رزي:اما جان من از جونمم سير بشم از نوشيدني تو نمي خورم
اما:اخه چرا؟؟؟؟؟
رزي: گريه بي گريه من كه جونمو از سر راه نيوردم
دبي:پس چه جوري مي فهميد كه ما معجونمون رو خوب درست كرديم يا نه؟؟؟؟؟
رزي وسيله اي نشون مي ده و مي گه : به وسيله ي اين يكي از دوستان مشاور مغازه (اندروميدا) مخترعه اينو واسم درست كرده حالا با هم معجون اما رو ازمايش مي كنيم بعد 1 قطره از معجون اما رو روي دستگاه ريخت ناگهان دستگاه به صدا در اومد و گفت:
_:اين معجون فوق العاده ناشيانه درست شده و كره ي ان بسيار كم ولي گاز بسيار زيادي دارد.اين معجون موجب دل درد مي گردد و مسموميت به همراه دارد. از اين نوشيدني هرگز ننوشيد
همه ي كلاس :
اما:
بعد رزي تمام معجون ها رو امتحان كرد معجون فرد و جرج باعث بيهوشي معجون مهسا باعث زرد شدن پوست بدن مي شد و معجون دبي اشكال بسيار كمتري داشت و تنها كره ي ان زياد بود
رزي بعد از كلاس به اما 1 مرخصي 1 ساعته داد تا فرانك را به كلاس بياورد مادام به اما گفت كه براي فرانك 1 كار در مغازه سراغ دارد و اگر مي خواهد مي تواند به سر كار نيز بيايد
________________
دبي جان به دليل اينكه كلاس ها شروع شده نمي تواني از كلاس خارج شوي به همين دليل مجبورم اسمت رو هميشه توي نمايشنامه ها بياورم ولي از اشناييت خوشحالم
[b][size=medium][color=66CCFF]دامبلدور عزيز بدان هر جا كه باشي تا پاي جان ازت حمايت مي كنيم و به تو وفادار خواهيم ماند !!!