سلامی به زیبایی فلور دلاکور ، به مهربانی آلبوس دامبلدور ، به قدرت کورماک مک لاگن ، به تمیزی مینروا مک گونگال ، به چاپلوسی دراکو مالفوی ، به تپلی ورنون دورسلی ، به بلندی روبیوس هاگرید و به مهارت ویکتور کرام

خوب من تعدادی از نظرات رو جمع بندی کردم که در زیر بهشون اشاره میکنم تا ببینید :

دامبلدور نمرده

............................................................................................................
.تمامي اين دلايل براي اثبات اينه كه دامبلدور نمرده و تمام اين اتفاقات نقشه اي بوده كه توسط دامبلدور كشيده شده بود.البته تك تك اين دلايل قانع كننده نيست اما اگه همه را در نظر بگيريم اونوقت...
.1.نااميدي بزرگ دامبلدور
.هري و دامبلدور بالاي برجي بودند كه علامت شوم انجا بود.
.هري شنل نامرئي را به دستور دامبلدور قبل از اينكه وارد بشن پوشيده بود.
.هري صداي پاهايي شنيدو به اطراف نگاه كرد اما دامبلدور به او گفت كه .عقب برود.هري چوبدستي اش را كشيد و به ديوار پشتش چسبيد.
.جالب اينجاست كه اين اتفاقات سريع مي افته و خود هري هم گيج ميشه.
'''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
.چرا دامبلدور هري را منجمد كرد؟هري كه در زير شنل نامرئي در امان بود.
.تنها توجيهي كه مي شه ارائه داد اينه كه دامبلدور از قبل برنامه براي
.مرگ خود كشيده بود تا به نظر بياد كه مرده و نمي خواست كه هري .
.صدمه ببينه براي اينكه هري بايد شاهد ماجرا ميبود و به همه ميگفت
.كه دامبلدور مرده است.
*******************************************************
.شايد هم دامبلدور به اسنيپ قول داده باشه كه هري مداخله نكنه چون هم
.حس هري را نسبت به اسنيپ را مي دونست و هم اينكه ميدونست اسنيپ
.بايد چه كار كند.
.تنها حدسي كه درمورد منجمد شدن هري مي شه زد اينه كه دامبلدور حتي .بدون فكر كردن هري را منجمد كرد...از اينجا ميشود نتيجه كه از قبل .دامبلدور اين برنامه را داشته است.
.هري پيش خود فرض كرد كه دامبلدور اين طلسم را انجام داده است
.واينكه طلسم قوي تر شده بود هنگامي بود كه دامبلدور از برج خارج
.شد.
___________________________________

.2. بياييد همه با هم مرگ را بازي كنيم.
.هنگامي كه دامبلدور با دراكو صحبت ميكرد به او راه جالبي نشان داد.
.دامبلدور پيشنهاد داد كه از ماد دراكو تا هنگامي كه پدرش لوسيوس در
.زندان است محافظت كند.
.اين خيلي جالبه كه دامبلدور ميگه كه راهي رو بلده كه نشون بده دراكو .مرده در حالي كه چنين نيست ايا اين همان راهي نيست كه دامبلدور برنامه
.انرا داشت؟
افشاگري بزرگ__نسخه انگليسي قسمت مهمي از متن را ندارد.
.نسخه انگليسي قسمتي از متن كه براي دلايل ما بسيار مهم ميباشد را ندارد.
.ميتوانيد برويد و هردو متن را مطالعه كنيد و مطمئن شويد.
.هردو متن اين مفهوم را مي رساند كه دراكو بايد از ديد ولدمورت مخفي بشه
.انگار كه مرده است.
.ايا امكان دارد كه رولينگ اين متن را در نسخه اصلي اورده باشه و بعد .متوجه شده كه اشتباه كرده و دليل خوبي به ما داده و اين قسمت را حذف
.كرده باشه ولي اتفاقي در نسخه امريكايي چاپ شده باشه؟
____________________________________
.3.فوكس هيچ تلاشي براي محافظت از دامبلدور نكرد.
.ماديديم كه فوكس در اخرين لحظات به كمك هري امد ودر تالار اسرار هري .را نجات داد. و همچنين دامبلدور را.
.مي دونيم كه فوكس در اطراف برج بوده چون بعد از مرگ دامبلدور خود را
.نشان داد.پس چرا اين بار به كمك دامبلدور نيامده بود تا جونش را نجات بده؟
.من فكر مي كنم كه دامبلدور خودش نمي خواست كه زندگي اش حفظ شود
.واين حرف تئوري اي را كه همه ي اينها نقشه دامبلدور بوده را تائيد ميكنه.
.يعني او خودش مي خواست كه اون شب بالاي برج بميره.
_____________________________________
.4.طلسم اواداكداورا
.وقتي كه بطور دقيق قسمتي كه اسنيپ دامبلدور را مي خواندم يه چيز تو
.ذهنم بود كه زياد بهش توجه نكردم...اما بعدش اين اولين قسمتي بود كه
.باعث شد فكر كنم كه دامبلدور نمرده.
.ما در قسمت هاي قبل ديديم كه طلسم اواداكداورا باعث مرگ اني و افتادن
.فرد روي زمين مي شه.
.به هرحال وقتي اسنيپ از اين طلسم عليه دامبلدور استفاده كرد او به هوا
.پرتاب شد و از برج پايين افتاد.
.چرا اين طلسم نسبت به دفعات قبلي كه ان را ديديم متفاوت بود؟
.شايد طلسمي كه اسنيپ به كاربرد متفاوت بود.توجه داشته باشيد كه كل .اشاره كتاب روي طلسمهاي بي كلامه. پس ممكنه كه اسنيپ گفته باشه
.اواداكداورا اما طلسمي كه در ذهنش بوده اين نبوده فقط طلسمي بوده
. كه باعث مي شده دامبلدور مرده به نظر بياد. همين طور كه عنوان
.فصل هم مشكوك به نظر مياد:برج صاعقه زده .واين همون چيز بد
.شگوني بوده كه تريلاني در صفحه 543 در فصل بيست و پنج به اون
.اشاره كرده پس اسنيپ در اين قسمت از اواداكداورا استفاده نكرده بود
.بلكه طلسمي بوده كه نور سبز ايجاد مي كرده.
____________________________________
.5. اتفاقي نمي افته مگر اينكه بخواهي.
.پس حتما اسنيپ نميخواسته كه دامبلدور ببينه بلكه مي خواسته اون
.مرده به نظر برسه يا زخمي بشه.
_____________________________________

نقل قول:

ویلیام عزیز دامبلدور دلیلش رو در همون کتاب ششم گفت و اونم این بودش که اسنیپ بهش گفت که نمیدونسته داره چه کاری رو میکنه و الانم از کاری که کرده پشیمونه . و دامبلدور هم به همین سادگی قبول کرد .

به این موضوع هم قبل از اینکه دامبلدور با هری بره غار اشاره شد و هم در درمونگاه هری به بقیه این موضوع رو گفتش .

ضمنا یادت باشه در کنار اینکه دامبلدور به اسنیپ اعتماد داشته ولدمورت هم به اسنیپ اعتماد داشته و حتما اونم دلایل خودش رو داشته پس باز نمیشه گفت دامبلدور حتما دلایلش قانع کننده بوده .

ضمنا یادت باشه که اسنیپ در اوایل کتاب ششم به بلاتریکس گفتش که من به دستور ولدمورت رفتم پیش دامبلدور یعنی او به دستور ولدمورت رفته این حرفا رو زده و به عبارتی چون که ولدمورت زودتر به اسنیپ این دستور رو داده میشه اینطور گفت که اسنیپ از همون اول به عنوان یه جاسوس رفته پیش دامبلدور پس قاعدتا نمیتونه به دامبلدور وفادار باشه ( هر چند که شاید به هیچ کدوم وفادار نباشه )

نقل قول:

اولا که اون طلسم همون آواداکدورا بوده . حالا ما فرض میگیریم که شما درست میگین . مگه دامبلدور از بالای برج نیفتاد پایین ؟ چطور میشه یه پیر مرد ، اونم کسی که قبلش خیلی ضعیف شده و چوبدستی هم نداره از بالای برج بیفته پایین و زنده بمونه ؟ مسلما غیر ممکنه .

به نظر من رولینگ به این دلیل گفته که دامبلدور به هوا رفته چونکه در اصل میخواسته صحنه کشته شدن دامبلدور رو با عظمت تر و بزرگ تر نشون بده . کاری که در ادامه داستان هم باز آن را انجام داده .

نقل قول:

خوب اونجا خودش گفت که کسی به هری دست نزنه چون که لردسیاه میخواد خودش اونو بکشه . یادت باشه که ولدمورت میخواد به همه نشون بده که هری فقط یه پسر بچه معمولیه و نمیتونه به اون آسیب برسونه .

ضمنا اگر خوب دقت کنی میبینی که اسنیپ به هری حمله کرده :

(( صورت اسنیپ ناگهان بر افروخته شد و حالت غیر انسانی به خود گرفت . انگار همان دردی رو میکشید که سگ هاگرید در خانه شعله ور تحمل میکرد و در حال پارس کردن و زوزه کشیدن بود .
حرکتی برق آسا در هوا دیده شد ؛ او احساس کرد که چیزی داغ و سفید و برنده و از پشت بر روی زمین افتاد . شعاعی از نور در جلوی چشمانش منفجر شد و برای یک لحظه به نظرش رسید که تمام نیرویش در حال خارج شدن از بدنش است . سپس صدای شدید به هم خوردن بال هایی را بر بالای سرش شنید . و چیزی عظیم ستاره ها را پوشاند . کنج منقار به سوی اسنیپ که عقب عقب میرفت و چنگالهای تیزش را به او زد . هری نشست و سرش همچنان به دلیل برخورد با زمین گیج میخورد و .....

خوب من دقیقا نمیدونم برداشت شما از این جمله چیه ولی اونجور که فهمیدم اسنیپ به هری حمله کرده بود و میخواست به او صدمه بزنه و کج منقارم برای دفاع از هری به اسنیپ حمله کردش . اگر خواستید متن کاملش هست برید بخونین .

اون اولشم که میگه اسنیپ چهره غیر انسانی پیدا کرد و ..... من تا به حال ندیدم که این صفت ها نشان دهنده یه آدم خوب و پاک باشه . بلکه اینجوری برداشت کردم که اسنیپ در حال جدال با خودش بوده . یعنی از یه طرف میخواسته وجهشو پیش ولدمورت حفظ کنه و از طرف دیگه میخواسته به هری صدمه بزنه که آخرسر تصمیم میگیره به هری حمله کنه و خود این نشون میده اسنیپ کاملا به ولدمورت وفادار نیست . همونجور که همین حمله کردن نشون میده که او به دامبلدور وفادار نیست .

نقل قول:

لطف کنید این دلایل رو که من در پست قبلیم گفته بودم رو هم بخونید و اگر هم خواستید من بازم دلیل دارم(فقط لطفا دوباره دعوا نشه)

موفق باشید

ببین آنیتای عزیز . در اینجا باید همه جانبه به مسئله نگاه کنیم . به نظر من اسنیپ به دامبلدور خیانت کرده . کاملا مشخصه .

1 - جریان پیمان رو که به دامبلدور نگفته

2- وقتی که میدیده داره دراکو کارهایی رو انجام میده به دامبلدور نگفته

3- بر طبق گفته هاگرید دامبلدور کاری رو از میخواست اسنیپ انجام بده و اسنیپ قبول نمیکرد . پس مطمئن باشید چون که دامبلدور از جریان قول شرف اطلاع نداشته در اون مورد صحبت نمیکردند و احتمالا مسئله هم سر یکی از کارهای محفل بوده

4- در شب حمله مرگخوارا اون بی جهت به فلیت ویک حمله کرد . در صورتی که اگر واقعا طرف دامبلدور بود این کار هیچ ضرورتی نداشت .

5- یه آواداکدورای مامانی نثار دامبلدور کرد .

با توجه به دلایل بالا دیگه نمیشه انتظار داشته باشین که اسنیپ طرف دامبلدور باشه . اما در کتاب پنجم اتفاقاتی افتاده که باز هم نمیشه گفت اسنیپ طرف ولدمورته .

اسنیپ در اون شبی که بچه ها رفته بودند وزارت در حالی که میدونست همه اینها جزء نقشه های ولدمورت بوده . و همچنین به سادگی میتونسته بگه که نمیدونه بچه ها کجا رفتن . اما باز رفته محفلی ها رو صدا کرده که این کار چندین ضرر برای ولدمورت داشته :

1- همین که محفل رو صدا کرده خود نشون میده که طرف ولدمورت نبوده .

2- این کار باعث شده ولدمورت اون گوی رو از دست بده .

3- ولدمورت بسیاری از مرگخواراش رو از دست داده ( چون همشون افتادن آزکابان

4- همه فهمیدن که ولدمورت برگشته .

اگر کمی دقت کنید میبینید تمام این اتفاقات فقط به این دلیل بوده که اسنیپ محفل رو صدا کرده .پس با توجه به توضیحات بالا آیا میتونیم بگیم اسنیپ طرف ولدمورته ؟ مطمئنن نه چون این کار تنها از دست یک خائن بر میاد .

نظر من اینه که اسنیپ شخصیه که نه طرف دامبلدوره و نه طرف ولدمورت . اون کسیه که فقط میخواد انتقام بگیره . اسنیپ در کتاب ششم به دامبلدور خیانت کرد ولی نظر من اینه که در کتاب هفتم او به ولدمورتم خیانت میکنه و همونجور که دامبلدور رو کشت در کشتن ولدمورتم نقشی اساسی رو ایفا میکنه . و البته نظر من اینه که در آخر هری ولدمورت رو با کمک اسنیپ میکشه اما اسنیپ باز هم سعی میکنه هری رو بکشه و شایدم بتونه اما بیشتر فکر میکنم کسی مثل پیتر پتی گرو مداخله میکنه ! بهتره اوایل کتاب ششم رو از یاد نبرید که اسنیپ چه جوری پیتر رو تحقیر میکرد . همیشه یادتون باشه . رولینگ هیچ چیز رو بی دلیل نمیگه

همچنین بر اساس این نظریه فکر میکنم که اسنیپ شخصیه که ارتباط مستقیمی با ر.آ.ب داره . و او به کمک شخصی نامعلوم شاید ریگلوس سعی در از بین بردن جاودانه سازها داشتن . نه برای وفاداری به دامبلدور بلکه برای مسائل دیگه .

هوووووم کمی خیال بافی هم قاطیه این نظریه شد به هر حال منتظر نظرات گوهر بار شما هستم . هر چند که این موضوع زیاد به این تاپیک ربط نداشت ولی دیدم بحثش پیش اومده بهتره منم بگم .

دامبلدور مرده است؟!
مسلما بله!
1- آوداکداورا یک طلسم نابخشودنیه. یعنی به هیچ وجه من الوجوه نمیشه طلسم رو باطل کرد یا از این جور مسائل.
2- دامبلدور خیلی قوی و قدرتمنده. و اگه بخواد باز هم زنده باشه، به راحتی هورکراکسها رو پیدا میکنه و به راحتی تمام اونها رو نابود میکنه و به همین خنکی هری برای جنگ با ولدمورت آماده میشه و البته اون هم دامبلدور کلی کمک هری میکنه! و از کتاب دیگه هیچ اثر هیجانی کتاب باقی نمی مونه و به قول شماها کتاب خز(!) میشه!
3- شاید اسنیپ معجون تغییر شکل خورده باشه. اما به نظر من این نظر هم درست نیست. چون من فکر میکنم و مطمئنم که معجون تغییر شکل، فقط شکل رو تغییر میده، درسته؟! خب. بنابراین اگه اسنیپ به جای دامبلدور رفته بود برای پیدا کردن قاب آویز(؟)، وقتی که اون معجون سبز رنگ رو می خورد، نباید که وقتی داشت اون چیزها رو میگفت، مربوط به دامبلدور بوده باشند که! یعنی باید یه خاطراتی از خودش می گفت. پس اسنیپ معجون تغییر شکل نخورده بوده و مسلما دامبلدور مرده.
4- من هم با نظر کینگزلی موافقم یعنی از وقتی کتاب رو خوندم، با خودم می گفتم ککه یک نفر اینجا به جای دامبلدور کمک هری میکنه. البته من عقیده داشتم که ممکنه راب، یک جادوگر بزرگ باشه که در کتاب 7 به کمک هری می یاد. اما با مقاله ی هری و گفته های رولینگ، نمیشه این انتظار رو داشت.
البته من هنوز معتقدم که یک جادوگر بزرگ به هری کمک میکنه.
5- و با این مسئله هم موافقم که اسنیپ مثل یک ناجی برای هری کار کنه. یعنی اینکه هنوز هم جاسوسه. البته اینجا یک مسئله ای هست، اونم اینکه دامبلدور واقعا نمیدونست که اسنیپ با نارسیسا پیمان ناگسستنی بسته و باز اینجا جای شکه. البته عقده ی من بیشتر روی اینه که اسنیپ دوست داره مثل یک واحد مستقل عمل کنه. یعنی نابودی ولدمورت و دامبلدور رو میخواد، و دوست داره خودش جادوگر سیاه دوران باشه.

نکته: من همیشه دلم برای اسنیپ میشوخت، اخه طفلکی کمبود محبت داشته!
--------
این نظرای من بود، خوشحال میشم روشون بحث بشه!!

اينقدر نگين نمرده مرگ دامبلدور يه حقيقت تلخه كه از روي انتخاب قبلي صورت گرفته دامبلدور مي دونسته كه قراره به دست اسنيپ كشته شه و خودش هم اسنيپ رو مجبور به اين كار كرده

نقل قول:

فکر میکنم رولینگ روح دامبلدور رو به یک ققنوس تشبیه کرده بود تا مردنش بیشتر احساس شه . ضمنا ققنوسم از جنس بخار و همون جور که خودتم گفتی از جنس نور بودش . پس وقتی که موجودیت نداره به دردم نمیخوره .

بهتره در اینجا به کلمه " شادمانی " دقت کنی که صددرصد نشان دهنده اینه که دامبلدور از این دنیا رهایی پیدا کرده .

ضمنا اگر خیلی چیز عجیبی بود . حتما قبل از شما خود آدمایی که اونجا حاضر بودن تعجب میکردن .

نقل قول:

دوست عزیز بهتره یادت باشه که دامبلدور بخاطر معجونه کشته نشد . شاید در مدت زمان بیشتر اون معجون دامبلدور رو از پای در میاورد . ولی اون شب دامبلدور بخاطر طلسم آواداکدورا کشته شد . تازه اگر طلسم آواداکدورا نبوده بازم دامبلدور از اون بالا افتاد پایین پس در اثر ضربه از بین رفته .

ضمنا دامبلدور بدون چوبدستی . دامبلدوری که خیلی ضعیف شده . دامبلدوری که آمادگی دفاع از خودشو نداره چطور میتونه خودشو در اون وضعیت نجات بده ؟

یا چرا طلسم هری باطل شد ؟ و در آخر چرا تابلوی دامبلدور در بین تابلوی بقیه مدیران قرار گرفت ؟

نقل قول:

صدای ققنوس برای این بوده که وقتی صاحبش مرده اومده اونجا گریه کرده . نمیدونم شاید شما انتظار داشتی بیاد اونجا بخنده . به هر حال همونجا ققنوسه هر کاری هم که میخواسته بکنه باید در حضور جمع انجام میداده چون همه دور جسد دامبلدور جمع شده بودند . پس در نتیجه باز میبینیم که هیچ حقه ای در کار نبوده .

نقل قول:

از اینجا معلومه که اون جاودانه سازه ولدمورت بوده نه جاودانه سازه اسنیپ . ولدمورتم این جریان جاودانه سازا رو به هیچ کس نگفته پس قطعا معجونشم خودش درست کرده و در آخر هری و دامبلدور رفته بودن جاودانه ساز ولدمورت رو نابود کنند نه جاودانه ساز اسنیپ رو

--------------------------

کینگزلیه عزیز فکر میکنم شما احتمال چهارم رو فراموش کردید . و اون اینه که اسنیپ دامبلدور رو کشته و همه فکر میکنن که خیانت کرده . اما در روز مبارزه هری با ولدمورت به هری کمک میکنه و اون لحظه همه فکر میکنند که ایده شما درسته اما در آخر اسنیپ میخواد که هری رو بکشه و در اصل اون کسیه که بعد از ولدمورت به دست هری کشته میشه ( احتمال میدم با مداخله پیتر پتی گرو ) . و در اصل اسنیپ شخصیه که نه طرف محفله و نه طرف سیاه ها . اون کسیه که میخواد انتقام دوران جوونیش رو بگیره .


ضمنا اسنیپ خیانتکاره ولی حتی اگر خیانتکارم نباشه در هر حال دامبلدور رو کشته و هیچ وقت در نظر من تبدیل به یک شخصیت محبوب نمیشه .

ببینید در رابطه با البوس دامبلدور ما 3 احتمال بیشتر نمی تونیم بدیم:
1.آلبوس دامبلدور زنده است و دوباره برمیگرده در نتیجه اسنیپ خائن نبوده و خطر بزرگی رو به جون خریده و احتمالا اخر کتاب 7 میمیره.خب اگه اینجوری باشه باید بگیم رولینگ کتابشو یه جورایی لوس کرده در صورتی که استثنایی تر از اینی که هست کار نکنه چون بعید میدونم از عهده ی بزرگ ترین نویسنده ها هم بر بیاد که جریان کتاب رو دوباره خوب برگردونه.
2.دامبلدور مرده و در نتیجه اسنیپ یه خائنه و به نظر من بازم کشته میشه.در این صورت هری یه حامی تازه میخواد که در حد دامبلدور باشه.پس باید یه شخص تازه ای وارد کتاب بشه (شاید آبرفوث).ما نمیتونیم بگیم هری با نیروی عشقش میتونه با والدمورت رو به رو بشه چون دامبلدور تو کتاب 6 گفت:(عین جمله اشو تو ذهن ندارم ولی یه چیزی تو این مایه ها بود)درسته والدمورت از لحاظ روحی قوی نیست(به خاطر هوراکراکس هاش)ولی از نظر جادویی فوق العاده قدرتمنده.
3.دامبلدور مرده با این تفاوت که اسنیپ با رضایت دامبلدور اونو کشته و در کتاب 7 هم اسنیپ به هری آموزش میده و همچنان به عنوان جاسوس در بین مرگخوران فعالیت میکنه و در آخر هم اسنیپ به عنوان ناجی جونشو از دست میده و جون هری رو نجات میده.
من احتمال مورد آخر (3)رو زیاد تر از همه میدونم چون هم همچنان دامبلدور با شکوه میمونه(که نشون میده دامبلدور در مورد اسنیپ اشتباه نکرده) و هم اینکه نشون میده اسنیپ پشیمونه و جبران می کنه و در کتاب 7 به شخصیت محبوبی تبدیل میشه.

دامبلدور زنده س و اسنیپ خیانت نکرده!
اگه دامبلدور مرده چرا آخرای داستان از جسد(:به قول رولینگ) دامبلدور نور میزنه بیرون و از این جور چیزا؟!
...هری یک لحظه احساس کرد که ققنوس شادمان در حال پرواز کردن در اطراف دامبلدور را دیده است... :
همون موقعی که از دامبلدور نور میزنه بیرون

معلوم است که نمرده، بابا جان اون مایعی را که در قدح بوده خورده و شاید مثلاً برای مدتی .... ولی من یقین دارم که زنده است حالا به شما ثابت می شود.