ببخشید پروفسور من اون قسمتی که درباره سن اونها توضیح دادید متوجه نشدم. منظورتون از اینکه جادوگرها در جوانی را می گیرن نه کل عمر را چی بود؟

ببخشید پروفسور میتونم یک سوال بپرسم ...میخواستم بدونم که چرا هیچ فشفشه ای در ایران زندگی نمیکنه؟...آیا این نژاد فقط تحت تاثیر جادوی خونی خودشون یعنی جادوی کلاسیک هستن؟

ببخشد پروفسور من اون قسمت مشتعل شدن رو نگرفتم اگه میشه یه خورده توضیح بدید.

درس سوم

ادامه‌ي خدايان افسانه‌اي

همون‌طوري كه جلسه‌ي پيش گفتم جادوگران باستاني از نوادگانشون استفاده مي‌كردند براي اين كه بر سر قدرت بمانند. اين كار به دو صورت انجام مي‌شد. اجدادشون يا از جواني آن‌ها استفاده مي‌كردند يا از قدرت اونا. كه گرفتن هر كدومشون به تنهايي زياد فايده نداشت. چون اين افراد به علت اين كه نيمه‌خالص بودند از قدرت بيشتري برخوردار مي‌شدند. و اگر خدايان جوانيشون رو مي‌گرفتند همچنان قدرت در اونها باقي مي‌ماند كه براي جادوگران بسيار خطرناك بود. همين طوري كه در تاريخ يونان هم ديده شده كه پسر بر عليه پدر شورش مي‌كرد و به پيروزي مي‌رسيد.
و اگر قدرتشون رو مي‌گرفتند اين افراد تبديل به فشفشه مي‌شدند و رد گيري فشفشه‌ها براي جادوگران بسيار سخت بود. همون طوري كه بعدا در اين مورد بيشتر مي‌گم فشفشه‌ها داراي قدرت‌هاي جادويي هستند ولي اين دست‌رسي به اونها بسته شده. هر فشفشه‌اي مي‌تونه در يك زمينه تبحر داشته باشه حتي اگه قدرت‌هاي جادويي رو ازش گرفته باشن. تنها بايد اين قدرت رو كشف مي‌كرد. اين قدرت به صورت نهفته در درونشون باقي مي‌موند تا نشون بده كه او از چه نسلي هست.
بهتره از بحث خارج نشيم. فشفشه‌ها به مناطق ديگر مي‌رفتند و بعد با فشفشه‌هاي ديگه ازدواج مي‌كردند. و اين قدرت‌ها به فرزنداشون انتقال پيدا مي‌كرد و باعث مي‌شد قدرت فرزندانشون بيشتر بشه. ولي اين فرزندان هم به صورت فشفشه شناخته مي‌شدند (حتي بعد از پيدا كردن راهي براي استفاده از قدرت) ولي پيدا كردن راهي براي استفاده از قدرت براشون بسيار راحت تر بود.
بعضي از اين فشفشه‌ها به مناطق ديگر مهاجرت كردند (مخصوصا در قسمت‌هاي زيادي از اروپا) باعث پديد آمدن جادوگراني در اون مناطق شدند. و مكان وجود جادوگران را بسط دادند.
بعضي ديگر كه از نسل خود آگاه مي‌شدند سعي در تغيير قدرت‌ها بر مي‌آمدند ولي به دليل اينكه فقط از يك سري قدرت برخوردار بودند شكست مي‌خوردند. (منظور از يك نوع قدرت، عناصر نيست فقط يك قسمت از عناصر كه اون هم به سر حد خودش رسيده باشه)
جادوگران بعد از اين كه يكي از اين دو نوع جادو را بر روي نوادگانشون انجام مي‌دادند صاحب قدرت يا جان اون‌ها مي‌شدند ولي اين براي خود جادوگران خطرناك بود. چيزي كه آنها نمي‌دانستند اين بود كه بدن اين جادوگران محدوديت داشت. يعني فقط يك ميزان قدرت رو در خودش ذخيره مي‌كرد و اگر بيش از اين مقدار به بدن وارد مي‌شد، به دليل اين كه بدن مادي توانايي استفاده و نگه داشتن اين مقدار قدرت را نداشت چيزي رخ مي‌داد به نام مشتعل شدن جادو كه بر همه چيز در بدن انسان اثر مي‌گذاشت و در بسياري از مواقع جادوگر جان خودش را از دست مي‌داد.
متوسط عمر جادوگران در آن زمان 200 سال بود ولي اين جادوگران چيزي بيش از 1000 سال زندگي كردند (يادتون باشه كه جادوگران جواني رو مي‌گرفتند نه كل عمر رو‌)
زئوس در بين ساير جادوگران (بدليل استفاده از قدرت دو عنصر وضع بهتري داشت) اون علاوه بر اينكه مي‌تونست جواني يا قدرت جادويي رو بگيره توانايي انتقال قدرت به اشيا هم داشت فقط به اين خاطر زئوس نابود شد كه بعد از مدت مديدي نواده‌هاي اون بسيار قدرتمند مي‌شدند (هرچند خود زئوس هم بسيار قدرتمند بود) كه اين باعث شد يك دفه هنگام گرفتن قدرت نواده‌اش دچار مشتعل شدن جادو شد و از بين رفت.

آتون رو کسی گفته؟اگه نگفته من میگم
آتون از قدرت آتش استفاده میکرد.

افرين! من دقيقا همين رو مي خواستم

15 امتياز به ريون كلاو به خاطر اين نوشته کريچر

پروفسور اگه منحصرا بخوایم بگیم چه عنصری اون عنصر خاکه چرا که آیزیس یا همون دیمیتر الهه ی زراعت و باروری بوده

پروفسور فکر میکنم آیزیس از قدرت سنگ(یخ) استفاده می کرد.
اگر مرحله آخر باز ی هرکول رو رد کرده باشین فکر می کنم یکی یخ پرت می کنه که اون آیزیسه.
یخ =آب و خاک

یعنی آبی که سختی خودشو از خاک میگیره.

ساتانيكا: پرفسور مقاله من آماده است.
پرفسور:خوبه دوشيزه ملوني لطفا اون رو با صداي بلند بخونيد (سپس چند سرفه ميكنه و به بچه ها ميگه:با دقت گوش بديد ممكنه ازتون سوال كنمخوب شروع كنيد دوشيزه ملوني )
ساتانيكا: آمون از خدايان(جادوگران)بوده كه در مصر قلمرو داشته البته قلمرو كامل و مشخص آن در طيوه يكي از شهرهاي مصر ياهمان پايتخت مصر جنوبي قديم بوده او خدايي(جادوگري)بوده كه به دست مردان مبارز سلاح داده بود تا اشغالگراني به نام هكيسوس را كه از نژاد آسيايي و خيلي هم بي رحم بوده اند از خاك مصر برانند.از هنگامي كه مصر استقلال خود را دوباره به دست آورد فرعونهاي مصر آمون را بزرگ مي داشتند .كه بزرگترين معبد آن در شهر كرناك بوده .گفته اند كه اين خدا(جادوگر) رب النوع تبس يا قدرت بوده .ميگويند كه او يك ماگل را به نام اسكندر به فرزندي قبول كرد و او را به قدرت رسانيد .
پرفسور:........

اين مطالب در كتاب‌هاي تاريخ نيست چون همشون مال مشنگ‌ها بودن! يادتون رفته مگه! اصلا به كار بردن لفظ خدا براشون غلطه!

در مورد آتون 4 امتياز به ريون‌كلاو به خاطر مقاله‌ي آقاي وايز
در مورد مقاله‌ش در مورد آيزيس و زئوس 4 امتياز!

ولي هنوز نگفتين آيزيس از چه قدرتي استفاده مي‌كرد؟ بين آب و خاك و آتش و باد. و چرا؟! هر كي گفت 10 امتياز مي‌دم