نقل قول:
هرمیون گرنجر نوشت
من در حالی که قلم پرم را زمین میگذارم و دستم را ببالا میبرم . ببخشید پروفسور ! یک لحظه !
ابروهای پروفسور بینز بالا رفته : بله دوشیزه گرینج
من: ببخشید ارم من یک سوال داشتم ! عکسی را که مردم داشتند از بلا حمایت میکردند را در میارم .. ببخشید پروفسور این عکس مربوط به چه سالیه ؟
پ.بینز به میزم نزدیک میشه تا عکس را نگاه کنه هری و ران سعی میکنند صفحه ی شطرنج را قایم کنند
پ.بینز: آه این تاریخ معاصره !! تظاهرات مردم برای حمایت از بلا چون میترسید تسلیم بشه ماجرای اصلیش را میتونی تو کتاب تاریخ جادوگری معاصر پیدا کنید دوشیزه گرنف
من: بله پروفسور خیلی ممنون !
بعد روم را میکنم به هری و میگم : اینم مدرک !
چي شد؟؟؟؟
سوال خوبي بود به خاطر اين سوال 5 امتياز نصيب گريفندور ميشه
--------------------------------------------------------------------------
درس هشتمكسي از شما ميدونه گرينگوتز براي چه باز شد؟؟؟
در سال 1607 دستبرد به خانوادههاي جادوگر بسيار زياد شد. آنها تمام نكات ايمني را رعايت ميكردند ولي دزدهاي جادوگر روشهاي بسيار نويني براي خنثي كردن اقدامات امنيتي آنها اختراع ميكردند. بانكهاي كوچك و بزرگ هم از اين قاعده مستثني نبودند و مورد دستبرد قرار ميگرفتند.
بعد از شورش گابلينها كه پنجاه سال طول كشيد. وزارتخانه تصميم گرفت كه به حرف آنها گوش بدهد. براي اذيت كردن آنها فرمان جلوگيري از اين دزديها رو به گابلينها اعلام كرد. فقط سه روز از اين دستور گذشته بود كه 4000 جادوگر سارق در زندان جمع شدند. وزارتخانه كه قدرت جادويي آنها را مشاهده كرده بود براي ايمني وزارتخانه و چندين خانوادهي اصيل جادوگري از آنها كمك گرفت.
پس از مدتي گابلينها به ذخاير عظيم طلا دست يافتند و اين امر باعث نگراني وزارتخانه شد چون ذخاير طلاي وزارتخانه رو به اتمام بود و ديگر توانايي ساخت گاليون را نداشتند. به همين دليل اجازه تآسيس بانكي به گابلينها داده شد. دو سال پس از اين اجازه نامه، گابلينها با مبلغ يك ميليارد گاليون حق انحصاري ساخت گاليون را از وزارتخانه خريده و علاوه بر نجات وزارتخانه از ورشكستگي، شعباتي در مصر و آفريقاي جنوبي كه به تازگي معادن طلايي در انها كشف كرده بودند داير كردند. اين بانك كه گرينگوتز ناميده شد، به علت ضريب بالاي امنيت به عنوان تنها بانك معتبر شناخته شده و اكنون بيش از 1000000 دخمه براي نگهداري از گنجهاي جادوگران دارد و به هيچوجه نميتوان بدون اجازه به اين دخمهها راه يافت.
ويرايش شد!(آْلبوس دامبلدور)