1.اینجا کلاس آموزش جادوی سیاه بود و استادشان بلاتریکس لسترنج. یعنی چهار دانشآموزی که فراخونده شده بودن، برای اطمینان از سالم خارج شدنشون از کلاس، تصمیم گرفتن دقیقا به ترتیبی که نامشون خونده شده بود جلو بیان و به شکنجهی رودولف بپردازن.
نوربرتا که اژدها بود و معلوم نبود چرا سرکلاس راش داده بودن، جلو میاد و نگاهی به رودولف که حالا دست و پاش بسته شده بود تا بیش از این اقدام به فرار نکنه میندازه. سپس نگاهشو از رودولف برمیداره و به ابزار آلات شکنجهای که روی میز ردیف شده بودن میدوزه.
برقی تو چشمای نوربرتا شروع به درخشیدن میکنه. رودولف با دیدن حرکت نوربرتا که کاملا مشخص بود قصد داره آتیش وجودشو به بیرون هدایت کنه، وحشت میکنه و سعی میکنه با ور رفتن به صندلی خودشو از مسیر آتش اژدهای خشمگین دور کنه. اما آتش با شدت خارج میشه و فریاد "سوختم، جزغاله شدم" از رودولف برمیخیزه.
- اوه دوشیزه نوربرتا. درسته که با وسایلی که خواستم شکنجهش نکردی، ولی خلاقیتت برای شکنجه قابل تحسینه. میتونی بشینی.
نوربرتا لبخند رضایتبخشی میزنه و پشتشو به رودولف میکنه. دم بلندش اشتباها یا از قصد محکم با صورت رودولف برخورد میکنه و فریاد آخ دیگهای از رودولف بلند میشه. بلا کاملا از این وضعیت راضی به نظر میرسید.
لینی که نفر بعدی بود، با خوشحالی جلو میاد و به ابزار آلات شکنجه خیره میشه. انتخاب یکی از اونا واقعا براش سخت بود. لینی نیمنگاهی به رودولفِ سوخته که همچنان در تلاش بود تا همراه صندلی خودشو از پنجره پرت کنه پایین میندازه و تصمیمشو میگیره.
چکش و جعبهی میخهارو برمیداره و رو به روی رودولف قرار میگیره. پیش از اینکه رودولف از وحشت بخواد بیهوش بشه، خم میشه و صندلیو با میخ به زمین میکوبه(!) تا خبری از تلاشهای رودولف برای فرار نباشه. رودولف نفس راحتی میکشه.
- همیشه میدونستم آدم خشنی نیستی. مرسی لینی! مطمئنم بلاتریکس از شکنجهی صندلی هم لذت میبره و کاری باهات نداره.
اما کار لینی با چکش و میخ به زمین و صندلی ختم نمیشد. لینی لبخندی شیطانی میزنه، میخو وسط دستای رودولف قرار میده و محکم با چکش روش میکوبه. فریاد دردآلود رودولف همانا و متصل شدن دستش به صندلی اونم توسط میخ نیز همانا! لینی به دست راضی نمیشه و حتی پاهای رودولفم با میخ به صندلی میکوبه.
با حرکت سر بلاتریکس که رضایت ازش میبارید، لینی برمیگرده و سرجاش میشینه. به نظر میرسید ریگولوس که نفر بعدیه نیازی به هیچگونه تفکری نداشت. گویا نقشهی چندماههای برای آزار و اذیت رودولف کشیده بود و حالا که فرصتشو بدست آورده بود از هیچ وسیلهای دریغ نمیکرد.
بنابراین به سمت میز میره و کلیهی ابزار آلاتو تو رداش میریزه و جلوی رودولف قرار میگیره. پنجه بوکسو تو دستاش محکم میکنه و چندین ضربهی جانانه به صورت و شکم رودولف وارد میکنه.
شکنجهی جسمی برای ریگولوس کافی نبود. بنابراین قیچی رو برمیداره و در حالی که تهدید کنان اونو باز و بسته میکرد به صورت رودولف نزدیک میشه.
- نه موهام نه!
با سوئیچ شدن نگاه رودولف از موهاش به سبیلش، وحشت رودولف دو چندان میشه.
- این سیبیل حاصل تلاش چند روزهی منه. دستش بزنی...
- هرکار میخوای بکن آقای بلک.
و همین حرف کافی است تا ریگولوس با قیچی به جون سیبیل رودولف بیفته و اونو از ریخت بندازه. رودولف که حالا ضربهی روحی محکمی هم خورده بود چه کاری جز چشمغره رفتن به ریگولوس میتونست بکنه؟
قبل از اینکه ریگولوس بخواد شکنجه بعدیشو اعمال کنه، بلاتریکس مانع میشه و ازش میخواد فرصتو به نفر بعدی بده. ریگولوس با ناامیدی آهی میکشه و وسایل شکنجه رو به جای قرار دادن روی میز، تو دستای ارنی خالی میکنه.
ارنی وسایلو یکی پس از دیگری از نظر میگذرونه. به نظر میرسید همهشون یه دور توسط نفرات قبلی مورد استفاده قرار گرفتن و ارنی آدمی نبود که به حرکت تکراری رضایت بده.
- اوه ناخنگیر!
در ادامه شاهد از جا در اومدن تعدادی از ناخنهای رودولف توسط ارنی میشیم. ازونجایی که صحنه شدیدا خشن بود و از رودولف تقریبا هیچی باقی نمونده از توصیف بیشتر وقایا میپرهیزیم. رودولف نفله شده تقدیم پروفسور لسترنج باد.
2.قیچی - کوفته قلقلی - عینک - ژاکت - مرلین - ساعت برنارد - میخ
برنارد
ژاکت مشکی رنگشو میپوشه و با گذاشتن
عینکی بر چشم درست همانند ماموران حرفهای تفنگ به دست میشه. خب، البته با این تفاوت که به جای تفنگ در یک دست
قیچی و تو دست دیگهش
میخ به همراه داشت.
کوفته قلقلی رو از روی میز برمیداره و رهسپار عالم بالا میشه. با دیدن
مرلین که با خوشرویی دهنشو باز کرده بود تا سلام کنه، بلافاصله دکمه
ساعت برناردیشو فشار میده. کوفته قلقلیو تو حلق بازموندهی مرلین میچپونه و دوباره زمانو به حرکت در میاره. مرلین در اثر خوردن کوفته قلقلیه آغشته به داروی خواب آور بیهوش رو زمین میفته. برنارد لبخندی شیطانی میزنه و انتقام زجری که تو پست آرسینوس کشیده بودو، با میخ کوبیدن تو سر و صورت مرلین و قیچی کردن موهای بلندش و تیکه پاره کردن بدن مرلین میگیره!