هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۱۶ چهارشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب اگه میشه این یکی رو هم واسه من نقد کنید قول میدم دیگه کم تر مزاحم بشم:

زمان برگردان مرگخواران، پست شماره ی 61


ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۰ ۲۰:۲۵:۵۰


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
آرسینوس

سیاه بودن نوشته یعنی شما از زاویه دید یه جادوگر سیاه داستان رو بنویسین. علایق و جبهه تون مشخص باشه.
پست ها گاهی درباره یک مفهوم خاص هستن. مثلا فداکاری-محبت-عشق!
اینا ویژگی هایی هستن که سیاها رو از سفیدا جدا می کنن. سیاها الزاما بد نیستن. خیلیا این اشتباه رو می کنن. فکر می کنن سیاه بودن یعنی پست و دروغگو و خبیث بودن. اینطور نیست. سیاها هم می تونن فداکاری کنن. ولی خیلی محدود تر. سیاها یه سری عقاید خاص داشتن. مثلا استفاده از جادوی سیاه و طلسم های ممنوعه. مبارزه با مشنگ ها...
روی این ویژگی ها باید تاکید کنین. مرگخوار ها عموما قدرت طلب هستن. به دلیل عشق و علاقه نیست که دور لرد جمع شدن. بهش احترام می ذارن. دلیل این احترام می تونه ترس باشه...می تونه شیفتگی غیر منطقی(مثل بلاتریکس) باشه و می تونه قدرت طلبی باشه.
طنز یک سیاه با طنز یک سفید فرق می کنه. در پست یک مرگخوار هم می شه درباره لرد طنز نوشت.ولی نوعش فرق می کنه. غیر مستقیمه...بصورت واضح حالت تمسخر آمیز نداره. یادتون باشه که مرگخوارها حتی تو ذهنشون هم لرد رو مسخره نمی کنن. مثلا:
لرد:رودولف! چوب دستیتو بده به من.
رودولف با خودش فکر کرد که :این ارباب کچل ما هم پول نداره چوب دستی بخره...هی چوب دستیای ما رو می گیره و منهدم میکنه.کاش محفلی بودم! حداقل اختیار چوب دستیمو داشتم.

این شکل طنز از یه سیاه قابل قبول نیست. یا مثلا در پست شما لوسیوس بیاد جونشو فدای بارتی کراوچ کنه...اینم قابل قبول نیست.
در مورد سفید ها قضیه برعکسه. اینجا شما باید مستقیما روی نقاط ضعفشون تکیه و تاکید کنین. چه ظاهری و چه باطنی. چه چاق بودن مالی و چه دزد بودن ماندانگاس.
در پست های سیاه ها هم لرد اشتباه می کنه...حماقت می کنه...مرگخوارا هم همینطور. ولی بصورت نا محسوس و غیر مستقیم. مثلا لرد هرگز اشتباهشو قبول نمی کنه! مرگخوارا بعد از اینکه مرتکب اشتباهی شدن با پررویی سرشونو بالا می گیرن و به کارشون ادامه میدن. ولی سفیدا...احتمالا عذرخواهی می کنن و شرمنده می شن!
روی این صفت های سیاه و سفید تاکید کنین. وقتی وارد گروه بشین مطمئنا پست هاتون بیشتر از قبل به سمت سیاهی متمایل می شه. چون با بقیه مرگخوارا آشنا می شین. با جو گروه و روش طنز نویسی درباره اعضای این گروه و گروه مقابل آشنا می شین.

حالا من این موارد رو برای شما گفتم؟....خیر! برای کسایی گفتم که شاید بخونن و به دردشون بخوره. چون پست های شما به نظر من از نظر سیاه بودن ایرادی نداره.

بررسی پست شماره 521 خانه ریدل، آرسینوس جیگر:


بابت خلاصه ای که گذاشتین ازتون تشکر می کنم.

پستتون خیلی طولانیه. طول پست محدودیتی نداره. ولی پستی به این طول، عملا خواننده رو فراری می ده. و اینجا هدف ما جذب خواننده اس. تا جایی که مجبور نبودین یا دلیل خاصی نداشتین سعی کنین کوتاه تر بنویسین. لازم نیست حتما به نقطه خاصی از داستان برسین.

نقل قول:
لرد:
- باشه برو، ولی حواست باشه این ردا خوا.... ببخشید شلیطه خواری باعث نمیشه از مجازاتت کم بشه.

کمتر پیش میاد که لازم باشه شکلکی در اول یا وسط دیالوگ استفاده بشه. بی دلیل حواس خواننده رو پرت نکنین! "ببخشید" رو می شه حذف کرد. زیاد برای لرد مناسب نیست. ولی هر دو اصطلاح "رداخواری" و "شلیطه خواری" جالب بودن. شما ظاهرا استعداد خوبی در این مورد دارین. فقط لطفا بعد از درخواست نقد پستتونو ویرایش نکنین. من این پست رو دیشب نقد کرده بودم. امروز اتفاقی دیدم که عوض شده.


نقل قول:
لودو که بار اولش بود قبل از لرد وارد جایی میشد با هیجان شدیدی اول نگاهی به مرگخوارا که با حسادت به او نگاه میکردند کرد: و سپس با حالت به لرد نگاهی کرد و آب دهانش را به سختی قورت داد و وارد مغازه شد.

شکلک ها اصولا مال دیالوگ هستن...و معمولا برای آخر دیالوگ. ولی همیشه استثناهایی برای این اصول وجود داره.
اینجا اشکالی نداشت که دو شکلک هم در قسمت غیر دیالوگ و هم در وسط جمله استفاده شدن. چون باعث شدن منظورتونو به خوبی به خواننده برسونین.


این بار در پست شما خبری از عجله نیست. نمی خوایین هر چه سریع تر از مغازه خارج بشین و به سمت سوژه مهیج دیگه ای برین...برعکس! تمایل دارین از همه گوشه و کنار های این مغازه برای نوشتن استفاده کنین. این عالیه.

فوق العاده و غیر عادی به یک معنی هستن. ازشون پشت سر هم استفاده نکنین!


نقل قول:
این گل بر سر ها اول چهره ی مرلین رو پیش از چهره ی زیبای ما نشان میدهند،

این یه نکته طنزه که درباره لرد نوشته شده. یه حرکت و توجیه مضحک برای کاری که لرد انجام داده بود...ولی آیا این طنز پست شما رو سفید کرده؟...اصلا! چون لرد شما بطور واضح و مستقیم حالت احمقانه ای نداره!


نقل قول:
- ارباب همین الان یه آیه ای نازل شد مبنی بر اینکه من باید این کت و شلوار رو بپوشم.
- یعنی میگی آیه ای واسه ی لباس ما نازل نشده؟ آخر تو چجور هیپوگریف پیامبری هستی؟ بدیم ببرنت ور دست لودو؟

این قسمت جالب بود. دیالوگ مرلین خوب بود...ولی ور دست لودو؟...می شد از مرگخوار دیگه ای استفاده کرد. مثلا رودولف ایفای نقش، نقش دربان خانه ریدل رو ایفا می کنه. می تونستین بگین ور دست رودولف...یا هکتور و یا حتی مورگانا. به این معنی که دوباره آموزش پیامبری ببینه.


نقل قول:
چرا که تمام کت و شلوار ها و سایر لباس های مغازه در کیف ها و چمدان های مرگخواران جا خوش کرده بود.

اینجا مرگخواراتون یه جورایی خیانت کردن...ولی در ظاهر قضیه چیزی مشخص نیست. برای همینه که می تونیم بگیم کارتونو خوب انجام دادین.

سعی کنین از دو شکلک کنار هم استفاده نکنین. یکی رو انتخاب کنین. هم احساسات شخصیتتون واضح تر بشه و هم پست بی دلیل شلوغ نشه. مثلا برای دیالوگ لرد دو شکلک عصبانی کنار هم زدین. لزومی نداشت.

طنز پستتون ساده و جالب و دوست داشتنیه. همین باعث شده پست شما با وجود طولانی بودن، خسته کننده نباشه. قسمتی که لباس پوشیدن مرگخوارا رو توضیح دادین خیلی راحت می تونه خواننده رو بخندونه. بعضی نکته ها رو می شه به تازه واردا یاد داد...ولی بعضیا استعداد می خوان!طنز نویسی رو هم می شه یاد گرفت ولی کسایی که کمی ذوق و استعداد داشته باشن مطمئنا طنز نویس های موفق تر و برجسته تری می شن. طنز پست شما خوبه.

رفتن به اصفهان ایده جالبی بود. و جای خوشحالی داره که این بار فقط یک ایده در پست شما مطرح شده. اونم در آخر پست و به عهده نفر بعدی گذاشته شده. شما از سوژه مغازه بطور کامل استفاده کردین. این بار خواننده افسوس نمی خوره...لذت می بره!

خیلی بهتر از پست قبلیتون بود.

موفق باشید.

___________________________

آگوستوس

1- لینک پست هاتون رو درست بدین.
2- پستی که با عجله و در مکان و شرایط نامناسبی زده شده باشه پست واقعی شما نیست. اشکالاتش هم ممکنه اشکالات واقعی شما نباشن.
3-تعداد شکلک ها مهم نیست. ممکنه پستی به ده تا شکلک احتیاج داشته باشه. درباره شکلک ها اینجا بیشتر توضیح دادم.

بررسی پست شماره 519 خانه ریدل، آگوستوس راک وود:

نقل قول:
لودو مانند راهنمایی خبره در راهنمایی عده ای از پشت کوه های سر به فلک کشیده بریتانیا آمده ، دستش را جلو گرفته و پیشاپیش با سری از خضوع پایین جماعت مرگخوار را رهنمون می نمود .

فکر نمی کنم کسی با یک بار خوندن این جمله متوجه مفهوم دقیقش بشه! خواننده احاس می کنه یه جای کار ایراد داره و بر می گرده و جمله رو از اول می خونه...و در شروع پست این ریسک بزرگیه. پستتونو با همچین توضیح طولانی و غیر عادیی شروع نکنین.

نقل قول:
پیاده شد و چیزی مانند قیف معجون سازی هکتور را جلوی دهانش گرفت :

این قسمت خیلی خوب بود. تشبیه با مزه ای بود.


نقل قول:
- شما جماعت :pashmak:ِ ، ِ ، خوارِ ، ِ ، ِ ، زادهِ همون جایی که هستید وایستید !

این همه شکلک در این دیالوگ واقعا لازم نبود. با یکی دو کلمه می تونستین بهتر منظورتونو برسونین. اینجا خواننده باید به تک تک شکلک ها دقت کنه و مفهوم مورد نظر شما رو ازش در بیاره! خواننده موجود چندان با حوصله ای نیست. زیاد روش حساب نکنین.


نقل قول:
سپس نگاهی مرگخواری کردند که مانند آن جنگلی کارتون های کودکان مشنگ ، لباس پوشیده و سپس به ریش دراز و طویل مرلین که عده ای حور العین دربار مرلین ادامه آن را جمع کرده بودند .

جمله هاتونو اونقدر کش می دین که زیبایی شون از بین میره!


نقل قول:
اما لرد کسی نبود که به راحتی تسلیم عده ای مشـــــــــــــنگ ، آن هم مـــــشــــــنـــــــــگـــــــــــ بشود .

منظورتون از جمله واضحه. ولی معنی مشنگ دوم و منظورتون اصلا واضح نیست. بهتر بود از توصیف یا کلمه دیگه ای استفاده می کردین.

نقل قول:
پس چوبش را ز غلاف کشید و روی سقف یکی از آن ماشین چراغ گردان ها پرید :

لرد حتی در یک سوژه طنز هم چنین حرکتی انجام نمی ده. موقع طنز نوشتن دقت کنین که شخصیت ها رو از قالب اصلیشون خارج نکنین. لردتون بیشتر شبیه یه مرگخوار بی تجربه و هیجان زده اس!

نقل قول:
پلیس های فهیم که گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند ولی با این حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند ، سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند .

جمله هاتون به شکل آزار دهنده ای به هم وصل می شه.اگه از هم جداشون کنین هم خوندنشون راحت تر می شه و هم منظورتونو بهتر می رسونین. منظورم این نیست که همه جمله های طولانی رو ساده کنین. ولی جمله هایی مثل این اگه ساده بشن جذاب تر می شن:
پلیس های فهیم گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند! ولی با این حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند. برای همین سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند .
یا
پلیس های فهیم که گویی این مرد را دیوانه ای بیش نمی پنداشتند سلاح های خودکار خود را بسمت لرد گرفتند . چرا که به هر حال باید جوانب امنیت ملی را رعایت می کردند.

پستتون نسبت به پست های قبلی و سطح شما ضعیف تر بود. دلیلش هم همون چیزیه که در شروع نقد گفتم. خودتون هم اشاره کردین که وقت و تمرکز کافی برای نوشتن این پست نداشتین.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ سه شنبه ۹ دی ۱۳۹۳

آگوستوس راک وود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۵ جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰
از زیر سایه ارباب .... ( سایشون جهان گستره خوو ...)
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 118
آفلاین
اربابمان؟!

حضرت پست رو نقد مینمایید؟

شکلکاش فقط یه کم زیاد شد... گفتم شاید جالب بشه!!!

پ.ن : پست در طی پنج دقیقه نوشته و زده شده... در جایی ( همون مدرسه خراب شده !) بودیم و سر کلاس پست زدیم.. به بزرگواری خودتون خرابکاری هاشو ببخشید!


آخرين فرصت ماست ....




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب میشه این رو هم برام نقد کنید؟

خـــــانــــه ریـــــــدل !!

و همینطور اگه میشه بهم بگید چطور میتونم پست هامو سیاه تر بکنم تا بتونم به پیروان شما بپیوندم.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۶ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
ملت جادوگر، ساحره، جک و جانور!
همونطور که قبلا اعلام کردیم درخواست نقد اعضایی که از نقد کننده های دیگه درخواست نقد کردن پذیرفته نمیشه. دلیلش هم اینه که سلیقه ها و نقد ها با هم متفاوت و گاهی متضاد هستن و من فکر می کنم این روش(خوندن نقد های متضاد) کمکی به پیشرفت اعضا نمی کنه.
___________________________
بررسی پست شماره 518 خانه ریدل، آرسینوس جیگر:


نقل قول:
مرگخواران شدیدا مجذوب بازی های کامپیوتری، غرفه های فروش ماسک و وسایل شوخی، ترن هوایی و تونل وحشت شده بودند که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یه گوشه گفت:
- لودو اون اتاقه اون گوشه چیه؟

در این سوژه همه سوال ها از لودو پرسیده می شه. نکته ساده ایه... ولی رعایت کردنش هم دقت شما رو نشون می ده و هم توجه و احترامتون به پست های قبلی رو.
ورود مرگخوارا جالب بود. گرچه می تونستین کمی بیشتر دربارش بنویسین. می تونستین همین مواردی رو که گفتین کمی بیشتر توضیح بدین. مثلا به چند نفر از مرگخوارا اشاره کنین که چطور تعجب کردن. عکس العملشون چی بوده. این قسمت به اندازه کافی ظرفیت طولانی شدن رو داشت.


نقل قول:
- اون سینما سه بعدیه! مثل همون جایی که لرد میخواست بره صحبت کنه توش...

سینما سه بعدی ایده فوق العاده ای بود. حتی با وجود این که بلافاصله بعد از ایده سینما داده شده بود. پیدا کردن ایده هایی که به پیشرفت داستان کمک کنه استعداد مهمیه!


از شکلک ها به شکل جالبی استفاده کردین. به جای استفاده از چندین جمله برای توصیف حالت مرگخوارا و لودو، سه چهار تا شکلک زدین. این کارتون خیلی بجا و مناسب بود. شکلک ها گاهی بهتر از کلمات عمل می کنن. خیلی خوبه که این موقعیت های خاص رو درست تشخیص می دین.


نقل قول:
لودو با نوش جان کردن یک عدد پس گردنی به سرعت رفت و بلیط تهیه کرد، مرگخوارا به سرعت روی صندلی هاشون نشستند

به تکرار ها دقت کنین. این تکرار ها موقع نوشتن توجهتون رو جلب نمی کنن ولی وقتی خواننده داره پست شما رو می خونه می تونن بار منفی داشته باشن. بعد از نوشتن پست یک بار بخونینش...در صورت امکان کلمات و عبارت هایی رو که به فاصله کمی تکرار شدن تغییر بدین.


نقل قول:
که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یه گوشه گفت:

پستتون رو به هر لحنی که مایل باشین می تونین بنویسین. ولی مواظب باشین بیش از حد محاوره ای نشه. این "یه" زیادی محاوره ایه. می شد کمی تغییرش داد. مثلا:
که ناگهان سیوروس با دیدن اتاقی در یک گوشه(یا گوشه ای) گفت:

یا در اینجا:
نقل قول:
مردی جلو آمد و عینک هایی به اونها داد

جمله رو می شه کمی تغییر داد که شکل بهتری پیدا کنه. مثلا به جای "عینک هایی" از "چند عینک" استفاده بشه. به جای "اونها" از "آنها" استفاده بشه. اگه مایلین محاوره ای بنویسین هم می تونین از "اونا" یا "چند عینک بهشون داد" استفاده کنین. جمله ها رسا تر می شن.


نقل قول:
لرد و مرگخوارا با حالت هجومی و همگی با چهره هایی سبز از سینما بیرون پریدند

تا جایی که ممکنه سوژه ها رو سانسور نکنین. به جای رد شدن از روی سوژه های فرعی ازشون استفاده کنین. اینجا می تونستین درباره اتفاقایی که داخل سینما میفته توضیح بدین. البته به این شکل هم جالبه. چون خواننده می تونه حدس بزنه که چه اتفاقی افتاده. این مورد رو برای آینده و سوژه های بعدی گفتم. از سوژه ها و شخصیت ها و موقعیت ها استفاده کنین.


نقل قول:
- ارباب من حلزون بی صدف قورت دادم من جوهر ماهی مرکب قرقره کردم تو رو به مرلین ببخشید.

اصطلاح هایی که پیدا کردین جالب و جدیدن! در انجمن زیر سایه تاپیکی برای اصطلاح های جادویی وجود داره. اینجور اصطلاح ها اگه جادویی و خلاقانه باشن و به جا استفاده بشن می تونن کمک زیادی به ایفای نقش بکنن. کافیه چند بار در پست ها تکرار بشن و جا بیفتن.


این که بین اون همه وسیله تونل وحشت توجه لرد رو جلب کرد حرکت جالبی بود. شما ایده های خوبی برای سوژه دارین. ولی نذارین سرسری رد بشن...ازشون استفاده کنین. تونل وحشت خیلی سوژه جالبی بود. کاش اجازه می دادین لرد و مرگخوارا واردش بشن.


نقل قول:
ارباب سریع گفت:

"ارباب" لقبیه که مرگخوارا برای لرد بکار می برن. شما به عنوان نویسنده در قسمت های غیر دیالوگ، بهتره از این لقب استفاده نکنین. فرقی نمی کنه سیاه باشین یا سفید.


نقل قول:
- آپارات میکنیم، لودو راه رو نشون بده

شکلک مناسب لرد نیست...ولی پایان پستتون خوب بود. این قسمت رو تموم کردین و مقصد بعدی رو هم تعیین نکردین. اینو گذاشتین به عهده نفر بعد. همین مورد می تونه عامل تشویق کننده ای برای خواننده باشه که پست شما رو ادامه بده.

خواننده در حین خوندن پست های شما کمی افسوس می خوره! از سوژه ها و ایده هایی که داده می شن ولی به اندازه کافی بهشون پرداخته نمی شه. حرکتتون رو کمی کند تر کنین. آروم تر پیش برین. از تک تک این ایده ها استفاده کنین. عجله ای برای پیش بردن داستان نداشته باشن. همین نکات ریزه که مهمه...نه اینکه داستان به کجا می رسه. شما استعداد خوبی برای خلق سوژه های فرعی و ایده های جدید دارین. از این استعداد استفاده کنین.

خوب بود.

موفق باشید.

________________________________________

بررسی پست شماره 95 جانور نماها، مورگانا لی فای:


تا وسط پستتون فشار خون ما هی داشت بالاتر می رفت!
من معمولا اهمیت زیادی به سوژه ها نمی دم. ولی اینجا سوژه به شکلی منحرف شده بود که نمی شد ندیده گرفت! خیلی هم تعجب کردم...مورگانا اونقدر بی تجربه نیست که سوژه رو به این شکل ادامه بده و فکر کنه داستان در مورد اشک ریختن سیبله!
خوشبختانه نظرم درست بود! مورگانا سوژه رو منحرف نکرده بود. از نوشتن اینا هدفی داشت. قصد داشتم آموزش شما رو از صفر شروع کنم...ولی خیالم راحت شد!

نقل قول:
- برای در آوردن اشک این، راه های بهتری هم هست پسرک سنگ و چوب من !

اصطلاح سنگ و چوب اصطلاح بامزه ایه. پیدا کردن لقب های مناسب برای اعضا می تونه جو ایفای نقش و همچنین حال و هوای پست ها رو صمیمی تر کنه. لقب های نامناسب هم به همون اندازه می تونه تاثیر عکس داشته باشه. مثلا:
نقل قول:
- مثلا چی ماما مورا؟

خوشبختانه مورگانا هم به این لقب اعتراض کرده! واقعا جالب نبود!


نقل قول:
آنهم با گوش هایی که الان قد گوش موش باد کرده و بزرگ شده بود.

توانایی خاص مورگانا رو در سوژه ها خوب اجرا می کنین. ولی این اشاره خیلی غیر مستقیم بود. هنوز برای این روش کمی زوده! اشاره غیر مستقیم مال وقتیه که این موضوع جا افتاده باشه و همه ازش مطلع باشن. شما الان در مرحله جاانداختن هستین. کمی بیشتر دربارش توضیح بدین. مثلا بنویسین که وقتی مورگانا سر راک وود داد می کشه به دلایل نامعلومی گوش هاش شروع به بزرگ شدن می کنن. در یک پست هم زیاد تکرارش نکنین. توضیح دادن یک یا حداکثر دو مورد کافیه.
شاید بتونیم در یک تاپیک دیگه سوژه ای جداگانه درباره این موضوع بدیم که بهتر بین اعضا جا بیفته و شناخته بشه.


دیالوگ هایی که بین مورگانا و راک وود رد و بدل می شه جالبن. مخصوصا جواب های کوتاه و تکراری راک وود!


نقل قول:
مورگانا در حالیکه سعی میکرد به هر جایی نگاه کند جز ارباب... با ترس و لرز گفت:

ارباب نه...لرد!
شما اینجا نویسنده هستین. لرد برای شما ارباب نیست. در قسمت های غیر دیالوگ یا از " لرد" استفاده کنین و یا یه "ش" به آخر ارباب اضافه کنین که اون کلمه "ارباب" به مورگانا نسبت داده بشه.


آخر پستتون برگشتین به سر جای اولتون. کار خوبی انجام دادین. استفاده از عبارت هایی مثل "خر سوژه رو نچسبین" هم خیلی جالب بود.
خیلی ساده و راحت نوشتین. این حالت نوشتنتون عالیه. خودتونودرگیر چارچوب ها و قالب ها و سوژه ها نکنین. همینجوری راحت بنویسین. کارتون خوب بود. شما وقتی به قول خودتون "خر سوژه رو نمی چسبین" خیلی بهتر می نویسین.

خوب بود.

موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۷ ۲۳:۴۵:۱۸



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
اربابا... سرورا
این بازی پینگ پونگ را نقد و بررسی و کارشناسی میکنید لطفا؟


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام

ارباب ممنون میشم این رو نقد کنید:

خـــــانــــه ریـــــــدل !! پست شماره ی 518



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۷ یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 517 خانه ریدل، روبیوس هاگرید:


نقل قول:
-با سلام خدمت مردم فهیم مشنگ ...

شروع خوبی داشتین. ماجرا رو یک راست از پایان پست قبلی ادامه دادین و نذاشتین موضوع پراکنده بشه! مخصوصا شکلکی که زدین با حال و هوای لرد هماهنگ بود. ولی شاید بهتر بود کمی بیشتر ادامه می دادین. لرد می تونست سخنرانی بسیار مسخره ای بکنه! یا درباره اعتقاداتش (که اونا هم به نظر ملت مسخره هستن) حرف بزنه. سعی کنین از همه اجزای سوژه استفاده کنین. وقتی چنین فرصتی به دست میارین راحت و سریع از کنارش رد نشین.


نقل قول:
-می دونستم ظلمای اربابو می جواب نمیذارن.

جمله با وجود اشتباه تایپی خیلی جالب بود. یه جمله طنز مرگخوارانه! با وجود ساده بودن خیلی به جا و مناسب بود.بکار بردن طنز در مورد لرد و مرگخوارا گاهی می تونه کار سختی باشه. اینجا و در دیالوگ بعدی این کار رو به خوبی انجام دادین. دیالوگ هایی که پشت سر هم نوشتین وظیفه خودشونو به خوبی انجام دادن.


نقل قول:
وچنان بود که مرگخواران به زور ولدمورت شاد و شنگول را از آن سالن عجیب دور کردند.رفتند و رفتند تا رسیدند به صفی بس طویل و خنفگ.

شاید کمی زود بود برای تموم کردن این قسمت...ولی اینکه ماجرا رو بیش از حد کش ندیم و بریم سراغ سوژه های بعدی هم کار خوبیه. به سوژه توجه کنین...به نکات ریزش...سوژه های فرعی که می شه ازش در آورد. سعی کنین از همه این موقعیت ها استفاده کنین و بعد بدون کش دادن بی دلیل ماجرا و خسته کردن خواننده برین سراغ سوژه بعدی.


نقل قول:
- از کجا فهمید پدر ما مشنگه؟لودووووو نذري چیه!

دیالوگ لرد خیلی خوب بود! و اینجا از معدود موقعیت هایی بود که باید شکلک رو قبل از دیالوگ می زدین. تشخیصش کار آسونی نبود. کارتون عالی بود. شما به نکته های ریزی توجه می کنین که زیبایی نوشته تونو بیشتر می کنن. مثل بولد کردن کلمه "رایگان". اینا کارای ساده ای هستن که موقع خوندن تاثیر زیادی روی لحن داستان می ذاره.


نقل قول:
وی که چارقدی بس جادار را از کردستان به اینجا آورده بود چندین ظرف را زیر چارقد گرفته و می رفت برای چندین+1 امین ظرف نذري که توسط نظری دهندگان شناسایی و به اَشَدِّ مجازات محکوم شد.

توجهتون به پست های قبلی خیلی خوب بود. این که هنوز به لباس های نه چندان عادی لرد و مرگخوارا اشاره کردین. خودم دو پست قبل از شما پست زدم و این موضوع رو فراموش کرده بودم.کلی درباره ردای با ابهت لرد نوشتم و بعد یادم افتاد که لباس های اینا عادی نیست و نوشته مو اصلاح کردم.


سوژه صف نذری سوژه خیلی خوبی بود. شما این سوژه رو شروع و تموم کردین. اینجا می تونستین بدون اشاره به مقصد بعدی بگین لرد و یارانش آپارات کردن. و انتخاب مقصد رو بذارین به عهده نفر بعدی. ولی شما شهر بازی رو انتخاب کردین که به نظر من سوژه خیلی خوبی هم هست و شاید حیف بود اگه بهش اشاره نمی شد.
شما سوژه ها رو به خوبی می گیرین. ایده های خوبی هم برای ادامه دادن یا حتی ایجاد سوژه های جدید دارین. و شاید همین موضوع باعث می شه کمی عجله کنین. چون می خوایین همه اون ایده ها اجرا بشن. این مورد رو باید کنترل کنین. درسته که در یک سوژه ممکنه راه های خلاقانه زیادی به ذهنتون برسه. ولی بهتره خیلی کند و آروم جلو برین. مطمئنا موقعیت های زیادی برای اجرای بقیه ایده ها هم پیش میاد. چه در همون سوژه و چه در سوژه های بعدی. البته در این پست این حالت عجولانه ای که گفتم در حدی که آزار دهنده باشه یا ایراد محسوب بشه وجود نداشت. ولی بهتره کنترلش کنین که در آینده هم مشکلی بوجود نیاد.
طنزتون خیلی خوبه. ازش استفاده کنین. طنزی که در مورد سیاها بکار برده بودین خیلی مناسب و هماهنگ با شخصیت ها بود.

خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ شنبه ۶ دی ۱۳۹۳

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
خـــانه ی ریدل ها

سلام
ممنون میشم نقد بشه


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ جمعه ۵ دی ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
جیمز عزیز...برای شما وقت پیدا می کنیم!


بررسی پست شماره 516 خانه ریدل، جیمز پاتر:

نقل قول:
فرد چراغ دار جیمز پاتر بود ، چوب دستیش رو در آورد و به سمت لرد گرفت و گفت :

کسایی که یه مدتی از ایفای نقش دور بودن معمولا براشون سخته که دوباره وارد جو ایفای نقش و رول نویسی بشن و خودشونو با سوژه ها هماهنگ کنن.
این کاری که شما انجام دادین یکی از روش هاییه که این اعضا می تونن اجرا کنن...یه چیزی در حد مسخره بازی! اونقدر مسخره که خواننده شک نکنه که طرف در اثر بی اطلاعی اینا رو نوشته. مطمئن باشه مطالب عمدی و به عنوان یه سبک نوشته شده. چیزی که شما اینجا نوشتین در این حد مسخره اس ...و به همون دلیله که کاملا قابل قبوله.

به نظر من اگه بین توضیحات مربوط به یک شخص و دیالوگش یه خط فاصله رو نذارین نوشته هاتون مرتب تر به نظر می رسه.

نقل قول:
لرد کمی عقب رفت و بعد نگاهی به دوربین انداخت و با خنده گفت :
-موضوع تاپیک این نیست ، توئم نمیتونی خودت رو وارد داستان کنی همینجوری ، نقد های پستت رو نخوندی ؟

اتفاقا توصیه من معمولا بر عکس اینه! می گم تا جایی که مانعی وجود نداشته باشه همینجوری خودتونو وارد داستان کنین. فقط بهتره کمی اغراق آمیز باشه که به طنز داستان هم کمک کنه. درست نیست که از طرف انتظار داشته باشیم تو هر سوژه ای منتظر باشه تا موقعیت مناسبی برای ورودش فراهم بشه. مخصوصا در پست های طنز این ورود های یهویی اشکالی ایجاد نمی کنه.


نقل قول:
لرد کمی عقب رفت و بعد نگاهی به دوربین انداخت و با خنده گفت :
-موضوع تاپیک این نیست ، توئم نمیتونی خودت رو وارد داستان کنی همینجوری ، نقد های پستت رو نخوندی ؟

یکی از مخالفای شکلک چکش هستم. معتقدم موارد خیلی کمی هست که این شکلک کاربرد داشته باشه. یکی از کاربرداش در جاییه که نویسنده یه جمله مسخره می نویسه یا حالت مسخره و غیر ممکنی رو توضیح می ده و می خواد به خواننده بفهمونه که خودمم می دونم این مسخره اس!
چکشی که شما استفاده کردین همین حالت رو داشت و درست استفاده شده بود.


نقل قول:
بقیه ماگل ها به علاوه پیتر خندشون گرفت و مرد چراغ دست دار(!) به لرد نزدیک تر شد و دستش رو گرفت و به زور جلوی خندش رو گرفت.

تکرار یک کلمه یا فعل در فاصله کم می تونه تاثیر منفی روی جمله تون بذاره. اینجا "گرفت" زیاد تکرار شده. گاهی خیلی سخته که جانشینی برای اون کلمه پیدا کنیم. می شه کمی حالت یا زمان یکیشونو عوض کرد که عینا تکرار نشده باشه.مثلا:
بقیه ماگل ها به علاوه پیتر خندشون گرفته بود. مرد چراغ دست دار(!) در حالیکه به زور جلوی خندش رو گرفته بود به لرد نزدیک تر شد و دستش رو گرفت.


نقل قول:
بعد چوبش رو به طرف پیتر گرفت و با آوداکداورا اون رو هم کشت چون هم بی ادبی کرده بود هم قرار نبود تو داستان باشه.

این قسمت خیلی جالب بود. دلیل جالب بودنش سادگیشه! راحتی نویسنده اس. اینه که نویسنده سعی نکرده به زور خواننده رو بخندونه. طنز ساده معمولا بهتر از آب در میاد.


نقل قول:
-عمو جوون از جایی فرار کردی ؟ بیا ببرمت زنگ بزن همون تیمارستان بیان ببرنت سر جات.

به نظر من می تونستین کمی جلوتر برین! حالا که ماگله نمی دونست لرد کیه. می تونستین از این فرصت استفاده کنین! لرد رو بیشتر تحقیر می کردن. بیشتر بهش توهین می کردن.


شما یک پست در اندازه عادی نوشتین. اتفاقای زیادی در پستتون افتاده...ولی آخرش برگشتین سر جای اولتون. تاثیری روی سوژه نذاشتین. و این چیزیه که اگه همه رعایت کنن می شه از سوژه ها نهایت استفاده رو کرد. شما از سوژه به عنوان یک چارچوب استفاده کردی. سوژه به شما گفته که زمان و مکان پستتون کجاست و شخصیت هاش کیا هستن. در مورد بقیه داستان خودتون تصمیم گرفتین. این مورد مهمیه. این کارتون مهارت شما رو نشون می داد و عالی بود.


خوش اومدین.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.