هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۳ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۵

بلرویچ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۰ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
از گاراژ ابی تیزی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 264
آفلاین
مرحله 4/1 نهایی جام جهانی کوییدیچ


تصویر کوچک شده









































- در این مرحله تیمهای حذم تارکبود ، گروه فمن ، دراگون ، پوپیتر ، آجاس ، پاور آداس حضور دارند . این 6 تیم به طور مستقیم به این مرحله سعود کردند .
- دو تیم گریف یونایتد و تریسیلوانیا هم به دلیل کسب بیشترین امتیازات در بین بازنده ها به مرحله دوم سعود کردند .


برنامه و جدول مرحله دوم مسابقات جام جهانی


حذم تارکبود & گریف یونایتد ------ 21 ، 22 ، 23 تیر


گروه فمن & دراگون ------ 24 ، 25 ، 26 تیر


آجاس & پوپیتر ------ 27 ، 28 ، 29 تیر


پاور آداس & تریسیلوانیا ------ 31 تیر ، 1 ، 2 مرداد

----------------------------------------------------------------

برترینهای دور مقدماتی :

تیم برتر : آجاس

بازیکن برتر : مرلین کبیر ( بدلیل کاپیتانی فوق العاده و هماهنگ کردن تیمش به بهترین نحو )

بازی جذاب و تماشاگرپسند : حذم تارکبود(من که دلم می خواست این تیم توی مسابقه صدتا پست بزنه)


ویرایش شده توسط بلرویچ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۸ ۲۰:۱۶:۲۴
ویرایش شده توسط بلرویچ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۸ ۲۰:۱۹:۰۶
ویرایش شده توسط بلرویچ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۳۱ ۱۷:۳۸:۱۴

دلبستگی من به پیکان جوانان گوجه ایم [size=large][color=000066]و[/color


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲:۴۸ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

بلرویچ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۰ یکشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
از گاراژ ابی تیزی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 264
آفلاین
پهلوانان نمی میرند ... پس پهلوان باشید نه قهرمان


اتمام مسابقه دو تیم پاور داس & جاودانه ساز

and ( چه ارزشی )


اتمام دور مقدماتیه جام جهانی .

مرحله بعد از 20 تیر شروع میشه

--------------------------------------------

در ضمن نتیجه این بازی هم به زودی در تاپیک کمیته داوارن اعلام خواهد شد .


دلبستگی من به پیکان جوانان گوجه ایم [size=large][color=000066]و[/color


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۱۶ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
**نمایشنامه پایانی تیم پاورآداس **


" حالا بازی دوباره شروع میشه...در همین دقایق اولیه ی بازی آلبوس به پنالتی رو به حریف هدیه میده!...صحنه آهسته رو ببینین!....واااااااااو....عجب بازیکن جالبیه این آلبوس دامبلدور!!"

تلویزیون 400 اینچی ورزشگاه که وزیر مردمی اونو خریده و هدیه داده به مسئولین ورزشگاه صحنه آهسته ی حرکت رو نشون میده:
مهاجم حریف به سمت دروازه میاد و آلبوس با یک تکل زیبا بر روی هوا(!) توپ رو میگیره اما حریف رو هم به درک واصل میکنه!!

"خب داور میره به سمت آلبوس...فکر میکنم میخواد بهش اخطار بده ولی آخخخخخخ...."

تماشاگرا: چی شد؟!

"هیچی هیچی...آخراموویچ به سمت بلرویچ میاد!....بدبختانه ما صدای اونارو نداریم ولی یکی الان پیدا شده و میگه که میتونه لب خونی کنه!!...جناب بفرمایید که اونا چی میگن!"

جناب: بله خب الان آخراموویچ داره به بلرویچ میگه: این بود اون قولی که داده بودی؟ اگه به عمو نگفتم!!....بلرویچ هم به آخراموویچ میگه: جان من مسائل خانوادگی رو دخالت نده...حالا من بیشتر به نفع شما میگیرم ولی جون من به عمو نگو!!...حالا آخراموویچ نگاه بدی به بلرویچ میکنه و الان بلرویچ داره میگه: باشه باشه به نفع شما میگیرم!


"ممنونیم از جناب!...امیدوارم متوجه شده باشین که قضایا چیه!...میسپریم به کارشناس برناممون!"

در طرف دیگه ونوس در حال گرفتن گوی زرینه!

"خب بله ونوس رو میبینم که داره همچنان به دنبال گوی زرین میره! "

ونوس: ای بابا خسته شدم...آقا این گوی زرینتون سرعت حرکتش زیاده...بهش نمیرسم!

"حالا من آلبوس رو میبینم که به سمت ونوس میاد!!!...عجب بازیکنیه این آلبوس...حالا آلبوس گوی زرین رو به یه حرکت استثنایی میگیره و بعد یواشکی میده به ونوس!!....در کمال تعجب داور مسابقه بازی رو تموم شده به نفع پاورآداس اعلام میکنه!!!"

"کاپیتان تیم مقابل به سمت داور میره ولی من فکر نمیکنم اعتراض در مقابل فامیل و فامیل بازی بتونه کاری از پیش ببره!! ......بازیکنای تیم حریف نای رفتن به زمین رو ندارن و روی هوا پرواز میکنن!....تماشاگرای آداسی سر از پا نمیشناسن!!! "


-فردا-
تیتر یک خبرها:
300 نفر از تماشاگران که همگی مرد بودند به دست آداسی های خوشحال کشته شدند!


شناسه ی جدید: اسکاور


جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۰۸ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵

دراکو مالفویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۲۶ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶
از وزارت سحر و جادو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1028
آفلاین
-نمایشنامه میانی تیم پاورآداس-

"....در حالی که ونوس شکست ناپذیر به دنبال شیء بلورین که مشکوک به گالیون بود پرواز میکنه من تماشاگرای پشت دروازه ی پاورآداس رو میبینم که همگی آداسی هستن و دارن ونوس رو تشویق میکنن!"

تصویر تماشاگرای آداسی در تلویزیون ورزشگاه به نمایش در میاد!...یه زن در این بین داسی به دست داره و با خشونت هر چه تمام تر به سمت دوربین میگیره...لحظه ای بعد بر روی لنز دوربین خون میچکه!!!

"خب بله فکر میکنم تصویربردارمون هم دار فانی رو وداع گفت!...خب دیگه عادت کردیم چیز خاصی نیست!"

"نتیجه صد و بیست به صد و ده به نفع تیم پاور آداسه!...به نظر میرسه تیم حریف میخواد همون شیوه ی قبلی رو اجرا کنه!...دوباره توپ دست دراکو مالفوی وزیر مردمیه...یه روپایی میزنه و میخواد توپ رو پاس بده به سالازار...اما تمام بازیکنای تیم حریف به سمت دراکو میرن و دراکو دوباره مجبور میشه پاس به عقب بده!"
آلبوس به این صورت به سمت توپ پرواز میکنه!

"به نظر میرسه جاروی آلبوس هم مثل خودش پیر شده چون با سرعت کمی حرکت میکنه!...حالا آلبوس به توپ رسیده و بازیکن حریف هم چند قدم بیشتر باهاش فاصله نداره!...نـــــــــــه!!!"

آلبوس با یک حرکت تکنیکی-انتحاری توپ رو با پا شوت میکنه اما پاش قدرت شوت کردن رو نداره و توپ تا پشت قوس مرکزی زمین بیشتر نمیره!!

"خب بله...آلبوس باعث میشه تیمش یه گل دیگه دریافت کنه!...حالا من تماشاگرا رو میبینم که به طرفداری از میرزاپور داد و هوار میزنن و اونو بیشتر لایق دروازه بانی تیم پاورآداس میدونن تا آلبوس!!"

"حالا آلبوس به سمت تماشاگرا میره و ابراز احساسات میکنه!...فکر میکنم که فکر کرده تماشاگرا دارن اونو تشویق میکنن...به احتمال زیاد به بیماری آنسارزیالیسم گوش منجر شده و تقریبا به زبون خودمونی کر شده!! "

آلبوس: من همانقدر که به مانند علی دایی قراره تا وقتی زنده هستم بازی کنم به همان قدر مانند میرزاپور از دروازه ی تیمم حراست میکنم!!"

دوربین چند نفر رو در VIP ورزشگاه نشون میده که دارن سوت بلبلی میزنن!

"حالا داور بازی یعنی بلرویچ رو میبینم که بازی رو متوقف میکنه و به سمت جایگاه ویژه ی ورزشگاه میره!"

بازی برای چند دقیقه ای متوقف میشه...
-----------------------------------------------------------------------
صحبت های خصوصی بلرویچ در جایگاه ویژه!:

بلرویچ: به سلام سلی(سلیمون!) خرمگس! شما کجا اینجا کجا؟
-واالله اومدیم بازی تیم پاورآداس رو ببینیم....بلر سگ کش برامون آخر سر از بازیکناش امضا میگیری؟
بلرویچ: آره چاکرتم هستیم بامرام!...هر چی باشه زمانی با هم تو زندون آب خونک خوردیما!...من میرم بقیه ی بازی رو اجرا کنم...ملت منتظرن!...یاحق!

و بلر سوتش رو که با یه زنجیر به دکمه ی شلوارش وصل بود(!) رو دور دستش میپیچه و به سمت مرکز زمین میره تا بازی رو دوباره شروع بکنه!



وزیر مردمی اورجینال اسبق


تک درختم سوخت ، پس بذار جنگل بسوزه


جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۱۲ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۰۶ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
از درون مغاک!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1130
آفلاین
**پست ابتدایی تیم پاورآداس **


"سلام همی بر شما هم وطنان این مرز و بوم! امروز شاهد اولین حضور رسمی تیم پاورآداس در مجامع عمومی هستیم!...به نظر میرسه روز واقعا باشکوهی خواهد بود!

ورزشگاه جام جهانی مملوء از تماشاگران طرفدار تیم پاورآداسه!...در قسمت پشت دروازه ی تیم پاورآداس هم آداسی های محترم رو مشاهده میکنم!...بیچاره آلبوس!!

در همین لحظه بازیکنان تیم پاور آداس وارد زمین میشن!

همون طور که گفتم بیچاره آلبوس!...آلبوس به سمت دروازه میره تا درون دروازه جای بگیره که از طرف آداسی های محترم مورد لطف قرار میگیره!...من یکی از طرفداران آداسی رو میبینم که با نشون دادن طناب داری به آلبوس میگه که باید از اسم آداس دفاع کنه!!...از همین جا من میتونم مشاهده کنم که آلبوس به رنگ بنفش مایل به صورتی در اومده!

اما منظره ی زیبای ورزشگاه رو نگاه کنین...واقعا بهترین ورزشگاه جهانه!"


در افق منظره ی زیبایی به وجود اومده!...کوه آتشفشانی سرزمین جادوگران برای بار دوم در روز فوران کرده و زیبایی خاصی به افق این سرزمین ارزشی داده!


"خب بازی از همین لحظه شروع میشه....البته من به جای گزارش بازی متنی رو در اختیار دارم که بدون هیچ گونه حرف و حدیثی برای شما قرائت میکنم!...اهم اهم...!

لذت گل...وحشت گلوله!!...در این لحظه که آلبوس حرکت تکنیکی خودش رو انجام میده و اولین گل مسابقه رو به صورت لایی میخوره در این جهان کودکانی هستند که در زیر گلوله ی توپ رژیم غاصب ولدمرتیست قرار گرفته اند!...این کوچک مردان بزرگ نما تروریستی بیش نیستند که فقط هری پاتر قادر به از بین بردن اونهاست!...در این لحظه از تمام شما میخواهم که به امید پیروزی هری پاتر بر لرد ولدمورت صلواتی محمدی پسند بفرستید!!"

طنین صلوات ورزشگاه رو پر میکنه !!


"خب دوباره برمیگردم به زمین بازی!...بازی خیلی نزدیک پیش میره...هشتاد به هفتاد به نفع تیم پاورآداس....پاورآداس به لطف مهاجم برزیلی الاصل خودش یعنی آخخخخخخخ.....!"

تماشاگرا: چی شد؟!!

"هیچی هیچی...داشتم میگفتم آخراموویچ!...بله به لطف این مهاجم خوش استیل خودش و به لطف پول های وزیر سحر و جا....اهم اهم...نه ببخشید...بله آلبوس لایی بعدی رو میخوره!...فکر میکنم میخواد در این بازی رکورد بشکنه!"

"حالا میبینم که داور سوت میزنه و بازی متوقف شده!...بله یکی از تماشاگرنماها یا همون هولوگانیسم ها به زمین بازی اومده و طلسم آواداکداورا رو روی داور اجرا میکنه که خوشبختانه داور جاخالی میده!...نیروهای نوشابه ای که در مدت بازی های جام جهانی کوییدیچ در خدمت برگزار کنندگان این بازی قرار گرفتن به روی تماشاگرنما میریزن و تا میخوره کتکش میزنن!...روحش شاد و یادش گرامی باد!!!"


"خب دوباره برمیگردیم به بازی...وزیر مردمی توپ رو در دست داره اما پنج نفر از بازیکنان تیم حریف با حرکتی از قبل تمرین شده به سمت وزیر میان و وزیر پاس به عقب میده به آلبوس!!...آلبوس در یک حرکت واقعا از پیش تمرین شده پاهاش رو باز میکنه و توپ از بین پاهاش به درون دروازه میره..."

"حالا آلبوس رو جو میگیره و یک دور دور زمین میچرخه و به ابراز احساسات پاسخ میده!!!...به تازگی این بزرگمرد به مقام شامخ مدیریت ویزنگاموت دوباره بازگشته و الان کمی در بین مردم منفور شده!!"

تماشاگرا: آلبوس برو بیرون!...آلبوس برو بیرون!!
آلبوس(علی دایی کوییدیچ ): من تا توان در بدن دارم برای تیمم میجنگم!!

"اما در طرف دیگه ی زمین جستجوگرهای دو تیم رو میبینم که به سمت چیز براق و زرینی میرن!...خیلی برق میزنه...فکر میکنم سکه ی طلایی گالیونی چیزی باشه!...اما بزارین ببینم...این جستجوگر تیم پاورآداسه که جلوتر از جستجوگر تیم حریف قرار گرفته...بله اون کسی نیست جز ونــــوس!!"


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۵ ۱۷:۴۰:۵۴

شناسه ی جدید: اسکاور


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵

آيت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۳۰ دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
از هر كجا هرميون باشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
پست پاياني تيم جاودانه ساز ها
گزارشگر : آمبريج بد جوري تعادلش به هم خورده. واي داره با جاروش به پايين سقوط مي كنه.
آمبريج در حالي كه صداي فريادش رو به بلند شدن بود ناگهان يك دايره زرد رنگ رو جلوي خودش ديد. در يك لحظه مي خواست هاگريد را خبر دهد. اما حيف كه كه توپ به سمت بالا پرواز كرد. بعد از 10 ثانيه كورنيلوس براي كمك به آمبريج آمد و چوب جاروي او را محكم گرفت تا تعادل خود را حفظ كند.
آمبريج بدون اين از كورنيلوس تشكر كند رو به هاگريد كرد و فرياد زد : هي هاگريد . سريع پرواز كن برو بالا . من هنوز مي تونم توپ رو ببينم.ولي حيف كه ونوس صداي او را شنيد. به همين دليل هر دو در يك زمان به طرف توپ طلايي اوج گرفتند. توپ 10 متر با آنها فاصله داشت.
هاگريد به خاطر وزن زيادش سرعت جارويش كمتر بود . به همين دليل ونوس 2 متر بالاتر از هاگريد بود.حالا ديگه تقريبا دست ونوس به توپ طلايي رسيده بود.
گزارشگر : خوب. حالا ديگه توپو داره مشت مي كنه. و تماممممممممممممممممممممممممممم!!! توپ رو مشت كرد. ما برديم!!! یک بازی 10 دقیقه ای. 160 به 0 بردیم.
شايد هر كسه ديگه اي در اون لحظه آمادگي شنيدن صداي فرياد تماشاچيان رو نداشت حتما كر مي شد.. صدا به قدري زياد بود كه حتي صداي گزارشگر هم شنيده نشد.
آمبريج رو زمين فرود اومد.حتي به بالا هم نگاه نكرد تا ببينه تيم پاورداس چقدر شادي مي كنه. در حال خارج شدن از زمين مسابقه بود كه ريتا اسكيتر به همراه يك عكاس به طرفش اومد. ريتا اسكيتر با يك لبخند گفت: خانم آمبريج!! نظر شما در مورد اين بازي چي بود؟
امبريج بدون اعتنا . بدون اين كه حتي كلمه اي حرف بزنه از كنارشون رد شد. مي شد قطرات اشك رو در گوشه چشمش ديد. وارد رختكن شد. بدون اينكه لباسش رو بكنه وارد راهرو شد. پروتي رو در آخر راهرو ديد. به طرفش دويد. وقتي بهش رسيد گغت : چي شده؟ مگه اون آقاهه تو رو درمونگاه نبرد؟
پروتي كه ديگه از پر مويي حتي نمي شد چشماشو ديد گفت : نه!!! بعد از اين كه شما رفتين اومد يك كشيده به من زد و رفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در يك لحظه قلب آمبريج فرو ريخت . اي كاش حد اقل حرف هاي ورنون را باور كرده يود.


طراح سوال مسابقه ي شماره 8 هري پاتر در سايت
نفر اول مسابقه ي شماره ي 8 هري پاتر و اخذ آرم خد


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵

جواد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۸ سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۸۵
از شهر عشق
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3
آفلاین
ادامه نمايشنامه تيم جاودانه ساز ها
گزارشگر : به نظر خطا نمي يومد. پادما كه داره به بازي ادام مي ده. ( در همين حال از بيني پادما خون جاري بود)
- بازي رو كورنيلوس شروع مي كنه.پاس مي ده به پاتريشيا. عجب بازيكن كنديه. حالا پاتريشيا در وسط زمين قرار داره. پاس مي ده به آمبريج و آفرين!! سالازار در بين راه مياد توپو مي گيره. حالا اون روبروي پاتريشيا قرار داره. اونو از پايين رد مي كنه. كورنيلوس هم كه از سرعت سالازار ترسيد و به كنار رفت. حالا روبروي پادما قرار داره. سالازار توپو تو مشتش محكم گرفته. دستشو بالا مي بره. مي خواد پرت كنه. پادما آماده هست تا توپ كتك زني كه تازه به دستش رسيد رو به طرف سالازار شليك كنه. ولي نه!! آفرين. اون فقط اداي پرت كردن رو در مياره. ولي پادما رو جا مي زاره و توپ پادما اشتباهي به كمر كورنيلوس مي خوره. خيلي عاليه!! حالا ديگه روبروي ورنون قرار داره.
ورنون كه در صداش بغض بود گفت : از جون ما چي مي خواي.
سالازار با يك نيشخند جوابشو داد:قسم خوردم تيكه پارتون كنم.
در يك لحظه هيچ كس نفهميد چي شد. فقط صداي گزارشگر بود كه مي گفت : واي!! چه زيركانه!! مالفوي زود تر رفت طرف دروازه!! حتي سالازار رو هم رد كرد!! سالازار پاس داد به جلو و و دراكو اونو گرفت.حالا دراكو توپ به دست تنشو به جارو مي چسبونه. طوري كه از دور مثل اين كه كسي رو چوب جارو نيست. ورنون دارسلي در طرف ديگر مالفوي هستش. تقريبا سمت چپه مالفوي هستش. 5 متر با هم فاصله دارن. يك حلقه مفت و مجاني جلوي دراكو قرار داره. حالا مالفوي با سرعت به طرفه حلقهمي ره و خودشو از حلقه رد مي كنه. گلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل!!!
پاورداس 10 جاودانه ساز 0
صداي فرياد تماشاچيان بلند شد: سوسكه ! سوسكه!!سوسكه!!!
ورنون به طرف آمبريج رفت و گفت : بيا ديدي! اين همون تيمي هستش كه دلت خوشه مي گي ما ازشون مي بريم.
آمبريج گفت : خفه شو!! بعد رو به هاگريد كه سرگردون داشت دنبال توپ مي گشت كرد فرياد زد : هوييييييييييييي!! هاگريد . داري چه غلطي تو آسمون مي كني؟ سريع باش تن لش!!!
در همون لحظه يك توپ كتك زن از طرف نور ممد ول شد و به كمر. آمبريج خورد.



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵

سجاد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۵ دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۱۵ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵
از تالار اسرار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 7
آفلاین
ادامه نمايشنامه تيم جاودانه سازها
صداي كنده شدن افراد دو تيم از زمين شنيده شد. در همين لحظه صداي گزارشگر هم در زمين پيچيد : بسم الله الرحمن الرحيم و به ي النستعين. با شلام به شما تماشاگران خوب و ارجمند. امروز بازي بين تيم هاي پاورداس قهرمان و تيم نه چندان جالب جاودانه ساز ها رو كه من نمي دونم چظور وارد اين تورنومتر شدن رو گزارش مي كنيم.
در ابتدا بهتر بازيكناي واقعا قهرمانه پاورداس رو بهتون معرفي كنم:
دراكو مالفوي : مهاجم
سالازار اسليترين : مهاجم
آخرا مووويچ: مهاجم
اين 3 نفر اومدن تا يك مثلث اتحاد قوي رو درست كنن.
جاسم : مدافع
نور ممد : مدافع
آلبوس دامبلدور : دروازه بان
ونوس : جستجوگر شكست ناپذيز!!!
هر بار كه گزارشگر نام بازيكنان پاورداس رامي خواند تماشاگران مي گفتند : شيره!!!!
گزارشگر: خوب و اما بازيكنان نه چندان قوي جاودانه ساز ها :
دولوروس آمبريج : مهاجم
پاتريشيا وينتربون : مهاجم
كورنيلوس فاج : مهاجم
پادما پتيل : مدافع
ورنون دارسلي : دروازه بان
و روبيوس هاگريد : جستجو گر چاق و بد ريخت جاودانه ساز ها
هر بار گزارشگر نام افراد تيم جاودانه ساز ا رو مي گفت فرياد مي زدن : سوسكه!!!
گزارشگر : خوب و اين كه به خدمتتون عرض كنم كه پروتي پتيل هم به خاطر خوردن همبر گر داغ زبونشون سوخته و نمي تونن بازي كنن. (شايد اگه كسي در اين موقع كنار ورنون بود مي تونست صورت بنفشش رو ببينه.) خخوب بهتره برگرديم به بازي. دراكو توپ كوافل رو در دست داره. به راحتي كورنيلوس رو جا مي ذاره. حالا جلوش پادما هستش.دراكو به طرفش هجوم مي بره. حالا روبروي هم قرار دارن. خوشبختانه پادما توپ كتك زن رو در اختيار نداره. حتي اگر هم داشت فكر كنم بلد نبود توپ رو با چماقش بزنه. خوب . مالفوي نوك چوب جاروش رو مي كوبه به صورت پادما.
سوت داور بلند شد.



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵

جواد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۸ سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۲۹ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۸۵
از شهر عشق
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3
آفلاین
ادامه نمايشنامه تيم جاودانه ساز ها6 نفر اعضاي تيم جادوگران وارد رختكن شدند. لباس هاي قرمز آن ها در آن جا اويزان بود. بعد از اين كه همه لباس ها را پوشيدند آمبريج اعضا را دور خود جمع كرد و گفت: من فقط از شما انتظار برد را دارم. درسته الان ما 6 نفر هستيم. ولي بايد ببريم.
ورنون گفت: خواب ديدي خير باشه.!!
ولي آمبريج چيزي نگفت.
كورنيلوس گفت: بهتره زود تر بريم. حاضريد؟ و در همون لحظه در ورزش گاه رو باز كرد.
ورزشگاه در سكوت مطلق بود.
پاترشيا نگاهي به اطراف كرد و گفت : مثل اين كه هيچ تماشاگر جاودانه سازي تو اين ورزشگاه نيست!!!
ورنون گفت: همون طور كه حدس مي زدم.
بار ديگر صداي در از پشت سرشان آمد.
بازيكنان پاورداس وارد زمين شدند.در همين لحظه صداي فرياد تماشاچيان بلند شد. صدا به حدي بلند بود كه هاگريد در جاي خود لرزيد.
داور مسابقات هم كه يك جعبه سياه رنگ در دست داشت از دري ديگر واردزمين شد.
بازيكنان دو تيم را دور خود جمع كرد و گفت: اسم من بينز هستش. از شما يك بازي جوان مردانه را انتظار دارم. برويد و جاروهايتان را از گوشه زمين برداريد.
دو تيم به گوشه زمين رفتند و جاروهايشان را برداشتند.عرق از پيشاني آمبريج بيرون مي آمد.بينز فرياد زد: زمين جاودانه ساز ها سمت راست. زمين پاورداسي ها سمت چپ. حاضيد. 3-2-1 و در همين لحظه در جعبه را باز كرد و در سوت خود دميد.



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۵

آيت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۶ شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲:۳۰ دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
از هر كجا هرميون باشه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
نمايش نامه ابتدايي تيم جاودانه سازها
صبح بود. بازيكنان تيم پاورداس در يك طرف و بازيكنان تيم جاودانه سازها در طرف ديگر سالن منتظر رسيدن صبحونه بودند.( ساندويچ همبر)
بازيكنان پاورداس كه اون طرف سالن بودن داشتن بچه هاي جاوداانه ساز ها رو مسخره مي كردن.
ورنون دارسلي : بابا نگاه كن. به خدا باختيم. ببين چه كسايي تو تيمشون هستش. دامبلدور ، ملفوي ......
آمبريج: چقدر تو نا اميدي . اگه من مي فهميدم اين طور هستي اصلا تو رو راه نمي دادم.
ورنون زير چشمي به آمبريج نگاه كرد. ولي آمبريج وقت نكرد جووابشو بده. چون دو تا سيني غذا همون موقع از در ورودي سالن وارد شد.
يكي از سيني ها اومد جلوي ميز جاودانه ساز ها نشسن. تقريبا همه بچه هاي جاودانه ساز ها فريادي از تعجب كشيدن. چون تو سيني به جاي 7 تا همبر 7 تا ساندويچ كره مربا بود.
ورنون: مگه قرار نبود به ما همبر بدن؟
بعد زير چشمي به بچه هاي پاورداس نگاه كرد . تازه متوجه شد كه تنها غذاي پاورداسي ها همبر بوده.
ورنون دوباره گفت: ديدي! بفرما! همه از تيم پاورداس حمايت كردن.
آمبريج كه صداش همين طور بالاتر مي رفت گفت : ببين به خدا اخراجت مي كنما!!! از ما گفتن بود.
در همين حال جاسم كه تازه متوجه غذاي جاودانه ساز ها شده بود با صداي بلند گفت: هي بچه ها !!! نگاه كنيد. فكر كنم پولشون نرسيده غذاي بهتر از اين بخرن.
ناگهان صداي خنده پاورداسي ها شليك شد. بدتر از همه اين كه اين صدا با صداي تماشاچياني كه فرياد مي زدن : "پاورداس! پاورداس! پاورداس ! " قاطي مي شد. ( زمين كوييديچ در نزديكي سالن بود.)
ورنون گفت : من لب به غذا نمي زنم.
كورنيلوس فاج گفت : غلط كردي
آمبريج گفت : آفرين! گل گفتي!!
جالب اين كه بقيه بچه هاي جاودانه ساز تا اون موقع ساكت بودن و داشتن غذاشون رو مي خوردن.
ناگهان صداي بلندي تو سالن پيچيد : برادران عزيز تيم هاي پاورداس قهرمان!!!! و جاودانه ساز ها هرچه سريع تر براي شروع مسابقه به رخت كن رجوع كنين.
بعد از 5 دقيقه بچه هاي دو تيم از سر ميز برخاستند. به صف شدند. هر دو تيم در كنار هم بودن و داشتند از سالن خارج مي شدن. ناگهان دراكو چوب جادوشو در اورد. رو به پروتي كرد و گفت : كريپيتو!!!
در لحظه اول هيچ اتفاقي نيفتاد. ولي بعد از 5 ثانيه بچه هاي دو تيم توانستند صورت پر موي او را ببينند كه هر لحظه بيشتر مي شد. بار ديگر تيم پاورداس خنديدند و بعد از تيم جاودانه ساز ها دور شدند.
همه دور پروتي جمع شده بودند . هاگريد گفت: تازه شدي مثل من.
در همان لحظه يك مرد سفيد پوش از كنار اون ها رد شد.
ورنون گفت: بياين اين جا. آن مرد به طرف ورنون مسيرش را كج كرد.
ورنون گفت : دراكوي نامرد افسون رشد مو رو روي اون اجرا كرد.
مرد گفت: مدركي دارين!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناگهان صداي تعجب از همه برخاست.
امبريج گفت : نه!
- پس بيخودي حرف نزنيد. من تنها كمكي كه مي تونم به شما كنم اينه كه ايشون رو به درمان گاه ببرم.
ـمبريج گفت: پس الان داره دير مي شه. ما ميريم و شما ايشون رو ببريد.( در گفتار او مقداري عصبانيت پيدا بود.)
و انها راهرو را ترك كردند.


طراح سوال مسابقه ي شماره 8 هري پاتر در سايت
نفر اول مسابقه ي شماره ي 8 هري پاتر و اخذ آرم خد







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.