اول از همه بايد بگم كه اگر رولينگ به اين روالش ادامه بده واقعا به نويندگيش گند ميزنه ميره.يعني ديگه اون قدرت نوشتنشو از دست داده كه مثلا در كتاب هاي قبل ما بيشتر روي جرياينات و اتفاق هاي فكر ميكرديم.حالا رولينگ ديگه جريان خاصي پيش نكشيده به جز جاودانه ساز ها(با اينكه ترجمه خانوم گنجي رو ميخونم ولي بازم بايد بگم جاودانه ساز.هوركراكس؟هوكراكراركراكس؟هويكيموكراكس؟اسمش تو ذهنم نميمونه)و با اين اتفاق طوري خواسته ضعف نوشتن خودشو بپشونه.
خب.به نظر من دامبل 50مرده و 50 درصد نمرده.من فقط براي نمردن يه دليل ميتونم بيارم.اونم اينه كه رولينگ وقتي سيريوس رو كشت كاري كرد كه ما مطمئن بشيم كه رولينگ شوخي نداره تو كشتن و يه جاني درجه يكه.ميزنه ميكشه.و انتظار داشته باشيم كه دامبلدور هم مثل سيريوس بلك بميره.و بعد رولينگ بياد كاري كنه دامبل نميره و ما شوكه شيم.
نميدونم چرا پستم اينجوري شد.من اصلا اهل نقل قول نيستم.فقط نظرات بروبچز رو خوندم اينا به ذهنم رسيد.ايشالا در نوبت بعد خودم نظريه بدم.
نقل قول:
وزير سحر جادو تنبل:
اسنيپ هم تو اين كار مهارت داره و ميتونه اواداكداورا رو گفته باشه و در ذهنش ورد ديگه اي اجرا كرده باشه.
يه لحظه تصور كن كه تو در ذهنت بگي«گوگولي مگولي» و با زبان بگي«جججيگر»...
اصلا ميشه؟مگر اينكه از استعداد گراپ برخورد دار باشي!
گفته آوداكداورا و تمام.زده كشته .مگر اينكه چوبدستيش ساخت ايران باشه خوب كار نكنه.
نقل قول:
وزير با حزب بالا آمده:
ولي من ميگم دامبلدور و اسنيپ هم عهد ناشكستني بستن. چرا؟ اون دو تا دست روي كاور يادتونه؟ اون دست يه زن نبود. دست يه مرد بود اينو خوب ميدونيم. و اون يكي دست چروكيده و پير بود.
واقعا فكر ميكني اين دست مال زن نبود؟واقعا دست اسنيپ اينقدر ظريفه؟يهو بگين «دوشيزه اسنيپ».اون دستي كه ميگي چروكيدست.چروكيده نيست.دست منم الان اينجوريه.نكنه منم جاودانه ساز پيدا كردم؟.كلا مذكر جماعت دستشون اينجوريه ديگه.چيزي كه به نظر من مصلمه اينه كه دست خشن تره اسنيپ و اون دست نازكه مال نارسيسا.
نقل قول:
نويل:
دامبلدور کسی نیست که جان اطرافیانشو به خطر بندازه یعنی اون شب اعضا محفل و یه عده از دانش اموزا در معرض خطر مرگ بودند
يكي از نكاتي كه اثبات ميكنه دامبل مرده اينه.
نقل قول:
كرام،وب مستري كه زنده ماند:چون دامبلوري كه با هري به هاگوارتز اومد نميتونست راه بره چه برسه به اينكه بدوئه!!!!
كرام جان.شما هنوز متوجه نيروي عشق نشدي؟رولينگ در همه جا از اين نيروي عشق استفاده ميكنه.فكر كنم رولينگ كمبود عشقي داشته.مطمئنن براي اين حركت دامبلدور جواب ميده كه به دليل نيروي عشق به بچه ها نيرو گرفته و دويده!در كتاب هفت شايد ببينيم مك گونگال هليكوپتري ميزنه!
نقل قول:
كرام:اگر فرض رو بذاريم رو جانور نما بودن دامبلدور شايد بتوان گفت كه دامبلدور با ققنوس رابطه عجيبي داره!!!شايد ققنوس باشه!!چون جسدش خود به خود اتش گرفته و اين مشكوك ميزنه
فكر كنم دامبل جانور نما بود نه؟فكر كنم ققنوس بود .نميدونم.اينم جز چيز هايي كه هري تاحالا نميدونست كه كسي كه مثلا جانور نماست موقع مرگ شايد تاثير روش بزاره.مثلا شايد مك گونگال ميو ميو ميكنه.
ولي جدا،آتيش گرفتنش به خاظره رابطه نزديك با ققنوس يا حتي جانور نما بودنش بود.از ديد ناقص من.
نقل قول:
كوييرل:من با اینکه که چوبدستی دامبلدور هنوز پیش خودش موافقم و موضوع اون چوبدستی که به هوا رفت یا شاید به دست مالفوی رسید چی میشه تا اونجایی که من یادمه مالفوی از افسون خلع سلاح استفاده میکنه ولی چوبدستی دامبلدور به پرواز در میاد شاید دامبلدور قبل از اینکه مالفوی از این ورد استفاده کنه چوبدستیشو به بالای برج میفرسته تا بعدا اونو برداره
در همه جا وقتي اكسپليارموس ميخونن چوب دستي پرتاب ميشه و به نوعي به پرواز در مياد.حتي در كتاب 5 اگر يادتون باشه نويل اكسپليارموس زد تو وزارت خونه كه چوب دستي هري و مرگخواره(يادم رفت كي بود)كلي پرتاب شد اونوتر.
نقل قول:
اسنیپ همیشه به دامبلدور وفادار بوده اون جون دامبلدور رو نجات داد اونم موقعی که دامبلدور یکی از جاودانه سازها رو نابود کرده بود.من فکر میکنم اینا تماما یه نقشه بوده
اون جريان قبل از پيوند ناگسستني رخ داد.
من در مورد اسنيپ هم ميگم 50 درصدي خيانت كاره.(من كلا هميشه در تست زدن هم 50 درصد ميزنم
)
نكته مشكوكي كه نظر منو جلب كرد افكار خنده داري بود كه هري در مراسم خاكسپاري داشت.
اگر دامبلدور قابليت ققنوس رو داشته باشه كه اتيش بگيره و دوباره زنده شه.پس بايد بگيم تا آخر زمان زندست نه؟پس عمر جاويد داره.ولدمورت رو گزاشته تو جيبش پس.بابا بيخيال.تصور كنين دامبلدوري كوچك و نحيف از خاكسترش هوهو كنان بوجود بياد؟
نقل قول:
تو راه وقت برگشتن وقتی دستش درد گرفت آلبوس کلمه ای رو به زبون آورد گفت که اون معجون شفا بخش نبوده ودیگه اسمی از اسنیپ نیاورد که مشخص میکنه که منظورش معجونی بود که اسنیپ برای شفای دستش به اون خورونده
a.dambledore عزيز.اون معجوني كه اسنيپ به دامبلدور داده بود براي خوش شدن دستش اگر دقت كني به چند ماه قبلش بر ميگرده.موقعي كه براي دست دامبل چنين اتفاقي پيش افتاد.اينجا كاملا واضحه كه دامبلدور به معجون درون قدح اشاره كرده بود.
فصل27.صفحه223.خانوم گنجي:
دامبلدور با ضعف گفت:«بهتر شدم»گرچه گوشه دهانش پيچ خورد.«اون معجون....نوشيدني سالمي نبود...»
نقل قول:
اون ماده ای که مرگ خورا رو زمین ریخته بودند اجازه ی عبوررو به هیچ احدی نمیداد از جمله" فوکس"
به نظر تو واقعا ققنوس فقط ميتونه از اين راه بياد؟
نقل قول:
یک مورد دیگه برای عدم مرگ دامبل به نظرم رسید و اون این بود که وقتی دامبلدور هری رو با طلسم بدون کلام جادو کرد هری شاهد کل ماجرا بود و وقتی که ماجرا تموم شد طلسم هری هم تموم شد ؟؟؟
منم خودم مشكوكم.ولي اين طلسم خشك كننده فكر كنم در قدح انديشه وقتي هري پدرش رو در حال آزار اسنيپ ديده بود ديدم كه اسنيپ هم بعد از يه مدتي دوباره آروم آروم تونست حركت كنه.و حالا چرا هري يهو فهميد؟احساس ميكنم چون تو اون يك دقيقه پاياني تلاشي براي اين كار نكرد .فقط خشكش زده بود.ولي بازم مشكوكه
نقل قول:
میدانیم که او میداند که هری وقتی تنها 13 سال داشت میتوانست یک پاترونوس مادی ایجاد کند. ما میدانیم که اسنیپ میداند هری تا بحال توانسته 5 بار در برابر ولدمورت ایستادگی کند و بر او چیره شود
هيچ كدومشون دليل بر قدرتمند بودن هري نداره.فقط اون پاترنوس يه خورده شايد لوپين روي هري خيلي كار كرده.مگه تو جلسات الف دال هرمايني درست نكرد؟فوقش دوسال بزرگتر بود ديگه.دو سال فكر نكنم مهم باشه.
بيشتر اتفاقاتي كه باعث شد هري از چنگ ولدمورت فرار كنه تصادفي بود.من هنوز كتاب 1 و 2 رو نخوندم .ولي در كتاب 4 شانس آورد وگر نه مرده بود.چوبدستي هاشون از يه جنس بود.بعشدم سرعت عملش براي كوييديچ بود و ربطي به نيروي جادويي قدرتمند هري نداره
نقل قول:
نقشه او برای اسنیپ این بود که خود او(دامبلدور) را بکشد و در آخر سال فرار کند.
مگه دامبلدور مريضه كاري كنه خودش بميره.دقت كنيد.نگيد كه با اين نقشه مثلا ولدمورت خيال ميكنه و فلان ميكنه.همه ميدوينن كه ولدمورت فقط براي وجود دامبلدور نميومد به هاگوازتر.و فقط از اون كمي ميترسيد.حالا مثلا دامبل خودشو بزنه به مردن ولدمورت مياد همرو تار مار ميكنه و بعد دامبلدور يهو بيا غافلگيرش كنه؟اون زماني كه دامبلدور بود تو اين دنيا مرگخوار ها زدن بروبچز رو داغون كردن.چه برسه كه با خيال راحت بدونن اصلا دامبلدوري نيست.
و در آخر اين بحث اينه كه وجود دامبلدور هزار برابر مفيد تر از نقشه هايه كه در غيابش اجرا ميشه.
يه نكته فني:اسم همه اعضاي سايت جادوگران تو كتاب اومد به غير از من.هيچ جا اين رولينگ به سرژ تانكيان نقش نداد.