برای جلسه ی آینده ازتون میخوام چگونگی خروج بدون درد از این جلسه رو در تاریکی مطلق توی یک مقاله ی حداقل 8 خطی و حد اکثر 20 خطی بنویسید.
همچنین برای کسایی که دوست دارن نمره ی اضافی هم کسب کنن سه تا سوال زیر رو جواب میدن و برای جلسه بعد میارن:

1. تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟
2. ...شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)
3. علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!
__________________________________________________


مقاله:
با نام خدا و صلوات بر محمد و آل محمد مقاله ي خودم رو شروع ميكنم

براي خروج از كلاس تاريك البته اگه بخواهيم كه بدون درد همراه باشه دو راه وجود دارد كه به ترتيب زير است:

الاول:ميشود از رداي غيبي
همراه با عينك روشن بيني استفاده كرد

الثاني:خود را به غش كردن زد (اينجوري بدون هيچ دردسري از كلاس ميريد بيرون ولي يه مقدار تو بيمارستان معطل ميشيد)

البته اين 2 راه 2 مشكل هم دارد
اولي:اگر ردا يا عينك قرضي است بايد مطمئن شويم كه صاحب ان راضي باشد كه ما آن را در راه خلاف استفاده مي كنيم و غصبي نباشد كه حرامه

دومي:بايد مطمئن بود كه فردي كه فرد غش كرده را از كلاس خارج ميكنه يا هم جنس باشد يا اگر هم جنس نيست بر وي حلال باشد


حالا جواب سوال ها

1. تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟

• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!

2. ...شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)

گراپ هفتم که تاریخ دانان او را ...شاد ترین فرمانروای این سلسله می دانند ، دست به اقداماتی زد که پایه های این سلسله را به لرزه در آورده و آسلام که مقوله ای لرزه دوست بود از این لرزه استقبال نموده و آن را گسترش نیز داد!


3. علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!

در آن دوره وقایع مهمی همچون جنگ "دره ی قزاوین " ( قزوین امروزی) بین سه ملت ِ گراپیان ، حاجیان و کریویان در گرفت که به علت ضعف منابع خبری ، تا کنون هیچ اطلاعاتی مبنی بر نتیجه ی این جنگ به دست مورخان نرسیده است و گمان می رود که این جنگ به نفع ملت چهارمی ، به نام " آسلامیان" به اتمام رسیده و " قزاوین " پایتخت آسلامیان قرار گرفت! و پس از آن بود که به علت وجود موانعی در گویش زبانی این ملل ، در ادای کلمه ی " قزاوین " آن را به قزوین تغییر دادند.

1_تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟

تاریخ آسلام قبل از جادو را می توان به سه دسته تقسیم نمود:

• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!
البته پروفسور شما گفته بوديد سه مورد كه من فكر ميكنم يه مورد كم گفتيد پس من يه مورد اضافه ميكنم
• هر چهار مورد
2_ ...شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)

گراوپ هفتم ناميده ميشد,كه گويند روزي از فرط شاديه زياد بدون محافظ وارد قزاوين گشت و زان پس بود كه به لرزه افتاد و تا حدودي نيمه فلج شد ولي باز به شادي ادامه داد تا جايي كه شادي از جاييش خارج شد كه مورخان هنوز آنجا را پيدا نكرده اند.
3_ علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!

والا من چون خودم پزشكاي تاريخ جادو دارم و الان در مدرسه ي شبانه ي بيبي نرگس دارم تدريس ميكنم نظر خود را ارايه ميدهم.اي(ا)در كلمه ي (قزاوين) اول بسيار استوار و محكم بود ولي به دليل آسيبهاي زيادي كه از ناحيه پايين بهش رساندن باعث شد كه اين ا به كلي از اين كلمه محو بشه.

و هم اكنون مقاله ي خود را تحويل ميدهم:
استاد اول از همه بايد بگويم اينكار با حضور استاد با آسلامي مثل شما كاملا غير ممكن بوده و اگر زياد تلاش صورت گيرد ممكن از به غير از نواحي مورد نظر نواحي ديفري نيز صدمه ببيند ولي بنده به دليل اينكه شما را نا اميد نكنم راه حلي را پيش پا ميگزارم:بهترين كار براي عملي شدن اين كار اين است كه به صورت كمر خيز از زير ميزها عبور كرده و هنگامي كه به يكي از ميزها رسيديد خودكار دانش آموز ديگري را روي زمين انداخته تا وقتي آن دانش آموز پي خودكار خود ميرود استاد با او سرگرم شود و شما به راه خود ادامه دهيد,ولي ممكن است استاد زرنگتر از اين حرفها باشد و با يك حركت هردو دانش آموز را غافلگير كند كه در اين حالت بقيه دانش آموزان ميتوانند با خيال راحت از كلاس خارج شوند البته بعضي اساتيد ميتوانند سه تا پنج نفر را همزمان غافلگير كنند ولي از اينجور اساتيد تو هاگوارتز كم پيدا ميشه.

سؤال اول:اسلام را قبل از جادو به 4 دسته:
1-قبل از گراپيان
2-بعد از گراپيان
3-هردو
4-هيچ كدام تقسيم
ميكردند!
سؤال دوم:شادترين فرمانرواي گراپيان را "گراپ هفتم"مي ناميدند كه از روي بي لياقتي خود باعث نابودي سلسله گراپيان شد!
سؤال سوم:هنگامي كه جنگ بزرگي به نام دره قزاوين بين سه ملل "گراپيان"و"حاجيان"و"كريويان"در گرفت كه نتيجه آن نامعلوم ماند ولي روايت است كه مللي به اسم"اسلاميان"پيروز گشتند و به دليل عدم توانايي آنها در تلفظ كلمه "قزاوين"كلمه قزاوين به "قزوين"تغيير شكل داد!

مقاله:
اين مسآله نياز مبهمي به ايمان و اسلام دارد.اگر ما ايمان بياوريم و چراغ دل خود را به وسيله نور ايمان روشن كنيم..خداوند ره را در كلاس تاريخ جادوگري بر ما روشن مي سازد و ما را به سلامت از اين كلاس خارج مي كند!مگر در زمانهاي پيامبر اسلام كه اديسوني وجود نداشت مردم چه ميكردند؟آنهايي كه به اسلام ايمان آورده بودند راه خود را با چراغ بصيرت ايمان روشن ميكردند و به همين دليل بود كه هميشه مجبور ميشدند كه با تكه چوبي دست و پاي خود را گچ بگيرند كه البته در اين باره(گچ گرفتن دست و پا)ميتوانيم از آقاي زاخارياس اسميت كه در همين چند روز اخير گچ دستشون رو باز كردند پرس و جو كنيد.بله اسلام ميفرمايد بايد صبور باشيم و ما نيز اين مسايل الكتريكي را فراموش كرده و سعي ميكنيم كه همچون پيامبر اسلام( )زندگي كنيم تا رستگار شويم!

جلسه اول
تاریخ آسلام قبل از جادو

تاریخ آسلام قبل از جادو را می توان به سه دسته تقسیم نمود:

• قبل از گراپیان
• بعد از گراپیان
• هر دو!
• هیچکدام!

اما نکته ای که در اینجا قابل توجه است وجود آسلام در دوره ی فردی بس ستمگر به نام " گراپ اول " است که مورخان را به فکر وا داشته است. آسلام بحثی بس مهربان و بدون درد بود و این در حالی است که مقوله ی گراپ بسیار درد داشته و خشانتش از بحث فیل هم بیشتر است! و البته در آن زمان هنوز فیل به صورت امروزی ، سوسول نبوده و مورخان آنان را ماموت می نامیدند!

_ ببخشید پروفسور!
_ بله فرزندم؟...درد داری؟
_ نه پروفسور .... میخواستم بگم اگه میشه چراغ ها رو روشن کنید....من نمی تونم هیچ جایی رو ببینم!
_صبوری کن!...صبوری کن که صبوری در آسلام پایه ی نور آنجای تان است!
_ آخ!!!
_ بوقققققققققققققق!

_ بله همونطوری که داشتم می گفتم : مورخان آنان را ماموت می نامیدند!
در این دوران گراپ هفتم که تاریخ دانان او را ...شاد ترین فرمانروای این سلسله می دانند ، دست به اقداماتی زد که پایه های این سلسله را به لرزه در آورده و آسلام که مقوله ای لرزه دوست بود از این لرزه استقبال نموده و آن را گسترش نیز داد!
گسترش این لرزه ها سرانجام پایه های این سلسله را فرو نشاند و دوره ی آسلام بعد از گراپیان را پدید آورد.
لازم به ذکر است که در دوره ی قبل از گراپیان امنیت جسمی ، مخصوصاً در بین رعایا در کمترین حد خود بود و رونق اقتصادی پدیدار گشته بود و قدرت نظامی در منطقه ، حرف اول را بعد از ملل جاسمیان ، نور ممدیان ، حاجیان ، پاتریان ، لوپیان و ... و البته ویلیام ادواردیان می زد!
در آن دوره وقایع مهمی همچون جنگ "دره ی قزاوین " ( قزوین امروزی) بین سه ملت ِ گراپیان ، حاجیان و کریویان در گرفت که به علت ضعف منابع خبری ، تا کنون هیچ اطلاعاتی مبنی بر نتیجه ی این جنگ به دست مورخان نرسیده است و گمان می رود که این جنگ به نفع ملت چهارمی ، به نام " آسلامیان" به اتمام رسیده و " قزاوین " پایتخت آسلامیان قرار گرفت! و پس از آن بود که به علت وجود موانعی در گویش زبانی این ملل ، در ادای کلمه ی " قزاوین " آن را به قزوین تغییر دادند.
البته ناگفته نماند که بیماری شایعی در میان این ملل به نام " ایدز " نیز به دلایلی که معلوم نیست و جزء عجایب هفتگانه است ، بر تغییر این نام نقشی اساسی را ایفا کرده است.

و اما آسلام پس از گراپیان را دوران طلایی آسلام می دانند ، زیرا در این دوران به دلیل کمبود و قحطی شدید گراپ در بین ملل مختلف و وجود این منابع ارزشمند ، تنها در قلمروی آسلامیان باعث شد گشت تا آسلامیان با پرورش گلخانه ای این موجودات و صادرات محدود آن، با قیمت های گزاف به ملل دیگر (که بیشتر برای مسائل فرهنگی و ادای برخی مراسم عقیدتی ، جزء ارکان مهم بود ) توانست ثروت زیادی را کسب کند و بیت المال را پر از طلا نموده و دوران طلایی را پدید آورد.
در این دوران ملت تنها در قسمت بالایی از امنیت جسمی برخودار بودند و در قسمت پایین همچنان امنیت در حد خطیری بود! البته رونق اقتصادی به بیشترین حد خود رسید ، تا حدی که مردم به جای ملخ و خاک با سس آب و گل، ملخ و خاک با سس گل و آب ! میخوردند و از این وضع روزی سه بار برای تشکر از فرمانروایان آسلامیان ، کوچکترین پسر خود را به دربار می فرستادند!
از وقایع مهم این دوران می توان به گسترش قلمرو آسلام تا جاهایی بی ناموسی را اشاره نمود . در این دوران جنگی نیز بر سر شهر رشت بین آسلامیان و تانکیان بی ناموس در گرفت که آسلامیان به دلیل گولیدگی از سوی تانکیان ، شکست خورده و شهر رشت بعدها بزرگترین دشمن آسلام گشت!

_آخ!
_خب دیگه تموم شد....صلوات اجمعین ختم کنید!
_بوق!
_آخ!
_آخ!
_بوق!
_خب بچه ها برای جلسه ی آینده ازتون میخوام چگونگی خروج بدون درد از این جلسه رو در تاریکی مطلق توی یک مقاله ی حداقل 8 خطی و حد اکثر 20 خطی بنویسید.
همچنین برای کسایی که دوست دارن نمره ی اضافی هم کسب کنن سه تا سوال زیر رو جواب میدن و برای جلسه بعد میارن:

1. تاریخ آسلام را قبل از جادو به چند دسته تقسیم نمودند؟
2. ...شادترین فرمانروای گراپیان چه نام داشت؟(با ذکر یک مثال شرح دهید!)
3. علت اصلی تغییر نام " قزاوین " به " قزوین " به نظر معلم شما چه بوده؟!

_به سلامت!

اين كلاس پنج شنبه ها توسط پروفسور مودي(برادر حميد سابق!) داير خواهد شد!

مدير مدرسه هاگوارتز....آلبوس دامبلدور

خب پروفسور دیویس ممنونم از درس خوبتون...
فقط یه اطلاعیه باید به خدمتتون برسونم که شما درستون خیلی جلوئه...لطفا کلاسو فعلا تعطیل کنید.همه کلسا تعطیله و فقط شما دارین درس میدین.لطفا بقیه این درسو بزارین برای موقعی که مدیر تظریف آوردن.
ممنونم
زاخاریاس اسمیت....مسئول فعلی هاگوارتز

درس هفتم و هشتم ادامه سه جلسه پيش
كيمياگران كه به بافت پرچم‌هاي ساخته شده رخنه كرده بودند دريافتند كه اين پرچم‌ها توانايي بالا بردن اميد به

پيروزي و قدرت در افراد عادي رو داره و در هنگام دفاع از شهرها در مقابل لشكر سياه مي‌شد از اون استفاده

كرد. ولي اين كار باعث از بين بردن لشكر سياه كه همچنان در حال زياد شدن بود نمي‌شد.
پس بايد اين پرچم‌ها با هم ادغام مي‌شد و به صورت يك پرچم واحد در ميومد كه علاوه بر داشتن قدرتي بسيار

بيشتر از يك پرچم عادي از اون بشه براي حمله به لشكر سياه استفاده كرد، نه براي دفاع.
ولي انجام دادن اين كار هم مشكل بود. كيمياگران بايد پرچم رو از رئيس قبيله مي‌گرفتند ولي هيچ كدام از

رؤسا حاضر به به‌خطر انداختن قبيله‌ي خودش نبود. به خاطر همين كيمياگران دوباره در وسط كوير جلسه‌اي

تشكيل دادند و تصميم گرفتند كه با معجون‌هاي خود از قبيله‌ها محافظت كنند كه رؤسا دليلي براي ندادن پرچم

پيدا نكنند و البته يك كار ديگه هم كردند. اون‌ها همديگر رو معجون‌هاي جادويي به هم پيوند زدند. به شكلي كه

هر كسي هر دفعه مشكلي مي‌ديد كه بايد در اين شورا كه اسمش مجلس مهستان شده بود، در موردش

صحبت و تصميم‌گيري بشه مي‌تونست با اين پيوند با ديگران ارتباط برقرار كنه.

كيمياگران به قبيله‌هاي مربوطه باز گشتند و اطراف قبيله رو به شكل‌هاي مختلف جادو كردند. (با معجون) مثل

تشكيل جنگل در يكي از سمت‌هاي قبيله، ايجاد شكاف‌ها و انواع دام‌ها. ديوارهاي زنده و ترميم شونده كه

هنگام حمله تمام شهر رو در بر مي‌گرفت و خيلي چيزهاي ديگه.

در همين موقع ساير كيمياگران بر روي پرچم‌ها كار مي‌كردند و بعد از مدتي اشتراك بين اون‌ها رو پيدا كردند كه

با كمك اون مي‌تونستند اون‌ها رو به هم پيوند بزنند كه اين كار در امروزه همون رياضيات جادوييه! كه از اون براي

تجزيه‌ي طلسم‌‌ها و پيدا كردن يه ضدطلسم يا ساخت طلسم‌هاي جديد استفاده مي‌شه.
كه با اين كار چيزهاي جديدي هم آموختند كه علاوه بر قدرت و اميد به پيروزي ملاك‌هاي ديگري هم براي

جادوگران ارشد (مطابق با قبيله‌اي كه در اون دسيسه كردند) وجود داشت. قدرت، شجاعت، خرد، استدلال،

اميد به پيروزي، انتخاب ملاك‌هاي اصلي اين جادوگران بود. بعد از تجزيه كيمياگران معجون‌هايي ساختند كه اين

پرچم‌ها رو به هم متصل كنه ولي كيمياگران ملاك ديگري هم در نظر داشتند كه اون (نيت پاك) بود كه از

خودشون به پرچم جديد اضافه كردند. درفش كاويان!!!!!

با ساخته شدن پرچم جديد اون‌ها با مشكل بزرگي مواجه شدند، هيچ كدومشون و هيچ‌كدوم از رؤساي قبايل

توانايي حمل اين پرچم رو نداشت كه بعداً كيمياگران دليلش رو فهميدند. هيچ كدوم از اون‌ها هر هفت صفت

موجود در درفش جديد رو نداشتند.
به خاطر همين كيمياگران باز هم دست به كار شدند و بعد از نصب پرچم در نقطه‌اي از كوه البرز، هفت خان

تشكيل دادند كه در هر خان شخص آزمايش‌شونده يكي از اين هفت مشخصه رو در خودش اثبات مي‌كرد.

اطلاعاتي از مواردي كه اين هفت خان رو شامل مي‌شد در دست‌رس نيست.

جمشيد يكي از سرداران قبايل همراه عده‌ي زيادي وارد اين هفت‌خان شدند كه فقط جمشيد با درفش سر بلند

بيرون آمد و اين درفش به او قدرت كنترل و فرماندهي بر كليه قبايل رو داد. اون هم لشكري رو آماده كرد و با

كمك درفش موفق به شكست لشكر سياه شد. ولي مشكل اين جا بود كه جمشيد نمي‌خواست چيزي رو از

بين ببره! به خاطر همين تمام اسرا با كمك درفش و كيمياگران تبديل به جانور شدند و در قسمت شمالي فلات

(مازندان) زنداني شدند. اين‌ها اون موجودات سياهي هستند كه در شاه‌نامه بهش اشاره شده! بعد از اون

قدرت سياه محدود شد چون درفش مانع نابودي مي‌شد و قدرت سياه نابودي رو مي‌خواست به خاطر همين هم

هر جادوگر سياهي كه در فلات متولد مي‌شد از ترس جانش اعلام هويت نمي‌كرد ولي براي كسب دانش

خودش رو در جادوي سياه غرق مي‌كرد و اطلاعات بسياري بدست مي‌آورد و با اطلاعاتش بدون استفاده از اون

مي‌مرد. در حالي كه از ديگر جادوگران سياه اطلاعي نداشت.


هدهد هم كه مي‌دونين پرنده‌اي پيام‌رسان بوده! در تمام عصرها هم وجود داشته! كيمياگران ندانسته ذهن خود

رو به هدهد تبديل كرده بودند. يه جوري شبيه ذهن‌خواني و اطلاع‌رساني از راهي دور

منظورم از پرچم هم درفش كاويان بود كه تو شاهنامه بهش اشاره شده. ايرانيان نمي‌تونستن ببينن كه

پرچمشون روي زمين افتاده باشه و يكي بالاخره اون رو برمي‌داشت.

فرق جادوگري
1- در اروپا جادوگران با شمشير و عصا دوئل مي‌كردند
2- در مصر جادوگرها المنتال بودند و به كمك عناصر دوئل مي‌كردند. (نه با عضا)
در هر دوي اين‌ها جادوگران از اون قدرت مي‌خواستند كه كمكشون كنه
3- در فلات ايران فقط جادوگران سياه وجود داشتند كه از قدرت سياه استفاده مي‌كردند. اونا چون خودشون رو

جزئي از قدرت سياه مي‌ديدند و مرتبت به جادوي سياه از درونشون براي جادو كردن استفاده مي‌كردند و مثل

ديگران از كمك نمي‌خواستند.

اروپا: به علت مخلوط شدن اون‌ها از انواع جادوگري از هر چيزي براي جادو استفاده مي‌كردند
در مصر و يونان: فقط المنتال بود
در ايران: فقط جادوي سياه


سام وايز از ريون‌كلاو 3 سوال جواب داد 15 امتياز
لرد دلاكوا از ريون‌كلاو 3 سوال جواب داد 15 امتياز
ارني پرنگ از ريون‌كلاو 1 سوال جواب داد 5 امتياز
ريحانه از ريون‌كلاو به 1 سوال جواب داد 5 امتياز
زاخاريس اسميت از هافل‌پافل 1 سوال رو جواب داد 5 امتياز
دراكو مالفوي از اسلايترين به يك سوال جواب داد 5 امتياز
آدريان پيوسي از اسلايترين به يك سوال جواب داد 5 امتياز
شاهزاده‌ي مرگ‌خواران از اسلايترين به يك سوال جواب داد 5 امتياز
و لرد دلاكوا، ريحانه، زاخاريس اسميت، دراكو مالفوي و آدريان پيوسي به جاي پيام شخصي پست زدن كه 5

امتياز ازشون كم مي‌شه
-10 ريون‌كلاو
-5 هافل‌پافل
-10 اسلايترين

در كل 30 امتياز ريون‌كلاو
5 امتياز اسلايترين

ببخشید پروفسور دیویس حواسم نبود...معذرت میخوام که اینجا نوشتم...دیدم بقیه هم نوشتن منم نوشتم!
به هر حال میخواستم براتون پیام شخصی بزنم و بفرستم نمیدونم چرا اخطار میداد!حالا اگر اومد که هیچی اگر نیومد منو ببخشین همین جا گفتم.sorry sorry sorry sorry

سلام خارج از رول : راجر از من خواست که به همه بگم تا اطلاع ثناوی نميتونه بياد تو سايت و کلاس درس ش.

سلام
1-هدهد مثل جغد ما در زمان قديم بوده و پيغام ميبرده و خالهای زرد و سیاهی داره و رنگي خاكي البته هدهد يه معني ديگه هم ميده اونم ارتباط ذهنيه دو نفره
2-همونجو كه ميدونيد هر كشوري الان پرچمي داره رنگ پرچم بر طبق اعتقاداته مردم درست ميشه در زمان قديم تو جنگ ها هر كشوري 10 تا پرچم دار داشته و پرچمها رو معمولا در روي قلعه ها هم ميذارن
3-در اروپا جادوگري با چوب جادو بود و خيلي اين كارسخت بود
در مصر به صورته ذهني بود يعني فكر ميكردن و و در ذهنشون جادو ميكردن البته مصري ها بعضي هاشون با قدرت كاريميكردند كه مردم تظاهر كنند
در خاور ميانه جادو به رو فقط افراد كمي انجام ميدادند و انها با يك تكه چوب جادو ميكردن