اونا یه عده کمی از ماگلها هستن.باید بگم که جواب کاراگاه همش درست نبود.اون قسمتی که گفته بچه ها از مدرسه اخراج میشن غلطه.برای همین بهش 6 امتیاز دادم.
در حالت کلی از طرف مدرسه بهشون هشدار داده میشه که به ماگلی نگن.ولی اگر هم بگن بچه هاشونو از مدرسه اخراج نمیکنن.یعنی در اصل اونارو میترسونن.اوکی مستر سام؟؟
================================
خب تصمیم گرفتم در این مورد بیشتر توضیح بدم:
توضیح بیشتر
در سال 1877 مدیر وقت هاگوارتز توسط نامه هایی دانش آموزا رو به مدرسه دعوت کرد.در اون زمان برای اینکه ماگل ها میتونن از وجود جادوگرا مطلع بشن بحث زیاد بود.مدیر وقت هاگوارتز در نامه ها به اولیای دانش آموزا توصیه کرده بود که به ماگل ها خبر ندن که بچه هاشون جادوگر شدن.ولی تعدادی از اولیا ها این کارو انجام ندادن و ماگلهارو خبر کردن.از اون زمان به بعد قوانین عوض شد و تعدادی از دانش آموزا اخراج شدن.ولی بعد از اون جریان قوانین به صورت امروزی در اومد.
باید توجه داشته باشید که بستگی به دانش آمور هم داره یعنی ممکنه یک دانش آموز سابقه بدی داشته باشه که در این صورت قوانین براش سخت تر عمل میکنه ولی برای شخصی مثل هری پاتر این طور نیست.
اگر سوالی دارین بپرسین.

استاد ببخشید قبل از این كه جواب سوال رو بدم .پس چرا بعضی از ماگلها به خاطر باور جادو به تیمارستان میرن؟

همتون اشتباه میکنین.جواب درست رو کاراگاه ققنوس گفت
نقل قول:
********** 6 امتیاز به ققنوس**********
یه سوال دیگه دارم:وزارت یا رییس جمهوری ماگلها چه چیزی در مورد جادوگرا میدونن و در ضمن بگین که رابطه ی اونها با جادوگرا چه شکلیه؟؟؟

ساتانيكا:پرفسور
پرفسور: بله دوشيزه ملوني
ساتانيكا:پرفسور ميدونيد به نظر من خارج از بحث اينكه فكر ميكنن مورد تمسخر قرار بگيرن اين هم هست كه اون ها خودشون هم يه جورايي به جادو علاقه دارند و در مورد اون كنجكاون و مي خوان كه بيشتر از بقيه از جادو بدونن بنابر اين به كسي نميگن تا هم اون ها بي خبر بمونن هم از اونها برتر باشان و در جاهايي كه ميتونن و قوانين بهشون اجازه ميده از اين برتريشون استفاده كنن .

پروفسور منم فکر میکنم که خودشون نمیگن چون میترسن که مورد تمسخر بقیه(ماگلا)قرار بگیرن.

دلايل زيادي مي تونه باشه
1)به علت تمسخري كه بقيه ماگل ها برايشون ايجاد مي كنند
2)بسياري از موگل ها از جادوگران مي ترسند و اگر هم تمسخرشون نكنند رابطه اين افراد با اجتماع عادي قطع ميشه و ديگه دوستي ندارند
3)عده اي مكنه براي تمسخر يا عصبانيت يا همون ترس اقدامات وحشتناك زيادي بكنند و اين موگل ها رو اذيت كنند..
4)براي دختر و پسري كه به هاگوارتز رفته در شرايط موگلي هيچ امنيتي وجود نداره و بهتر بگم ديگه توي اون دنيا جايي نداره
5)و دست آخر از اونجايي كه موگل ها (نه دانش آموزان موگل)هر كاريشون بكني موگل باقي مي مونند و حتي اگه دخترشون يا پسرشون هم جادوگر باشه به شرايط زندگي موگلي عادت كردند و حتي اونو ترجيح مي دهند ..پس به دوستان موگل خود نيازمندد..
6)نتيجه اخري كم پيش مي اد ممكنه يكي از جادوگري خوشش بياد و مدام پا پيچ اين خانوده بشه كه اونم مي خواد جادوگر بشه.وحتي ممكنه براي رسيدن به اهداف خودش اون خانواده رو تهديد كنه~

باید بگم فکر کنم اون والدین خودشون ماگل هستن و حتما درک می کنن بقیه ی ماگل های بی اطلاع وقتی می گن جادوگر جادوگر را با دراکولا اشتباه می گیرن و سعی می کنن تا حد امکان رابطه ی خودشون را قطع کنند و والدین ماگل جادوگر هیچ دوست ندارن که بچه شون مورد ازار قرار بگیره همین طور خودشون...

به نظر منم ماگل ها برای این نمی گن که :
1-دیگه بچه هاشون جزوی از جادوگرا ها هستن و اگه بگن ممکنه جون اونا هم در خطر باشه.
2-همچنین اکثر ماگل ها متاسفانه یا خوشبختانه کسی که این حرف ها را بزند دیوانه می پندارند.

ماگلهای زیادی هستن که فرزندانشون جادوگر شدن به نظر شما چرا این والدین به بقیه ماگلها وجود جادوگرا رو اطلاع نمیدن؟؟؟؟یعنی اونا از کسی میترسن یا خودشون میخوان این کارو نکنن؟؟؟؟
١_به نظر من بعضی از اونا كه میدونن اگه این حرفرو بزنن مورد تمسخر قرار میگیرن.
٢_ بعضیا هم كه نمیدونن این كار رو انجام میدن و بعد كه مردم اونارو مسخره كردن این كار رو ادامه نمیدن.
٣_بعضی از ماگلها روی این قضیه پافشاری میكنن و در نتیجه اونها به مكانی كه دیوانه ها رو نگه میدارن(اسمش یادم رفته)منتقل میكنن.
٤_بعضی از اونا هم انجمن هایی رو تشكیل میدن و اسم خودشونرو میذارن جادوگر و كارای مسخره میكنن.
فكر كنم جوابم كافی باشه.

بله پرفسور اين كه وقتي نامه ميرسه بهشون مي گن نبايد جايي گفته شه اه بكيد دانش آموز از مدرسه اخراج و اگر هم مادر و پدر نزارن دانش آموز مورد نظر بره حافظه اون اشخاص توسط وزارت پاك مي شه