هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   6 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۴:۰۰ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲

پنه‌لوپه کلیرواتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۰:۳۱ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
از Canada
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
سلام.
نام و نام خانوادگی: پنه لوپه کلیرواتر
ویژگی های ظاهری:دختری با مو های بور بلند و مجعد و چهره ای مهربان.
چوبدستی:چوبدستی ای با طول 30 سانتی متر، جنس درخت انگور و مغز ریسه ی قلب اژدها، انعطاف پذیر.
معرفی کوتاه:پنه لوپه در سال 1975 یا 1976 در بریتانیای کبیر یا ایرلند به دنیا آمد. او یک دورگه بود.
سال های هاگوارتز (1987-1994)
پنه لوپه کلیرواتر در سال 1987 وارد مدرسه جادوگری و جادوگری هاگوارتز شد و در گروه ریونکلاو طبقه بندی شد.
در تابستان 1992، پرسی ویزلی نامه های زیادی برای او نوشت و سال تحصیلی بعد مخفیانه با او ملاقات کرد. در 25 دسامبر 1992، هری پاتر و رون ویزلی، در نقش وینسنت کراب و گریگوری گویل با معجون مرکب پیچیده، در حالی که در جستجوی اتاق مشترک اسلیترین سرگردان بودند، از پنه لوپه راهنمایی خواستند. او به آنها اعتماد نکرد و به آنها گفت که با حضور در گروه ریونکلا نمی تواند به آنها کمک کند.
در همان سال، حفره ی اسرار آمیز باز شد و "هیولا"ی درونش را آزاد کرد که در حال شکار دانش آموزان ماگل زاده بود. هرماینی گرنجر استنباط کرد که این یک باسیلیسک است و همانطور که عجله داشت به دوستانش اطلاع دهد، پنه لوپه را به عنوان اولین کسی که با آن روبرو شد ملاقات کرد و به او گفت که از آینه خود به اطراف نگاه کند تا مار را پیدا کند.
به نظر می‌رسید که پنه‌لوپه یک طرفدار جدی کوییدیچ باشد و از جاروی جدید هری پاتر، یک آذرخش، بسیار قدردانی کرده و ده گالیون روی نتیجه مسابقه ریونکلاو و گریفیندور با پرسی شرط‌بندی کرده بود. وقتی می خواست جارو را نگه دارد، پرسی از صمیم قلب به او گفت که با این کار آنها را خراب نکند.
وقتی توی گوگل سرچ کردم درباره ی چوبدستی پنه لوپه چیز زیادی پیدا نکردم پس یه چیزی از خودم ساختم تأیید میشه؟


اتفاقا هرچی بیشتر از خودتون بنویسین و خلاقیت به خرج بدین، خیلی بهتر از کپی کردن از گوگله. فقط باید حواستون باشه که توی معرفی شخصیت، چیزی خلاف واقعیت فیلم و کتاب نباشه. مثلا یهو نگین پنه‌لوپه مادر هری بود.
اگه خواستی می‌تونی بعدا بیای و معرفی شخصیتتو عوض کنی، و داستانی رو براش بنویسی که خودت ساختی.

تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط JoliaGranger در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۴:۰۵:۵۶
ویرایش شده توسط JoliaGranger در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۴:۲۳:۵۳
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۱۱:۳۵:۲۴

Jolia Granger


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
نام:هیزل
نام خانوادگی: استیکنی
رده خونی: اصیل زاده
سن :12
گروه: ریونکلاو
جبهه: محفل ققنوس
چوبدستی: شبیه مال هرماینی میتونه تغییر رنگ بده اخرش هم عکس یه هلال ماه حکاکی شده
پاترونوس:ققنوس
جارو:خانواده ام معمولا جدید ترین جارو ها رو برام میخرن ولی منبه نیمبوس 2001 ام عادت کرده ام
وسایل جادوییم: شنل نامرئی شونده، زمان برگردان
عضویت:ارتش دامبلدور،جوینده ی تیم کوییدیچ ریونکلاو،محفل ققنوس
رنگ مو: بلوند نزدیک به طلایی
رنگ چشم: قهوه ای روشن(شبیه اومارو(انیمه)هستم)
قد: 158
وزن:37
نام مادر:اریانا استیکنی
نام پدر: جیمز استیکنی
تایپ شخصیتی:ENFJ اما خیلی ها میگن تایپت ENTJ هست
شحصیت:باهوش-گاهی عصبانی-مهربون-قوی-برونگرا-عاشق برنامه ریزی-محتاط
اخلاق کلی: مهربون،فضول،کنجکاو،ناز،باهوش،هر از گاهی عصبانی
علایق:پیتزا، گربه ام،جغد ام، دوستام،ماجراجویی،درس تغییر شکل ها،کوییدیچ(به شدتتت)
تنفرات:مرگخوار ها-بزرگترین خواهرم-باختن-دیر سرکلاس حاضر شدن-نمره ی کم گرفتن
بهترین دوستم توی هاگوارتز:لونا لاوگود،چو چانگ
خانواده ام از پولدار ترین خانواده های دنیای جادوگری هستن. خونه ی ما عمارت توی بهترین جای لندنه .خونه ی ما یه درداره که میتونه به هر جا باز بشه البته به هاگوارتز نه چون هاگوارتز یه سپر محافظتی داره که باعث میشه نشه ازدر خونه ی ما برای رفتن به هاگوارتز استفاده کرد. من یه شنل محو شونده دارم که دوقلوی مال هریه.برادرم بزرگترم که امسال اخرین سال هاگوارتزشه تقریبا سحربسته است ولی میاد هاگوارتز(مثل نویل) اون توی گریفیندوره برادرم که یک سال ازم بزرگتره مثل من توی ریونکلاوه برادرم که یه سال ازم کوچیکتره توی هالپافه و برادرم که 3 سالشه هنوز نرفته مدرسه . خواهر بزرگترم 2 ساله فارغ تحصیل شده اون رفت مرگخوار شد پارسال یکی از دشمن های ولدمورت رو کشت و انداختنش ازکابان ولی وقتی ولدمورت برگشت از زندان فرار کرد و الان فراریه و همه جای شهر پوستر تحت تعقیبشو زده اون یه جانورنماست و تبدیل به مار میشه اون خیلییی به ارباب تاریکی وفاداره. خواهرم که یک سال ازم بزرگتره و دوقلویه اون برادرمه هم توی ریونکلاوه. خواهردوقلوم و مثل من توی ریونکلاوه و خواهرم که دوسال ازم کوچیکتره توی هالپافه. اسم خواهر دوقلوم سالی هست. خواهر بزرگترم(همونی که مرگخواره) از همون اول با همه ی ما فرق داشت و خیلی جاه طلب بود حتی یک بار چوب دستی بابام رو شکست! جادوش هم خیلی قوی بود. مثلا وقتی نوزاد بود گریه که میکرد همه ی چیزای شیشه ای کل خونه میشکست! پدربزرگ پدربزرگم یه خون آشام بوده. خواهر مرگخوارم هم مثل اون خون اشامه. بابام و مامانم هم جادوگرن بابام خیلی دوست نداره از جادو استفاده کنه اون توی تیم کوییدیچ انگلستان دروازه بانه و بازیش هم خیلی خوبه. مامانم هم ساحره است و توی وزارت سحر وجادو کار میکنه.برادرم قراره وقتی امسال درسش تموم شد بره توی تیم کوییدیچ فرانسه جوینده بشه. من میتونم اینده رو ببینم.خانواده ی ما نسل اندر نسل جادوگر بوده و توی کوییدیچ مهارت داشته.من ویولن و پیانو میزنم. قراره از هفته ی دیگه برم کلاس ویولن جادویی.یه جغد هم دارم اسمش سوزیه . رنگش هم سفیده. یه بچه گربه هم دارم سفید سیاهه خیلیی خوشکل و نازه. اسمش هم کیکی هست.خواهر دوقلوم موهاش بلونده چشم هاش سبز . خواهرم که یه سال ازم بزرگتره اسمش مینا هست. موهاش ابیه چشم هاش سبز روشن.
----------
گفتین شخصیت ساختگی قبول نیست یه شخصیت از لیست پیدا کردم اما داستانی ازش توی اینترنت ندیدم پس داستان خودم رو گفتم ولی با یک شخصیت از لیست.
تائید میشه؟


راستش یکم یه جاهایی داشتی از چارچوب و دانسته‌های کتاب می‌زدی بیرون، فعلا بیا تو ولی سعی کن خلاف حقایقی که تو کتاب می‌دونیم شخصیت‌سازی نکنی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۱۳:۳۱

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

Hermione_Grenger


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۲ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۹:۰۱:۴۹ پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
نام کامل هرماینی جین گرنجر
نژاد ماگِل زاده
جنسیت زن
همسر رون ویزلی
فرزند رز گرنجر ویزلی
هوگو گرنجر ویزلی
ملیت بریتانیایی
مدرسه هاگوارتز
گروه گریفیندور
تولد ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹
جبهه: توی کتاب محفل ققنوس ولی اینجا دلم میخواد مرگخوار باشم(شما فرض کنین من به هری خیانت کردم اومدم توی مرگخوارها😁)
هرماینی گرنجر در مجموعه کتاب‌های هری پاتر همکلاسی و دوست صمیمی هری پاتر و رون ویزلی است. در اینجا من به هری و رون خیانت میکنم و میرم توی مرگخوار ها.ریشه نام او به اساطیر یونان باستان و یکی از خدایان به نام هرمس برمیگردد که بسیار باهوش و پیام رسان بین خدایان و انسانها بوده‌است. وی در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹ از پدر و مادری متولد شد که هر دو دندانپزشک و غیر جادوگر بودند و عده ای در جامعه جادوگری به افرادی که والدین شان جادوگر نیستند به دیدهٔ تحقیر و با لقب ماگل یا مشنگ‌زاده صدا می‌کنند (از جمله دراکو مالفوی). او باهوش ترین دانش‌آموز در مدرسه شبانه‌روزی هاگوارتز به حساب می‌آید و همواره نمرات عالی در همه درس‌ها کسب می‌کند. به همین دلیل کلاه گروه‌بندی ابتدا قصد داشته وی را به گروه ریونکلا (گروه دانش‌آموزان باهوش) بیندازد ولی در نهایت به گروه دانش‌آموزان گریفیندور (گروه دانش‌آموزان شجاع) راه یافت. وی در همه امتحانات سمج خود (به جز دفاع در برابر جادوی سیاه) نمره عالی کسب کرده‌است و به نظر می‌رسد که تمامی کتاب‌های درسی خود را از حفظ است. هرماینی در سال‌های بالاتر از سوی مدیر مدرسه، پروفسور دامبلدور به عنوان دانشجوی ارشد دانش آموزان در مدرسه انتخاب می‌شود و از شکستن قوانین و مقررات خوشش نمی‌آید ولی در هنگام نیاز هیچ‌گاه پشت هری و رون را خالی نکرده‌است. ترس او همیشه از عدم کسب نمرات عالی در درس‌های مدرسه است و بوگارت او به شکل پروفسور مک‌گونگال است که به وی می‌گوید در همه امتحانات مردود شده‌است.

چوبدستی او از چوب درخت مو و ریسه قلب اژدها ساخته شده‌است. سپر مدافع هرماینی به شکل یک سمور (حیوان مورد علاقهٔ رولینگ) است.هری پاتر و سنگ جادو
در هری پاتر و سنگ جادو ما نخستین بار زمانی هرماینی را ملاقات می‌کنیم که در قطار سریع‌السیر هاگوارتز به دنبال وزغ گمشده نویل لانگ‌باتم می‌گردد. هرماینی در همین زمان به هری و رون می‌گوید که کلیه کتاب‌های درسی خود را کامل حفظ کرده‌است. او در ابتدا به طرز آشکاری خودشیفته و خودنما است و خیلی زود دبیران را به خود علاقه‌مند می‌کند ولی هری و رون چندان به دوستی با او علاقه‌ای ندارند تا این‌که روزی رون در نزد هری از هرماینی بدگویی می‌کند ولی هرماینی می‌شنود و گریه‌کنان به دستشویی دخترها می‌رود. در همان شب یک غول غارنشین به دستشویی دخترها حمله می‌کند ولی هری و رون به کمک هرماینی می‌شتابند و او را نجات می‌دهند. از آن پس این سه به دوستانی صمیمی تبدیل می‌شوند. هرماینی در انتهای کتاب برای نجات سنگ جادو به کمک هری می‌شتابد (نیکلاس فلامل (دارنده سنگ جادو) را به آن‌ها معرفی می‌کند), هری و رون را از دست گیاه غول پیکر و مرگباری به نام «تله شیطان» نجات می‌دهد و موفق می‌شود معمای منطقی پروفسور اسنیپ را حل کند.

هری پاتر و تالار اسرار
در هری پاتر و تالار اسرار هرماینی پس از بازشدن تالار اسرار با همفکری هری و رون و جستجو در کتابخانه‌ها و پرسش از معلمان، سرانجام موفق می‌شود راز حفره اسرار را کشف کند و بفهمد که هیولای تالار یک باسیلیسک است که از طریق مجرای فاضلاب به قربانیان حمله می‌کند ولی قبل از آن که این خبر را به اطلاع هری و رون برساند توسط هیولای تالار مورد حمله قرار می‌گیرد و خشک می‌شود. هری و رون می‌توانند برگه‌ای از کتابخانه را که در دست هرماینی مچاله شده‌است بیابند و بدین طریق راز تالار اسرار را کشف می‌کنند. مدتی بعد با آماده شدن عصاره « «مهر گیاه»» هرماینی به حالت عادی بازمی‌گردد.

هری پاتر و زندانی آزکابان
در هری پاتر و زندانی آزکابان هرماینی گربه‌ای به نام کج پا خریداری می‌کند که همیشه به دنبال خال‌خالی، موش رون است. . برنامه درسی هرماینی در این کتاب بسیار عجیب است زیرا به نظر می‌رسد که او در یک زمان در چند کلاس شرکت می‌کند. وی نخستین کسی است که پی می‌برد پروفسور لوپین یک گرگینه‌است. در برهه‌ای از داستان به نظر می‌رسد که گربه هرماینی موش رون را خورده‌است و به همین دلیل میانه‌اش با رون برای مدتی شکرآب می‌شود ولی در انتها با مشخص شدن این که سیریوس بلک بی‌گناه است، هرماینی با کمک ساعت زمان‌برگردانی که برنامه درسی‌اش را توضیح می‌دهد، با هری در زمان به عقب بازگشته و سیریوس بلک را نجات می‌دهند.

هری پاتر و جام آتش
در هری پاتر و جام آتش هرماینی همراه خانواده ویزلی و هری به جام جهانی کوییدیچ می‌روند. هرماینی با ورود به هاگوارتز برای دفاع از حقوق جن‌ها ی خانگی ت.ه.و. ع (تشکیلات هواداری و عمرانی جن‌ها ی خانگی) را تشکیل می‌دهد (فکر ایجاد این تشکیلات از رفتار بد بارتی کراوچ با وینکی، بردگی جن‌ها در هاگوارتز و رضایت شغلی ان‌ها به ذهن او خطور کردو با ملاقات دابی در هاگوارتز به اشتیاق او برای جلب جن‌ها افزود). هرماینی در تمام مدتی که رون با هری قهر است به عنوان واسطه عمل می‌کند و سعی دارد آن‌ها را آشتی دهد. در اواسط کتاب، ویکتور کرام بازیکن کوییدیچ بلغاری به وی علاقه‌مند می‌شود و او را برای جشن کریسمس به همراهی دعوت می‌کند و این امر باعث جروبحث مفصل هرماینی با رون (که او نیز به هرماینی علاقه‌مند شده‌است) می‌گردد. هرماینی در تمامی مراحل مسابقات سه جادوگر یار و یاور هری است و در آموزش افسون‌ها و طلسم‌ها به وی به هیچ وجه کوتاهی نمی‌کند.
هری پاتر و محفل ققنوس
در هری پاتر و محفل ققنوس هرماینی نتیجه تمامی تلاش‌های خود را می‌گیرد و به عنوان دانش‌آموز ارشد انتخاب می‌شود. و همچنین برای تشکیل گروه دفاع در برابر جادوی سیاه ارتش دامبلدور از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌کند. او تمامی آزمونهای سمج خود را با نمراتی عالی پشت سر می‌گذارد و در انتهای کتاب با نقشه خود باعث نجات هری از دست آمبریج می‌شود و به همراه او، رون، جینی، نویل و لونا به وزارت سحر و جادو می‌رود تا سیریوس را نجات دهند. آزمون سمج بر اساس سطح‌های زیر است که هرماینی در همه درس‌هایش O یا عالی می‌گیرد به جز دفاع در برابر جادوی سیاه که E یا فراتر از حد انتظار می‌گیرد.

امتیازها در آزمون سمج((سطوح مقدماتی جادوگری)): O=عالی E=فراتر از حد انتظار A=قابل قبول P=ضعیف D=افتضاح T=غول غارنشین

«بر اساس کتاب هری پاتر و شاهزادهٔ دورگه»
هری پاتر و شاهزاده دورگه
در سرتاسر کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه هرماینی به هری راجع به کتاب معجون‌سازی پیشرفته شاهزاده دورگه هشدار می‌دهد (البته کمی هم به خاطر پیشرفت هری در درس معجون‌سازی به او حسادت می‌کند). رابطه عاطفی وی با رون در این کتاب پر فراز و نشیب است و مدتی نیز به خاطر دوست‌شدن رون با لاوندر براون دست به انتقام‌جویی می‌زند ولی سرانجام این رابطه عاطفی اوج می‌گیرد و این دو علاقه‌مندی به یکدیگر را ابراز می‌کنند. هرماینی شجاعانه در پایان کتاب در دوئل با مرگ‌خواران در درون قلعه شرکت می‌کند و خوشبختانه آسیبی نمی‌بیند. با تصمیم هری مبنی بر عدم بازگشت به هاگوارتز در سال آینده و سفر به جستجوی جان‌پیچ‌ها هرماینی نیز همانند رون اعلام می‌کند که در این سفر او را همراهی خواهد کرد.

هری پاتر و یادگاران مرگ.
من دلم میخواد اینجا شخصیتم تغییر کنه و یک جور دیگه بشم . در حین سفر بعد از اینکه رون جا زد من هم به هری خیانت میکنم و میرم. در راه برگشت به ولدمورت برمیخورم او وسوسه ام میکند و من جزو مرگخوران میشم😁 ولدمورت به من میگوید هری را بکشم تا وفاداری ام را ثابت کنم و من با حسرت قبول میکنم. در راه رفتن به جایی که هری هست تا اونو بکشم یک خون اشام من را گاز گرفته و تبدیل به خون اشام میشوم! من نمی توانم هری را بکشم اما بجاش یک نفر دیگر از محفل ققنوس را کشته و بعد از شکست لرد سیاه به ازکابان فرستاده و مورد شکنجه قرار میگیرم البته بعد میتونم فرار کنم

امیدوارم ناراحت نشین که داستانو عوض کردم میشه تائید شه؟


ببین ناراحت که نمی‌شیم، ولی متاسفانه این خلاف ویژگی‌های شخصیتی‌ای هست که از هرمیون می‌شناسیم و قوانین سایت اجازه نمی‌دن که خلاف گفته‌های کتاب عمل کنیم. لطفا به پیام‌شخصی‌ای که برات ارسال کردم مراجعه کن و دوباره معرفی شخصیتت رو بفرست.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۰۶:۱۱
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۰۹:۰۰



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

ریونکلاو

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
دیروز ۲۰:۵۳:۳۷
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
پیام: 84
آفلاین
نام:لونا
نام خانوادگی: مک گانگال
رده خونی: اصیل زاده
سن :12
گروه: ریونکلاو
جبهه: محفل ققنوس
چوبدستی: شبیه مال هرماینی میتونه تغییر رنگ بده اخرش هم عکس یه هلال ماه حکاکی شده
پاترونوس:ققنوس
جارو:خانواده ام معمولا جدید ترین جارو ها رو برام میخرن ولی منبه نیمبوس 2001 ام عادت کرده ام
وسایل جادوییم: شنل نامرئی شونده، زمان برگردان
عضویت:ارتش دامبلدور،جوینده ی تیم کوییدیچ ریونکلاو،محفل ققنوس
رنگ مو: بلوند نزدیک به طلایی
رنگ چشم: قهوه ای روشن(شبیه اومارو(انیمه)هستم)
قد: 158
وزن:37
نام مادر:اریانا مک گانگال
نام پدر: جیمز مک گانگال
تایپ شخصیتی:ENFJ اما خیلی ها میگن تایپت ENTJ هست
شحصیت:باهوش-گاهی عصبانی-مهربون-قوی-برونگرا-عاشق برنامه ریزی-محتاط
اخلاق کلی: مهربون،فضول،کنجکاو،ناز،باهوش،هر از گاهی عصبانی
علایق:پیتزا، گربه ام،جغد ام، دوستام،ماجراجویی،درس تغییر شکل ها،کوییدیچ(به شدتتت)
تنفرات:مرگخوار ها-بزرگترین خواهرم-باختن-دیر سرکلاس حاضر شدن-نمره ی کم گرفتن
بهترین دوستم توی هاگوارتز:لونا لاوگود،چو چانگ
خانواده ام از پولدار ترین خانواده های دنیای جادوگری هستن. خونه ی ما عمارت توی بهترین جای لندنه .خونه ی ما یه درداره که میتونه به هر جا باز بشه البته به هاگوارتز نه چون هاگوارتز یه سپر محافظتی داره که باعث میشه نشه ازدر خونه ی ما برای رفتن به هاگوارتز استفاده کرد. من یه شنل محو شونده دارم که دوقلوی مال هریه.برادرم بزرگترم که امسال اخرین سال هاگوارتزشه تقریبا سحربسته است ولی میاد هاگوارتز(مثل نویل) اون توی گریفیندوره برادرم که یک سال ازم بزرگتره مثل من توی ریونکلاوه برادرم که یه سال ازم کوچیکتره توی هالپافه و برادرم که 3 سالشه هنوز نرفته مدرسه . خواهر بزرگترم 2 ساله فارغ تحصیل شده اون رفت مرگخوار شد پارسال یکی از دشمن های ولدمورت رو کشت و انداختنش ازکابان ولی وقتی ولدمورت برگشت از زندان فرار کرد و الان فراریه و همه جای شهر پوستر تحت تعقیبشو زده اون یه جانورنماست و تبدیل به مار میشه اون خیلییی به ارباب تاریکی وفاداره. خواهرم که یک سال ازم بزرگتره و دوقلویه اون برادرمه هم توی ریونکلاوه. خواهردوقلوم و مثل من توی ریونکلاوه و خواهرم که دوسال ازم کوچیکتره توی هالپافه. اسم خواهر دوقلوم سالی هست. خواهر بزرگترم(همونی که مرگخواره) از همون اول با همه ی ما فرق داشت و خیلی جاه طلب بود حتی یک بار چوب دستی بابام رو شکست! جادوش هم خیلی قوی بود. مثلا وقتی نوزاد بود گریه که میکرد همه ی چیزای شیشه ای کل خونه میشکست! پدربزرگ پدربزرگم یه خون آشام بوده. خواهر مرگخوارم هم مثل اون خون اشامه. بابام و مامانم هم جادوگرن بابام خیلی دوست نداره از جادو استفاده کنه اون توی تیم کوییدیچ انگلستان دروازه بانه و بازیش هم خیلی خوبه. مامانم هم ساحره است و توی وزارت سحر وجادو کار میکنه.برادرم قراره وقتی امسال درسش تموم شد بره توی تیم کوییدیچ فرانسه جوینده بشه. من میتونم اینده رو ببینم.خانواده ی ما نسل اندر نسل جادوگر بوده و توی کوییدیچ مهارت داشته.من ویولن و پیانو میزنم. قراره از هفته ی دیگه برم کلاس ویولن جادویی.یه جغد هم دارم اسمش سوزیه . رنگش هم سفیده. یه بچه گربه هم دارم سفید سیاهه خیلیی خوشکل و نازه. اسمش هم کیکی هست.خواهر دوقلوم موهاش بلونده چشم هاش سبز . خواهرم که یه سال ازم بزرگتره اسمش مینا هست. موهاش ابیه چشم هاش سبز روشن.



شخصیت‌های ساختگی تایید نمیشن و باید حتما از لیست شخصیت‌ها یه نفرو انتخاب کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۸ ۱۲:۳۱:۳۱

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲

دورا ویلیامزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۳:۴۵ جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 13
آفلاین
•৹↡ دورا ویـــلیـــــــــــامـــز ↟৹•
◂◃Dora Williams ▸▹






❞﹙اطلاعات شخصی﹚❝


نام: دورا
نام خانوادگی: ویلیامز
تاریخ تولد: 13 آپریل 2009
محل تولد: لندن ، بریتانیا
ملیت: بریتانیایی
محل زندگی: لندن، بریتانیا
تایپ شخصیتی: قهرمان _ ENFP


❞﹙مشخصات جادوگری﹚❝


گروه هاگوارتز: هافلپاف
جبهه: مرگخواران
رده‌ی خونی: ماگل زاده
پاترونوس: روباه
چوب دستی: چوب درخت توسکا ، مغز موی دم اسب تک شاخ ، 14 اینچ ، بسیارانعطاف پذیر
توانایی: در هنگام اجرای طلسم های باستانی رنگ چشم هایش طلایی می شوند و بدون نیاز به چوبدستی آنها را اجرا می کند ، دوئل کردن ، شمشیر باز حرفه ای


❞﹙ظاهر و جزئیات اخلاقی﹚❝

چهره: موهای قهوه ای شکلاتی ، چشم های طوسی رنگ ، پوست سفید
ظاهر: در حالت عادی فقط هودی ، دامن یا شلوارک لی کوتاه ، کفش اسکیتی ، موهای کوتاه تا گردن ، هندزفری
اخلاق: سرحال و خوش رو ، ذهن خلاق ، کنجکاو و کاوشگر ، حامی حیوانات ، بسیــــــــــار درسخون ، اکثر اوقات عصبی ، بسیار رمانتیک و دم به دقیقه در حال کراش زدن


❞﹙علایق و تنفرات﹚❝

علایق: کتاب خواندن ، بازی کردن با موجودات جادویی ، دوئل کردن ، نقاشی کشیدن ، موسیقی ، فیلم و سریال ، بیـــــــــــــــــــــــــــنهایت عاشق کوییدیچ ، طبیعت ، رنگ سبز و زرد ، مهمانی رفتن
تنفرات: رنگ قرمز ، دروس ماگلی ، خواب


❞﹙توضیحات﹚❝

دورا یک روز قبل از تولد 11 سالگی اش ، به دلیل عصبانیت ، با جیغ کشیدن هر چیز شیشه ای که درون اتاقش بود را شکست و در همان لحظه جغد قهوه ای رنگی با نامه هاگوارتز به داخل اتاقش پرواز کرد.

او به هاگوارتز رفت و به دلیل کنجکاوی زیاد ، به درون کتابخانه ممنوعه سرک کشید و با جمع کردن اطلاعات درباره جادوی سیاه ، به آن علاقه مند شد و به جبهه سیاه ترین و قدرتمند ترین جادوگر تاریخ پیوست تا جادوی سیاه را شخصا از لرد تاریکی یاد بگیرد.
در حال حاضر او تنها ماگل زاده مرگخوار است

سنگی که در چوب دستی اش قرار دارد باعث می شود تا بتواند عصبانیتش را کنترل کند.

----------------------

سلام ... لطفا جایگزین کنید


انجام شد!


ویرایش شده توسط دورا ویلیامز در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۷ ۱۵:۲۵:۰۹
ویرایش شده توسط دورا ویلیامز در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۷ ۱۵:۲۸:۳۰
ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۷ ۱۵:۴۰:۰۹

« •Strive for what you want, not wish• »

Hufflepuff
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۰ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام: جینی ویزلی
رنگ مو:قرمز
گروه:گریفیندور
نژاد: اصیل‌زاده
عضویت در:ارتش دامبلدور


ویژگی های ظاهری:

دختری مو قرمز همچون سایر ویزلی ها با صورت کک مکی اما زيبا . او داراي قدي متوسط و چشماني به رنگ آبي ميباشد

ویژگی های اخلاقی:

دختری کمی لجباز که دست کمی از پیر ها ندارد چون تمام عمرش را با پسر ها گذرانیده است. کمی لوس و باهوش و تقريبا هم ادم توداريه...همين ديگه

معرفي كوتاه:
جيني ويزلي جوانترین عضو خانواده ی ویزلی است .جینی فرزند آرتور و مالی ویزلی که هفتمین فرزند و تنها دختر آنها محسوب میشود. او خواهر رونالد، فرد، جورج، بیل، چارلی و پرسی ویزلی و همسر هری پاتر و خواهر شوهر هرمیون گرنجر
می باشد.
جيني و شش برادر بزرگترش قبل از شروع تحصیل در هاگوارتز در خانه ( بارو) توسط پدر خود اقای ویزلی آموزشهای ابتدایی جادویی را فرا گرفت. در یازده سالگی جینی ویزلی اولین سال تحصیل خود را در مدرسه ی علوم وفنون جادوگری هاگوارتز اغاز کرد. جینی دوران بسیار سختی را در اولین سال حضور در هاگوارتز سپری کرد. چرا که در آن زمان تالار اسرار به روی جادو های سیاهی که جینی را تحت تسخیر خود در آورده بودند باز شده بود . طی سال اول و دوم حضور او در هاگوارتز جینی احساسات عاشقانه ای نسبت به بهترین دوست برادرش پیدا کرد. کسی که در جامعه ی جادوگران شهرت بسیاری داشت : هری پاتر.
این موضوع باعث شد او در مقابل هری رفتار متفاوتی از خود نشان دهد مثل : ساکت بودن – خجالت کشیدن یا فاصله گرفتن از هری و صحبت نکردن مستقیم با او در حضور برادرش. تا جاییکه در قسمتی از داستان رون به هری میگوید: "نمیدونم اون چه ش شده؟ در حالت معمولی هیچوقت اینقدر ساکت نیست ." در سال چهارم حضور او در هاگوارتز درست موقعی که او از هری انتظار دارد که برای جشن یول بال از او تقاضای رقص کند هری با دعوت نافرجامی از چو تمام نقشه های جینی را برای شروع دوستی به هم میزند. با این حال جینی جشن رقص را از دست نمی دهد و به ناچار پیشنهاد نویل لانگ باتوم رامیپذیرد.


تایید شد. [/color]


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۴ ۲۲:۵۹:۱۳
ویرایش شده توسط جینی ویزلی در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۵ ۸:۰۷:۰۳

درود بر ویزلی
درود بر گیریفیندور


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲

دراکو مالفوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۸ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۳:۴۳:۲۰ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
از خرم آباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام: دراکو
فامیلی: مالفوی
چوبدستی: چوب سرو و ریسه ی قلب اژدها
سن: 11 سال
سال اول هاگوارتز
جارو: نیمبوس دوهزار و یک
ویژگی: خیلی جاه طلب و خودخواه، متنفر از دورگه ها و ماگل ها، مرگخوار لرد ولدمورت.
خون: مالفوی، کاملا اصیل.
پاترونوس: خوک
خانواده: پدر لوسیوس مالفوی، مادر نارسیسا بلک. فرزند (ان): اسکورپیوس
توانایی: جوینده ی کوییدیچ و ریاضیات جادویی
رنگ چشم: مشکی
مو: بور و کوتاه
گروه: اسلیترین
زندگینامه: در سال 1980 در خانواده ی مالفوی به دنیا اومد و توی سال 1991 به هاگوارتز رفت و در گروه اسلیترین افتاد. اون از خانواده های نه چندان اصیل و دورگه ها نفرت داشت. توی سال دوم تدریسش عضو تیم کوییدیچ اسلایترین شد. در سال پنجم پدر مرگخوارش رو به آزکابان فرستادند و اون سال بعد طرفدار لرد ولدمورت شد و از طریق اتاق ضروریات مرگخواران رو به داخل مدرسه کرد و باعث قتل آلبوس دامبلدور شد. در سال بعد در دسته ی ولدمورت به هاگوارتز حمله کرد اما بعد از شکست ولدمورت از کارش پشیمون شد و شروع به کار در وزارتخونه کرد. در سال 2005 با استوریا بلک ازدواج کرد و صاحب یک پسر به اسم اسکورپیوس شد. به دلیل اینکه استوریا نازا بود مردم فکر میکردند اسکورپیوس پسر ولدمورته که دراکو از اون نگهداری میکنه!



لطفا بعد از اینکه پستتون توسط یکی از مدیرا ویرایش و تایید یا رد میشه، دیگه ویرایشش نکنین و یه پست جدید بفرستین. چون ممکنه دیده نشه.

تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط kaveh1391 در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ ۱۲:۳۲:۱۹
ویرایش شده توسط kaveh1391 در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ ۱۲:۳۳:۲۲
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۶ ۳:۱۶:۵۴
ویرایش شده توسط kaveh1391 در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۶ ۱۱:۱۵:۴۳
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۶ ۱۵:۳۲:۱۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۵۹ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

جسیکا ترینگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۶ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۱:۴۵ جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 39
آفلاین
نام : جسیکا هستم
نام خانوادگی : ترینگ
چوبدستی : چوب درخت بلوط و ریسه قلب اژدها
سن : 13 سال
سال سوم هاگوارتز
گروه : هافلپاف ( همون بهترین گروه دنیا دیگه! )
جارو : آذرخش
ویژگی ها : او یک دختر دگرگون نما ست و همیشه با چشم ها و موهایی به قرمزی خون ظاهر می شود و معمولا اکثرا از اون می ترسند اما در واقع او اصلا خطرناک نیست فقط مایه عذاب استادان است و کارهای غیر قانونی انجام می دهد و خب... یکم با دوستانش دردسر درست می کنند و البته که هیچ وقت لو نمی رود( دروغ ؟ نه ). گفتم ترسناک نیست ؟ فکر کنم یکم کلی گفتم... بستگی به خودتون داره خطایی سر بزنه یهو دیدی یه کرم شدی داری تو آشغالا سیب گندیده می خوری. میانگراست و خیلی وقت ها یهو ساکت یه گوشه می شینه و با هیچ کس حرف نمی زنه ولی در مواقع دیگه انقدر حرف می زنه که سردردی می گیری که نگم برات.
راجب زندگی او : مادر و دو خواهر و یک برادرش مشنگ هستند ولی او و پدرش و برادر بزرگترش جادوگر هستند . برادر بزرگترش فارغ التحصیل شده و در وزارت سحر و جادو کار می کند . وقتی نامه هاگوارتز به جسیکا رسید لوستر منفجر شدددد جادوی او بسیار زیاد و تا حدودی غیر قابل کنترل هست و به این دلیل پنهان کردنش از مشنگ ها کمی سخت است ولی خب پدرش همیشه می تواند به راحتی یک ورد فراموشی روی کسی اجرا کند . او از مرگ خوار ها متنفر است و جنگیدن را دوست دارد . همینطور خوب جارو سواری می کند و بسیار بازی کوییدیچ را دوست دارد و بشدت علاقه دارد مهاجم باشد .
--------------------------------------------
میشه دسترسیم برگرده ؟


البته که می‌شه. خوش برگشتی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۳ ۱۲:۵۸:۴۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۵۷ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۱:۲۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
سلام و درود و این حرفا.
من بعد قرنی و بعد از رهایی از کنکور ماگلی به آغوش سایت برگشتم. فقط اگه میشه منو را بدین ممنون میشم.
پ.ن: یادم رفت بگم ولی‌ گروهم ریونکلاو باشه. :)))


سلام.
ازونجایی که معرفی شخصیت جدیدی نفرستادی و قبلی هم روی پروفایلت نبود، من توی تاپیک گشتم و تنها معرفی شخصیتی که ازت پیدا کردمو قرار دادم. لطفا اگه نیاز به تغییر بود اطلاع بده تا جایگزین کنیم.

تایید شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لایتینا فاست در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۲ ۱۰:۰۸:۱۰
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۲ ۱۲:۲۶:۵۶

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۲

Maren


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۰۷ شنبه ۳ دی ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۱۹:۰۶ شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۲
از کنار جام اتشین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
اریک عجیب و غریب
عادت های عجیب


لازمه که برای معرفی شخصیت توضیحات بیشتری راجع به شخصیت انتخابیت بدی. ویژگی‌های ظاهری، شخصیتی، زندگی‌نامه و... اگه پستای نفرات قبلی توی این تاپیک رو مطالعه کنی که تایید شدن، دستت میاد که منظور چه چیزهایی هست. پس لطفا با یه معرفی شخصیت کامل برگرد.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۴ ۱:۴۰:۰۳

یکی از بازمانده ها







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.