: دو نمونه از جانوران گوشت خوار را نام ببرید و همچنین دو نمونه از جانورانی را که رژیم غذایی عجیبی دارند را نیز نام برید(4 امتیاز)حیوانات گوشت خوار:
پرینتان ها (perintan) : این نوع موجودات جادویی تنها از گوشت حیوانات گیاه خوار جادویی تغذیه می کنند!
استولونیفر (stolonifer) : این جانداران وحشی ساکن بیابان های غرب آفریقا به همراه شغال ها و لاشخور ها از گوشت مردار تغذیه می کنند!
حیواناتی که رژیم غذایی عجیبی دارند:
سمنگان (semengan) : این نوع جاندار از سبزیجات جادویی پوسیده یا گندیده تغذیه می نماید اما گاهی ممکن است آن را در مجاورات میوه های خراب نیز ببینید!
تارمون (tarmon) : این نوع حشره جادویی تنها از موجودات ذره بینی که بر روی پوست کرگدن و کروکدیل های جادویی رشد می کنند تغذیه می نماید و همیشه آنها را می توانید در کنار آب ها همراه با سایر موجودات آنجا یافت کنید!
2:فرض کنید یکی از دوستان شما سعی داشته که به هیپوگریف غذا دهد ولی هیپوگریف به او حمله کرده ، احتمال می دهید او چه اشتباهی مرتکب شده است؟؟(2 امتیاز)خب ...شاید یه کم عجیب باشه ...آخه من که دوستی ندارم ببینم چه اشتباهی مرتکب شده اما حالا چون شمایید فکر می کنم که دوست من می تونه چه اشتباهی مرتکب شده باشه...آآآآآ...بذار یه حساب کنم..دوست من هیچ کدوم از اون کارایی که همه گفتن انجام نداد. اون واقعا خوب پیش رفت اما به یک باره در آخرین لحظه در حال تعظیم کردن پاش پیچ خورد و تعادلش رو از دست داد. اون عمدا این کار رو نکرد اما باعث عصبانیت هیپوگریف شد. اما خب دلایل دیگه هم قابل تصوره. دوست من گرد و خا ک تو چشمش رفت و پلک زد و یا بهتر بگم چون عینک زده بود هیپوگریف عصبانی شد . برای اینکه شیشه عینکش کثیف بود و هیپوگریف احساس کرد پلک زده. شاید دوست من یه راسو با طعم بد شکار کرده بود و به هیپوگریف داد یکی از اون گوشت تلخاش!!! اما با تمام این ها این امکان هم وجود داره که دوست من همه چیز رو مسخره گرفته باشه و ندانسته یه کاری رو غلط انجام بده.......!
3:هر کدام از جانوران ذکر شده از چه غذایی می خورد؟؟(9 امتیاز)تسترال ها :
این نوع موجودات باهوش جادویی که به هر کجا بخواییم ما رو می بره هم از گیاهان تغذیه می کنه هم یک گوشتخوار هستش اما گوشت رو ترجیح می ده . اون فقط از بوی خون و مزه اون به شدت لذت می برده. تسترال ها در حالت زندگی دسته جمعی به دلیل کمبود غذای گوشتی در طی زمان این طور یاد گرفته اند که می توانند از دانه های ریزه موجود در بعضی درختان تغذیه کنند اما با تمام این ها آنها این مانع نشد تا آنها از شیفتگی به خون و گوشت دل زده شوند. به همین دلیل اگر یه روزی دیدید که یه لشگر تسترال به یک باره گردتون رو گرفتند مطمئن باشید که یه جای بدنتون زخمی شده یا یه خراش برداشته!!!
تیغ تیغالو:
این موجود که از حشره های ریز که در خاک یافت می شوند تغذیه می کند را می توان جز جانداران همه چیز خوار دسته بندی کرد . در حقیقت این موجود خاک را به دقت زیر و رو می کند و هر چیز را که در سر راهش قرار بگیر می خورد . اون می تونه هر چیزی باشه مثل پوست انداخته شده توسط یک هزارپا . بقایای یک عنکبوت مرده . تکه ایی از یک شکلات با طعم برتی بات یا حتی دانه های و گرده های یک گل!
غول غارنشین:
غول های غارنشین نوعی از انسان هایی هستند که اندازه کوتاهترین آنها به 6 متر می رسد . این گونه از انسان ها مانند آنها می باشند فقط در ابعاد بزرگتر. بنابراین هر آنچه را که ما جادوگران معمولی قادر به خوردن باشیم آنها نیز می توانند اعم از گوشت ، سبزیجات و هر چیزه قابل خوردنی. اما غول های غارنشین که تا حدودی به خوردن هم دیگر و تغذیه از گوشت یکدیگر معروف شده اند تنها به دلیل آنست که هزاران سال با فرهنگ جادوگران تفاوت دارند . در این میان غذای اصلی آنها را می توان گوشت نام برد و جانداری را که از آن تغذیه می کند نیز می توان خودش نام برد. به دلیل اینکه در غارها و کوهستان ها گیاهان به ندرت و جانداران گوشتی دیگر خیلی کم یافت می شود امروزه غول های غارنشین به خوردن هم مبادرت می ورزند گرچه آنها قادرند مثل ما هر چیزخوردنی را بخورند!
4:مقاله ای بنویسید و احساستان را در هنگام غذا دادن به هیپوگریف شرح دهید(15 امتیاز)_جان من ! پروفسور این یکی رو کوتاه بیا ..همون بازداشت کافی بود . خب تقصیراین آنی مونیه که بلند خندید!
پروفسورالکتو : تو چشمای من نگاه کن و بگو که تقصیر اونه و کسی که داشت بیست و هفتمین جک رو تعریف می کرد تو نبودی؟؟؟ اونم کجا ...تو کلاس من!.....بهتر کارت رو انجام بدی واگرنه قسم می خورم یک روز در میون تا آخر همین ماه ازت بخوام که هر روز به این هیپوگریف ها غذا بدی!
من چند تا راسو پشت سرم و تو دستام گرفتم و در حالی که زیر لب غرغر می کردم رفتم تا با درسی که اصلا گوش نداده بودم و اون نحوه غذا دادن به هیپو گریف بود کنار بیام!!! حالا پروفسور الکتو در حال رفتن به سمت هاگوارتز بود و من رو با این موجود زشت که بیشتر شبیه یه مرغ بزرگ بود تنها گذاشت!
_اوه...تو رو خدا نگاش کن ..علاوه بر این که باید آب دهنشو تحمل کنی تازه باید احساست رو هم شرح بدی.......این اصلا عادلانه نیست.......
آرام جلو رفتم و حس تعظیم گرفتم ولی اصلا حسش نبود من تا حالا به داداشم هم با این قداستش تعظیم نکردم و حالا واقعا مسخره ست که به یه حیوون تعظیم می کنی ...تو کارای خبیثانه ایی که انجام دادم با چه رویی این یکی رو هم کنار اونا تو دفتر خاطراتم بنویسم....ملت به من می خندن!
شکمم قار و قور می کرد و مطمئنا اون جا تو هاگوارتز همه در حال خوردن ناهار بودن!
تعظیم کوتاهی کردم و صاف تو چشمای هیپوگریف زل زدم ......پروفسور جان تا این جا توجه داشت که من تمام احساسم رو شرح دادم تا الان!
مراقب بودم که پلک نزنم.......آره مثل اینکه پروفسور الکتو همین رو گفت پلک نزنید.....من خودم الان کپ کردم چطوری یادم مونده !!! ولی خب ادای تعظیم برای آینده ام که می خوام یه شوالیه بشم مفیده.
آرام آرام به هیپوگریف نزدیک شدم ...اما نه یه لحظه ایستادم ......هوم....آره آره باید پرت کنم ..اینجا تو دفتر آنی مونی نوشته ...خرچنگ غورباقه تر از این خط تو عمرم تا حالا ندیدم.
راسو رو از دور گزدنم برداشتم تو هوا پرتاب کردم. هیپوگریف هم یه نگاه جلبانه ایی به من انداخت و شیرجه زد و به نیش کشید.
خدای من چطوری می خوری ...سگ ما قشنگ تر می خوره...........
صبر کنید یادم رفت این یه تیکه احساسم رو بگم:
من الان احساس می کنم دارم یخ ترین کار و بی مزه ترین کار و مزخرف ترین کار توی تمام زندگیم رو انجام می دم...من احساس می کنم دلم به شدت برای تیموتی سک چاق و زشت خونمون که وحشتناک همیشه ازش متنفر بودم تنگ شده...من الان احساس می کنم وقتی دارم به غذا خوردنش نگاه می کنم هر لحظه امکان داره چوب دستیمو در بیارم و حداقل یه ورد بی هوشی نثارش می کردم!!!
بر گردیم به جمله بالا ...خیلی احساسی شد!
با گفتن این جمله من .........آنچنان حمله ایی به من کرد و پنجه ایی به من انداخت که فقط تونستم جونمو نجات بدم ..........متاسفم پروفسور نتونستم بقیه احساسم رو بگم چون روز بعد تو سنت مانگو به هوش اومدم ...در حالی که سرم به شدت درد می کرد و بذارید احساس این یه تیکه رو توصیف کنم ...و احساس می کردم پام هم شکسته گرچه مادام پامفری این اطمینان رو داد که شکسته بوده و حالا خوب شده!!!
به هر حال پروفسور الکتو قول می دم دیگه هیچ وقت حداقل سر کلاسای شما جک تعریف نکنم و شلوغ نکنم و یه قول دیگه هم می دم که دیگه هیچ وقت به کسی توهین نکنم مخصوصا به حیوانات!!!
روز بعد پروفسور که نامه من رو مبنی بر قولام خونده بود یه نامه برای من فرستاد که توی اون نوشته بود بازداشتات لغو شد چون فکر می کنم به قدر کافی تنبیه شده باشی!!!
متاسفم که این چنین توصیف کرده بودم می خواستم برعکس همه باشه و گرنه هیپوگریف ها موجودات جادویی توپی هستن!!!
ببخشید بد شد..........من همین الان اومدم!!!