خب اين يه نظريه‌ي اشتباهه! چون كه فلات ايران خيلي قديميه و اين جادو بسيار باستاني! اين جادو قبل از بوجود اومدن فراعنه و كشورهاي ديگه (حتي قبل از اومدن انسان‌ها به داخل فلات) وجود داشته

استاد واقعا شما چطوری اینهمه در مورد جادوی ایران میدونید!!!....من با اینکه فارغ التحصیل ایرانم و جزو دامش آموزان بورسیه بودم برام جالبه که این چیز ها رو از زبون یک غربی میشنوم...بله استاد کاملا صحیح فرمودند...استاد اگه اجازه بدین در رابطه با سوال سلمان عزیز بنده چند نکته رو ذکر کنم....
فلات ایران در واقع مهد جادوی سیاه میباشد که توسط جادوگری وحشی که در مصر باستان و در خدمت فرعون دوم بوده به ایران آورده شده...(ایران قبل از ورود این جادوگر مخوف که ختن ختن نام داشت دارای جادوی مرموزی بود که نه میتوان آن را جزو جادوی سیاه قرار داد و نه جادوی سفید)....و اما در رابطه با گسترش جادوی سیاه از ایران (در واقع از مصر به ایران و از آنجا به کل جهان) این جادو توسط بیل ویزارد که یک جادوگر ناخالص بود و به خاطر شیطنت ها و باطن خبیثش از انگلستان ترد شده بود و پس از سفری دراز به فلات ایران رسیده بود و پس از آشنایی با یکی از مریدان ختن ختن با این جادو آشنا شده بود به اروپا راه پبدا کرد و دوران سیاه را رقم زد.(از اینجا به بعد استاد مسلط می باشند).

با کمال پوزش از استاد در صورت اینکه اشتباهی در روایت این داستان بود از استاد خواهش می کنم تا آن را ویرایش کنند!

پروفسور میشه یه چیزی بگم؟؟؟؟رستم هم یک جادوگر بود؟؟؟؟یعنی از اونهایی چیزهایی به ارث برده بود؟؟؟؟اسب رستم تک شاخ بود؟؟؟؟؟
===================
اینارو خودم کشف کردم...فقط میخوام مطمئن بشم درستن یا نه.....

ممنون از نظرت اليور در مورد بعدي صبر كن هنوز وقتش نيست

و به سلمان!!! اينم بعدا مي‌گم الان وقتش نيست

پروفسور درساتون اصلآ خسته کننده نیست خیلی هم جالبه.
کسانی که مخالفت می کردند چه طوری قدرتشون رو از دست می دادند؟

ببخشيد استاد.چرا در فلاتهاي ديگر جادوي سياه به وفور يافت نميشد؟به عبارت ديگر فلات ايران با فلاتهاي ديگر چه تفاوتي داشت؟اطفا توضيح دهيد.متشكرم.

سلام به همه
اول از همه يك سوال: ببينم كلاس من داره براتون كسل‌كننده مي‌شه؟

دوم: درس امروز كه در مورد جادوگراني است كه در ايران زندگي مي‌كردند ولي قبل از همه مي‌خواهم در مورد فلات ايران و ويژگي‌هاي منحصر به فردي كه در زمان‌هاي قديم داشت باهاتون صحبت كنم. چون چيزهايي كه در اين جلسه و جلسه‌هاي آينده در مورد تاريخ جادوگري ايران به شما خواهم گفت به اين موضوع بسيار مربوط مي‌شه.

تقريبا همه‌ي اون چيزي كه الان بهش خاورميانه مي‌گن (و البته يه چيزي بيشتر از اون. اگر شمال و شرق ايران نيز بهش اضافه بشه) ايران قديم را تشكيل مي‌داد.
ايران در آن زمان رو مي‌شد به دو بخش تقسيم كرد.
1- داخل فلات ايران
2- خارج فلات ايران
در داخل فلات ايران قدرت‌هاي جادويي سياه به وفور يافت مي‌شد كه بين كوه‌ها محصور شده بودند و خارج نمي‌شدند. و البته به ديلي همين نيروهاي شيطاني سياه در زمين‌هاي داخل فلات ايران گياهان جادويي كه بسيار ارزشمند بودند مي‌روييدند.
در خارج از فلات ايران نيروهاي جادويي همانند قدرت سياه به صورت طبيعي وجود نداشت. تقريبا در خارج از فلات همه چيز به صورت طبيعي براي جادوگران و مشنگ‌ها وجود داشت. افراد بسيار كمي جرات عبور از كوه‌ها رو به خودشون مي‌دادند.
از ميان اين همه نژاد و قدرت جادوگري در داخل فلات فقط دو نوع در واقع يك نوع قدرت جادوگري وجود داشت كه جادوگران سياه بودند. اشخاصي كه با قدرت جادويي در داخل فلات زاده مي‌شدند همواره تحت تاثير نيروي سياه موجود در فلات بودند كه اين باعث مي‌شد كه جادوگران قدرت‌طلبي هدف اصلي خودشون بدونن و به سراغ اين جادو برن و خودشون رو از اين انرژي و قدرت سيراب كنن و ازش بهره ببرن.
ولي جادوگراني كه با اين امر مخالفت مي‌كردند و به طرف كشف و استفاده از جادوي سياه نمي‌رفتند. كم‌كم انرژي جادويي خود را از دست مي‌دادند ولي هيچ وقت اصليت خود را فراموش نمي‌كردند و به سراغ تنها چيزي كه در فلات براي آن‌ها فراهم بود مي‌رفتند. گياهان جادويي كه در بسياري از معجون‌ها به كار مي‌رفت. قدرت سياه علاوه بر گرفتن قدرت جادويي اين افراد تمام افكار انحرافي و شيطاني اون‌ها رو نابود مي‌كرد. اين جادوگران در معجون سازي بسيار پيشرفت كردند. و بعد از مدتي مشنگ‌ها دهكده‌هايي تشكيل دادند و در كوهپايه‌ها به زندگي پرداختند و جادوگري معجون‌ساز را مي‌ديدند و هنگامي كه مريضي پيش مي‌آمد به سراغ او مي‌رفتند. اين امر در همه‌ي نقاط حتي در كوير كه گياهان جادويي كمي داشت اتفاق افتاد. تقريبا هر دهكده‌اي اين معجون سازها رو مي‌شناخت. كمي بعد از آن معجون سازها خود را در ميان دهكده‌هاي مشنگ ها يافتند. و اندك زماني بعد همه‌ي مشنگ‌ها در همه‌ي موضوع‌ها با اونا مشورت مي‌كردند و در مواقع درگيري راي آن‌ها را مي‌پذيرفتند. كه اين باعث اتفاقاتي بسيار عظيم در زمان‌هاي بعد از آن شد.

فكر كنم تا همين‌جا بس است. بقيه رو بعدا مي‌گم. منتظر جلسات آينده باشين.

پ.ن: يه تصميم گرفتم اونم اينكه امسال فقط زمان‌هاي بسيار دور را مي‌گم و در سال‌ بعد كم‌كم جلوتر ميام. (اگه زنده موندم! من امسال كنكور خواهم داشت.)

پ.ن.ن: ببخشيد از اين كه بسيار دير شد امروز سه تا كارت گرفتم از سه آي‌اس‌پي متفاوت با هيچ كدوم نتونسته بودم بيام تو سايت
موفق باشيد

ببخشيد پروفسور ميخواستم بگم كلاسها روز 5شنبه هست؟
ممنون ميشم جوابمو بديد

ممنون استاد قضیه را گرفتم ولی اسم من شون پن نه شوت پن!!

به اليور وود: مشتعل شدن جادو وقتي اتفاق مي‌افته كه بدن شخص توانايي حفظ قدرت جادويي رو نداشته باشه.

يه مثال مشنگي بزنم؟ يه مخزن در بسته‌ي مكعب شكل داشته باشيم. كه هي توش هوا كنيم. اون وقت بعد از يه مدت فشار هوا به قدري زياد مي‌شه كه اون مخزن مي‌تركه. (اين يه مدت بسيار زياده‌ها؟!)

به HGH : در مورد جادوگران ايراني صبر كن! الان نمي‌گم. ولي مطمئن باش يكي از درس‌هام مربوط به همينه.

به شوت پن؟ : مثلا 18 تا نزديك 40 براي جادوگران! به خاطر همين هميشه اونا جوان مي‌موندن ولي جواني فرزندانشون را معمولا در سن 20 سالگي ازشون مي‌گرفتن