هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۵:۳۷ چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۴
#37

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
هنوز به دادگاه نرسيدن كه كارآگاه ققنوس جارو رو نگه ميداره.
سوسك: چي شد؟
ققنوس: فكر كردي ما داريم ميريم دادگاه؟
سوسك: پس ميريم كجا؟
ققنوس: معلومه! هيچ جا! من فقط ميخواستم سر كوييرل كلاه بگذاريم. همين.
سوسك: چه طوري؟
ققنوس: اين طوري كه من ميرم به كوييرل ميگم كه براي دادگاه سوسك گفتن كه تمام چوب ها رو بايد به عنوان مدرك جرم ببريم. چوب ها رو ميگيرم و هرچي از فروش اونها سود كرديم نصف نصف.
سوسك: عاليه.
ققنوس: حالا تو همينجا بمون تا من برم و بيام.
سوسك: باشه.

ده روز بعد
كنار خيابون
سوسك: چرا ققنوس نيومد؟

مغازه ي كوييرل
كوييرل: اين ققنوس گفت چوب ها رو 2 دو روه مياره پس چي شد؟


سلطان سوسك بي همتا!


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۲۱:۲۴ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#36

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۰ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 560
آفلاین
بوم بوم بوم يه..
سرژ وارد فروشگاه ميشه.سه نفر ديگه هم پشتشن.يكي اسمش دارون ملكيان كه يه گيتاره جادويي دستشه و داره ميزنه.يكي اسمش جان دولمايان كه بازم يه گيتاره مجيكي تو دستشه و داره ميزنه.يكي هم شيو اوجانيان كه يك تبل جادويي گنده تو دستشه و با انگشت داره تبل مبزنه(!).خوده سرژ هم داره با تمامه زورش ميخونه:
father.fathe.father.father
father/into your hands /i/commend my spirit
father.into your hands
پروفسور:اوهههه...چيه ؟ شرمو بردين. ژيميخواين.ژه قدر شروصدا دارين.شاكت.
why have you forsaken me
پروفسور ديگه قاطي ميكنه: گفتم شاكت.خفه خون.هووو.شاكت
بالاخره ساكت ميشن.سرژ در حالي كه گلوشو مالش ميداد با صدايه دورگه اي گفت:
- سلام پروفسور جون.اوهوم..اوهوم....خوبي..ما چهارتا چوبدستيهامونو دزد زد...داتيم ميرفتيم تو ايران كنسرت بزاريم كه تا رسيديم طرفايه ايران .اوهوم اوهوم.منظورم به نزديكايه خاك ايران رسيديم ديديم چند تا ايراني اومدن و گفتند كه چوبدستيهاتونو رو كنين..مجبور شديم پولهامونو بديم.آخه اونها هم..اوهو..اوهوم...مثل ما جادوگر بودن..خلاصه گليون نداريم الان.ميشه الان چهارتا چوبدستي به ما بدي..بعدا يه كنسرت ميزارين پولتو ميديم..

سرژ دوباره گلوشو مالش داد وگفت:
- آخه الان بدون چوبدستي مجبورم عادي بخونم.اگه چوبدستي داشتم يه((بطنين)) ميزدم و راحت تر ميخوندم.ميشه چوبدستي بدي؟
پروفسور كه تازه چند دقيقه بد از دسته كاراگاهايه واقعي يا قلابي خلاص شده بود فكري به ذهنش خطور كرد.ولي از طرسه كاراگاه ها خيلي آهسته گفت:
- به يه شرط ميدم
قيافه هر چهار نفر وا رفت.صدايه طبل شيو اومد.پروفسور ادامه داد:
- من الان نياژ به مواد دارم.جنش دمه دشت دارين؟
دارون خنديد و گفت:
- مارو باش خيال كرديم چه شرطي باشه..
سرژ هم خنديد و ردايش را كنار زد.
- پشر...جنشارو ببين
واقعا برايه پروفسور اينهمه جنش..ببخشين جنس خيلي هيجان انگيز بود.زير ردايه سرژ پره جنس بود.
همون موقع يه نفر وارد فروشگاه ميشه.پروفسور فرياد ميزنه:
- اوروز چوب بي چوب.امروز تعطيله .به سلامت.
اون جادوگره بيچاره باناراحتي درو ميبنده.
2 دقيقه طول كشيد تا پروفسور قصه ما جنسارو گرفت و چهارتا از بهترين چوبدستيهايه جهان كه اوتوماتيك بود و سيستم هشدار دهنده داشت را به آنها داد.
- مرسي پروفسور.
- مرسي
-اسول عجب چوبيه
- آره .برايه من اينقدر تميزه كه ميتونم عكسمو توش ببينم..اي.چرا ميزني دارون؟..با..باشه ببيخشين..خالي بستم.منظورم اينه كه خيلي باهاله.

پروفسور كه داشت ميتركيد از خوشحالي گفت:
- اگه بازم دزدها زدن بياين اينجا.

هر چهار نفر از در فروشگاه خارج شدند.چند قدمي كه رفتند ديدند كه دو تا از كاراگاهان مشهور دارن ميرن به طرفه فروشگاهه و سره راه دماغشونو بالا ميكشيدند و بازوهاشونو ميماليدند.



Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۱۴:۱۱ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#35

جینی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۵ چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۵ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۷
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
-سلام پروفسور
-سلام
-ازمن خواسته بودید یه بار دیگه درخواست چوبدستی بدم.
-چوبو که برات فرستادم.
-بله اما ورد "اپاره سیوم" اصلا مناسب نیست.تا آنجا که میدانم این ورد برای مشخص شدن مطالب نوشته شده با مرکب نامرِِیی است
-یعنی می خواهی وردت را عوض کنی
-کاملا درسته.
-ورد مورد نظرت چیه
-نمیدونم ولی وردی میخوام که برای خوش آمد گویی برای ورود به سایتم باشه.
-باشه.فردا برات میفرستم .
-خیلی ممنون خداحافظ.
-خداحافظ .


جادو گران سفید بهترین افراد روی زمین هستند

_________________________________________



Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۹:۲۱ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#34

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
از بد روزگار سوسك هنوز نرفته بود به مغازه كه كارآگه ققنوس پيداش شد...
كوييرل:به كاراگاه ققنوش
ققنوس:به جناب سروان اين طرفا؟
سوسك:
كوييرل: ايشون كه جناب شروان نيشت ايشون وزير كل شحر و جادويي بريتانيا هشتند
ققنوس:ماااااااااااااااااااااااااا
كوييرل يعني تو وزيرو نمي شناسي
كوييرل
ققنوس:سوسك تو داري به وزارت خونه لطمه مي زني اون دفه گذشت كردم اما بشين پشت جاروي من مي ريم دادگاه شماره 10


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۵:۳۳ سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴
#33

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
سوسك دوباره از اون طرفها رد ميشده كه...
كوييرل: اي ژناب شركار تقلبي... اون ده تا ژوب دشتي رو وردار بيار...
سوسك: كي گفته من جناب سروان نيستم؟
كوييرل: كارآگاه ققنوش...
سوسك: خب اون درست گفته... من سروان نيستم... من وزير كل سحر و جادويي بريتانيا هستم..
كوييرل: جژناب راشت ميگين؟ قدمتون روي چشمام... بفرما داخل مغاژه... قليون كه آماده اشت... ميدم براتون كله پاچه رو هم رديف كن... بفرما... بفرما...
از بد روزگار سوسك هنوز نرفته بود به مغازه كه كارآگه ققنوس پيداش شد... و شد آنچه شد...


سلطان سوسك بي همتا!


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۷:۳۳ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
#32

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققنوس:شنيدم اينجا مواد مي فروشي
كوييرل: كي گفته؟
ققنوس:ما كاراگاها همه چيزو مي فهميم
كوييرل:آخه امروز صبح جناب شروان اوومد گشت چيزي نبوود
ققنوس:فكر نمي كنم تو دنياي جادويي چيزي به نام جناب شروان داشته باشيم
كوييرل: اين شوشك منو شر كار گذاشت 10 تا دونه چوبدشتي گرفت منو نبره.ققنوس جون بيخيال شو هر كاري بگي مي كنم ولي منو آزكابان نفرشت
ققنوس:اين چه چوب دستي بوود به من دادي تانتگرا =وردي كه حريف را به رقص وادار مي كند
من مي خوام حريفم رو بكشم نه برقصونم از اين به بعد هم به من چوب دستي مجاني ميدي .در ضمن مي ري از سوسك تو دادگاه شماره 10 شكايت مي كني ققنوس درو به هم مي كوبه و ميره بيرون
كوييرل:


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف
پیام زده شده در: ۵:۰۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۴
#31

سوسك بي همتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۱:۳۱ سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳
از چاه فاضلاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 715
آفلاین
سوسك: هي كوييرل شنيدم كه توي مغازه ات به جاي چوب جادويي مواد پخش مي كني...
كوييرل: جناب شروان... به خدا من اين كاره نيشتم...
سوسك: حالا مي فهميم... ببينم در اون جعبه ي چوپ هاي جادويي رو باز كن...
كوييرل در جعبه رو باز مي كنه و با يك جعبه پر از موارد روبرو ميشن...
سوسك: كوييرل چه توضيحي داري بدي؟
كوييرل: جناب شروان به خدا منو اخفال كردن... همش تقشير اين هري ژاتر بود...
سوسك: خوبه... خوبه... حرف نباشه ديگه... تو بازداشتي...
كوييرل: نه جناب شروان... بهت 10 تا چوب مژاني ميدم... فقط بيخيال ما شو...
سوسك: باشه ولي 10 رو خودم انخاب مي كنم... بهت گفته باشم...
(سوسك بعد از گرفتن چوب ها در بيرون از مغازه)
سوسك: چه خوب سركار ميره اين كوييرل! جناب سركار كدوم بود! حالا ده تا چوب رو عشق است!


سلطان سوسك بي همتا!


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف(دياگون جديد)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۸۴
#30

کارآگاه ققنوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۲۶ سه شنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۳:۱۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲
از در کنار دمبول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 911
آفلاین
ققنوس :ببخشيد من يه چوبدستي مي خواستم
كوييرل:خوب مي شه 37گاليون
ققنوس:10 %تخفيف مي دي اينجوري نمي دادي چه جوري بود
كوييرل:خوب اون موقع يه جور ديگه بود
ققنوس:اگه اين جوريه منم يه چوبدستي مي خوام 725 متر
كوييرل:مانعي نداره سال ديگه بيا ببر
ققنوس: همين الان يه دونه درست حسابي ميدي با قيمت ارزون يا .....


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف(دياگون جديد)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#29

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
يک ساعت بعد
مودي:خبري نشد فکر نکنم که ديگه السامور اينطرفا پيداش بشه حتما تا حالا اسمشو نبر از کشور خارجش کرده
پرفسور کوئيرل در حالي که مغازه رو جارو ميکنه زير لب ميگه:نامرد پولو ازم گرفت ولي چوبدستي رو نداد حالا من جواب طرفو چي بدم اگه تا فردا چوبو نبرم حتما دوباره ميخواد رو سرم هوار شه ...
مودي:چي داداش درباره کي حرف ميزني
پرفسورکوئيرل:ام ام ام
آنجليا:پرفسوي جون چرا داري با خودت حرف ميزني بلند بگو مام بشنويم
مودي:چرا لال شدي
پرفسور کوئيرل:داداداشتم ميگوگوفتم اي اللللسامور نامرد مغاغا زه منو بهم ميريزي
نيکول کيدمن:مودي با اين بيچاره چيکار داري مگه نميبيني از دست اين السامور زبونش بند اومده بهتره بجاي اينجا موندن بريم دنبالش بگرديم
مودي:باشه چاره ديگه اي نداريم
مودي چوب دستيشو بالا ميبر و ميگه:هر سه بغيبيوش
تق
تمام کشوها از کمدها بيرون اومدن وتو هوا وارونه شدن
پرفسور کوئيرل:واي چيکار کردي بابا ققوري مغازرو ريختي بهم همين الان مرتبش کرده بودم لعنت به تو
تق
السامور روي سر پرفسور کوئيرل فرود مياد
السامور:اوه بلاخره رفتن پرفسور پرفسور کجايي نمي بينمت
پرفسور کوئيرل:آه بلند شو گوريل نشستي رو سرم
السامور:اوه پرفسور زير رداي من چيکارميکني!؟
پرفسور کوئيرل:من زير رداي تو چيکار ميکنم؟تو روي سر من چيکار ميکني؟
السامور:!!!ببخشيد انگار بد جايي فرود اومدم واي چوبدستيم کو نه حالا چطوري ازبين اين همه چوبدستي که روي زمين ريخته مال خودمو پيدا کنم؟؟؟چرا يه جارو به اين مغازه خرابشدت نميزني
پرفسور کوئيرل:



Re: فروش استثنايي چوبهاي جادويي با 10%تخفيف(دياگون جديد)
پیام زده شده در: ۸:۰۸ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴
#28

پروفسور کويیرل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۲ چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۵۷ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱
از مدرسه جادوگری هاگوارتز
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 2956 | خلاصه ها: 1
آفلاین
پرفسور کوئيرل:هه هه هه ميبينم که السامور جان بعد از گذشت سه روز کسي نمايشنامتو ادامه نداده
السامور:
پرفسورکوئيرل :اشکالي نداره بابا جان همون بهتر که تو بري توکار قاچاق.شايد اگه بيکار شدم ادامشو بدم
السامور
پرفسور:قابل توجه اعضاي مغازه مخصوصا السامور اميدوارم روزنامه ها به دستتون رسيده باشه همونطور که نوشته بودم از اين به بعد به کساني که (بريد از داخل روزنامه بخونيد)نامه عربده کش ميفرستم اين قضيه کاملا جديه
کساني که ميخوان عضو اين مغازه بشن فقط کافيه درخواست يه چوب جادويي کنن تا بعد از ارسال عضو اين مغازه بحساب بيان و به عنوان خبرنگار در روزنامه پيام امروز (که از همين مغازه براي اعضا منتشر ميشه )استخدام بشن (هر چي درمياريم نصف نصف)
منتظر ايميل هاي شما هستم :mail:


ویرایش شده توسط پرفسور کوئیرل در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۳ ۱۸:۱۷:۱۸







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.