بعد از اینکه پروفسور مالفوی سوالا رو گفتن آوریل سخت میره تو فکر:
آوریل : ای خدا، آخه این چه سوالاییه؟ من از کجا اینا رو بدونم وقتی هیچی کتاب ندارم....باید برم یه دونه سفارش بدم حتما.حالا چه غلطی بکنم؟
چند صندلی دورتر هلگا نشسته و داره تند و تند جوابا رو مینویسه.
آوریل : اگه یه خورده برم جلوتر میتونم ببینمش...اها....یه خورده.....
که یهو هلگا بلند میشه و جواب سوالا رو میده به پروفسور.
آوریل : ای لعنتی.....
پروفسور مالفوی : اها آوریل تو جواب این سوالا رو بلدی؟
آوریل : ها.....؟ راستش....خب من....
پروفسور مالفوی : اگه جواب یه دونه اش رو هم بدی بهت نمره میدم وگرنه منفی میگیری.
اوریل : خب باشه، جواب سوال سوم رو بلدم. با اکسپکتو پاترونوم علاوه بر اینکه میشه سپر مدافع درست کرد ازش میتونیم برای فرستادن پیام به دیگران استفاده کنیم، در واقع وقتی اکسپکتو پاترونوم رو اجرا کرده پیاممون رو بهش میگیم و اسم شخص مورد نظر رو هم میگیم. اون موقع حیوون افسونمون پیام رو میرسونه.
پروفسور مالفوی : خوبه بشین...
[size=small]جادÙÚ¯Ø±Ø§Ù Ø¨Ø±Ø§Û ÙÙ
Ù