هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: لیگ برتر کشورهای کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۳۹ شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۷

جیمز  پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۲ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۸:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲
از دهکده هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
خوب این تاپیک از این بعد متعلق به منه
به زودی مسابقه های جدید رو می زارم و اعلام می کنم


تصویر کوچک شده


Re: لیگ برتر کشورهای کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۳:۱۸ جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۸۶

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۸ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۰:۱۹ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
از هاگوارتز ، کلبه ی خودم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 157
آفلاین
- امروز میخوام یک مسابقه ی هیجان انگیز و جذاب رو برای شما گزارش کنم بازی بین دو تیم " شاهین کن میر " و " زنبور ویمبورن " . بازی فوق العاده ای باید باشه چون تیم زنبور ویمبورن دو تا از مهاجمانش رو عوض کرده و همه ی تما شا گران کوییدیچ منتظرند ببینند که این دوتا بازیکن جدید یعنی توماس ویلسون و رونالد هارک می تونن جای دو تا از بازیکنان آسیب دیده ی تیمشون رو بگیرند یا خیر .

در رخت کن مسابقه :
تمام بازیکنان تیم شاهین کن میر لباس های سبز زمردی شون رو پوشیدن و در حال گوش کردن به صحبت های الیور کارلد کاپیتان تیمشون هستند .
- توبیاس تو اولین توپ بازدارنده رو به طرف جولیا آلبرت مهاجمشون میفرستی چون معمولا اون اولین حمله شون رو انجام میده . رالف ، ماریا ، بالین ... شما...هی ... با شما هستم .
ها...آها...ها... خب ، خب ، بگـــــــــــــو .
وقتی سرخ گون دستتون اومد رالف وسط حرکت میکنه و شما دو تا هم (الیور با دست به بالین و ماریا اشاره کرد ) دو طرفش حر کت میکنین و پاس کاری میکنین ، می خوام یک طوری سریع پاس کاری کنین که تیمشون کاملا گیج بشه ... فهمیدین ...؟
آهان .... دیگه.... خر که نیستیم ....

در همین لحظه صدای بوق ورزشگاه به صدا در آمد و این نشانه ی این بود که بازیکنان باید به میدان میرفتند.
در حالی که تیم شاهین کن میر در حال بیرون رفتن از رخت کن بود الیور دستش رو روی شانه ی لی لی گذاشت و با لبخندی گفت : لی لی میخوام رکورد رودریک پلامپتون رو بشکنی دیگه !!
لی لی هم لبخندی زد و به شوخی به الیور گفت : 5/3 ثانیه زیاده ، تو 2 ثانیه می گیرمش !

داور با سوت خودش کاپیتان های دو تیم رو فرا خواند . الیور جلو رفت و دست دارن کیت رو فشار داد ، دارن هم لبخندی زد و دستش را به نشانه ی شوخی به شانه ی الیور زد . داور در سوت خود دمید و بازی رو آغاز کرد .

- بله امروز تیم زنبور ویمبورن با لباس های زرد و سیاه راه راه در مقابل تیم همیشه سبز زمردی پوش شاهین کن میر مسابقه میدن ... بله در همین ابتدای کار جولیا آلبرت سرخ گون رو در اختیار می گیره و به طرف دروازه ها حرکت میکنه ، توبیاس اسپکز یک توپ باز دارنده رو به طرفش میفرسته ، ولی جولیا دور میزنه و توپ رو آلبرت تیلور می سپاره ... خود البرت وارد محوطه ی گل زنی میشه و شوت میکنه ، توپ زوزه کشان از کنار گوش الیور کارلد عبور میکنه و ... گل ... گل برای زنبور ویمبورن .
الیور بر سر توبیاس اسپکز فریاد می کشه ولی توبیاس بر میگرده و به حرف های الیور گوش نمیده .

بالین از تیم شاهین کن میر صاحب توپ هست ، توپ رو به رالف زوگور پاس میده رالف با سرعت پیش میره ، ماریا و بالین در دو طرفش قرار دارن ، آیا تیم شاهین کن میر میخواد حمله ی معروف خودشون یعنی حمله شاهین وار رو تشکیل بده ... نه این اتفاق نمی افته دو تا از مهاجم های تیم زنبور ویمبورن خودشون رو به رالف می چسپونن و اون رو از حرکت باز می دارن ... نه... در همین لحظه کنت و آلبرت تیلور دو برادر دو قلوی تیم زنبور ویمبورن با هم به توپ باز دارتده ضربه میزنن و توپ با سرعت فوق العاده ای به رالف برخورد می کنه و اون رو سرنگون میکنه .
حالا دو باره توپ در دست های جولیلا آلبرت هست که در هوا سرخ گون رو قاپیده بود ، اوج میگیره و توپ رو به رو نالد هارک میسپاره ولی رونالد دوباره به جولیا پاس میده اما با هم وارد محوطه ی گل زنی میشن و داور درسوتش میدمه و خطای پنالتی دست نشاندگی رو اعلام میکنه .
رالف زوگور در دایره وسط زمین اماده زدن ضربه ی پنالتی میشه و با سوت داور به سمت دروازه ها پرواز میکنه . بازیکنان تیم زنبور ویمبورن طبق رسم همیشگی شون در موقعه ی زدن ضربه پنالتی برای گیج کردن پنالتی زن با صدای بلند ویز ویز می کنن . دروازه بان حرکت پرواز سه حلقه ای اش رو انجام میده و به سرعت در میان حلقه ها ی دروازه می چرخه ، رالف به سمت حلقه ها حرکت می کنه و سرخ گون رو به سمت حلقه ی سمت چب شوت میکنه ... و گل...گل.... گل برای تیم شاهین کن میر ....
نتیجه ی بازی 10 ، 10 مساو ی میشه .


لی لی چادز و دارن کیت دو جستجو گر تیم ها هنوز اثری از گوی زرین پیدا نکرده بودند ولی کاملا حرکات یک دیگر را زیر نظر داشتن .
دارن متوجه ی نور زرد رنگی در کنار دروازه ی تیم شاهین کن میر میکنه و به سرعت به سمت در وازه ی تیم شاهین کن میر تغییر جهت میده ، لی لی هم به محض دیدن حرکت دارن به دنبالش حرکت می کنه ، هر دو جستجو گر به سمت گوی زرین پرواز می کنند ، دارن در جلو و لی لی در پشتش . دارن با نزدیک شدن به دروازه ، فهمید که حدسش کاملا درست بوده پس برای همین دستش را به سمت گوی زرین دراز کرد ، لی لی هم به تقلید از او درست در پشت سرش دستش را دراز کرد .
گوی زرین ناگهان تغییر جهت داد و از کنار دست دارن گذشت و به درون آستین لی لی رفت .
در همین لحظه سوت داور به نشانه ی تمام شدن بازی به صدا در آمد . بازی کنان بر روی زمین فرود آمدند .
تماشاگران تیم شاهین کن میر مثل همیشه با چنگ برای پیروزی شروع به نواختن کردند و اعضای تیم شاهین کن میر هم به طرف تماشا گران حرکت کردند تا جشن پیروزی را بر پا کنند .
-------
حتما، لطفا نقد بشه


[size=medium][color=CC0000]اگر گروه های هاگوارتز به جز گریفیندور رو نشانه ی موس فرض کنیم و گریفیندور رو شکلک یاهو نتیجه می


Re: لیگ برتر کشورهای کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
گزارش بازيه تيم هاي زنبورهاي ويمبرون و اسلايترين يونايتد
=========================
اعضاي دو تيم تو رختكن هستن و چپ چپ به هم نگاه مي كنن. ظاهرا هر كدومشون دوست دارن طرف مقابلو طلسم كنن.يه مدت منتظر مي مونن و در همون موقع يكي مياد كه يه لباس سفيد پوشيده.وسط كلش كچله
توماس اندرسون از تيم اسلايترين: شما؟
پزشك:من مامور مبارزه با دوپينگم.بايد شما رو تست كنم.
سام كه زرد شده مي پرسه: چطور؟
پزشك:با يك آمپول مخصوص عزيز دلم.زياد در...
سام كه خودشو خيس كرده جيغ مي زنه: نــــــــــــــــه من آمپول نمي خوام
يكي از بازيكناي تيم زنبور ويمبرون مي گه: ترسو خان.چطور جرعت مي كني بياي بازي تو كه از يه آمپول مي ترسي.اگه يه كوافل بخوره تو سرت چي مي گي پس؟
اما سام نمي شنوه و مي ره طرف توالت تا طهارت بگيره.
پزشك:خوب بچه هاي گل . به صف وايسن تا كارو تموم كنم.
همه به صف مي ايستن.
وقتي توماس دستشو مياره جلو دكتر سوزنو خيلي آروم مي بره تو.ولي همون موقع پيتر از ته صف يه هل مي ده و باعث مي شه دست توماس بره جلو و سوزن از اون طرف دستش در بياد
اعضاي زنبور ويمبرون: داداش سوراخه سوراختون مي كنيم.
تيم اسلايترين:حالا تو بازي معلوم مي شه.
پيتر: جيگر جوني.شما دعا كنين تا زمين جون سالم به در ببرين. بعدش حرف بزنين.
توماس عصباني مي شه و سوزنو از دست پزشك مي قاپه و پرت مي كنه طرف پيتر.پيتر هم فقط مي شينه و نگاه مي كنه.و بعد از يه مدت كه سوزن مي ره تو نافش:
ادامه دارد...
============
نقد بشه لطفا


ناظر : مواردی که در نقد قبلی گفته شده رو بخون و رعایت کن ، بعد پستی بزن و درخواست نقدش رو بده .


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۲۴ ۱۴:۱۲:۰۰

[b]تن�


Re: لیگ برتر کشورهای کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۶

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
جمعيت دارن تو ورزشگاه تيم هاي مورد علاقشونو تشويق مي كنن.هوا كاملا آفتابيه و قراره تيم هاي كوييديچ استقلال و پرسپوليس با هم مسابقه بدن.
جمعيت آبي پوش: استقلال قهرمان مي شه.خدا مي دونه كه حقشه...
پرسپوليسيا: پرسسوليـــــــــــــــس! سرور استقلاله
بازيكنا ميان وارد زمين. و در آخر داور مسابقه كولينو با ابهت مياد وارد زمين كه وقتي تعدادي از گرجه هاي تماشاچي هارو مي چشه از ابهتش كاسته مي شه
كولينو با سر گرجه مال شده: دو تيم سوار جارو هاشون.حاضرين.پرواز!
صداي بلند شدن از زمين خيلي زياده.
و همين الانه كه صداي گزارشگر به صورت معجزه آسايي به گوش مي رسه: خوب...! و اين هم ديدار دو تيم هميشه در صحنه ميدان ها.استقلال و پرسپوليس. مربي استقلال در حال حاضر ناصر حجازي و مربي پرسپوليس علي پروينه.
در همون لحظه صداي هوووو جمعيت تماشاچيان دو تيم بلند مي شه.
-با اين كه هوا آفتابيه ولي ظاهرا جستجو گرهاي تيم حوصله بازي ندارن.نگاه كنين.جستجو گر پرسپوليس خوابش رفته.از تماشاچيان محترم مي خوام با هووو جانانه خود اين نيكبخت رو بيدار كنن.
جمعيت:هووووووووووووووو
نيكبخت كه ظاهرا چماق خورده تو سرش بيدار مي شه و وقتي اعصابش بيشتر خورد مي شه كه يه توپ بازدارنده مي خوره به سرش
10 دقيقه از بازي گذشته بود و نتيجه 20 -0 به نفع استقلال بود.
=================
نقد بشه لطفا



ویرایش ناظر :

نه نه ! نقد قبلی ای که برات کردم رو دوباره بخون و با دقت روش کار کن !

چهره پستت مناسب نیست ؛ به هری پاتری بودن پست هم اصلا دقت نکردی ، اینجا رول پلیینگ هری پاتره ، باید در مورد تیم های کوییدیچ نوشته بشه ، نه تیم های فوتبال ماگلی استقلال و پرسپولیس !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۱۲/۱۱ ۱۹:۳۲:۲۷

[b]تن�


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۲۲:۳۵ شنبه ۴ آذر ۱۳۸۵

اریک مانچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۳ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۴:۲۷ سه شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۶
از iran
گروه:
کاربران عضو
پیام: 124
آفلاین
پست سوم جومالی:
یکبار دیگر جوزف گوی زرین را در آسمان دید و بار دیگر بسرعت به سوی توپ رفت و مانند دفعه قبل هخامنش جلوی او را گرفت و دوباره داور خطای بازیکن آریانا را اعلام کرد.هخامنش که از دست داور عصبانی بود گفت:
_داور جاه طلب.
داور به سمت هخامنش رفت و با صدای بلندی گفت:
_توهین به داور. 10امتیاز برای جومالی.
و صدای سربازان درآمد.داور در حالی که به سمت محل پنالتی میرفت گفت:
_کی پنالتی میزنه.
قبل از اینکه گودریک بتواند حرفی بزند اریک جلو پرید و گفت:
_من میزنم.
جوزف نیز او را تایید کرد.اریک با تمام قوا پشت توپ ایستاد و همه ی اعضای تیم جومالی نفس خود را در سینه حبس کردند.داور در سوت خود دمید و اریک با آخرین قدرت خود به سمت دروازه شلیک کرد.توپ به طرف دروازه پیش میرفت دوازه بان با تمام قوا بطرف توپ شیرجه زد و نهایتا توپ به انگشتانش برخورد کرد و به درون دروازه رفت.
اریک:ما اینیم دیگه.
اسکندر:خانه ات را بعد از بازی آتش خواهم زد تو نتیجه را مساوی کردی.
دوباره بازی شروع شد و کوروش کبیر به سمت دروازه تیم جومالی پیش میرفت و سربازنش از جایگاه تماشاگران او را تشویق می کرد.کوروش کبیر که جو ورزشگاه خودشان او را گرفته بود جو زده شد و حرکت آکروباتیکی روی جاروی خود انجام داد و باعث شد توپ به دست گودریک بیفتد گودریک توپ را به اریک پاس داد و اریک هم توپ را به جوزف پاس داد و جوزف بار دیگر توپ را دو دستی به دوازبان تقدیم کرد.
اریک در حالی که از عصبانیت سرخ شده بود گفت:
_چرا گلش نکردنی...گل به این بزرگی رو نمی بینی.
جوزف در حالی که از ترس می لرزید گفت:
_چرا می بینم ولی می ترسم گل بزنم.
اریک در حالی که به این( )شکل در آمده بود گفت:
_از چی.
جوزف در حالی که گریه می کرد گفت:
_دروازبانشون. آخه توی کتاب تاریخ ایران خوندم هر جایی رو که می خواست می گرفت.می یاد خونه منم میگیره.
اریک در حالی که به عقب بر می گشت گفت:
_ولی اون آدرس خونه شما رو نداره.
جوزف که انگار شاد شده بود به طرف کمبوجیه رفت و توپ را از دست او قاپید و به طرف اریک پرتاب کرد اریک مثل برق دو بازدارنده رو که آنیه تا به سمت او فرستاده بود را جا گذاشت و به سمت دروازه رفت ناگهان کوروش کبیر جلویش ظاهر شد و گفت:
_یا توپ را به من بده یا تو را به درک می فرستم.
اریک در حالی که می خندید توپ را به گودریک داد و او با یک شوت محکم گل بعدی را برای تیم جومالی به ثمر رساند.اریک در حالی که می خندید گفت:
_کارت عالی بود.
گودریک در حالی که از خوشحالی ویراژ می داد گفت:
_متشکرم.
بار دیگر جوزف گوی زرین را دید و به سمت توپ شیرجه رفت و ناگهان.....
----------------------------------------
جومالی ها ادامه بدن


جوما�


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ شنبه ۴ آذر ۱۳۸۵

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
پست دوم جومالي :
داور مسابقه : به بيرون برويد ! اينجا مسابقات كوييديچ برپاست .
گروه تحقيقاتي : ما بايد تحقيق كنيم !
داور مسابقه ناگهان آتيشي شد و شمشيرش را بيرون كشيد و ترتيب گروه تحقيقاتي رو داد .
داور : كه به اين حال مي خنديد
اعضاي گروه تحقيقاتي : كه به اين حال داغون بودند و به بيرون رفتند .
داور در شاخ گاو ( ) خودش دميد و شروع دوباره ي مسابقه رو اعلام كرد .
در همين وقت نور علي بازدارنده اي رو به سمت سميراميس پرتاب كرد كه سميراميس را ضايع نمود كه ناگهان هخامنش از پست خود دست كشيد و جلو آمد و يقه ي نور علي رو گرفت .
هخامنش : اي پسر ، مرد دستش را بر روي زن بلند نمي نمايد و من بعد حال تو را ميگيرم !
بعد رو به داور ادامه داد : مرا اعتراض است ! اين كارخطا بود ، خطا ميگيري يا به سربازانم بگويم اوتت كنند ؟
داور : توهين به مامور كوييديچ در حين انجام وظيفه ؟ خطا نبود دوباره بازي شروع شه .
جوزف ناگهان گوي زرين رو ديد كه برق ميزد و به سوي اون پرواز كرد ، از اون طرف هخامنش هم شمشيرش رو در آورد و به سمت گوي حركت كرد جوزف خواست گوي رو بگيره كه هخامنش رو با شمشير جلوش ديد .
هخامنش : بايد از روي نعش كورش كبير رد بشوي تا من بگذارم اين گوي را بگيري ! تصویر کوچک شده
جوزف :
هخامنش دستش رو بالا برد كه گوي رو بگيره كه داور بوق زد .
داور :
هخامنش : چرا بوقيدي ؟ مرا خطا نبود !
داور : پنالتي براي جومالي خطا روي جستجوگر .
هخامنش :
جوزف :
گودريك پشت توپ رفت كه توپ رو بزنه .
اسكندر : اگر به من گل بزني به افرادم مي گويم خانه ات را آتش بزنند !
گودريك :
داور سوت زد و گودريك توپ رو زد ولي گل نشد .
جوزف :
گودريك ( قبل از عمل جوزف ) :
گودريك ( در حين عمل جوزف ) :
گودريك ( بعد از عمل جوزف ) :
دوباره بازي به جريان در آمد و اريك با حركاتي فوق ارزشي به سمت دروازه ي اسكندر رفت و گل زد .
اريك : آخه به تو هم ميگن اسكندر ؟ ارزشي !
اسكندر ( اين جا انگليسي مينويسم معادل فارسيش نبود ! ) : I deal with you later !
ريموس هم اومد حركت ارزشي كنه كه فهميد سرخگون دستش نيست و گاف داده !
از اون ور كمبوجيه سرخگون به دست آمد و با شمشير همه ي جومالي هاي اطرافش رو كنار زد .
كمبوجيه :
مالدبر :
كمبوجيه رفت و سرخگون رو انداخت و گل زد .
كمبوجيه :
مالدبر :
جوزف : مالدبر من تو را به دار آويزون مي كنم !
نتيجه : 30 _ 10 به نفع آريانا
بازيكناي جومالي :
________________
جومالي ها ادامه بدن ...


ویرایش شده توسط جوزف ورانسكي در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۴ ۱۵:۴۱:۵۱
ویرایش شده توسط جوزف ورانسكي در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۴ ۱۵:۴۷:۳۳

[


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ جمعه ۳ آذر ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
پست اول جومالی:
وظیفه ی من نیست گوشزد کنم، ولی تمام اعضای جومالی یونایتد به تیم اعضای تیم اریانا دقت کنن مثل دفه ی قبل چپ اندر قیچی نشه پستا.
اعضای تیم آریانا رو اینطور بزنین:
جست و جوگر و کاپیتان: هخامنش
دفاع: انیه تا، سمیرامیس
حمله: کوروش کبیر، کمبوجیه، داریوش کبیر
دروازه بان: اسکندر مقدونی.
استادیوم: کوه هگمتانه
خوب من شروع میکنم. دوستان سعی کنن از کلمات قلنبه سلنبه استفاده کنن.__________________________
زمستان بود و هوای خفنی بر استادیوم ملیارد نفره ی هگمتانه حاکم بود.
داور مسابقه، فرعون کی اوسخ به ساعت افتابی ورزشگاه نگاه کرد و با نگرانی سرش را تکان داد. ناگهان یک کاروان شتر، که جلوی آن یک مشت اسب کهر روانه بودند، دم در ورزشگاه پدیدار شد.
از یکی از ارابه ها، ده نفر با که ردای سفید پوششیده بودند، پیاده شدند و به سمت اسبهای کهر دویدند.
اعضای تیم اریانا، با کمک مردان ردا سفید از روی اسبهای کهر روانه شدند. بعد از چند دقیقه، ده خدمتکار دست به یک ارابه ی دیگر بردند و چند جارو از جنس طلا بیرون آوردند و به هرکدام از اعضای تیم دادند.
اعضای تیم آریانا، سوار جارویشان شدند و به هوا برخاستند.
ناگهان یک ضدای بمب بلند شد و صدای یک ساب ووفر آمد.
هواپیمای جومالی یونایتد؛ رو آسمان پدیدار گشت.
اول از همه، جوزف که یک ام پی تری پلیر رگوش داشت، بعد مالدبر و بعد ریموس و سپس بقیه ی اعضا.
جوزف در حالی که به اعضای تیم آریانا نگاه میکرد خندید و گفت:
_ هه! اینا رو نگاه! بچه ها بردیم.
در آن سوی زمین، هخامنش دستی به ریشش کشید و گفت:
_ اگر بخت به یار ما بیاید، ما حتما بر این جوانان غالب میشویم به لطف اهورمزدا. بسیار خوب... برویم!
همه ی اعضای تیم به اسمان پریدند و به آرایش خود قرار گرفتند.
کی اوسخ سوت زد و بازی شروع شد.
در بدو بازی، قبل ازینکه جوزف حتی اوج بگیرد، هخامنش دست برد و گوی زرین را گرفت، ولی ناگهان اسکندر به سوی او حمله کرد و گفت:
_ آهای پیرمرد زیاده خواهی! طلا سهم من است!
و شمشیرش را از ردایش در اورد و به دست هخامنش زد.
هخامنش توپ را رها کرد و توپ از نظرها نهان شد.
در حالی که هخامنش و اسکندر در حال جنگ بودند، ریموس و گودریک به دروازه ی بدون توپ هی گل میزدند و سمیرامیس و آنیه تا که به مالدبر زل زده بودند، کری به جوزف نداشتند. ناگهان یک تیم تجسس تاریخ وارد زمین شد و شروع به کندن کرد...


I Was Runinig lose


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۱:۳۶ جمعه ۳ آذر ۱۳۸۵

جوزف ورانسكي


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۵۹ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰
از دارقوز آباد !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 916
آفلاین
تيم جومالي دوباره كارش را در مسابقه با تيم : آريانا ، شروع ميكند . اعضاي تيم جومالي :
دروازه بان : مالدبر
دفاع : نور علي ، كور علي
حمله : ريموس لوپين ، اريك مانچ ، گودريك گريفيندور ( به دليل پست ضعيف در بازي قبل از پست زدن در اين بازي محروم شد . )
اريك مانچ هم روي پست هايش دقت كند .
اعضاي آريانا :
دروازه بان : داريوش
دفاع : آنيه تا ، سميراميس
حمله : هخامنش ، كورش كبير ، كمبوجيه
پست اول جومالي را مالدبر مي زند .
اريك : دو پست
جوزف : سه پست ( كاپيتان است )
ريموس : دو پست
مالدبر : دو پست
گودريك : محروم است .


[


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
خوب پستهای تیم شما خوانده شد
نمایشنامه ی شما فاقد جذابیت لازم برای یک مسابقه ی کوئیدیچه طنزش در حد بسیار پایینی هست و هماهنگی زیادی در تیم شما به چشم نمیخوره و غلط املایی و تایپی هم کم ندارید ولی با این حال قسمت های قشنگی هم تو نمایشنامه ی شما پیدا میشه من تیم شما رو به یک شرط تایید میکنم
شما باید یک مسابقه ی دیگه برگزار کنید و قبل از اینکه پست های مسابقه رو بزنید لطفا با هم هماهنگ کنید تا شاهد نا هماهنگی میان تیم شما نباشیم از لحاظ زمانی هم هیچ محدودیتی وجود نداره کاپیتان تیم مسئول هماهنگی میان اعضای تیمه و باید نمایشنامه ها رو کنترل کنه تا کاملا یکدست باشن تو نمایشنامتون بیشتر به حاشیه بپردازید که جذاب تر بشه . استفاده ی بیش از حد شکلک جذابیت پست های شما رو کم میکنه سعی کنید از شکلک به اندازه ی کافی استفاده کنید و با توجه به این نکاتی که گفتم شما یه مسابقه دیگه برگزار کنید
ممکنه شما با سعی و تلاش بتونید تیم بسیار خوبی رو تشکیل بدید و در دوره ی بعدی لیگ یا جام حذفی بتونید تیم قدرتمندی باشد


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: مسابقات دوستانه
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۵ پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰
از Hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 320
آفلاین
پست آخر تیم جومالی یونایتد:
ناگهان دروازه بان و اعضای تیم سلطنتي انگلند با حرکت برق آسایی به سرجایشان برمیگردند.
گزارشگر فریاد میزنه: این کار تیمی سلطنتی انگلند واقعا قدیمی بود.
ریموس دستشو به عقب میبره تا توپو به سمت دروازه پرتاب کنه اما سامی با قدرت خیلی زیاد توپو ازش میگیره و به سمت دروازه جومالی میره.
جوزف اونو تعقیب میکنه. اما دیگه دیر شده بود و سامی توپو پرتاب میکنه.
مالدبر با شیرجه ای زیبا به استقبال توپ میره و اونو به زیبایی هر چه تمام تر میگیره.
جوزف: مااااااااااااااا!
تماشگران با صدایی رسا میگن:مالدبر پیششش ما بیا!
در همین حال تماشگر نماها به مالدبر فحاشی میکنند. طرفداران جومالی هم سریع به سویشان حمله میکنن و یه درگیری جانانه رخ میده...
جوزف توپو میده به ریموس.ریموس به اریک.اریک با پاس منطقه ای زیبا توپو به گودریگ میرسونه.
گودریگ با سرعتی که حرکت میکنه که نمیشه بهش رسید.او توپو از فاصله بسیار دور به سمت دروازه تیم سلطنتی انگلند پرتاپ میکنه. دروازه بان به سمت توپ میره اما بهش نمیرسه.
گودریگ:گلللللللللللللل...
داور در سوت خودش میدمه وبازیو با حساب 1500 -450 به نفع جومالی یونایتد اعلام میکنه.
جوزف: خوب بود بچه ها.
همزمان با سوت داور بارش باران نیز شوع شد و اعضای دوتیم سریع به رختکن های خودشون حرکت کردند.
.........................
در رختکن:
جوزف: مالدبر توپ آخزیو عالی گرفتی!
مالدبر: بابا قبلیا رو از قصد خوردم.
گودریگ:جومالي يونايتد پيروز است ! اين را به خاطر بسپار اي جادوگر !
........................
Finish


آخرین دشمنی که نابود میشود مرگ است







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.