هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۱۵:۰۶ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5472
آفلاین


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۵:۱۵ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

بانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۳۸ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸
از زیر سایه ارباب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 539
آفلاین
این وضعیت کاملا غیر عادی بود.
کراب با دو تا دستش گوشه های رداشو بالا میگیره که به زمین نخوره و میره جلو.
-شنیدی زیتون جان؟ریموس لوپین!

زیتونه خمیازه میکشه و سعی میکنه درو ببنده.
-اینجا خونه ی شماره یازدهه. زنگ شماره دوازده رو بزنین.

کراب از شدت عصبانیت دندان هاش رو به هم فشار میده.
-عجب زبون نفهمی هستیا. ارباب اجازه هست من اینو سالاد کنم؟

لرد سیاه اجازه نمیده. خودش دست بکار میشه.
-ببین زیت! خونه ی شماره دوازده خودش کجاس که زنگش کجا باشه! الان بذار بیاییم تو. از این دیوار بغلی خونه ی شما یه سوراخ باز کنیم و بریم خونه ی دوازده و مزاحم شما نشیم.

زیتون کمی از لرد میترسه. لرد زیتون خور قهاری به نظر میرسه. برای همین کنار میره.
-خب. بیایین تو. ولی مزاحم دوستام نشین. سبزی پارتی گرفتیم.

لرد و مرگخوارا از لای کرفس های قر دهنده و گل کلم های لرزنده و کاهو های دیجی رد میشن.


چهره و هویتم مال شما...از زیر سایه ی ارباب تکان نخواهم خورد!


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۵:۰۰ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
زیر سایه نجینی دوباره هالووین شد! ملتی که لباس های مومیایی و هویج و لوبیاپلویشان را در آورده بودند آنها را مجددا پوشیدند.

نجینی فکر کرد و فکر کرد.

چه کسی بود که حتما شکلات داشت؟

نجینی کتاب ها را در ذهنش ورق زد...و به جواب رسید!

نقل قول:
این شکلات رو بخور هری...حالتو بهتر می کنه...


چند دقیقه بعد لردسیاه و دار و دسته اش زنگ در خانه شماره 11 گریمولد را به صدا در آوردند.
زیتون سبز خواب آلودی در را باز کرد.
-فرمایش؟

-با آقای ریموس لوپین کار داریم! بگین شکلات بده!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۱۵:۰۶ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5472
آفلاین
نجینی شکلات می‌خواست و امروز فردا نمی‌شناخت! اون شب، شبِ هالووین بود و نباید به این زودی‌ها تموم می‌شد.
بنابراین نگاهی به آسمون که نشون از فرا رسیدن کله‌ی سحر می‌داد می‌ندازه و به سمت ساعت بزرگی که وسط شهر قدعلم کرده بود خیز برمی‌داره.

- الان ساعتو می‌کشم عقب تا دوباره شب هالووین فس!

ناگهان دختری کله‌شو از آسمون می‌ندازه بیرون و انگشت اتهامشو به سمت نجینی می‌گیره.
- هی تو! نبینم زمانو دستکاری کنیا!
- تو دیگه کی فس؟
- من؟ کله‌ی سحرم دیگه! ... الانم زمان مال منه! حق منه!

نجینی بدون توجه به اعتراض‌های کله‌ی سحر، منگوله‌های کلاهی که به سر داشتو دور عقربه‌ی ساعت می‌ندازه و شروع به عقب و جلو کردنش می‌کنه. با هر تغییری که می‌داد، رنگ آسمون متناسب با اون تغییر می‌کرد!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۳:۴۱ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۱۵:۰۶ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5472
آفلاین


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

آلکتو کرو old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۴ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۰:۰۰ سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸
از ما هم شنفتن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
لرد خواست جواب نجینی را بدهد که ناگهان شخصی چهر چشم به آن ها نزدیک شد. کراب که سعی در حفظ کردن تعادل داشت و هم زمان در حال تجدید ریملش بود، گفت:
- این کیه دیگه؟ مگه نمی دونه نزدیک شدن به مرگخوارا تو هالوین ممنوعه؟

فرد به قدری نزدیک شده بود که حرف های کراب شنیده بود.
- اولندش ما خودمون مرگخواریم، دومندش، الان هالووین نیس فردای هالووینه.

لردسیاه و مرگخواران به قدری حواسشان پرت شده بود که متوجه گذر زمان نشده بودند.

- ما که هنوز شکلات نه فس!


اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۵۳ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۳ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۳۳ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰
از می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 279
آفلاین
- آخ ... ارباب وزن بار بیش از حد مجاز شده ... نمی‌تونم برم!

- کسی آویزون ما نشـ... بانز؟

- من بانز نیستم. من پروفسور سمیعی هستم. اگر می‌خوای راز لاغری با رژیم کدوحلوایی رو یاد بگیری و چشم خواهرشوهرتو با کمر باریکت کور کنی به کانال جدیدم بیا.

- تا اون روی بی گوشمون رو ندیدی پیاده شو بانز.

- ارباب! هوش ریونی من می‌گه الان که شما خرگوشین روی بی گوشتون ... من هوش ریونیم کجا بود اصلا. من که لینی نیستم ... من روح جمال قاشقچی هستم.

- پاپا؟ من دیگه خسته هسسس پس کی شکلات فس؟


ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید! تصویر کوچک شده


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۳۵ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱:۳۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۱۵:۰۶ جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5472
آفلاین
لوبیا پلو آه‌کشان برای آخرین بار نگاهی به خونه می‌ندازه و همراه لرد و بقیه به سمت در خروجی حرکت می‌کنه. اما با هر قدمی که برمی‌داره حس می‌کنه سبک‌تر از قبل می‌شه.
لوپیا پلو از این واقعه سورپرایز می‌شه!

به نظر میومد لوبیا پلو بر اثر فریاد لرد در حال تبدیل شدن به به ذرات تشکیل‌دهنده‌ش بود. لوبیاهاش، پلو رو ترک می‌کنن و پلو هم دونه دونه برنجاشو می‌ریزه زمین تا اینکه اثری از مرگخوار مذکور باقی نمی‌مونه و فقط مشتی لوبیا و برنج ازش می‌مونه که رو زمین ریختن.

- عه، اینکه نابود شد... وایسادی به چی زل می‌زنی؟ پیتیکو پیتیکو!

کراب که می‌دونست پیتیکو پیتیکو کردن لرد به چه معناست، حرکتش رو از سر می‌گیره. سایر مرگخوارا قبل از اینکه دنبال لرد برن، چند برنج و لوبیا از رو زمین کش می‌رن و یکراست راهی معده‌شون می‌کنن.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.