خب چه عجب بالاخره یک تاپیک جدید زده شد
خب به نظر من دراکو توی جبهه سیاهه و هیچ وقت دراکو حاضر نمیشه که به سفیدا بپیوند یا همکاری بکنه ولی مشکل اصلیه دراکو اینه که هرگز نمیتونه کارایی رو که بقیه مرگخواران انجام میدن انجام بده چون که نه قدرتش رو داره و نه جراتش رو چنانچه دیدیم در کتاب ششم دراکو جرات حمله به دامبلدور رو نداشت و اگر اون اسنیپ خائن و دار و دسته مرگخواران پیداشون نمیشد احتمالا به دامبلدور صدمه ای نمیزد از همین جا میشه نتیجه گرفت که بسیار از اخلاق و روحیات دراکو در خانواده و با توجه به وضعیتی که داشتند صورت گرفته و البته در بالای برج هم این نکته ثابت شد که دراکو هنوز کاملا تبدیل به یک جادوگر بی احساس نشده چون دامبلدور با صحبت تقریبا اون رو متقاعد کرده بود که هنوز هم دیر نیست و میتونه به طرف محفل برگرده
به نظر من دراکو بخاطر این دلایلی که گفتم دارای یک دو گانگیه ارزشی شده به طوری که طرف سیاهان هست ولی ته دلش از کارایی که انجام میده راضی نیست و پشیمونه
به نظر من آخر کتاب هفتم دراکو میمیره چون به یک شخصیتی تبدیل شده که دیگه نمیتونه دوباره به سمت محفل برگرده و مسئله مهمترم اینه که دراکو دوست نداره توی دارو دسته ولدمورت بمونه و معمولا توی کتابها این جور شخصیتها از داستانها حذف میشن