هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۸:۲۱ سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۱
#40

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۷:۱۶:۴۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1206 | خلاصه ها: 1
آفلاین
دامبل ‏:
ملت محفلی ‏:‏ ‏ چی شده ؟
دامبل ‏:‏ (در حال ‏ ) چرا همه واسه لرد و ویزلی ها جک درست میکنه ولی واسه من نه ؟
ملت محفلی ‏:
جیمز ‏:‏ خوب واسه اینه که تو اون کارهایی رو که اونا انجام میدن رو تو انجام نمیدی !‏
دامبل ‏:‏ مثلا چی ؟
جیمز ‏:
فردای روز بالایی ‏:‏ ‏
دامبل در مرکز کویر لوت در حال ماهیگیری است که ناگهان صدای خرخر ‏...‏ مانندی می آید ‏:
-‏ این صدای چیه ؟
ناگهان در این زمان از گوشه ی کادر یک کشتی مسافربری که راننده اون لرد و مسافرانش ویزلی ها بودند ‏،‏ دیده می شود که بعد از ورود به یک تپه شنی برخورد کرده و ( همانند تایتانیک ) غرق می شود !‏

دامبل ‏:‏ ‏


و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱
#39

هرماینی گرنجرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۴ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۱۸ یکشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۵
از گربه های ایرانی :دی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 342
آفلاین
یه روز رون داشته به موهاش شامپو میزده آب نمی زده.
هرمیون می پرسه چرا آب نمی زنی به موهات؟
رون جواب مبده -آخه رو شامپو زده واسه موهای خشک



قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#38

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
آرتور و مالی دیگه خیلی پیر شده بودن ...
آرتور به مالی گفت بیا یادی از گذشته های دور کنیم من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم. مثل اون قدیما
مالی هم قبول کرد .
فردا آرتور به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی مالی نیومد
وقتی برگشت خونه دید مالی تو اتاق نشسته و گریه میکنه
ازش پرسید چرا گریه میکنی؟
مالی اشکاشو پاک کرد و گفت:
بابام نذاشت بیام ...


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#37

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
مالی : رونالد ... میدونم که شیطون گولت زده که موهای خواهرتو کشیدی ...
رون : آره ... ولی لگدی که زدم تو شکمش که دیگه ابتکار خودم بود ...


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۱۰ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#36

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
آرتور ویزلی داره خاطره تعریف میکنه :
یک روز توی پیاده رو به طرف پاتیل درز دار می رفتم...
از دور دیدم یك كارت پخش كن خیلی با كلاس، كاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر كسی نمیده!
خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می كرد و معلوم بود فقط به كسانی كاغذ رو می داد كه مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم كردن تبلیغات نبود ....
احساس كردم فكر می كنه هر كسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره، لابد فقط به آدمهای باكلاس و شیك پوش و با شخصیت میده! از كنجكاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!!
خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با كلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می كنه؟!!

كفشهامو با پشت شلوارم پاك كردم تا مختصر گرد و خاكی كه روش نشسته بود پاك بشه و كفشم برق بزنه!
شكم مبارك رو دادم تو و در عین حال سعی كردم خودم رو كاملا بی تفاوت نشون بدم!
دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این كاغذهای خوشگل میده...؟!
همین طور كه سعی می كردم با بی تفاوتی از كنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم كرد و یک كاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید!"
قند تو دلم آب شد!
با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم: می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم! كاغذ رو گرفتم ...
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم كه داشتم با سر می رفتم توی كیك . وایسادم و با ولع تمام به كاغذ نگاه كردم،
نوشته بود:

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#35

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
هری به سوسکه کروشیو زده سوسکه به پشت افتاده زمین
رون میگه:داره جون میده!!!!!
هری: پـ نـ پـ قیافه ی تورو دیده از خنده ریسه رفته!!!!!!!


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#34

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
سیموس فینیگان میره مسابقه 20 سوال ، از قبل بهش میگن جواب مسابقه اژدها شاخ دم مجارستانی است . ولی یه جور نگی لو بره .
سوال اول رو میپرسه : جواب قورباغه شکلاتی است ؟
گوینده مسابقه : خیر
سیموس : پس حتما اژدها شاخ دم مجارستانی است !!!!!!!! :)


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
#33

کورمک مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۳۳ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱
از SHIRAZ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 110
آفلاین
از نویل پرسیدند چرا میخوای بری سربازی ؟
نویل : راستش فقط برا مرخصی هاش


شناسه جدید : کینگزلی شکلبوت


Re: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰
#32

لی جردن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۳ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶
از سوسک سیاه به خاله خرسه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
پرویز مظلومی در مصاحبه بعد از بازی استقلال با پرسپولیس علت شکست تیمش را غیبت محسن ترکی اعلام کرد




Modir look at that ticket
I work out
Modir look at that ticket
I work out
When I go to "contact us", this is what I see
Modirs are in bed and they wont answer me
I got passion in my head and I ain’t afraid to show it

I’m ANGRY and I know it


تصویر کوچک شده



Re: لطیفه های هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۵:۲۵ دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۰
#31

لی جردن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۳ پنجشنبه ۹ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۰۸ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۶
از سوسک سیاه به خاله خرسه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
هی یادش بخیر
ما هم یه همچین تایپیکی داشتیما


Modir look at that ticket
I work out
Modir look at that ticket
I work out
When I go to "contact us", this is what I see
Modirs are in bed and they wont answer me
I got passion in my head and I ain’t afraid to show it

I’m ANGRY and I know it


تصویر کوچک شده








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.