر بود
گرچه هردو معنا و مفهموم رو میرسونند و منهم آریان پور نیستم که ایراد بگیرم پس این ایراد تقریبا ایراد نیست
.............................................
اول که وارد شدم کرام با مسئول محترم انتشارات و دو خانم محترم دیگر مشغول بحث بود پس منم وارد بحث شدم و مدتی این بحث رو ادامه دادم تا بقیه اعضا برسن...
سپس من که دیدم اعضای قدیم و جدید سایت دارن میزنن تو سر هم و سعی در خراب کردن هم دارند که آقا تقصیر زیر آبیوس هست و ... سعی کردم از اون جمع فاصله بگیرم و خودم رو با بقیه کتابها مشغول کنم که البته چند کتاب تاروت خوشگل دیدم و کلی حال کردم در ضمن یه کتاب دیدم که ارزشش صد برابر هری پاتر بود کوری ژوزه ساراماگو که همه باید بخونن تا به وضع هری پاتریستهای این سایت پی ببرند...خوب در آخر هم یه سری سوالات رو تقدیم خانم اسلامیه کردم اینو نوشتم که منو بشناسن و بدونن من کی بودم که این حرفها رو زدم و الکی نبود
ضمنا به من گفتند که میخوان سایت رو هک کنن!!!زوپس و هک من که خودم جزو سایبر سکیوریتی هستم میدونم اینکار تقریبا خیلی سخته و کار هر کسی نیست شما هم شروع کنید باشد که برقرار باشید وریش مریلین ساپرتتان کند و زوپس فقط یک بار در تاریخ بشریت هک شده اونم توسط نماینده خود شرکت زوپس در ژاپن!!!که ثابت کنه نسخه ژاپنی امنیتش بیشتره...(کسانی که ادعا میکنن به سایت نمیان ولی تمام محتویات سایت رو از بر برای ما میگفتند)
در کل مسئول انتشارات و خانم ویدا اسلامیه هر دو بسیار عالی رفتار کردند که این نشان دهنده شخصیت بزرگ اونهاست و من تشکر میکنم که اینقدر خوب با ما برخورد کردند و خوب راهنمایی کردند و من هم از این به بعد سیاستم مثل کرام خواهد بود البته با توهین مخالفم ولی از انتقادهای منطقی استقبال می کنم...


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۶:۱۲ پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۴

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
آقا چرا دعوا ميكنين؟
بابا زشته!حداقل بزارين بيرون سايت جايي با هم قرار بزاريم بعد دعوا كنيم!
اي بابا....اين كه نشد!
بابا يه خورده حرمت خودتون رو حفظ كنين!...شيطونه ميگه همين الان بيام تك تكتونو با اين گچ دستم بزنم له كنما!
درسته تغيير 180 درجه اي بوده ولي اين دليل نميشه كه اينجا در اين مورد بحث بشه.من اگر ميخواستم بگم كه تو گزارشم ميگفتم.
آقا تورو جون من بريم يه جاي ديگه.اين مسائل مهم رو كه اينجا نميكنن.
ايشاالله به خوبي و خوشي تموم ميشه ميره.اي بابا.دوتا دوست قديمي كه با هم اين شكلي دعوا نميكنن.
---------------------
يه چيزي داشت يادم ميرفت!
پيام عزيزتر از جانم!
خودت ميدوني كه خيلي دوستت دارم!ولي يادت باشه زياده روي نكني
در كل من پشت همتونم!
(آقا منو نگاه كن با خنده قضيه رو فيصله دادم رفت شماها هم همديگه رو ماچ كنين و يه كار ديگه هم با هم بكنين بعد تموم بشه بره ديگه! )
------------------------------------------
آقايون جشن عموميه بابا!
ويليام ادوارد برگشته بعد شماها دارين دعوا ميكنين؟
خب به جهنم!
اصلا همش تقصير اين زيرآبيوسه!
------------------------------------------------
حاجي جون!
مثل اينكه خودتون گفتين سانسورا!
سانسور ديگه حد نداره كه!سانسور سانسوره!
زاخي برووووو!
كريچر!!!!!!!!



Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
من نمیدونم چرا بعد این قرار ارزشی یک دفعه یک نفر خیلی راحت میخواد سایت رو به هم بریزه یعنی این تحدیدیست بر علیه جادو
گران؟
حاجی جان من اینجام در ضمن asl گرفتی؟ نتیجش چی شد؟
لازم به دکره تو تا آتش نشان تو کتاب سرای تندیس بودن که همچین همه کس رو و همه چیز رو میشستن و نمیدونم چرا وقتی تا حالا سایت ما رو نیومده بودن و کلا سایت چیپه چرا از عله به سایت اشناتر بودن و از پیام ای دی ها رو بهتر می شناختن


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۸:۳۶ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴

سدريك ديگوري


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۴ شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
از لبه ي پرتگاه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 523
آفلاین
براي من كه واقعا ميتينگ خوبي بود,فقط خودتون قضاوت كنيد:
1_گم شدن يك عدد كيف پول به ارزش 6000 تومان.
2_ماندن در ترافيك به مدت 2 ساعت و نيم.
3_تا ميرفتيم تو كتابسرا ميگفتن برو بيرون,تا ميومديم بيرون ميگفتن برو تو.
4_شكسته بودن دست زاخي كه واقعا من رو متاثر كرد.
5_تحويل نگرفته شدن.(بدترين موذل اجتماعي كه ممكنه فرد مورد توجه قرار نگرفته شده بره و معتاد شه.)
6_دليل بوقي و خفني دارم هركي ميخواد بدونه پي ام بده.(فقط اگه پي ام داديد ديديد جواب ندادم بدونيد سركاري بوده


[size=medium][color=0000FF]غم و اندوه را مي ستايم زيرا همواره همراه من بوده Ø


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴

دارک لرد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۷ دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از پیش دافای ارزشی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 821
آفلاین
Fool Of A Krum

هوووووو زاخی! دستت درد می کنه چرا فقط اسم منو اشتباه زدی؟! هوووووووو زاخی برو بیرون! کرررریچر جونم کو؟!
=================

جلسه مفیدی بود از عرایض عزیزان استفاده فرمودیم! بلی بلی!‌فقط این کرام اضافه بود!

من به سانسورها اعتراض دارم!‌ دیگه حدی داره! اگه قرار باشه سایت بخواد یه روزه 180 درجه تغییر جهت بده منم با تمام حرف های ایلیدان موافق خواهم بود!


ویرایش شده توسط امپراطور کبیر تاریکی در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۱۳ ۱۸:۱۳:۴۹

!ASLAMIOUS Baby!


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۵۶ شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
من این پست رو زدم بفهمی نباید با آدم نفهم بحث کرد هیچ فایده ای نداره ارزش خودت و سایت هم میاد پایین
اینجا پایدار هم نمونه مطمئنا با نظر دو تا خواهر ارزشی از هم نمیپاشه


پاچه خواری هم رفتش تو یه ردیف فحش هایی که نباید داد


بعدش هم که دیدیم گفتی تمام فحش ها پاک میشه ولی جالبیش این بود که هنوز اون خبر هست به اضافه تمام فحش هاش و همه ی شناسه ها هنوز بازن


ویرایش شده توسط ایلیدان در تاریخ ۱۳۸۴/۷/۱۳ ۱۴:۱۲:۲۵


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴

کرام سابق


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۳ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۵۰ شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۲
از هاگوارتز..تالار اسلیترین
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 901
آفلاین
ايليدان عزيز
من اصلا جواب شما رو نخواهم داد
چون الان عصبي هستم و ميترسم جوابتو بدم و تموم نون و نمكي كه با هم خورديم از يادم بره
----------------
بنده تمام سعيم اين بوده كه اينجا پايدار بمونه متاسفانه درست موقعي كه داريم به نتيجه ميرسيم يه نفر پارازيت ميده!!!
-------------
ميدوني
اگه من اونا رو تحويل گرفتم و باهاشون بحث ميكردم به همون دليله كه تورو تحويل ميگيرم و باهات بحث ميكنم
((اينو داشته باش تا بعد))
---------------


کرام اسبق!

قدرت منتقل شد!


Re: مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۷:۵۶ شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 131
آفلاین
نقل قول:

کرام نوشته:
خب دوستاني كه ميخوان بيان:
1-رعايت ادب و نزاكت!!!..دوستان شما نماينده سايت هستيد..با همه انتقاداتي كه ما از خانم اسلاميه ميكنيم ولي اينو بايد بدونيد كه ايشون در نظر ما فردي محترم هستن در نتيجه اينكه گفته ميشه ميخنديمو از اين حرفا درست نيستش!!
مطمئن باشيد اگر خانم اسلاميه حضور داشته باشه..ما صحبتها و انتقاداتمونو به گوش ايشون ميرسونيم و اگر شد صحبتي با ايشون داريم

2-مورد چهار امپراطور منتفيه!!!چون همه اكثرا ميان كتاب بخرن!!خوب رو همون امضا ميكنه ديگه


سانسور!!ايليدان عزيز لطفا رعايت كن كرام
در مکان ویدا اسلامیه بودن و نباید توهین میکردن :)) احتمالا اگه بیرون از اونجا بودن فحش خوار مادر میدادن :hamamer: ولی حیف که من هم منع شده بودم تو مکان ویدا اسلامیه کار بد بکنم (فکر بد نکنید حرف بد منظورم بود) آن ها به شست شویی چند شلنگی بس احتیاج داشتند و حداقل یک دهخدا یه بیبی لون(Speech هم که خود ویندوز داره) نیاز داشتن تا به من نگن برم پنج تا لغت نامه و دیکشنری دیگه رو ببینیم
کرام عزیز خودشون به این قسمت ها گفتن میخوان اشاره کنن و ما دست ایشون رو کاملا باز میذاریم
اشاره کنید کتاب تون کی چاپ میشه
و آخرین نکته نذارید کسی به سایت تون توهین کنه حداقل خودتون زحمت نکشید قبل از شما خیلی زحمت کشیدن و با کسی که آوای کفتر رو بهترین سایتی که تا حالا دیده در زمینه هری پاتر بحث بی جا نکنید چون مشکل فکری خیلی پیچیده ای دارن و حتما باید اگه دیدنشون عکسی ازشون بگیرید یه پرونده براشون باز کنم
ایشون احتمالا از خوشگلی شدید رنج میبرن که به خاطرشون سایت رو پاک کنیم دوباره بریزیم احتمالا نون اضافه هم میخوان فرق چرچیل و شاهزاده رو نمی تونن تشخیص بدن.فرق منفجر کردن و کنار زدن هم نمیدونن به وب مستر سایت ما امر نهی میکنن
برن شکایت کنن حتما پیدا میکنن اون عضوی که همچین پستی زده در اسرع وقت خوشحال میشم کمک شون کنم ای اس ال ش هم بهشون میدم
کرام برو بیرون



مدیریت جلسه های حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱:۰۲ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۴

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
هووووم!
راستش بعضيا گفتن گزارش بنويس بعضيا گفتن ننويس...حالا ما ميزنيم با رعايت سانسورات خفن و قسمت هاي غير مجاز!
-------------------------------------------------------------------------
گزارش جشن كتاب از ديدگاه خودم(12/7/1384):
موضوع اصلي:بوووووووق!(از نوع گلدن!(طلائي!))(موضوع گيزر نياوردم ديگه!)
موضوعات فرعي:جادوگران چيه ديگه؟---كريچررررررر!....زاخي برووو! (البته اين زياد مهم نيست...براي خنده گفتم!)----شبهاي جرره------عكس نگير بابا!-----ساندويچ چرب....با سس!-----عجب پاركي بود!(بوووووووووغ)-----كل دويدنه؟چي داداش؟---(ديگه بسته پررو نشين!)
----------------------------
خب هيچي!
عجب ميتينگي بود!لامصب يه دقيقه هم نشستيم.پامونم مثل دستم چيز شد!(بنده با دستي گچ گرفته به ميتينگ اومدم و الانم دارم يه دستي تايپ ميكنم )
آره جاتون خالي....رفتم و رفتم و رفتم خلاصه رسيدم دم در اونجا.رفتم تو ديدم به به اعضا دور هم جمعن.
خلاصه بعد ار دست دادن و احوال پرسي و شوخي متوجه چندتا مسئله شدم كه در زير ذكر ميكنم:
1-بحث خفن كالين و كرام با دو عدد دختر محجبه و آسلامي!به طوري كه كار داشته به راز و نياز هم كشيده ميشده!
2- سوالات خفن بچه ها از ويدا جون!كه با جواب دندان شكن مواجه شد!
3-بوووووووق!
4-بوووووووووق!
آره خلاصه خيلي بحث شد.بحث كتاب با ترجمه ويدا اسلاميه كه شديد بود.يكي بد ميگفت يكي خوب ميگفت.
در يك اقدام غافلگير كننده صاحابش اومد و گفت:(صاحابش=رئيس انتشارات كتابسراي تنديس!)بچه ها اجازه هست يه عكس از شما تو سايتمون قرار بديم؟
ما هم به طرز خوفناكي به ايشان نگاه كرديم و بعد فهميديم كه يواشكي از بالا ازمون عكس گرفتن!
ما هم ديديم زشته گفتيم نه اشكالي نداره.
خلاصه با چند عدد شكلات پذيرايي شديم و همچنين با يك عدد جاشكلاتي كاملا هري پاتري كه رئيس تنديس(امسشون چي بود؟) با دك و پز بالا ادعا ميكردند كه از خارج براشون فرستاده بودن...از شركت وارنر براز!.....كه البته ادعاشون درست بود!
در همان حال و احوال صحبت با ايشون بوديم كه به كتابهاي جالبي برخورديم.
كتاب گلدن بوق!(بوق طلائي!)
كتاب كوري(يك كتاب زيبا)
كتابهاي زيادي از عارف قزويني!
و البته كتاب هري پاتر و شاهزاده دورگه!
خيلي با رئيس انتشارات تنديس بحث و تبادل نظر شد كه بنا به دلايلي بوووووووووووق!
خلاصه بعد از صحبتهاي زياد چندين سوال رو بر روي كاغذ نوشتيم و به خانم ويدا اسلاميه تحويل داديم كه جوابشو ايشاااله به زودي ميفرستن.
خلاصه بعد از خداحافظي چند تا از بچه ها به سمت رستوران هايدا حركت كرديم.
راستي اصلا يادم رفت اسم بچه هايي كه به جشن كتاب اومدن رو بگم.البته چون ميتينگ نبود كاغذ ماغذ بازي نبود كه همه اسماشونو بنويسن براي همين ذهني ميگم...كسي رو يادم رفت به بزرگي خودتون ببخشين.
1-خودم!
2-كالين
3-كرام
4-امپراطئر تاريكيظ(حاجي سابق)
5-تئودن
6-آبرفورث(همون مملي خودمون)
7-ايليدان(پيام ديگه!)
8-لي جردن
9-كارآگاه ققنوس
10-سام وايز
11-برادر حميد
12-جان اسميت
13-كريچر(داشت يادم ميرفتا!)
ديگه كي بود؟....يادم نيست ديگه اگر كسي رئ نگفتم بعدا شماها بگين.
آره خلاصه اينا اومديم.
داشتم ميگفتم.به سمت رستوران كه ميرفتيم تئودن و ققنوس و سام وايز و جان اسميت و برادر حميد ديگه نبودن.
خلاصه رفتيم جاتون خالي يك ساندويچ به قول حاجي چرب!(با حالت بامشادي!)...بيا سس
آره خلاصه همه ساندويچامونو خورديمو(البته من و پيام نصف كرديم ) بعد به سمت يك پارك زيبا حركت كرديم.
(به دلايلي شديد المخفي از گفتن هدف از رفتن به اين پارك و همچنين حرفهاي رد و بدل شده شديدا معذئريم!اصرار نفرماييد!)
رفتيم تو پارك و بعد از انجام اعمالي كه بايد صورت ميگرفت!(كه شديدا همراه با خنده و داد و هوار و اصوات زيبا همراه بود!)به سمت پل گيشا حركت كرديم.(ناگفته نمونه كه منم خودمو قاطي كردم و مجبور شدم برم سر كار بابام از اونجا بيام خونه)
آره خلاصه به سمت پل گيشا شياده روي كرديم كه البته در اين بين به طرز خفني سرعت مملي بالتر از بقيه بود.
خلاصه حاجي از ما جداگشت و بعد از يك عدد مسابقه دو!به پل گيشا رسيديم و من و مملي و كرام و لي جردن از بقيه جدا شديم.
بعد از عبور طاقت فرسا از روي پل عابر پياده(زيادي راه رفته بوديم و سرپا بوديم واقعا!)با يك عدد تاكسي ناقابل(كه مملي زحمتشو كشيد)به سمت خيابان آزادي حركت كرديم.
در بين راه شديدا در مورد همه چيز بحث شد و راننده تاكسي شديدا مشكوك شده بود!(خداييش به نظر شما وقتي در يك جمله آدم حرفهاي جان پيچ -آواداكداورو-مرلين-آكادمي فانتزي-جادوگران-جي.كي رولينگ و هزارتا حرف چادويي و نتي ديگه باشه يارو نبايد مشكوك بشه؟به نظر من كه تا يه مدت در كف حرفهاي ما ميمونه و ميگه اينا از كجا اومده بودن ديگه؟)
خلاصه كرام از من مملي و لي جردن جدا شد و بعد هم لي ازمون جدا شد و بعد هم من و مملي حسابي در مورد ژانر فانتزي و غيره و بوووق! بحث كرديم و من استفاده كردم و مملي به ناشي گري هاي من خنديد!(بابا تواضع! )
خلاصه از هم جدا شديم و بقيشم ديگه خودتون ميدونين.
------------
البته در اصل نبايد گزارش مينوشتم چون كه اين كه ميتينگ نبود.جشن كتاب بود.در ضمن جلسه مدير پدير هم نداشت...مدير كيلو گند؟...مدير هو تو تو!(چه چيز مهمي!
گفتم موضوعات خفن بود....خب ديگه تموم شد!
بازم ميخواي؟
وايستا تا يه ميتينگ ديگه!
(درضمن اگر غلط املايي اي چيزي داره منو عفو كنين!يه دستي دارم تايپ ميكنم پدرم دراومد!)








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.