هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۴:۳۷ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۴
#31

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
سیبل می یاد تو .تا حدودی بلا استثنا جملگی:
سیبل:من تو اخرین پستم ناراحتتون کردم می دونم منو ببخشید!نه... من دیگه اصلاح شدم.
زاخی:نمی شد پنج دقیقه دیرتر بیای؟کتی داشت جوابمو می داد.
سیبل:اگه این جوریه پس چرا اون روز مانیا...
جملگی:ششششش
بن:بابا داشت کتی می خواست صحبت کند یعنی مثلا به عبارتی!
ققنوس:اره افرین ببین پاشو برو الان تو ...
کتی:نه بذار بببینم.قضیه مانیا چیه؟
جملگی:سیبل با این اومدنت عروسی رو مالیدی!
زاخی:سیبل من میبینمت.
کتی:تا زمانی که سیبل رسما به من نگفته اینجا چه خبره هیشکی حق نداره صحبت کنه.
زاخی:روابط من با مانیا کاملا اسلامیوس بود به خدا اصلا رودی ....
لاوندر:می شه اون تیکه مربوط به رودی رو دوباره تکرار کنی دارم یادداشت ور می دارم.
ققنوس:برو بیرون ..... قبل از اون که عروسی بماله سیبل!
بن:چی؟
سیبل:راستی یادم رفته بود بن اونی که خیلی دوستت داره سلام رسوند گفت بهت اینم بگم که (بعد در گوشه بن یه چیزی می گه)
بن:نه.. حالا دیگه شیشکی منو دوس نداره!
کتی: روابط تو با مانیا پرا باید به رودی ربط پیدا کننه اقای زاخاریاس اسمیت؟
.......
جملگی:
سیبل: همه رو ریختم به هم...(بعد بلندتر)دعوا نکنید که من فکر می کنم به خاطر اومدن من بوده!
جملگی:
سیبل:شما روح لطیف منو شکستید!
بعد می شینه اون وسط به گریه کردن
----------------------------------
خب همین می خواستم بگم من رو دوباره به اغوش کلوپ گرمتون بپذیرید!


از شما دعوت می شه تا در کلاس پیشگویی شرکت کنید .


كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ جمعه ۲۷ خرداد ۱۳۸۴
#30

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
زاخی:اینا چرا سیاه سفیدن؟؟؟
کتی:عقل کل وقتی روشن بشن رنگی میشن.
زاخی:آهان.راستی اینارو از کجا گرفتی؟؟؟
کتی:از مغازه سر چهارراه.چطور مگه؟؟؟
زاخی:هیچی.چقدر شد پولشون؟؟؟
کتی:نمیدونم قراره امروز فاکتورشو بیاره دم مغازه حساب کنم.ببخشید.ققنوس.....برو به این زنه که امروز اومده بود بگو بیاد براش کار پیدا کردم.زاخی تو هم.....زاخی....زاخاریاس....معلوم نیست کجا رفت این؟؟؟
ققنوس:من میدونم کجا رفت.
کتی:کجا؟؟؟
**********در مغازه**********
زاخی:منو کتی بل فرستاده.
صاحب مغازه:ولی به من چیزی نگفتن.من فاکتورو نمیدوم به شما.
زاخی:یعنی چی؟؟؟شما فاکتورور بده حالا مگه چی میشه؟؟؟فکر کنم 50 گالیون برای دادن یه فاکتور بیرزه نه؟؟؟؟
زساحب مغازه:50 گالون؟؟؟خب بله.بفرمایید.
زاخی:خوبه.اینم پولش.فقط یادت باشه دم مغازه نیایی ها.
************کلوپ***********
کتی:کجا رفته بودی زاخی؟؟؟؟
زاخی:همین جا مغازه بقلی.
کتی:از الان میخوای دروغ بگی؟؟؟
زاخی:چی؟؟منو دروغ؟؟؟؟چه طور مگه؟؟؟
کتی:ققنوس چیز دیگه ای میگفت.
زاخی:مثلا چی میگفت؟؟؟
کتی:میگفت رفتی مغازه سر چهارراه.
زاخی:من؟؟؟حتما اشتباه دیده.
کتی:به هر حال.من میرم پیش این یارو ببینم چرا فاکتورو نیاورد.
زاخی:چی؟؟؟نه نرو مغازش بستست.
کتی:کو؟؟؟بازه که؟؟؟من رفتم.
زاخی:کتی....ای بابا....حالا چی کار کنم؟؟؟؟
**********کتی برمیگرده*********
کتی:زاخاریاس میکشمت.
زاخی:مگه چی شده؟؟؟؟
کتی:تو فکر کردی من گدام رفتی پول اینارو حساب کردی؟؟
زاخی:کی؟؟؟من؟؟؟؟
کتی:آره تو.به هر حال بیا پولارو ازم بگیر.
زاخی میخواد حواس کتی رو پرت کنه:میگم که اینجا چقدر کثیفه.
کتی:این زنرو برای همین کار گفتم بیاد دیگه.
زاخی:اینا چرا سیاه سفیدن راستی؟؟
کتی:به مارو بگو میخوایم با کی نامزدی کنیم.فرموشی هم گرفته.
زاخی:چی؟؟؟نامزدی؟؟؟آهان راستشی جوابت چی شد؟؟؟
**********فلش بک به دو سه تا پست قبلتر*********
کتی: ولی من باید یه ذره فکر کنم زاخی.
زاخی:خب.مگه من گفتم فکر نکن.منتظر جوابت میمونم حتی تا آخر عمرم.
****************************
کتی:جوابم اینه:.........



Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۲۱:۵۸ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۴
#29

کتی بل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۸ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۰۴ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هاگزميد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 108
آفلاین
همه جادوگرا و ساحره توجه كنيد..كلوپ براي تعميرات دستشويي و يه سورپريز فعلا تعطيله
ملت:اه...بابا داشتيم شجريان گوش مي كرديم
ققنوس:ببينم چي كار مي خواي بكني
كتي:به جور دكوراسيونه . يالا ان شاء الله در پناه حق ياشيد

دو روز بعد

و اكنون سورپريز از چند نفر پارتنر تقاضاي آمدن و رقصيدن دارم
خلاصه شده واقعه:
كتي بل سن رقص رو با كف پوشي ساخته شده بود كه ماگلا استفاده ميكردن يعني جادوگري كه ميامد روي سن با هر حركت پا كف به اندازه جاي پاي خودش روشن ميشه

ققنوس:اوه..كتي بل اين حس كارآگاهي تو ميرسونه..تبريك مي گم
زاخي:ببينم مي گفتي كمكت ميكردم
كتي:زاخي و بقيه اگه فكراتونو به كار بندازين براي نمايشنامه نويسي عالي ميشه


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۱۰:۱۶:۱۳

آن روز همايون كه به عالم قفسي نيست..
اي مرغ گرفتار بماني و ببيني...


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۹:۳۴ دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۴
#28

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
ساعت 4:30

کتی : برین دیگــــــــــــــــــــــــــــــــــه.ساعت 4:30 صبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.بابا من میخوام بخوابم.میان کلوپو میبنددددددددددددددددددددددددددددددددددددددن.
همه : ایرام قهرمان میشه *** خدا میدونه که حقشه
به لطف و یزدان و بچه هااااا *** ایران قهرمان میشـــــــــه
ایران قهرمان میشه
حالالای لای لالای لالای *** لالای لالای لای لالای لالای
حالا لای لای لالای لالاااااااااااااااااای *** حالا لای لای لالای لالای( الان میگن چرا چرت و پرت مینویسی؟!!! )

بن : حالا همه با هم. وطن وطن زمزمه هر روز و هر شب مــــــــــن *** ...............................

همه : :banana:بیپ بیپ هورااااااااا بیپ بیپ هورااااااا( آقا یه چیز بگم که اون پیزی که شما میگین هیپ هیپ هورا نیست بلکه بیپ بیپ هوراس => Bip Bip Houraaaa. )

کتی : بن Shut up plzzzzzz
بن : شیشیشیشیشیشکی منو دوست نداره جز یه نفز شیشــــکی جز یه نفر ( )


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۵۶:۴۹

::.::Newest Music::.::


كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۹:۴۸ یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۴
#27

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
زاخاریاس میره بقل ضبط صوت یه سی دی میزاره توش.
کتی:این چیه زاخی؟؟؟
زاخی:این صدای تشویق تماشا چیا در روز مسابقه با بحرینه گفتم شاید اینو بزارم همه احساساتی بشید و در ضمن جواب منم بدی.
صدای نوار:
امسالم ما قهرمانیم ****سرور کل جهانیم
با تعصب ایرانی*****میرویم جام جهانی
---------------------------------------------
تیم ملی قهرمان........انتقام انتقام
تیم ملی قهرمان........انتقام انتقام
---------------------------------------------
حسن کچل...حسن کچل(خطاب به بازیکن کچل بحرین که رو یکی از بازیکنای ایران خطا کرده بود.)
----------------------------------------------
یه دفعه لیدر میگه: من با تیم ملی رفته بودم بحرین نمیدونین باهامون چی کار کردن و بهمون فحش ایرانی میدادن.پس یه موقع به بحرینیا نیگن بقره(گاو به زبان عربی) چون شخصیت گاو میاد پایین.
یه دفعه همه با هم:بقره....بقره....بقره....
--------------------------------------------------
ایران قهرمان(جام جهانی) میشه---------خدا میدونه که حقشه
به لطف یزدان(خدا) بچه ها-------------ایران قهرمان میشه.ایران قهرمان میشه
------------------------------------------------
همه تو کلوپ به افتخار ایران دور افتخار!!!!!!زدن با هم و همون طور که دست در دست هم میرقصیدن(البته بدون تنفس مصنوعی یعنی همون طور که الیور و آسلام میگه!) با هم ریه میکردن و برای تیم ملی و بقیه افرادی که تو کلوپ بودن دعا میکردن.


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۵۹:۴۷


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۴
#26

لی جردن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۹
از اون طرف شب!!!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 501
آفلاین
همه جادوگرا بخاطر جشن صعود تيم ملي در حال شادين.
يهو گيليدي مياد تو اما همه همينطور به كارشون ادامه ميدن

گيلدي:چي شده هر وقت من ميومدم همه غش ميكردن

كتي:گيليدي جون ديگه همه طرفدار اينن و يهروزنامه ميده دست گيلدي

متن روز نامه:((فريدون زندي برنده 100بار لبخند سال
خوش عكسترين فرد سال
عكس يادگاري با فريدون زندي 10000 گالون))
گيلدي:
همه:فريدون :bigkiss:

گيلدي:حقشه نفرين آواداكادورا رو روش اجرا كنم.

خداييش اينا چه ربطي به من داشت.


يكي از راه هاي پيشرفت در رول پلينگ ( ايفاي نقش ) :

ابتدا به لين


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۱۰:۲۴ دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۴
#25

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بن : پس DJ Mamali Spark هم آزاده؟!( خدمم )
کتی : هومــــــــــــــــــــــــــک؟!!آره.
همه : هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِ.هورااااااااااااااااااااا:banana:
بن : پس Listen.
همه : Ok Our Famous Boy.
بن : تک و تنها توی این اتاق بی تو هستــــــــــــــــم.بی تو اینجا در به در بارون میبارررههههههههههه.توی این شب بهاری تو دور از مــــــــــــــــن بیا اینجا ....( نمیگم کی ) به من بگو آرهههههههههههه.
همه : آره آره بهاره.میام پیشت دوبارههههههههه.Mamali Spark بی تو سردمونهههههههه.ای عشق ماااا
و شد آنچه شد. .........


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۴۶:۵۰

::.::Newest Music::.::


كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴
#24

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۳۶ پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵
از قدح انديشه دومبول!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 837
آفلاین
بن:مارو به رقص آوردی باز بد اخلاق....
همه:بد اخلاق..........
بن:ای بابا دست از این اداها ور دار.........
همه:بد اخلاق...........
همون موقع حاجی میاد تو:
حاجی:اینجا چه خبره؟؟؟ الیور مگه قرار نبود آثلامی باشه اینجا؟؟؟
الیور:به خدا تقصیر من نیست تا 5 دقیقه پیش اینجا آثلامی بود نمیدونم چی شد.
زاخی:حاجی جون بیا تو هم برقص........
همه:
کتی:زاخاریاس چی میگی مثل اینکه قاطی کردیا؟؟
زاخی:نه بابا این چه حرفیه حاجی هم از خودمونه.
کتی:منظورت چیه؟؟؟؟
زاخی:من دیروز سر چهارراه هافر داشتم قدم میزدم یه دفعه یکی اومد گفت سی دی پارتی حاجی میخوای؟ منم گفتم آره.بردم خونه دیدم.حاجی قشنگ میرقصیدیا.
حاجی:چی؟؟؟؟
زاخی:نمیخواد پنهون کنی بابا اگر فکر میکنین دروغ میگم الان سی دیشو میارم.
**********بعد از دیدن فیلم**********
همه: حاجی از شما بعید بود.
حاجی:نمیدونم چی شد.فکر کنم کار خود الیوره.به هر حال نباید جایی درز بکنه برای همین از همین الان اینجا همون کلوپ قبلی میشه.
همه:هووووووووررررررررررررااااااااااا
زاخی:همه به افتخار حاجی هیپ هیپ هوراااااااا
همه:هیپ هیپ هوراااااااا


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۳۵:۲۰
ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۴۱:۲۲


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۹:۱۴ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴
#23

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
بن که دیگه کلافه شده بود میگه : من یه DJ هستم و نباید بترسم من همه کار کردم حالا از بسیج بترسم؟!!!!!!

بن میره بالای سکو و میگه خوشحال باشین.
بن : Protect Your Ears !!!.......
کتی : بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن.در اینجا رو تخته میکنـــــــــــــــــــــــــــن.
بن : نگران نباش من پول میدم یه کلوپ دیگه بزنی.
کتی : جدددددددددددددددی؟!!!!!!!!!!!
بن : آررررررررررررررررره.
کتی : شاد باشیـــــــــــــــــــــــــــــــــن.
بن : It's DJ Mamali Spark Time
همه : :banana:
بن : بیا تو خودت بیا تو فقط تو بیا پلوی من. حالا همه با هم.
همه : نگاتو صداتو لباتو میخوام برای من. :banana:


ویرایش شده توسط هرمیون گرنجر در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۲ ۹:۲۸:۴۵

::.::Newest Music::.::


Re: كلوپ جادوگران
پیام زده شده در: ۸:۱۶ یکشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۴
#22

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۸ سه شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۵:۱۲ دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۴
از بلندي هاي بادگير
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
فضاي كلوپ خفه و گرفته بود . يه گوشه بن نشسته بود داشت زير لب يه چيزايي زمزمه مي كرد و سرشو تكون مي داد. اون طرفتر كتي بل مشغول تدوين اساس نامه جديد بود.گاهي يه چيزايي مي نوشت و باز خطشون مي زد ( اي بابا آخه يعني چي؟)
همه اروم و زير چشمي داشتن همديگه رو مي پااييدن. يه جاسوسسسس! بين كلوپي ها !
در همين موقع در كلوپ باز شد و لاوندر خوشحال و در حاليكه داشت اين اهنگ رو مي خوند وارد شد : Protect your ears!!! Protect your ears!!
همه نگاها به طرف او لاوند ربرگشت.
كتي :: هسيييييييييييييييييييسسسسسس! چه خبرته ! مي خواي منو از كار بيكار كني؟؟ مي خواي حاجي حالمو بگيره؟ مي خواييي ؟؟؟؟؟
لاوندر: نه بابا !!! چرا مگه اينجا كلوپ نيست ؟ چرا همه ماتم زده شدين!!!
نه عزيز قرار اينجا آسلامي باشه!!! ديگه تموم شد!!
_اي بابا ! چه بد بختيه! مي خواين حالا چي كار كنين؟؟ يعني ديگه رقص بي رقص؟ من تازه يه پارتنر پيدا كرده بودم.اي بخشكي شانس!
كتي: نمي دونم چي كار كنم! گرچه حاجي پيام داده و گفته زياد سخت نگرفته اما بدون اهنگاي دي جي كه حال نمي ده. نمي خوام چرا همه چي به هم ريخته؟؟؟
زاخي: كتي جان خودتو ناراحت نكن حالا آسلامي باشه مشكلي نيست!!!
ققنوس: بله اصلا اشكالي نداره! بابا حيف تو نيست ناراحا اين چيزا باشيييي؟؟؟
لاوندر كه داشت بوهاي مشكوك به مشامش مي خورد نگاهي به سر تا پاي كتي ققنوس و زاخاري انداخت و گفت: بعله!!! دنيا به اين قشنگي ! و با شيطنت شروع به خنده كرد!!!


سياه سفيد خاكستري رنگاي خدان...اما
مشكي رنگ عشقه!

نكته بسيار مهم: بنده نسبتي با لاوندر براون پيشين ندارم







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.