اسم و نام فامیل: ( در صورت تمایل):
مــــن ...
همووونم که یه روز...میخواستم....
اوم...نه...ببخشید... اشتباه شد ... بنده "هلیا " هستم برای شما "دوشیزه سرکار خانوم هلیا بانو"...
بـله...حتی برای شما دوست عزیز ! ...چرا خودتونو جدا از بقیه میدونید ؟!...نه واقعا چرا ؟! جدا" چرا ؟!... این تبعیض از کجا ریشه میگیره؟!
جنسیت ( در صورت تمایل ):
الان شما از اسم "هلیا" چه برداشتی میکنید ؟!...هر برداشتی میکنید من به اون برداشت شما احترام میذارم !
سن( درصورت تمایل) :
واقعا عایا صحیحه...عایا محترمانه ست...عایا شیکه از یک خانوم محترم سنشونو بپرسین ؟!...نه واقعا پسندیده ست ؟!..من از شما میپرسم..! پسندیده ست ؟!
شهر محل تولد ( در صورت تمایل):
ایرونی ال ایَم....
زیر اچ هالیوود متولد شدم !...
اوم...جان ؟!...بله ؟!....آهان...از اتاق فرمان میفرمایند الان روزه ی نداشته باطل میشه...
بعله...اهل تهرانم...روزگارم بد نیست !...
محل زندگی ( در صورت تمایل):
تهران ، در زرده ، زنگ وسط از بالا !
شغل ( در صورت تمایل ):
نمکیــــــه...!
تحصیلات ( در صورت تمایل ) :
خب ببینید...الان من هرچی بنویسم...یکی ممکنه چندسال بعد بخونه ...درحالی که من دیگه این مقطع رو رد کردم...موافق نیستید ؟!
فعالیت های جنبی ( در صورت داشتن و تمایل):
ها...ای الان یعنی چه ؟!
موسیقی و نوشتن و نقاشی و طراحی و این حرفا ...؟...خب همین حرفا که گفتم ! :-"
نحوه آشنایی با هری پاتر و میزان علاقه( ضروری):
آهان...این خیلی جالبه...من کلاس اول دبستانم تازه تموم شده بود... تابستون بود ینی...فکر کنم...
هفت سالم بود... بعد رفته بودیم شمال...با بابام رفتیم یه کتابفروشی ای... من رفتم واسه خودم کتاب "مری مرتب " رو برداشتم بخرم... بابام که میخواست یگ گام عظیم برداره دیگه خیلی منو کتابخون کنه... پیشنهاد داد یکی از کتابای هری پاتر رو هم بردارم بخرم... بعد من نه هیچ علاقه ای به هری پاتر داشتم نه کوچیکترین چیزی ازش میدونستم یعنی حتی نمیدونستم هری پاتر جادوگره ! ... ولی گفتم حالا یکیو انتخاب کنم...بعد دقت کردین بعضی کلمات هستن که ناخودآگاه شما رو جذب میکنن...؟ یکی از کلماتی که منو جذب می کرد "مرگ" بود... ( از اون سن خفن بودم !
) ...بعد زرتی هری پاتر و یادگاران مرگو انتخاب کردم ....
بعد نمیدونم چرا بابام یکم با تردید گفت حالا یکی دیگه شو انتخاب کن !...نمیدونم چرا واقعا...بعد کلمه ی دیگه ای که منو جذب می کرد "جادو " بود واسه همین بی هیچ شناخت و اطلاعی "هری پاتر و سنگ جادو" رو انتخاب کردم....ینی قشــــنگ سرنوشت منو سمت هری هدایت کرد !
و از اونموقع...دیگه وارد دنیای هری شدم...و در جریان هستید که...دنیای هری ورود داره و خروج نداره...
الان نزدیک یک دهه ست پاترهد هستم !... و خیلی از دوستان دیگه م هم پاترهد کردم...
به هری پاتر علاقه داشتن لفظ درستی نیست...هری پاتر یه لایف استایله...یه دنیاست...یه زندگیه...
علاقه های شخصی خودتون ( در صورت تمایل):
عارض شدم خدمتتون من کلا شخص علاقمندیم !
کتاب هایی که مطالعه کردید ( چند مورد رو ذکر کنید):
غیر هری ، نبرد با شیاطین ، سرزمین اشباح ، جلاد لاغر ، آرتمیس فاول ، عطش مبارزه ، پرسی جکسون ، سری های دلتورا ، بچه های بدشانس و هزاران هزار کتاب متنوع دیگر...
الان کتابای maze runner و divergent هم ب هرنحوی ب دستم برسن شاد میشم بخونمشون اگر میدونید کجا میشه گیرشون آورد آدرس بدید لطف میکنید !