هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵

مك بون پشمالو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۳۰ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۴۸
آخرین ورود:
۱۳:۱۳ سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۸
از پيش چو !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 198
آفلاین
ايست!

دويست گاليون رو رد كن بياد !!
چو : بلر جان من شوخي كردم ... ميخاستم تو رول قبلي كريچ رو بترسونم !
بلرويچ : به من ربطي نداره .. مگه جام جهاني محل شوخيه .. رد مي كني يا بازي رو 150 به 0 به نفع اونا اعلام كنم !!
(‌ لبخند شيطاني بلر ) .... بالاخره فدراسيون خرج داره !!
چو : چه غلطي كردما ... بچه ها پولارو رد كنين بياد !
مريدانوس : من از پشت آبشار اومدم (‌يه چيزي تو مايه هاي پشت كوه !! ) .. پول ندارم !!
اندرو : دو گاليون و سه نات !
تدي : منم سه گاليون دارم !
هنجست : سه گاليون و نيم دارم ولي نمي دم !
كريچ : هوووووومك !!

چو : يك .. دو .. سه .. چهار .. پنج ..شش ! .... چرا ما شش نفريم ... پس رون كو !
كريچ يه نيگا به منوي مديريتش مي ندازه !
- رون ويزلي سه روز و چهار ساعت و سي و پنج دقيقه پيش توسط آلبوس دامبلدور حذف شناسه شده و فعاليتش رو با يك شناسه ي جديد به نام ..........
يوووووووهااااااااااااااا
صداي يك هيولا از داخل رختكن تيم تريسيلوانيا شنيده مي شه !
چند لحظه بعد ..
- هووووووم سلام بچه ها ... منم مك بون.. فكر كنم يكم دير كرده ام نه ؟!
چو : اين كيه !
مك بون : من مك بون پشمالو هستم ... رون سابق ... لي جردن سابق تر ... soli granger بسيار سابق تر !
چو : آها !

بلر بعد از سالها شروع به صحبت مي كنه !
- بفرمائيد تو زمين .. بازي چند لحظه ديگه شروع ميشه !

لبخند شيطاني مك بون !



صداي تماشاگرا بلند ميشه كه يك صدا تيم تريسيلوانيا رو تشويق مي كنن ..
تري .. تريس ... ترسي ...تريسيل .... خب چيه تلفظش سخته ديگه !!


- لي جردن هستم يك گزارشگر !! ... بازي بين دو تيم تريسيلوانيا و جوات ويزارد تا چند لحظه ديگه آغاز ميشه ... به عقيده كارشناس ها اين بازي سخت ترين بازي دور مقدماتي جام هستش .. بازيكنان دو تيم وارد زمين شدن !
مك بون :
چو : چت شده مكي !
مك بون : چيزه .. من يه نوستالژي خاصي با لي جردن دارم !!
بازيكناي تيم جوات ويزارد اندر كف لغت خفن " نوستالژي " مونده ان !
پس از يك سكوت طولاني ....
آرشام : اين نوستالژي يعني چي !؟!
مك بون : چيزه ..يه چيز تو مايه هاي اينه كه يعني باهاش حال مي كنم ... زياد انرژي مصرف نكنين !!
بر و بچ تيم جوات ويزارد :


- داور توپ رو پرتاب مي كنه .... چو در حركتي زيبا توپ رو مال خود مي كنه و سه مهاجم برتر جهان مي رن تا اولين گل رو وارد دروازه ي تيم جوات ويزارد كنن !!!



تصویر کوچک شده

رون ويزلي !
___________________


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۷:۴۷ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵

کریچرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۳:۲۰ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲
از خانه ي شماره 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1223
آفلاین
پست اول بازی بین دو تیم ترینسیلوانیا و جوات وییزارد


*************************.

هنوز خستگی بازی دوستانه از تنش بیرون نرفته بود بازیی که منجر به منهل شدن تیم حریف شده بود حالا دیگه همه ترنسیلوانیا رو میشنان و همین مسئولیت اون رو بیشتر و بیشتر می کرد تا چند دقیقه دیگه باید تکنیک های فردیش رو به همه نشون می داد
از تختش بلند شد و خودش رو توی آینه نگاه کرد , یک بازیکن خوب در درجه ی اول یک بازیکن مرتبه
دستش رو خیس کرد و به موهاش کشید ادکلنش رو از قفسه برداشت و مقداری زیادی از اون رو روی خودش خالی کرد , کفشاش رو از توی قفسه برداشت و لباس مخصوص شماره 10 خودش رو هم پوشید. و از اتاقش خارج شد

استادیوم کوئیدیچ چند دقیقه قبل از بازی

هو ها هو ها هی ها ( صدای غریو شادی تماشاچی ها )
یک نگاه به دور و بر انداخت تمام صندلی هاپر شده بود کارشناسا این بازی رو سخترین بازی دور مقدماتی دونسته بودند اما یک چیز خیلی براش عجیب بود و اون این که چرا هیچ کس عکس اون رو در دستش نداشت هر چی باشه اون ستاره ی بازی قبل بود هیچ کس حتی تعداد معدود طرفدارای تیم ترنسیلوانیا
هی بچه توام میخوای بازی کنی .... بلر این جغله چی میگه؟
ولش کن اسی اینا در مقابل تیمی که من ساختم هیچن
به صحبتهای طرفدارای تیم حریف اعتنا نکرد توی بازی نشون می داد که چه کارا ازش ساخته اس
به سمت نیمکت تیمش رفت تا همراه با بقیه بازیکنان وارد زمین بشه چو رو از دور تشخیص داد که داشت با داد و بیداد دنبال چیزی میگشت , زیر لب لبخندی زد , احتمالا دیر رسیدن اون چو رو عصبانی کرده بود
-- کریچ کجایی جن بی خاصیت مگه نمیبینی بازی داریم تو بازی قبل که گند زدی حالا هم دیر می یای
رون: من هنوزم میگم بدون اون بهتر بازی میکنیم
چو: حرف نباشه زود آماده شین تا الان 200 گالیون سر دیر رفتن به زمین جریمه شدیم
....


كريچر مرد ؛ زنده باد كريچر


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۵۲ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
اعلام پایان بازی تیمهای اسمارت و پوپیتر
خوب بازی بین دو تیم گریف اسمارت و پوپیتر به پایان رسید و نتیجه بازی فردا اعلام میشود

اعلام شروع بازی بین تیمهای تریسیلوانیا و آجاس
بازی بین دو تیم تریسیلوانیا و جوات ویزارد آغاز میشود و تا سه روز ادامه دارد
با تشکر


ویرایش شده توسط پروفسور بینز در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۱۱ ۲۱:۰۵:۱۲

[b][color=0000FF]بينز نام


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ جمعه ۹ تیر ۱۳۸۵

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
يه داور خائن وارد زمين شد البته با يه بقل توپ

لرد بلوريچ سابق و بلرويچ خالي فعلي اومد وسط زمين و همه يتو پ ها رو فرستاد فضا

مسابقه شروع شد

بروبچ اسمارت داشتن دنبال سرخگون ميگشتن ( قبل از مسابقه آب هويچ نخورده بودن)

ماري هم اون بالا داشت دنبال گوي زرين ميگشت

مهاجم هايپوپيتر سرخگون رو گرفته بودن و داشتن به سمت دروازه اسمارت ميرفتن

يه بلاجر به سمت تيكا كه توپ دستش بود پرتاب شد و سرخگونه از دست تيكا افتاد

حالا مهاجم هاي تيم اسمارت بودن كه به سمت دروازه يپوپيتر مي رفتن

مونتاگ يه بلاجر به سمت يكيشون پرت كرد كه از بقل گوشش گذشت

صداي هري پاتر از دور شنيده ميشد كه ميگفت : به زننده يبهترين پست يه ميل 100 مگ ميدم

ولي موني دنبال ميل نبود دنبال هاست بود ( چه جلب) براي همين فكرش مشغول بود

تا موني از فكر در بايد مهاجم ها به دربازه رسيده بودن

يه شوت به سمت دروازه

مورفين توپ رو خيلي راحت گرفت

بابا بزرگه داشت به سمت پسرش ميرفت
ملت تو فكر بون كه رفته تبريك بگه
ولي اون گوي زرين رو ديده بود



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۸۵

ماروولو گانتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۳ شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۳۹ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۵
از تالار اسلایترین میرم بیرون !!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 168
آفلاین
روزی از روزها ، همچون بقیه ی روزها ، اعضای تیم پوپیتر ، در باشگاه ارزشی – ورزشی پوپیتر نشسته بودند و به در و دیوار نگاه می کردند . بیکاری در چهره شان موج می زد .
هر کس چیزی می گفت . الکتو از تالار می گفت ، مونتاگ از نظارت زیر سایه می گفت ، و خلاصه هر کس واسه خودش حرف می زد.
تنها شخص ساکت ، ماروولو بود . اون خیلی جدی به دیوار رو به روش خیره شده بود و کاملا در افکارش غرق شده بود .
به این فکر می کرد که آخه چرا بلرویچ گذاشت رفت سیفید شده ؟؟
بعد از ساعاتی تفکر که از هزاران سال اطاعت از ارباب(!) بهتر است ، به این نتیجه رسید که بلرویچ یک خائنه و باید اون رو کلا گذاشت کنار ....
ولی براش سخت بود . براش سخت بود کسی رو کنار بذاره که دوستش بود ، با هم جوات بازی در می آوردن و حال می کردن .... وقتی به بلر فکر می کرد ، بی اختیار فکرش رفت طرف کوییدیچ ...
لبخندی روی لباش بود و به کوییدیچ فکر می کرد . ولی ... چیزی بود که ذهنش رو مشغول کرده بود .
اصلا یادش نمیومد که تاریخ برگذاری مسابقه ی اونا با تیم اسمارت کی بود ؟!! بلر فقط تیم ها رو مشخص کرده بود و عکس رو داده بود به تیم ها !
از بخت بد ماری ، بعد از دو ساعت هم به نتیجه ای نرسید .... باید از کسی می پرسید .

- آنی مونی ، اگر از فکر نظارت اومدی بیرون ، یک کم هم به این فکر کن که تاریخ مسابقه کی بوده .
آنی مونی ، در حالی که سعی داره یک ای-میل 100 مگابایتی از هری پاتر زورگیری کنه ، به سمت ماری بر می گرده و میگه :
- چی میگی تو ؟ برو باب ! من معاون لردم !
- چی میگی ؟ من میگم تاریخ مسابقه کی بود ؟ مسابقه داشتیم ما مثلا با تیم اسمارت !
- مسابقه ؟ .... بی خیال ، فقط کار مهم !!

ناامیدی در صورت ماری دیده میشد . رو شو به مورفین بر می گردونه و میگه :
- پسرم ، گلم ! خوشگلم ! باب تاریخ مسابقه رو یادته ؟ یک حسی به من میگه مسابقه نزدیکه !
- آره بابایی ! یادمه . اگر اشتباه نکنم و محاسباتم درست باشه ، امروز ما مسابقه داریم !

الکتو که داشت واسه خودش بوق می زد ، یهویی ساکت میشه . ماری به بچه ها نگاه می کنه !
بارتی که اصلا نیستش ، کاملا مشخصه که نمی دونه مسابقه چی هستش !
الکتو و مونتاگ هم دست از ارزشی بازی ور داشتن و دارن به کاپیتان بدبخت(!) تیمشون نگاه می کنن . فلاکت تا چه قدر ؟

ماری به حرف میاد :
- خب ، با توجه به این که ما وقت زیادی نداریم من پیشنهاد می کنم که خودمون رو سریعا به زمین برسونیم که یک وقت فکر نکنن ما مرگ خوارا بد قولیم !!
سرعتی که در اجرای این دستور داشتند ، در اجرای دستورات ارباب ولدمورت نداشتند (!!) به قدری سریع همه اماده شدند که ماری باورش نمی شد . ولی مجبور بود باور کند که باید با این افراد بازی کند !
همگی به سمت ورزشگاه می رفتند و صدای تلق و تولوق دندان هایشان ، اعصاب واسه ماری نذاشته بود . از ترس بود یا وحشت(!!) نمی دانست ، فقط به فکر خفه کردن این صدا بود .
با رسیدن به ورزشگاه و بیشتر شدن صدای مردم تماشاچی ، این صدا هم به خوبی و خوشی تموم شد !
باید خودشان را به رختکن می رساندند ، آماده می شدند و تازه وارد زمین می شدند . صدای مردم نشان می داد که انگار کمی برای این کار دیر شده است .
فحش ها بود که به تیم پوپیتر بد بخت نثار می کردند ....
- بوقی بوقی های بوقی !
- بوق بوق بوقتون !
- بوق تو بوقا ! آخه بوقیا !
بسه دیگه !
این صدای کوییرل بود که همه را از جا پراند . بر خلاف انتظار همگان ، کوییرل گزارشگر مسابقه بود (!) و شدیدا هم اعصابش از این بی ناموسی ها خرد شده بود .
یک سری رو از همون بالا بلاک کرد و گفت :
- بله ، این افراد برای یک الی دو روز بلاک شدند تا همه بفهمند ما با بی ناموسی مقابله می کنیم . و در آخر باید بگم که .... پوپیتر قهرمان میشه !
- بووووووووووووووووووق !

ماری و بچه های تیمش به رختکن قدم گذاشته بودند ....

------------- آغاز مسابقه !


آن چه ثابت و برجاست ، ثابت و برجا نیست . دنیا این چنین که هست نمی ماند .
برتول برشت




Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱:۱۰ چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
اعلام پایان بازی تیمهای گریف یونایتد و دراگون
خوب بازی بین دو تیم گریف یونایتد و دراگون به پایان رسید و نتیجه بازی فردا اعلام میشود

اعلام شروع بازی بین تیمهای پوپیتر و اسمارت
بازی بین دو تیم اسمارت و پوپیتر آغاز میشود و تا سه روز ادامه دارد
با تشکر


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ سه شنبه ۶ تیر ۱۳۸۵

روبیوس هاگریدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۳ جمعه ۲ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۳ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸
از يه ذره اون ور تر !‌ آها خوبه
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 334
آفلاین
بازي باز به جريان افتاد يهو جاروي گيلدي عين گاو رم ميكنه
در حالي كه گيلدروي لاكهارت در حال سقوط بود ولي باز هم لبخندش محو نشده بود هاگريد به سرعت مسير جاروشو به طرف گيلدي تغيير داد چند لحظه بعد گيلدي در بغل هاگريد در هوا
معلق بودند هاگريد در حالي كه دست نوازش بر صورت بيهوش گيلدي ميكشيد :‌اخ گيلدي جونم قربون لبخنده خوشگلت برم پاشو عمو هاگريدو ببين ؟‌گراپي داره برات دست تكون ميده؟
گيلدروي :‌
هاگريد از خوشحالي گيادي رو به هوا پرتاب ميكنه و سوسك با جاروش دوباره اونو ميگيره : هاگريد چيكار ميكني ؟
هاگريد :‌اخه ديدم به هوش اومد هيجاني شدم
گيلدي : واي جورابم كنار رفته خدا مرگم بده پس بازيه فر پلي چي ميشه الان جسي منو ميبينه غش ميكنه !

در آن طرف جدال سارا و اوتو نه مثله اينكه سارا .. هان چي
نكنه اين از خفنز بازياشه چي سارا سرخگونو در دست گرفته و به طرف چلاغ ممد ميره
چلاغ ممد :‌آبجي ميثه اينكه گاتي كرديها عجب قوي زريني گرفتي!
سارا :‌ هان چي آره بابا من خفنزم
چلاغ ممد :‌آبجي خودتو بپوشون اين همه مدت شهر بودي هنوزم
لهجت ضايستا !

دروازه ي گريف يونايتد :
اوتو بگمن در حالي كه به نظر مياد گوي زرينو ديده به طرف حلقه شيرجه ميزنه . نيك در توهم به سر ميبرد و فكر ميكنه كوافله با دست يكم ضربه بهش ميزنه اخ اوخ واخ جيز ويليز اوخ ها اخ
اوتو از جاروش جدا شده و به حلقه ي گريف برخورد ميكند.

بلر كه تازه سارا رو ديده كه كوافلو در دست داره يك پنالتي به نفع
دراگون . هاگريد توپ در دست ايستاده :‌نيك از اون بالا كفتر ميايد!
نيك : كوش ؟
اما هاگريد واقعآ‌به بالا نگاه ميكرد اسنيچ در دست اوتو بود همه خيال ميكردن اون افتاده ولي
هاگريد :‌بله جام ماله ماست و اوتو را در بغل خود له ميكند!


ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۶ ۲۳:۵۸:۳۲
ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۷ ۱:۰۱:۳۱
ویرایش شده توسط روبیوس هاگرید در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۷ ۱:۳۰:۵۸

شناسه قبلیم
اگه میخواین سوابقمو بدونید حتما یه سر به اطلاعات اضافی من بزنید !


Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۱۱ سه شنبه ۶ تیر ۱۳۸۵

هدویک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۵۷ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۱ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶
از هر جا که کفتر میایَ!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 791
آفلاین
مهاجم حریف با کله به سمت زمین سقوط کرد.الیور دوباره بازدارنده ای فرستاد که رو هوا با مهاجم سقوط کرده برخورد کرد و الم آن بیچاره را بیش از پیش نمود!!!
خشانت بازی به اوج خودش رسیده بود.مدافعای حریف به جای بازدارنده به کله مهاجمای گریف ضربه می زدن!لوییس یه گوشه واستاده بود و داشت گریه می کرد.هدویگ به سمتش رفت تا علت گریه رو جویا بشه.

لوییس:فرانک با چماغ زد تو مخم!
هدویگ:عزیزم اشکال نداره.زود خوب می شی!
لوییس:آخه هر چی فیزیک خونده بودم از سرم پرید!!!

هدویگ داشت به لوییس دلداری می داد.ولی در گوشه ای دیگه از زمین همهمه ای برپابود.

جسی:ولم کنید بزارید اون موهاشو بکنم!
آنیتا:ایش!ولش کنید بیاد ببنیم چه غلطی می خوره؟!
سوسک:جیر جر جیار جور!
"از آقای چلنگر می خوایم که ای سخنان گرنابها رو ترجمه کنن!
چلنگر:سوسک گفت دعوا کار بدیه!بیاید در آغوش آسلام!"
نگهان آنیتا و جسی به دنبال سوسک به راه افتادن و سوسک در حالی که سعی می کرد از روی جارو لیز نخوره داشت از دستشون فرار می کرد!ولی لحظه ای غفلت کرد و "قرچ!!!!"...سوسک پخش زمین شد!

دروازه بانا به دور از درگیری ها داشتن واسه خودشون حالشو می بردن!نیک بی سر داشت از آفتاب بندر(!) لذت می برد و در اونطرف هم دروازه بان دراگون داشت با بازدارنده ها یه قل دو قل بازی می کرد!

بازی همینطور ادامه داشت.درگیری ها همینطور ادامه داشتن و بازیکنا همینطور منحدم می شدن!بیشتر تلاش بازیکنا این بود که از نابود شدن فرار کنن!

-----------دقایقی بعد------------

تعدادی از بازیکنا از رده خارج شده بودن!جسیکا در حالی که موهاش از بیخ کنده شده بودن به زمین چسبیده بود...آنیتا داشت کله اش رو که در زمین فرو رفته بود از زمین در می آورد!...سوسک که چند دقیقه پیش منحدم شده بود!...لوییس دوباره محو کتاب فیزیکش شده بود تا چیزایی رو که فراموش کرده دوباره به خاطر بیاره...هدویگ هم داشت سعی می کرد نوکشو که تو سرخگون گیر کرده بود در بیاره!
هدویگ با زحمات فراوان نوکشو از سرخگون خارج کرد و رو به سارا کرد و گفت:
_سارا اون گوی زرینو بگیر دیگه!پدرمون در اومد!
سارا گفت:چی؟گوی زرین چیه؟
هدویگ:باب همون که گرده!طلاییه!خوشگله!
سارا دست توی جیبش کرد و چیزی طلایی رو از اون در آورد و اونو به هدویگ نشون داد!
سارا:اینو می گی؟
هدویگ:آره!
سارا:دیدم خوشگله بزارمش تو جیبم بعدا به عنوان دکور بزارمش تو خونه!
هدویگ:هی بلر!این گوی زرینو گفته!
داور به دست سارا نگاهی کرد و سووووووووووووووووووووووووت!!!
...............


ویرایش شده توسط هدویگ در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۶ ۲۳:۳۸:۲۸



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۰:۲۰ سه شنبه ۶ تیر ۱۳۸۵

الیور وودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۶ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۴۳ دوشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۶
از پادلمیر یونایتد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 146
آفلاین
چند ثانیه بعد ---------------------------

هدویگ که تغریبا تمام پر هایش ریخته بود در سمت راست و اوتو در سمت چپ داور ایستاده بودند .
داور که شلوارش مقداری (منظور : زیاد ) خیس کرده بود رو به کاپیتانها کرد و گفت اگه میشه یه کم آرام تر بازی کنین . باشه ؟!
سپس هدویگ که صداش از گلوش در نمی اومد رو به داور کرد و گفت : داور جون ....وقت استراحت .....!
سپس با بالهایی باز بر روی زمین افتاد . شلپ !

تمام گریفی ها دور تا دور هدویگ حلقه زدند ، آرتیکوس با لهای هدویگ را گرفت و بلند کرد و به رخت کن منتقل کرد .

----------------* در * رخت * کن *0--------------------------------

هدویگ داره پر های کنده شده شو میزاره سر جاش ؟!
الیور داره جاروی قدیمیشو از زیر صندلی پیدا میکنه ؟
سارا و جسی دارن میگن : ما مامانمونو میخوایم !!!!

آرتیکوس با قامتی بلند وارد میشه با شدت فریاد میزنه : بس کنین دیگه ، شدین عین لشکر شکست خورده .
نیک : باید هم همین طوری باشن ، اونا ما رو چپر چلاق کردن .؟

چند لحظه بعد سوت داور همه رو به خودشون آورد : سووووووووت ...!
هدویگ که بالهاشو درست می کرد رو به سارا کرد و گفت : سارا سریع گوی زرین رو بگیر و کارو تموم کن .
سارا : باشه حتما سرخ گونو " می گیرم .!!
هدویگ : سرخ گون چیه گوی زرین !
سارا با سر حرف هدویگ را تایید کرد و بر روی جارویش تکیه کرد .
هدویگ : بچه ها جان من خوب بازی کنین ، اگه میبینین اونا میزنن و داور چیزی نمی گنه شما هم عین بوق نباشین ، شما هم بزنین .

چند ثانیه بعد سوت داور به صدا در آمد و پس از چند لحظه هم بازی اغاز شد .
هدویگ رو هوا سرخ گونو قاپید و به جسی پاس داد ولی در بین راه مهاجم تیم دراگون سرخ گونو گرفت و رو به جلو حرکت کرد .
در همین هنگام : الیور با جارویی که از زیر صندلی پیدا کرد بود در با لای سر مهاجم تیم دراگون در حال حرکت بود ، با دیدن باز دارنده ای به شدت به اون ضربه زد : وییژژژژژژژژژژژ ( صدای سرخ گون )
بووووم >
باز دارنده به شدت به سر مهاجم حریف بر خورد کرد و او را از جارویش به سمت زمین پرتاب کرد .



Re: جام جهانی کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ سه شنبه ۶ تیر ۱۳۸۵

اوتو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۰ دوشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۲ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
از اون بالا جغد میایَ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 286
آفلاین
هیچ کس کاری نمیکرد و یک راست به سارا و اوتو نگاه میکردند.اونا با برخورد بلاجر ها قاطی کرده بودند و بجای گرفتن گوی زرین باهم خوشو بش میکردند ...
- اوتو: خانم میشه بپرسم اسمه شما چیه؟
- سارا:ویش وا... من لیلی هستم...شما اسمتون چیه؟
- ما...بو... من مجنونم ...خوبین شما
دیگه قضیه داشت بیخ پیدا میکرد معلوم نبود سره اونا چی اومده بود بیچاره ها قاطی کرده بودند... واه یکی اینا رو بگیرند..وای چشماتونو ببندید... اوه ضد اسلامی شد... حاج آقا تشریف ندارن.... حاجی کجایی...


*ویژژژژژژژژ... به دلیل خرابی گیرنده فرسنده منده تو کف...حالا بمون تا اموراتت بگذره...*


- لی: نگاه کنید گیلدروی جورابو کشیده رو صورتش اما از سوراخش نگاه میکنه ...ای کلک... حالا داره باسرعت به طرف اون دوتا میره ...اوه اوه چرا اینجوری میره ...فکر کنم ..آره وای دیگه شورش درومد گیلدروی هم به جمع اون دوتا پیوست :bigkiss:..تماشاچی ها هو میندازند... و چنان نگاه میکنند که انگار ندیدن...
بلر مونده و داره به این لحظه عاشقانه که هر هزار سال یک بار اتفاق میوفته و هر دفعه نیز اتفاق شگرفی در زمین رخ میده نگاه میکنه(چی زدم من...کپی از فیلم بود)
بلر:
حالا نوبت آنیتا و هدویگ هست که به سرعت به طرف این سه نفر بروند ...آنیتا میره به طرف اوتو...
_ وای ...خدا ...بی شعور...شترق...
اوه عجب سیلی میزنه به اوتو ،بیچاره یه سه چهار دوری میزنه ... بی ناموسی باز در میاره تو روزروشن...ویش...مشت...اوه بیچاره اوتو ناکوت شد توسط قهرمان جهان آنیتا دامبلدور... داره یواش یواش سقوط آزاد میکنه.. نه... از اون طرف هاگرید میگیردش
از اون طرف هدویگ داره جیک جیک میکنه...و یه نوک میزنه تو کله سارا...
- اوخ...چرا میزنی دیونه...شترق...
یه سیلی نسیب هدویگ میشه...


زمان گذشت حالا چقدر نیدونم. حالا گذشت دیگه ولش کنید...

همه دیگه حواسشون اومده سره جاشون امل این وسط گیلیی داره واسه خودش عشق میکنه حالا با کی باید بریم از خودش بپرسیم
- منو تنها نزار رو قلبم پا نزار ...ببینم کسی جنیفر لوپز رو ندیده...
همه موندن که او داره با کی صحبت میکنه
سوسک و بقیه اعضای تیم دراگون رو به طرف چلاق ممد میرن و اونومیفرستند...قضیه جالب شد...چلاق ممد از جیب راستش یه دستمال جواتی در میاره
اوه اوه... داره میره به طرف گیلدروی (اصطلاح های جدید رو در یابید)
- آخه مردوکه ... ببین چی کرده... میکشمش...هی ها هرت-.. اوی مشدی...هوی...
نه مثله اینکه اونم نمیتونه جاروشو نگه داره دار همون جور میره تو صورت گیلدروی
- ززر...جارو...زرت...وایستا... هینه هینه...اوهوی یکی بهم آقوج بده (به دلیل ضعیف بودن زبان فارسی خراب کرد.همون چوب رو میگه)
- هاگرید: ممد دستشو بگیر بالا...
- ها... چی می گویی...زززرت...بابا جون ننت وایستا.اولان هوش ...د بی صاحب وایستا...غیژژژژ..شترق ...دانگ دونگ
بله ممد هم با جاروش میره تو دهنه گیلدروی و دندانهای اونو که اینجوری بودند رو میریزه تو دهنش

نیم ساعت بعد

دیگه همه چی درست شده بود و کم کم مسابقه باز داشت شروع میشد اما در این میان گیلدروی دندوناشو از دست داده بود اما با یه ورد یه دندونه دیگه درست کرده بود برا خودش
حالا بینز میخواد سوت بزنه
فووووووو...فوووووووو...فیش...
چرا این بینزبوقی سوت نمیزنه،بابا سوت بزن کلکشو بکن
- بینز: بلر این چرا صدا ازش در نمیاد...
- بلر: بده به من ببینم...فوووو...فوووو.توف توف...اه چرا یه جور مزه داد یه دفعه ...انگار یکی خراب کاری کرده توش...
انگار یه چیزی گیر کرده تو شیپور (یوها ها ها...بوق..بوق) داورا...چون صداش در نمیاد

دیگه همه اومدن و به خودشون فشار دادن اما باز اون چیز در نی آمد.
فقط یه چلاق ممد مونده بود اونم اومد پیش بلر و سوت رو گرفت
- آقای داوار...دارو...جارو...
- اوتو: داور ممد جان
- ممد: آها...همه برید کنار ...
- یا جدم حضرت چکوشکه کمکم کن ها....
ممد سوت رو میزاره تو دهنش و فوت میکنه...عجب فوتی...همه رو باد برد...
اوه ...اوه عجیبه ازداخل سوت یه ققنوس بیرون میاد...
-بلر: ققی اینجا چیکار میکینی ها...
- هر دو تیم:داشته جاسوسی میکرده...
بلر: ها...وای بدبختتون میکنم...بوقی
- ممد: هوی...برو تا با بلم نزدمت...

چلاق ممد با چاروش افتاده به جون ققی و اونو فراری میده...


مسابقه ادامه داره...


ویرایش شده توسط اوتو بگمن در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۶ ۱۹:۵۲:۱۷
ویرایش شده توسط اوتو بگمن در تاریخ ۱۳۸۵/۴/۶ ۲۰:۰۷:۱۳

فعلا با این حال میکنیم...


شخصیت جدید







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.