در همون موقع پشت دیوار:
خر خوشگل و ملوس(!) روی زمین چمباتمه زده و سمش رو گذاشته زیر چونش، تا اونی که همیشه دنبالش بوده، براش آبمیوه بیاره!!
_ عرررر !
در همین زمان بلیسیما به خر می رسه!
-آ خره، آقا خره! این کار از تو نوبره ! چیه که عر عر می کنی، گوش همه رو کر می کنی؟! بار زیادی بردی؟! یونجه زیادی خوردی؟!
در همون زمان یک جن(کریچ) می پره جلو آنیت!:
-حسنک خر که زبون نداره،واسه ت دلیل بیاره!
کارگردان در حالی که یه پس گردنی به نویسنده می زنه:
-تو خجالت نمی کشی؟! نه! من می خوام بدونم تو شرم نمی کنی؟! اینجا مگه سالن آمفی تئاتر مهد کودکتونه که دیالوگای حسن کچلو ردیف می کنی ؟! بلد نیستی رول بنویسی چرا شعرای مهدکودکتو تو پاچه ی مردم می کنی؟! یالا گمشو برو بیرون!
نویسنده: ها؟! نه خب!! ببین اون تیکه ای که حسن کچل به خره این دیالوگا رو میگه کاملا وصف حال این صحنه س!! قشنگ توصیف می کنه!! بعدشم من خیلی علاقه ی خاصی به این نمایش نامه دارم همیشه توش نقش اون دختر بدبجنس پررو بی ادبه رو بازی می کردم ! آرزو به دلم موند یه دفه نقش چل گیسو بازی کنم اما همیشه نقششو می دادن به اون سپیده ی ایکبیری اه اه اه خپل گنده ی بی خاصیت عین بشکه میموند؛ زاقارت! از اولشم حتی تو نمایشنامه ها هم به من شوور نمی دادن! به من چه که من همیشه تو نمایشنامه های مهدکودک و مدرسه نقش منفی داشتم؟! من نازیو طلاق نمیدم!!
و به دلیل عقده های دوران کودکی های های گریه سر میدهد!
کارگردان یک قفای دیگه به نویسنده می زنه تا دیگه عقده های کودکیشو سر رول مردم خالی نکنه!
-ضبط میشه...سه...ایکی...وان!
بلیسیما:سلام هانی!
خره یه شیهه ی مادیان صفت می کشه و یالاشو میریزه رو شونه ش و:
بلیسیما: تو شوور منو ندیدی؟!
خر: وا!... من چه میدونم خوااااااهر؟! من فعلا منتظر نامزد خودمم!!
بلیسیما: هر هر هر کر کر کر(کپی رایت بای فنگول بلا!) !! نامزدت کدوم خریه ؟!
خره:هووووووووووو!! درست صبت کن خانوم! نامزدم خیلی هم جیگره ...اییییییش! به صد تا مک هم میارزه!
بلیسیما: موفق باشی تو هم!! گیر عجب خری افتادیما!!
و اون خر هم که ازین توصیفات به وجد اومده یک لیس بلند بالا به صورت بلیسیما می زنه و روی سر و صورت بلیسیما رو مایعی مانند سفیده ی خام تخم مرغ فرا می گیره!(نکته: برداشت بد نکنین جون مادرتون !! تف خره س!!! هیچی نیست !! فقط تف خره !! تف خر مشکل اخلاقی نداره!! به جون مادرم!! برم زیر تریلی اگه خالی ببندم!!! این تفه خره!!! تف!!! میگم تف خره دیگه! عجب خریه ها! تف! تف!!! تف خر!!«نکته:این توضیحات رو برای جلوگیری از هرگونه برداشت بد از طرف ذهن های پاک و معصومی که به ناگاه این جور موارد براشون تداعی میشه، و تقصیر میزان انحراف اونا هم نیست، تقصیر بنده س!!، گفتم!»)
و بلیسیما غش می کنه!
__________
کمی آن سو تر... هری در جوار ققی!
ققی: ها؟ چیه هری؟! مشکوک می زنی؟! نکنه با کوئیرل دعوات شده؟!
هری:برو بابا تو هم!!! می دونی چی شده؟!
و ققی با حالت «نه ! من اصلا نمی دونم چی شده!» و نگاهی پرسش گر به هری نگاه میکنه!!
هری:ققی دستم به دامنت !! فدای پرای نارنجی دختر کشت بشم!! ادی دنبالمه!! ققی جاااااااااااان مادرت منو نجات بده !! این منو با خاک یکسان می کنه!!!عهه عهه عهه!
ققی: اتفاقا ادی خیلی بچه ی ماهیه !! اتفاقا همراهشم دارم بذار بهش زنگ بزنم بگم داری دنبالش می گردی...
هری: ققـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی !! نه!! جون ماااااااااادرت نه!!! هر کاری بگی می کنم!! هر کاری!!
ققی:هر کاری؟!
هری در حالی که اخم می کنه: البته به جز سی پنل و منو!!
ققی:باشه....متاسفم رفیق!! الو.... ادی جورابشور؟!
هری موبایل ققی رو میگیره پرت می کنه شونصد متر اون طرف تر: نــــــــــــــــــــــــه!! غلط کردم!!! چیز خوردم!!( «ببین! منظور چیز نیست! منظور چیزه!! البته باز هم اگه شما بد برداشت کردین تقصیر خودتون نیست که!! تقصیر منه! بوق بر من! این چیز اون چیز نیست! چیزه!
») اصلا من کناره گیری می کنم تو بیا جای من بشو وبمستر اصلی!! اصلا شناسه ی من دربست مال تو!!! فقط خواااااااااهش می کنم منو یه جایی قایمم کن!!!!!!
ققی:هووووووووووم!! ببینم چیکار می تونم بکنم!! برای این امور پناهندگی و اینا یه نفر بیشتر نمی تونه کمکمون کنه !! و اون کسی نیست به جز.........
ادامه دارد؟!
__________
پ.ن:ببخشید بد شد دیگه......خیلی وقت بود رول نزده بودم!!!!!!!!!!! فقط یه نکته: می تونین یه کاری کنین که بلیسیما و ادی به نامزد های خویشتن و دو شلواره بودن هری پی ببرن، و بینشون یه رقابتی ایجاد بشه، یا مثلا با نمید و چو دست به یکی کنن حال اینو بگیرن! می تونین هم خیلی ریلکس از جلوی این قضیه رد بشین ، می تونین هم با حالت دو نقطه دی به بنده نگاه کنید و هیچ حرکت خاصی انجام ندین!
پ.ن2:توجه کنید هیچ لزومی نداره که خودتون رو حتما وارد رول بکنید! اگر هم خیلی اصرار دارید که وارد رول بشین می تونین نقش پیام های بازرگانی رو ایفا کنید رد بشین! معمولا اگه به صورت بوقانه گودرز شقایقی رو به شقایق گودرزی
ربط بدین و به صورت کاملا بی ربط خودتونو پرت کنین وسط رول رول یه چیز بی مزه و لوسی میشه و ملت هم زیاد رغبت نمی کنن ادامه ش بدن! مگه اینکه واقعا سوژه داشته باشین!! یا مثلا ربط داشته باشین به رول!!توی رول هم فقط به دیالوگ نویسی اکتفا نکنین، این توصیفاتتونه که به رول روح و جذابیت میده! نه دیالوگ خالی! ای دیوار!! من دارم با تو صحبت می کنم دیوار!!! هوووووی دیوار !!!!!!! مگه کری دیوار؟! الووووو دیوار!! یک خواهش دیگه هم داشتم که موضوع رو عوض نکنید و زیاد به کیس و کیس یابی ربطش ندین پلیز!! چون این رولی که زده شد کاملا به صورت هدفدار(!) ادامه داده میشه!