هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

ماندانگاس فلچر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۸:۰۵:۵۲ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲
از مرگ برگشتم! :|
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
سلاملکم

والا ما هم اومدیم ببینیم میشه برگشت یا نه!

اگه امکان داره این دسترسی ما رو به هافلپاف بدین ببینیم چه میشه کرد!

ضمناً اون یکی شناسه رو هم اگه لطف کنین ببندین ممنان میشم!


دسترسی شناسه برودیک گرفته شد و دسترسی هافلپاف به ماندانگاس داده شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۹ ۱۲:۵۳:۲۰


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۳۷ جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
شلام

اون بالا نوشته که: «شخصیت خودتون رو معرفی کنید.» ولی من قبلا شخصیت خودمون رو معرفی کردم و الان باشخصیتم. بی شخصیت خودتی!

من 6سال پیش خواستم یه چای نبات درست کنم دیدم نبات آشپزخونه اسلیترین تموم شده. گفتم برم از هاگزمید نیم کیلو نبات جادویی بخرم و زودی برگردم. وسط راه یادم اومد یه بسته قره قروتم رو میز تالار نشیمن جا مونده، ممکنه بچه های سال پایین اسلی بردارن بخورن رودل کنن. این شد که برگشتم تو دخمه ها و یهو دیدم ای دل غافل! هر چی به مجسمه ی بابابزرگ سالازار میگم: باسیلیسک خون لجنی خور! میگه رمز ورود اشتباه است، دوباره سعی کنید! هر چی هم دوباره سعی می کردم باز می گفت اشتباه است، دوباره سعی کنید! بعدشم عکس چندتا خیابون و دوچرخه و چراغ سبز و زرد و قرمز مشنگی بهم نشون داد و گفت برای اینکه ثابت کنید کله زخمی معجون مرکب خورده نیستید بگویید چند وزغ شاخدار در تصویر می بینید. منم گفتم عینکم تو تالار جامونده الان هیچی نمی بینم، درو باز کن برم بیارمش بهت میگم. اونم چوبدستیمو گرفت, قورت داد و گفت متاسفانه تلاش های ناموفق برای ورود شما بیش از حد مجاز است، لطفا جهت دریافت چوبدستی خود به مدیر گروه مراجعه کنید. منم چون با کله چرب قهرم بهش مراجعه نکردم. همونجا نشستم تا بالاخره یه حشره ی پشه مانند مجهول الحال و معلوم الهویه که از اونجا رد میشد نامه ی زیر رو انداخت رو سرم:

نقل قول:

لینی.وارنر نوشته:
سلام.

ازونجایی که مدت زیادی از آخرین حضور و فعالیت شما تو سایت می‌گذره، طبق قوانین سایت دسترسی گروه خصوصیتون گرفته شد.
اما به پاس فعالیت خوبی که در زمان حضورتون تو سایت داشتین، دسترسی ایفای نقشتون باقی مونده تا بتونین به هر بخشی از ایفای نقش سایت که خواستین برین.
اگه هر زمان دوباره به سایت برگشتین و قصد فعالیت داشتین، بدونین که فقط زدن یک پست تو تاپیک معرفی شخصیت و مشخص کردن گروه ایفای نقشتون، برای برگشتن دسترسی گروه و از سر گرفتن فعالیت‌هاتون کفایت می‌کنه.

بی‌صبرانه منتظر بازگشتتون خواهیم بود.


آقا من قصد و جون فعالیت ندارم به سالازار. قره قروت و عینکم جامونده تو تالار. درو باز کنین برم بردارم، برگردم هاگزمید تا نبات جادویی فروشا نبستن.

***

اینم یه رولک به افتخار بچه های فعال سایت و تقدیم به همه اونایی که تا امروز چراغ سایتو روشن نگه داشتن!

از همینجا سلام می کنم خدمت همه ی بچه های قدیمی و جدید، خصوصا ارباب قدرقدرت قوی شوکت که همچنان افتخار مرگخواریت رو از بنده دریغ نکردن و سایه ی علامت شوم رو بر سر این حقیر مستدام نگه داشتند. جان نثارم ارباب!
متاسفانه علاوه بر تالار رمز چت باکسو هم ندارم و البته حوصله ی ثبت نام مجدد هم ندارم. تو همین پست چتامو می کنم دیگه. تعداد پستامم میره بالا خوبه. جاشه یه همر هم بزنم تو دلم نمونه:

خب... چه خبر؟... آقا این تعداد کلمات چیه زیر این کادر تایپ؟!... چرا هر چی تایپ می کنم هی از عدداش کم میشه؟ یعنی من فقط 500 کلمه دیگه اجازه دارم حرف بزنم؟! یا نه... اشتباه دیدم. ... داره زیاد میشه... یعنی همچنان اجازه دارم حرف بزنم.... خب... دیگه چه خبر؟...

بله دیگه. خلاصه که باز یاد گذشته افتادم و گفتم بیام پستای قدیمو بخونم یکم تجدید خاطرات کنم. یکم بخندم. اگه حسش بود یه رولکی بزنم که خب حسشم نباشه با این بگیر ببندا آدمو مجبور میکنین بیاد پست بزنه دیگه. مادر سیریوسا! دسترسی تالارمو چرا گرفتین؟!... هر چند من که می دونم اینجور آتیشا از گور اون دلوی چمبه ی بی خاصیت کودتاچی بیرون میاد! ولی به هر حال قوانین سایته دیگه. حالا اگه بند پ قانون اجازه میده و برنامه و آمار مدیران گروه و سایت به هم نمیخوره، که خب دسترسی بدین یه چرخی هم تو اسلی بزنم. اگر هم نمیده که بنده با رضایت و فروتنی تمام، در برابر قانون تسلیمم و کروشیو سند تو ال مادر سیریوسا! خلاصه که نیومدم فعالیت کنم و بمانم و بترکونم. دسترسی هم بدین، میرم تو قره قروتمو برمیدارم، برمی گردم هاگزمید، بعد از خرید نبات میام.

پ.ن: اون تاپیک جدید لوموس ماکسیما که سیریوس بلک تو قدح اندیشه زده و الان تو بلاک تازه های انجمن دیده میشه خلاف قانون و بدون مجوزه. حذفش کنید! (شکلک قاضی کو پس؟!) ولی ایده ش خوبه. مثلا همین پست فعلی من جاش بیشتر اونجاست تا اینجا. ولی خب چون اون پشه ی مجهول الحال آدرس اینجا رو برای من توی نامه ش نوشته بود، مجبورم کرد بیام اینجا. در کل اگه بند پ قانون اجازه داد، بذارید بمونه. تاپیک خوبی میشه.


درست می‌بینم... وزیر گانت؟
پشه‌ی مجهول‌الحال تاییدتون می‌کنه.
خوش برگشتی و باشد که هی حس رولیدن در تو دمیده بشه.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۲۳ ۱:۱۱:۱۳


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۱۸ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

ریونکلاو

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۲۲:۰۷ جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
از ........ نمیخوامممممممممممممممممممممممممممم
گروه:
ریونکلاو
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 22
آفلاین
نام : رونا ریونکلاو

سن : بیشتر از هزار سال

ویژگی های ظاهری : قد تقریبا بلند که با کفش های پاشنه دارش حتی بلند تر هم میشه . موهای بند و موج دار با پوست سفید و رنگ پریده و چشماس قهوهای که به روونا زیبایی خاصی میبخشه . اون همیشه با لباس ابی بلند و نیم تاج دیهیم جلوی دیگران ظاهر میشد که ظاهرشو زیبا ولی یخورده ترسناک میکنه

چوبدستی : چوبدستی روونا از چوب چنار و هسته ای ناشناخته درست شده که بسیار انعطاف پذیر و خوشدسته .

ویژگی های اخلاقی : از اونجایی که روونا از یه خانواده ی سلطنتی اومده بود خیلی روی نظم و انظباط حساسه و همیشه همه چیز باید سرجای خودش باشه . به ظاهرخیلی اهمیت میده و همیشه اراسته و تمیز بین مرئدم ظاهر میشه .
عطر های روونا عطر تند بو هستن که وقتی از کنارت رد میشه تو دماغت بوش میمونه روونا خیلی باهوش و خلاقه این رو از اونجایی که طاحی پله های هاگوارتز با روونا بود میشه فهمید .
روونا خیلی ادم جدی ایه و باهیچکس شوخی نداره اما در مواقع مورد نیاز خیلی دلرحم ومهربون میشه و این شخصیتش روی علاقهی بچه ها نسبت بهش تاثیر خوبی داشت. (روونا الان دیگه تدریس نمیکنه و داره استراحت میکنه اما گاهی به هاگوارتز سر میزنه )
دوست خیلی صمیمی روونا هلگا هافلپافه و اون رو خیلی نزدیک خودش میدونه .روونا یخورده ناخن خشکه و هرچیزی رو به هرکسی قرض نمیده . همیشه سعی داره تو مصرف پول صرفه جویی کنه ولی امان از وقتی که لباس ها یا کفشایی که یذره یه کوچولو حتی اندازه ی یه نقطه ی ابی هم توش داسته باشه نممیتونه جلو خودشو بگیره .
بهترین قشمت شخصیت روونا این بود که خیلی سنجیده و مادرانه سخت گیر ما بسیار مهربون و دلسوزه .
روونا همیشه سعی داشت طوری رفتار کنه که دانش اموزا در عین حال که ازش حساب میبرن و دوستش هم باشن و خودشون رو نزدیک بهش بدونن . بعضی از ادما روونا از رو دخترش یعنی بانوی خاکستر ی هلنا ریونکلاو قضاوت میکردن اما روونا دوست نداشت نه خودشو و. نه دخترشو قضاوت کنن چون تو اون سال هایی که روونا و هلنا باهم زندگی میکردن هلنا بزرگترین دلخوشی روونا بود و اما هلن همونطور که هممون میئونیم دیهیم رو دزدید و با اینکه خب دیهیم دوباره به دست صاحبش رسیده اما روونا تصمیم گرفت دخترش رو برای همیسشه گوشه ای از قلبش نگه داره .
روونا الان توقلعه ی ابی رنگش در یکی از دره های دور افتاده ی اسکاتلند ینی زادگاهش جایی که رود ها از کنار قلعه میگذرن و درختان حتی در پاییز و زمستانبسیار سرحال هستند جایی که ابر ها اسمان جدیدی برای قلعه ساختند و خوردشید جدید بر فراز این قلعه می تابد . روونا هنوزم گاهی اوقات با دوستاش توی هاگوارتز قرار میزاره میبینتشون و یه نوشیدنی باهم میزنن.


تایید شد!
خیلی خوش اومدی.



ویرایش شده توسط نازنین1 در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۴ ۲۱:۰۶:۱۴
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۵ ۴:۵۰:۵۹

سرم را کلاه گذاشتند گفتند کلاه گروهبندی است، گروهم را مشخص کردند و کلاه برداری کردند، دیدند ردایم پاره است به من وصله چسباندند، دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند، ریاضیات حالیم نبود پس حسابم را رسیدند، روزگار واقعا جادویی است زیرا هیپوگریفمان تخم نمیگذارد اما شیردالمان هرروز می زاید! آری اینگونه بود که جادوگر شدم.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۰ سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۰ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۳:۱۶ شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام :لونا لاوگود

گروه :ریونکلا

جنسیت : دختر

نام پدر:زنوفیلیوس لاوگود

نام مادر :پاندورا لاوگود

پاترونوس :خرگوش

علاقه مندی ها : جانور شناسی

معرفی شخصیت : مهربون و باهوشم معمولا خلاقم
موهای ترکیبی از زرد و سفید دارم . چشم های خاکستری دارم و پوستم سفیده
عجیب و غریبم ودوست خوبی هستم بیشتر وقتا به یه جا خیره میشم و متوجه اطرافم نیستم
تصوراتم قویه عاشق چیزهای عجیبم و تو یه خونه شبیه رخ شطرنج با پدرم زندگی میکنم .
مادرم رو در ۹ سالگی از دست دادم اما اعتقاد دارم بعد از مرگ اونو میبینم
به مد اهمیت نمیدم لباس هایی میپوشم که راحت باشم و معمولا هم لباس هام عجیب و غریبه اتاقم رو هم با نقاشی ها وچیزهای بانمک و عجیب تزیین میکنم . رنگ مورد علاقم زرد و ابی اسمونی هست .
معمولا به من میگن لاوگود دیوونه اما من اهل کینه دوزی نیستم و ناراحت نمیشم .


تایید شد!
به ایفای نقش خوش اومدی!


ویرایش شده توسط سو لى در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۳ ۱۱:۲۸:۱۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

شان موریس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۴ پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۰:۲۲:۵۴ شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
معرفی شخصیت شان موریس
...
این کوچک شان موریس مفتخرم که یکی از اعضای محفل اسلیترین هستم.پدر و مادرم نیز هردو از اعضای اسلیترین بوده اند.بلند قد ولاغر اندام هستم با چشمان و مویی سیاه و پوستی سبزه.
به علت حادثه ای که در جوانی برایم اتفاق افتاد از آن روز دچار مشکلاتی جسمی شده ام که بیشترین نمود آن کمی لنگ زدن در هنگام راه رفتن است؛که البته زیاد مهم نیست بگذریم...
کم حرفی صفت مناسبی برای من نیست ولی تمایلی به صحبت کردن با کسانی که ترجیح نمی دهم با آنها هم کلام شوم ندارم به همین علت از دید سایرین فردی کم حرف پنداشته می شوم در صورتی که اینگونه نیست.رفتارهایم غالبا متناقض اند،ولی چارچوب فکری مشخصی دارم و تناقض رفتاری ام در این چارچوب کاملا معنا پیدا می کند.به نسبت انسان آگاهی هستم و تقریبا در هر ضمینه ای اطلاعاتی دارم.
از مهمترین ویژگی های اخلاقی من به ترتیب پایبندی به اصول،صداقت و توجیه وسیله برای هدف را عنوان می کنم که البته این دیدگاه من است و ممکن است به صورت مطلق درست نباشد.
به بازی شطرنج جادویی علاقه مندم و در آن کمی استعداد دارم از ریاضیات نیز لذت می برم.
به عنوان یک اسلیترین متعصب از ماگلها وسایر گروه های هاگواردز بیزارم و در راستای نابودی آنها هر کاری را لازم میدانم.
...


بابت تاخیر تو پاسخ‌دهی عذر می‌خوام. سایت باهام سر لج افتاده بود از نظر فنی.
تایید شد.



ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۱۰ ۱۳:۰۵:۲۱

مرگ بر هاگواردزِ فاسد شده؛ و مرگ بر اون بچه لوس (هری پاتر)


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۲۱ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

اسکارلت لیشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۱ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۴ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
به نام خدا

نام شخصیت:اسکارلت لیشام

جنسیت: مؤنث

سن:۱۱

خون:اصیل زاده

گروه:اسلایترین

ویژگی های ظاهری: چشم های قرمز رنگ،موهای موج دار پر کلاغی بلند(تا پاشنه ی پا)،پوست رنگ پریده،قد متوسط،لباس هایی به رنگ قرمز،سیاه،سفید

ویژگی های رفتاری:درون‌گرا،سرد،با اعتماد به نفس،شجاع،یکمی خجالتی

علایق: ورد های جادویی،معجون سازی،شکلات،نقاشی،باران،کوییدیچ،کتاب،ریاضیات جادویی، دفاع در برابر جادوی سیاه،جادوی سیاه

اطلاعات چوب دستی
جنس: چوب درخت روس
مغز: پر ققنوس
اندازه: ۲۷ سانتی متر

دارای یک جاروی آذرخش

پدر و مادرم در وزارت سحر و جادو کار می کنند و مقام های بزرگی در آنجا دارند و در سطح بالایی از جامعه ی جادوگری زندگی می کنیم.

پدر و مادرم خیلی باهام سرد رفتار می کنن و من ازشون متنفرم.فقط یک خواهر بزرگتر داشتم که بهم عشق می ورزید و همه چیزی که پدر و مادرم باید بهم یاد می دادن رو اون بهم یاد داد ولی موقع باران از روی پشت بوم خونه ی چهار طبقمون سقوط کرد و مرد.

من به خاطر چشم هام دوستی ندارم چون همه فکر می کنن چشم های من نشانه شومی عه.
(این اطلاعات (به جز اسم) واقعیت نداره چون من نتونستم اطلاعاتی درمورد این شخصیت پیدا کنم)

(من باید بعد از اینکه گروه بندی می شدم به این تایپیک می یومدم ولی هرو دو رو با هم انجام دادم به خاطر همین الان ویرایشش کردم)

امیدوارم اصلاح بشه


مزیت انتخاب شخصیت‌های شناخته نشده همینه که می‌‌تونی به میل خودت هر شخصیتی می‌خوای براش تعریف کنی. اما همچنان معرفی شخصیتت کوتاهه و نیازه که بیشتر راجع بهش توضیح بدی. لطفا بعدا حتما برگرد و معرفیت رو تکمیل کن.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۴ ۱:۱۵:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲:۰۰ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

noyant


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۰۹:۰۱ شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
اسم: جیمز پاتر

سن: ۱۲

خون: اصیل زاده

گروه : گریفیندور

چوب دستی: ۳۱ سانتی جنس چوب افرا و ریشه پر ققنوس

جستجوگر کوییدیچ گریفندور بودم
استعداد زیادی در جادو دارم، به دوستانم کمک میکنم و دامبلدور گفته که استاد مقابه با جادوی سیاه در آینده منم
سرم تو درس و کتابه ولی به موقع تخس هم هستم و روزی مدیر هاگوارتز میشم
ویژگی ظاهری:مو های مشکی، دستای کشیده، دماغ کوچک،ابرو مشکی، چشم قهوه ای و بعضی مواقع تو نور آبی



شخصیتی که معرفی کردی تقریبا برای ما توی کتاب شناخته‌شده‌س و بنابراین باید ویژگی‌های شخصیتی، ظاهری و زندگینامه‌ش رو مطابق با کتاب بنویسی و نه در تضاد با اون. بنابراین یا همین شخصیت رو بردار و اون چه که ازش می‌دونیم رو برای معرفی شخصیت در موردش بنویس، یا یه شخصیت کم‌تر شناخته شده یا ناشناس از لیست شخصیت‌ها انتخاب کن و مطابق با میل خودت شخصیتش رو تعریف کن.
تایید نشد.



ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۴ ۱:۱۱:۱۸

.노얀.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲

ریونکلاو

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۴ یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۶:۲۲:۰۷ جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
از ........ نمیخوامممممممممممممممممممممممممممم
گروه:
ریونکلاو
کاربران عضو
ایفای نقش
پیام: 22
آفلاین
روونا رینکلاو
12 سال
چوب گردو و پر قفنوس
گروه رینکلاو
اصیل زاده
کاپیتان تیله سنگی
روونام با پدر ر و مادرم توی دره گودریک زندگی میکنیم پدرم عضو دپارتمان اجرای قوانین جادویی است و مادرم در اداره سوءاستفاده در محصولات مشنگی کار میکند
من در معجون سازی و دفاع در برابر جادوی سیاه مهارت زیادی دارم و عاشق ریاضیات جادوییم
در انجام دوئل هم خوب هستم .
بهترین دوست من یک مشنگ زاده است که درسش خیلی خوبه و باهوش ترین دانش اموزیه که میشناسمش یه جورایی خیلی شبیه مادر هرمانی گرنجر است
من دوست دارم یک کارگاه بشم .
من در تلاش هستم که یک نمونه از نقشه غارت گر رو برای خودم بسازم اما تا الان موفق نبودم .
من برای شکست یک غول غار نشین که وارد دخمه ها شده بود و نزدیک بود که چندتا از بچه رو بکشه مدال افتخار گرفتم.


قبل از معرفی شخصیت اول باید به این تاپیک بری تا گروهبندیت انجام بشه. بعد از اون می‌تونی دوباره اینجا برگردی.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۴۰۲/۲/۴ ۱:۰۷:۱۸

سرم را کلاه گذاشتند گفتند کلاه گروهبندی است، گروهم را مشخص کردند و کلاه برداری کردند، دیدند ردایم پاره است به من وصله چسباندند، دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند، ریاضیات حالیم نبود پس حسابم را رسیدند، روزگار واقعا جادویی است زیرا هیپوگریفمان تخم نمیگذارد اما شیردالمان هرروز می زاید! آری اینگونه بود که جادوگر شدم.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۵:۲۹ شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱

Malfoyprince


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۲:۴۹ سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
دراکو مالفوی
تنها فرزند لوسیوس و نارسیسا مالفوی
جنسیت : پسر
سن : ۱۸
اصیل زاده
اسلیترین
جستجوگر تیم کوییدیچ

ویژگی ظاهری : چشم های خاکستری رنگ، مو های بلوند و صاف، پوست کمی رنگ پریده، قد بلند، معمولا مشکی میپوشم

ویژگی های رفتاری : شوخ طبع، شیطون، عاشق بهم ریختن نظم کلاس ها، کمی مغرور، دوست دارم بقیه رو دست بندازم

علایق : سیب سبز، شمع، مار ها، پیانو، دست انداختن بقیه، موزیک های بی کلام و خیلی ملایم

پدرم یه مرگخواره و بخاطر اشتباه پدرم لرد ولدمورت من رو هم مرگخوار کرد و مامور شدم تا البوس دامبلدور رو به قتل برسونم
مادرم خواهر بلاتریکس لسترنجه و نقطه اتصال دو خانواده مالفوی و بلکه
یه جن خونگی به خانواده ما خدمت میکرد به نام دابی که بخاطر دفاع از هری پاتر و دوستاش کشته شد

همه فکر میکنن من یه پسر بد ذاتم درحالی که بار ها و بیشتر از همه به فکر بقیه بودم
همیشه دوست داشتم بتونم دوست های خوبی برای خودم پیدا کنم ولی هیچوقت موفق نشدم
امیدوارم بتونم یه روزی دوست های خوبی پیدا کنم
‌بوی معجون عشق من ترکیبی از چمن، کاغذ پوستی، نعناع و سیب سبزه


تایید شد!
خیلی خوش اومدی.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۲ ۲۰:۰۱:۴۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱

ssssadra


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۸ دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۸ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
به نام خدا
نام:بارون خون آلود (شبح گروه اسلیترین)

سن:اه سنم را به هیچکس نمیگویم چون خاطرات هولناکی داشتم
من در گروه اسلایترین بودم
من به دختر ریونکلا علاقه مند بودم چون او خیلی باهوش بود
مادرش من را به سوی پیدا کردنش فرستاد من دنبالش کردم
خیلی عصبی بودم
بسیار عصبی
...
خیلی حالم بد بود چاقویی درون جیبم بود
او را پیدا کردم بسیار از کرده خود پشیمان شدم
چاقوی خون الود را برداشتم سپس دار فانی را به ودا سپردم



معرفی شخصیتت خیلی کوتاهه و درواقع چیز زیادی هم درمورد این شخصیت نمیگه.
ممنون میشم اگه یه معرفی مفصل‌تر که ویژگی‌های شخصیتت رو توش شرح داده باشی و بخشی از زندگینامه‌ت رو هم داشته باشه بنویسی و دوباره بفرستی.
برای اینکه بهتر متوجه منظورم بشی می‌تونی چندتا از معرفی‌های تایید شده‌ی همینجا رو بخونی.


فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۱ ۱۶:۴۲:۵۸







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.