من از فرد و جرج به خاطر صمیمیتشون
ازهرمیون و رون به خاطر محبت و فداکاری هاشون
از ولدمورت به خاطر غرور زیادش(شاید بگن خوب نیست ولی من علاقه ی زیادی بهش دارم)
از اسنیپ به خاطر خویش تن داریش
از پروفسور مک گوناگل به خاطر عشقی که به همه داشت(قسمتیش به ما هم میرسید)
و از دانبلدور به خاطر اقتدارش خوشم میاد

من از فرد و جرج خوشم میاد.چون ناراحتیشونو هیچ وقت بروز نمیدن(شاید اصلا ناراحت نمیشن)

من عاشق شخصيت سوروس اسنيپم . چون اعتقاد دارم خيلي شخصيت مرموزي داره و در كل خيلي مرده . ولي با نامردي كشتنش .

و همونطور كه بيشتر دوستان اشاره كردن ، سيريوس بلك كه خودتون ديگه استادينو بيوگرافيشو بهتر از من ميدونين .

خب ديه همين .

از جيني: به خاطر عشق قشنگي كه داشت
از جرج و فرد : به خاطر شيطوني هاشون
از هرميون: به خاطر با هوشيش
از هري: خب بالاخره قهرمان داستانه ديگه
از ولدمورت: به خاطر اين كه خيلي سه پيچه (به كشتن هري
از دامبلدور: به خاطر وقارش و اينكه تقريبا همه چيزو ميدونه
از ميرتل: جيغ جيغو..! مثل منه تقريبا

از همه خوشم مياد تقريبا ! حتي از مالفوي! همه رو دوست دارم به جز فليچ( چون از ريختش بدم مياد)

سورس اسنیپ و دامبلدور:چون 1.اسنیپ شخصیت مرموزی داشت و رفتارش با حال بود.2.دامبلدور چون شخصیت شجاع و دانای داشت و دارای اعتماد به نفس بالای بود.

بهترين شخصيت كتاب كسي نبود جز لرد بزرگ ، لردولدمورت
من فكر ميكنم كه رولينگ بدطوري كتابشو تموم كرد و همون سناريو ي از پيش تعيين شده ، يعني پيروز شدن قهرمان داستان و نابودي خبيث ها رو به نمايش گذاشت .

من عاشق شخصیت اسنیپ و سیریوس هستم.
سیریوس به دلیل اینکه خیلی بی پرواست و شخصیت جالبی داره.
اسنیپ هم به خاطر شخصیت مرموزی که داره!

آلبوس دامبلدور.

نحوه ی تفكرش، باور نقات ضعفش و قدرت بالاش در مقابله با خطرات از مهمترين عواملی بودن كه باعث جذب شدن من به اون شخصيت شدن. بدون شك يكی از برجسته ترين جادوگرانر بود كه در مجموعه كتب هری پاتر بهش اشاره شده بود.

مسلما اسنيپ. دلايل زيادى براى دوست داشتن اسنيپ وجود داره. اون انسان خوبى بود اما مجبور بود اين حقيقت رو پنهان كنه و كارى رو انجام بده كه بايد انجام مى داد. چرا كه بعضى اوقات حقيقت به اندازه ى كافى خوب نيست. بعضى اوقات مردم شايستگى بيشترى دارند. اون قهرمانى بود كه دنياى جادوگرى شايستگى اش را داشت، اما در اون زمان بهش نياز نداشت. قهرمان دنياى جادوگرى بايد هرى مى شد. پس اون اين كار رو كرد چون علتش رو درك مى كرد. چون اون قهرمان مردم نبود، او يك نگهبان خاموش بود، يك پشتيبان محافظ. يك شواليه ى تاريكى.
روحش شاد و يادش گرامى

از اسنیپ چون مرد عاقلیه و فکرش خوب کار می کنه و راز نگه دار هم هست