تاپیک نقد چند روز(حداکثر یک هفته) تعطیل می باشد!
______________________
بررسی پست شماره
364 زندگی به سبک سیاه، سلینا ساپورثی:
نقل قول:
آرسینوس با خستگی که تماما از سر و کولش میبارید به کف چوبی اتاق بازجویی خیره شده بود.صد البته که خسته بود.علاوه بر کل کل کردن با افرادی که حتی از مجرم بودنشون هم مطمئن نبود، استرس همچین وضعیت خطیری بیشتر بهش فشار میاورد.
این چند خط اول تسلط شما به سوژه رو نشون می ده و همین موضوع ظاهرا ساده باعث می شه نه شما موقع نوشتن گیج بشین و نه خواننده رو گیج کنین.
لحنتون ساده و صمیمی و گفتاریه. اشکالی نداره. البته در نوشته های جدی کمی خطرناکه! باید مواظب باشین از حد و مرزش جلوتر نره...ولی الان مشکلی وجود نداره. جمله هاتون واضح و رسا هستن.
نقل قول:
- رودولــــــــــــف.....
-هوووی رودولــــــــف....کجایی؟
یک دیالوگ رو در دو خط ننویسین. اینطور به نظر می رسه که خط دوم جواب خط اوله یا از طرف شخص دیگه ای گفته شده.
نقل قول:
ارسینوس اخم کرد.مگه الان وقت این مسخره بازیاس.هر وقت میخوایس نیست هر وقت نمیخوایس هست.البته اینکه همیشه هست حتی وقتی نیست.ای خدا!ما واقعا داریم به کدام سو میریم....
این "میخوایس" و "نمیخوایس" که احتمالا اشتباه تایپی هستن...ولی افکار آرسینوس جالب بودن. سردرگمی شو به خوبی به خواننده منتقل کردین. استفاده از دیالوگ های شخصیت های سایت کار خوبی بود.
نقل قول:
در رو باز کرد و بلافاصله....
با دستاش جلوی چشماش رو گرفت.لعنتی،اصن یادم نبود که مثلا این بیرون مهمونیه!خوب حالا...
این قسمت کمی مبهم بود. چرا جلوی چشماشو گرفت؟...مگه مهمونی چیز بدیه؟!
نقل قول:
ارسینوس چشمانش رو به دنبال ردی از رودولف چرخواند.... و در کسری از ثانیه پیداش کرد.بوقی با اون هیکل گندش..
بعضی از قسمت های نوشته تون با هم هماهنگ نیستن. سعی کنین کل پست یکدست باشه. "چرخاند" و "چشمانش" نوشتاری هستن و "پیداش کرد" گفتاری. یا دو تای اولی هم باید "چرخوند" و "چشماش" بشن و یا فعل دوم "پیدایش کرد" بشه. این اشکال در پست قبلیتون هم وجود داشت.
در بعضی قسمت ها نظر آرسینوس زیادی وارد نوشته تون شده. منظورم جمله آخر در همین پاراگرافه. ولی بعضی قسمت ها هم خیلی خوب بود. مثلا:
نقل قول:
من این دوشیزه ساپورثی رو تا حالا ندیدم.بایدم بهش شک میکردم.حتی همراهی هم نداشت.برای چی اینجاست؟از کجا اومده؟اسمش چرا انقد اشناس!ساپورثی...سا پورتی...اِ..نه بابا..اسمش از یه لحاظ دیگه اشناس..نمیدونم حالا...
طنزش هم خوب بود. خوشحالم که طنز رو هم به نوشته هاتون اضافه کردین.
نقل قول:
بانوی جوان لبخندی زد و رودولف به سمت ارسینوس رفت.
- آرسینوس....ایشون دوشیزه ساپورتـ ...اِهِم... دوشیزه ساپورثی هستن.یه دوشیزه با کمالات!
سوژه ساپورتی شما جالبه. خوب ازش استفاده می کنین.
در قسمت اول پستتون(تا همینجاش) به نظر من کمی زیادی وقت تلف کردین. چون اتفاق خاصی هم نیفتاده. آرسینوس دنبال رودولف می گرده و خواننده منتظر نفر بعده. این انتظار کمی زیاد طول می کشه و ممکنه و خواننده قبل از رسیدن به این نقطه فرار کرده باشه! بهتر بود در یکی دو سطر اول به سلینا می رسیدین.
نقل قول:
-جیگر هستم...البته مکسور!...آرسینوس جیگر...
تاکید بسیار خوب و بجایی بود.
نقل قول:
- نام، پیشینه،قصدتون از دخول؟
-سلینا ساپورثی،نویسنده کتاب، پیشگو و اصیل زاده، به دعوتِ کسی.
در یکی از نقد ها گفته بودم چنین سوالی باید بدون هیچ توضیح اضافه ای جواب داده بشه. جوابی به شکل و در اندازه همون سوال! اگه اونجا رو خوندین و این کارو انجام دادین که خیلی خوبه. یعنی خیلی سریع یاد می گیرین. اگه نخوندین هم که بازم خوبه! چون خودتون می دونستین باید این کارو انجام بدین.
در بخش دوم پست شما تعداد زیادی دیالوگ بدون توضیح و پشت سر هم وجود داره. دو نکته باعث شده که این کارتون علاوه بر این که ایراد محسوب نشه نکته مثبت تلقی بشه. اول این که اینجا فقط دو شخصیت وجود دارن. سلینا و آرسینوس. همین باعث می شه خواننده گیج نشه که گوینده کیه و مخاطب کی! و دوم این که بازجویی ریتم تندی داره. سوال و جوابا پشت سر هم انجام می گیرن و همین بدون مکث بودنشون می تونه دلیل خوبی باشه که هیچ توضیحی بینشون نداده باشین.
سوژه رو خوب پیش بردین. سرنخ کوچیکی به آرسینوس دادین. ولی نه در حدی که مشکل رو حل کنه...کار خوبی کردین. چون این مشکل فعلا نباید حل بشه.
به نظر من این سوژه فرصت خیلی خوبی برای معرفی سلینا بود. به اندازه ای که می تونستین از این فرصت استفاده نکردین. می تونستین قسمت اول رو کمی کوتاه تر کنین و به جاش بیشتر درباره سلینا، ظاهرش، اخلاقش توضیح بدین.
سوژه ای که از اسم سلینا گرفتین خوبه...ولی فعلا خوبه! این سوژه ای نیست که در مدت زمان طولانی بتونین ازش استفاده کنین. برای همین باید ویژگی یا ویژگی های دیگه ای هم برای سلینا پیدا کنین. برای معرفیش...جا افتادنش. مثلا همین
جمله "من یک بانوی با کمالاتم! علاقه ندارم به صورت هر مردی نگاه کنم" ایده خوبیه. سلینا می تونه همیشه همین رفتار رو داشته باشه. می تونه حتی نقطه مقابل رودولف باشه.برخلاف تصوری که اسمش ایجاد می کنه از جادوگرا(مردا) فراری باشه!
یا هر سوژه منحصر به فرد دیگه ای که خودتون براش در نظر بگیرین.
از توضیحات زیاد و خسته کننده در این پستتون خبری نیست. اینجا نوشته شما با اضاقه شدن کمی طنز، کمتر شدن توضیحات، و تاکید روی شخصیت ها و ویژگی هاشون سرگرم کننده تر شده. به نظر من همین قدر پیشرفت خیلی خوبه.
____________________
بررسی پست شماره
202 آموزشگاه مرگخواری، زنوفیلیوس لاوگود:
هنوز شروع به خوندن پستتون نکردم. با نگاه اول مشخصه که دیالوگاش زیادن. ولی بینشون توضیحاتی هم می بینم و این خیلی خوبه. این که ظاهرا دیالوگ ها زیادن معنیش این نیست که بی دلیل یا اضافه هستن. اینو بعد از خوندن می تونم بگم. الان فقط خواستم بگم پستتون تغییر واضحی داشت.
نقل قول:
_ماها گشنمونه...
بلاتکريس که تازه توانسته بود خود را جمع و جور کند با حالت خشمگي گفت:
_مي گي چيکار کنم؟
_ما ها غذا مي خوايم!
_شما بايد خودتون براي خودتون غذا مي اوردين.ارباب يعني نه پروفسور که نمي تونه هزينه خوردو خوراک شما ها رو هم بر عهده بگيره.
شروعتون خوب بود. این بچه ها باید برای مرگخوارا دردسر درست کنن. مرگخوارا هم متقابلا باید باهاشون بدرفتاری کنن! این اصل سوژه اس و شما هم طبق این اصل پیش رفتین.
انتخاب شخصیت ها برای کاری که می خواییم انجام بدیم یا حرفی که می خواییم بزنیم خیلی مهمه. همیشه دقت کنین که این کار یا این حرف با کدوم شخصیت سازگاره. اینجا بلاتریکس رو انتخاب کردین. به نظر من انتخاب خوبی بود. ولی حالا که بلاتریکس رو انتخاب کردین می تونین لحنشو کمی تند تر و بداخلاق تر و خشن تر کنین.کمی پایین تر، جایی که مرگخوارا به بچه ها شکلات می دن زنوفیلیوس رو انتخاب کردین. اینم انتخاب خوبی بود. چون زنوفیلیوس مرگخوار خشنی نیست. همیشه انتخاب هاتونو به همین شکل نشون بدین و موقع نوشتن دیالوگ ها اخلاق و رفتار شخصیت رو هم در نظر بگیرین.
دیالوگ آخر هم خوب بود. فقط به یکی دو علامت احتیاج داشت. این علامتا هستن که لحن نوشته شما رو می رسونن. بدون اونا نوشته بی روح به نظر می رسه:
_شما بايد خودتون براي خودتون غذا مي اوردين.ارباب،(یا ...) يعني نه، پروفسور که نمي تونه هزينه خوردو خوراک شما ها رو هم بر عهده بگيره.نقل قول:
يکي از بچه ها که به نظر با هوش مي رسيد و اگر ان طفل به هاگوارتز مي رسيد قطعا گروهش ريونکلاو بود.
این قسمت خیلی خوب بود.
الان که پستتونو تا آخر خوندم می تونم نظرمو درباره دیالوگا و توضیحا بدم.
هیچکدوم از دیالوگاتون اضافه نبود. توضیحاتتون همه خوب و به موقع و به اندازه کافی بود.
دیدین می تونین؟
کوتاه و بلند بودن رول اهمیتی نداره. ولی باید خواننده بفهمه منظور شما چیه. نباید خسته بشه. باید تشویق بشه به خوندن. رفتار بچه ها و حالت بیچارگی مرگخوارا خواننده رو تشویق به خوندن می کنه.
نقل قول:
_کي شکلات مي خواد؟
_من!
_مـــــن!
_مــــــــن!
_من دستشويي دارم.
اینجا هم دیالوگ هاتون پشت سر هم هستن. ولی اینجا، این ایراد محسوب نمی شه. چون اینجا مهم نیست که گوینده کیه! بچه ها و زنوفیلیوس دارن با هم حرف می زنن. باید به همین شکلی که نوشتین پشت سر هم نوشته می شد.
از شکلک استفاده نکردین...با توجه به تعداد زیاد دیالوگ هاتون، چند تا شکلک می تونست کمک کننده باشه.
نقل قول:
زنوفيليوس متوجه شد که ان بچه بغض کرده است.
"آن" اینجا اضافیه. "بچه بغض کرده است" کافی بود. چون در این صحنه فقط یه بچه داریم.این لحن ها کم کم جا میفتن و درست می شن. همه اوایل ورودشون با لحن نوشته مشکل دارن.
ایده هزار تو برای رسیدن به دستشویی جالب بود. می تونستین کمی بیشتر درباره اون قسمت توضیح بدین. مثلا اینا هی می رفتن...بچه هی می پرسید که نرسیدیم؟ چقدر مونده برسیم؟ و وقتی می رسیدن می گفت که دیگه دیر شده!
طنزتون خیلی بهتر شده. چون به زور سعی نکردین طنز رو وارد نوشته کنین.
سوژه رو سریع پیش نبردین و چیزی رو سانسور نکردین! این خیلی خوبه.
نقل قول:
_مرلين وکيلي اوضاع ما رو ببينا!تا بيست دقيقه پيش اينا از ما مي ترسيدن ولي حالا ما از اونا مي ترسيم...
اینجا سوژه عوض نشده...حالتش عوض شده! و به نظر من انتخاب خیلی خوبی کردین. تا اینجای کار این مرگخوارا بودن که از بچه ها می ترسیدن...ولی از اینجا به بعد ظاهرا بچه ها قراره دردسر ساز بشن. مرگخوارا بچه ها رو دست کم گرفته بودن.
فقط موقع عوض کردن سوژه ها(یا حالتشون) حتما توجه کنین که از سوژه قبلی به اندازه کافی استفاده شده باشه و سوژه جدید جالب تر باشه.
اگه این کار در چند پست قبل از شما انجام می گرفت احتمالا ایراد می گرفتم که از سوژه استفاده نشده. جای کار داره...ولی اینجا جای مناسبی بود.
پیشرفتتون خیلی خوب بود. همینطور ادامه بدین.
موفق باشید.