کت!سلام کت!
بررسی
پست شماره 666 باشگاه دوئل کتی بل:
نقل قول:
کتی، با سردرگمی، به نامه ای که توسط عنکبوتی پشمالو برایش فرستاده شده بود، نگاه میکرد.
عنکبوت پشمالو انتخاب خوبی بود.
ولی "نگاه کردن" برای شروع این پست، خیلی مناسب نیست. بد نیست. ولی می شد کمی عقب تر رفت. صحنه رو کلی تر شروع کرد. می شد از همین عنکبوت کمک گرفت.
نقل قول:
کتی، نامه ای که پایینش مهر مرگخوار نمونه خورده بود را، جلوی صورت قاقارو تکان داد، که عینکش را کمی پایین آورده بود و داشت، با آن پز میداد.
جمله اشتباهه. این اشتباه بودن باعث می شه خواننده ای که داره اینو می خونه یه لحظه گیج بشه. برگرده و از اول بخونه. درستش این می شد:
کتی، نامه ای که پایینش مهر مرگخوار نمونه خورده بود را، جلوی صورت قاقارو که عینکش را کمی پایین آورده بود و داشت با آن پز میداد، تکان داد.ویرگول اضافه می ذاری. بعد از "داشت" ویرگول لازم نیست. اونجا مکث نمی کنیم. یا مثلا اینجا رو ببین:
نقل قول:
در این چند روزه، بنظر می آمد، کتی حیوان است و قاقارو صاحبش.
بعد از به نظر می آمد هم ویرگول نمی ذاریم. و اینجا:
نقل قول:
قاقارو، آهی کشید. هیچ وقت، تا این اندازه، خسته و درمانده، نبود.
هیچکدوم از ویرگولا لازم نبود!
قاقارو آهی کشید. هیچ وقت تا این اندازه خسته و درمانده نبود.نقل قول:
کتی، دستش را زیر چانه اش زد.
- تو میدونی ترور کردن اصلا یعنی چی؟
این که کتی ندونه ترور کردن یعنی چی، ایده جالب و بامزه ای بود.
نقل قول:
تمام سعیش را میکرد که اضظرابش را، پنهان کرده، و بسیار خونسرد نشان داده شود
بسیار خونسرد به نظر برسد.
نقل قول:
- مصدر کلمه ترور، از تروریدنه. او ترورید، پس تو هم بترور، ترور!
این جاش عالی بود. خیلی خوب بود. این هم همینطور:
نقل قول:
- چونکه بهمون دستور دادن ترورش کنیم. نه اینکه بکشیمش!
نقل قول:
چند روز بعد، موقع شام، دامبلدور تهدید کرده بود که اگر، بار دیگر بخواهند اذیتش کنند، از مدرسه اخراجشان میکنند؛ و وقتی که کتی، پرسیده بود، میدانی چه کسی، پشت این قضایا است؟ یا همه این حرف ها، قمپز در کردن است؟ به او، مشکوک شده بود.
اینجا کمی سریع پیش رفته. ولی ایرادش این نیست. ایرادش چیزیه که دامبلدور گفته (که به شخصیتش نمیاد) و جواب کتیه( که اصلا شبیه حرف زدن یه دانش آموز با مدیر نیست.).
نقل قول:
کتی، اخمی کرد. در این چند روزه، بنظر می آمد، کتی حیوان است و قاقارو صاحبش. پس، با خودش قسم خورده بود. اگر در برابر فکر ها و رفتار های قاقارو، احساس خنگ بودن بکند، عینکش را زیر پا، له میکند.
اینجاش کمی ضعیف بود. در مورد قسمش باید یه حرکت جالب تر یا عجیب تر پیدا می کردی. مثلا حتی خوردن عینک هم می تونست جالب تر از له کردنش باشه.
موقع نوشتن به موقعیت دقت کن. مثلا برای بخشی که کتی داره داخل دفتر خاطراتش می نویسه کلی شکلک گذاشتی. اونجا نمی تونه شکلک داشته باشه. یه یادداشته. صحنه نیست. ما حالت کتی رو می تونیم تصور کنیم ولی حالت نوشته ها رو نه.
قسمت فرار توی کتابخونه خوب بود. استفاده از لوموس به جای طلسم دفاعی هم خوب بود.
صحبت های کتی با قاقارو خوبه... ولی بهتر بود کمی خلاصه می شد. خوباش می موند و معمولیاش حذف می شد.
ایده خوبی داشتی. این که کتی ندونه ترور یعنی چی، خیلی دوست داشتنی و معصومانه بود.
این که فکر کنه ترور یعنی اذیت کردن، کمی کلی بود. به نظر من اگه جزئی ترش می کردی کارت راحت تر می شد. مثلا ترور یعنی ریششو به یه جایی گره بزنیم. یا ترور یعنی پرتش کنیم توی یه چاله آب!
و بعد نقشه کشیدن برای این کار.
در مورد این پست هر سه تا داور یه نظر داشتن.
خوب بود... ولی خیلی خیلی کشش دادی! همون کش دادن، به ضررت تموم شد.
ویرگولات رو خییییلی کمتر کن. بعد از یه مدت واقعا خوندن پست رو دچار اختلال می کنه!
ارتباط کتی و قاقارو خوبه. ولی گاهی زیادی حرف می زنن. سعی کن وقتی برای سراغ ارتباطشون که واقعا حرف جالبی برای گفتن داشته باشن.
طنزت ساده و قشنگه.
صحنه ها رو تقریبا خوب توضیح می دی. هنوز برای بهتر شدن جا داره ولی به هر حال خوبه.
همین پست اگه خیلی خلاصه تر می شد و کمی هم جمله ها و علامت هاش اصلاح می شدن، امتیازش خیلی بیشتر می شد.
...........................................
کروینوس!نقل قول:
معیار مگـــــ... چیچی هم تاثیر بده!
ما نفهمیدیم معیار چی رو باید تاثیر بدیم! چون مرگخوار شدن که نیست!
بررسی
پست شماره 109 خورندگان مرگ، کروینوس گانت:
پستتون خیلی طولانیه. توی سوژه های عادی، اگه لازم نیست به جای خاصی از داستان برسیم، بهتره کوتاه تر بنویسیم. سوژه ای که پست های کوتاه تر می خوره زنده تر می مونه. حتی خیلی جاها دیدم چهار تا پست کوتاه یا متوسط رو می خونن ولی یه جایی که یه پست طولانی زده شده رو حوصله ندارن بخونن و ادامه ندادن.
نقل قول:
-عه، ارباب... چیز شد، تفاهم سوء!
شروع بدون قطع ارتباط با آخر پست قبلی شروع خوبی بود. آخر پست قبلی احتیاج به عکس العمل داشت که شما هم این عکس العمل رو نشون دادین.
نقل قول:
لرد سیاه یک دستش را به زیر چانه اش گرفت و با صدایی خشمگین تر از پیش، گفت:
-ما را چه فرض کردی هکتورمان؟ تو بلد نیستی دست و پات رو جمع کنی!
لرد، توی دیالوگاش نمی گه هکتورمان! اینو من می گم. فقط هم توی تاپیک های غیر ایفای نقشی.
نقل قول:
-کراب! چرا وسط حرف اربابی به بزرگی ما می پری؟
این جمله خوب بود. برای لرد مناسب بود.
نقل قول:
هکتور هنوز هم مشغول جر و بحث با لرد سیاه بود، که ناگهان صدایی همه را به خود آورد.
جرو بحث عبارت مناسبی برای این جا نبود. مرگخوار نمی تونه با لرد جرو بحث کنه. هکتور می تونه مشغول توجیه کار خودش باشه. می تونه سرگرم آوردن عذر و بهانه باشه.
نقل قول:
-ای ماگل پست فطرت! به چه حق به خادممان دست می زنی!
این جا لرد گفته خادممان. این برخلاف "هکتورمان" بالایی قابل قبوله. چون اولا خادم، اون مالکیت رو کمی متعادل می کنه و دوما لرد داره از مرگخوارش جلوی یه غریبه ماگل، طرفداری می کنه. هم کلمه و هم موقعیت، برای ملایم تر شدن لرد، مناسبه.
نقل قول:
ماموران با تعجب به لرد سیاه زل زده بودند. باید هم تعجب می کردند، چرا که یک فرد که پوست سبز دارد و دماغ ندارد، به قطع در میانشان وجود نداشته است!
سبز چرا! مگه فضاییه!
نقل قول:
و بعد لرد چوبدستی اش را در آورد و با صدایی خشمگین ورد «آوداکداوارا» را گفت و مامور که به لرد و مرگخواران دلقک گفته بود، جسد بی جانش بر زمین افتاد و سپس سی جسد دیگر هم پایین افتاد...
جمله آخر زیادی اغراق آمیزه. برای افتادن سی جسد، باید یه درگیری درست و حسابی بین جادوگرا و پلیس دربگیره. اگه قرار باشه اینو بنویسیم، باید یه اشاره ای هم به اون بکنیم.
نقل قول:
که ناگهان صدایی پیر از بالای یکی از ساختمان ها آمد...
-سلام نتیجه!
پیرمردی که موهای نامرتب و لباس بلند و سیاهی بر تن داشت در بالای ساختمان پا هایش را تکان می داد...
ورود کروینوس بامزه بود. جالب بود. شخصیتش هم با وجود این که زیاد حضور نداشت جالب بود.
مواظب صحنه ها باشین. گاهی تلاش برای طنز شدنشون از خود شخصیتا جلو می زنه.
می رسیم به مهم ترین بخش. سوژه!
توی پست شما یه درگیری ایجاد شده. بین پلیس و جادوگرا. اینجور درگیریا و شلوغیا، وقتی ارتباط مستقیم به سوژه نداشته باشه، بهتره زودتر جمع بشه. شما هم جمعش کردین. این ک پلیسا از سوژه خارج بشن خوب بود.
نکته بعدی استفاده از موقعیت بود.
سوژه اصلی اینه که اینا دنبال یه ماشین می گشتن... اون همه ماشین پلیس اونجاست. می شه ازشون استفاده کرد. بهتر بود یه اشاره ای به این موضوع می شد.
نکته سوم ورود کروینوس بود که همونطور که گفتم جالب بود. ولی زمانش خیلی مناسب نبود. آخر پست بهتر بود اینجوری تموم نمی شد. این جا سوژه بعد از درگیری با پلیس، کمی از اصل خودش دور شده. کروینوس می تونست وارد بشه، ولی بعدش بهتر بود یه اشاره ای به اصل سوژه و این که الان کجاست یا بعد از این می شه چیکار کرد می کردیم.
موفق باشید!