بعد چند دقیقه
برف به شدت میبارید و تمام محیط بیرون رو سفید پوش کرده بود دریاچه کاملا یخ زده بود و بر روی آن لایه نازکی از برف نشسته بود هوای تالار اسلی از همیشه سردتر بود .
دراکو و لارا و رودلف و لوسیوس همگی در تالار اسلی در کنار آتش نشسته بودند و سرگرم گپ زدن بودند :
دراکو : آره خلاصه این پاتر رو کردنش فرد برگزیده یکی نشناسدش فکر میکنه کی هست
لارا : قیافش شبیه ایناست که جذام گرفتن
لوسیوس : البته بهتره بهتون متذکر بشم که پروفسور اسنیپ منو مبسر کرده تا اگر شلوغ کنید معرفیتون کنم!!
بلافاصله همه یاد روغن های اسنیپ میکنن به همین دلیل همگی ساکت میشن سپس لارا میگه : ببین میام یکجوری طلسمت میکنم که .....
در همون لحظه در تالار باز میشه و بلیز در حالی که همه جاش چرب و چیلی شده بود وارد میشه
دراکو : اه اه اه تو مگه حموم نمیری پسر ؟
بلیز که چیزی نمونده بود بزنه زیر گریه میگه : بابا من داشتم راه میرفتم کاریم به کسی نداشتم یک دفعه این اسنیپ سر راهم سبز میشه میگه بیا کمکم کن به سرم روغن بزنم !!!!
لحظه ای همه ساکت میشن سپس دراکو در حالی که بزور داشت خنده خودش رو کنترل میکرد گفت : خب پس چرا همه جات روغنی شده ؟
بلیز گفت : آخه سطلهای روغنش رو توی یک دیگه بزرگ خالی کرد به من گفت همشون بزنم منم میخواستم همش بزنم یک دفعه نمیدونم چی شد که افتادم تو دیگه
همه زدند زیر خنده حتی خود بلیز هم خندید سپس گفت : تازه این اسنیپ از اسلایترین 150 امتیاز هم کم کرد
ناگهان خنده ها فروکش کرد همگی با تنفر نگاهی به بلیز انداختند بلیز سرش رو پایین انداخت و خودش رو سرگرم کاری نشون داد
لارا گفت : خب البته دراکو تقصیر بلیز هم نیست دیگه چند وقته به اسنیپ رشوه ندادی؟
دراکو : نمیدونم یک یکماهی میشه
لارا: خب برای همینه دیگه این اسنیپ هم عصبانیه برای همین همش بهمون گیر میده
همگی برای لحظه ای به آتش خیره شدند که صدای جلیز ویلیزی از خودش در میاورد کاملا مشخص بود که همگی دارند به کار های عجیب اسنیپ در این چند روزه فکر میکنند
ناگهان رودلف که قاط زده بود گفت : شبیه ایناست که سوء تغذیه دارن نمیدونم چطور زندست !؟
با این جمله همه زدند زیر خنده بلیز گفت : آی گفتی وقتی که میخواستم روغنا رو رو سرش خالی کنم بلوزش رو دراورده بود قشنگ میتونستم تک تک استخوناش رو بشمارم
با این جمله همه رفتند هوا پس از مدتی خنده , دراکو در حالی که داشت اشکاش رو پاک میکرد گفت : من نمیدونم این چطوری میتونه خودش رو به کلاسا برسونه اصلا نمیدونم چطور میتونه راه بره
لارا : قیافش از این پاترم ضایع تره
دراکو : لوسیوس تو چرا ساکتی ؟ لوسیوس ؟ لوسیوس؟؟؟
بچه ها لوسیوس کجاست ؟
همه به اطراف نگاه کردند لوسیوس در اتاق نبود ظاهرا بدون جلب توجه محل رو ترک کرده بود لارا در حالی که چوبدستیش رو از جیب ردایش در میاورد گفت : من میدونم حتما باز یک جایی قایم شده ! لوسیوس بیا بیرون !
اما لوسیوس نیومد بیرون
چند لحظه در سکوت سپری شد همه به جز بلیز که سعی میکرد با وردی روغنهای باقی مونده رو از رو بدنش پاک کند در فکر این بودند که لوسیوس کجا رفته . ناگهان در تالار باز شد و لوسیوس به همراه اسنیپ نفس نفس زنان وارد تالار شدند . لوسیوس در حالی که حس انتقام جویانه ای در چشمانش موج میزد با لبخندی که نشان از دردسر میداد حالت مظلومی به خودش گرفت و نفس نفس زنان گفت : پروفسور از این ور لطفا ......
اسنیپ که از فرط خشم صورتش کبود شده بود گفت : کدوم آدم حسودی هیکل موزون منو مسخره کرده ؟! به من بگو ؟
لوسیوس به دراکو و دوستانش اشاره کرد و گفت همشون ؟
همه بچه ها
دراکو بدون اینکه اسنیپ صدایش رو بشنود به لوسیوس گفت : خیلی نامردی!!!
لوسیوس
.........................
--------------------
آیا با دادن زیر میزی این مشکل حل میشود ؟
آیا لوسیوس میخواست انتقام بگیرد ؟
به نظر شما اسنیپ تا چه حد از خودش خشانت به خرج میدهد ؟
------------------
آقا اگر به نظرتون این نمایشنامه جالب نبود همون نمایشنامه قبلی رو ادامه بدید . من حرفی ندارم