جلسه ی سوم :پاتریشیا : شیمر.....
کتی : پروفسور فکر کنم گفت شاهلول....
پاتریشیا : اخه من گفتم مانتیکور ولی اخه من مانتیکور بیارم اینجا اخه.....
امروز براتون رنگینک اوردم......
بچه ها:
پاتریشیا : بدون طلسم خاموشی....
همه یه قدم عقب می رن.....
پاتریشیا : رنگینک فوقالعاده خوشگله و تخمی را هم که می زاره پر از نقش و نگاره
رنگینک پر های زیبایی داره که از خیلی وقت پیش ها باش قلم درست می کردن....که البته این قلم ها به علت زیبایی شون معمولا در ویترین ها قرار داشتن همان طور که در پا نوشت کتابتون ذکر شده کسی می گفته که اواز رنگینک برای اعصاب خوبه اما متاسفانه بدون لباس تنها لاشه ی گورکنی بر سر وارد جلسi شده اسم این شخص که اینجا نگفته البرتو یوریک بوده. که به نظر من از اول دیوانه می بوده.....
این پرنده اصله نژادش افریقاییه........حالا کار عملی گوشی ها را روی گوشتون بزارین.......1.........2...........3 الوهومورا
پاتریشیا به سمت تخته می ره و می نویسه به رنگه پر هاش نگاه کنید.........
پاتریشیا می نویسه حالا گوشی ها را بردارید تا کمی از اهنگش را بشنوین................
بچه ها :
پاتریشیا : در زمان کوتاه اشکالی نداره که گوش کنین ولی امکان داره محوه اهنگش بشین........حالا گوشی ها را بزارین تا دیوونه نشین
(و می ره در را می بنده..........)
خوب بچه ها به علت عواقبش هر کی این پرنده را می گیره مجوز باید داشته باشه.........
همه فکر می کنن رو بدن رنگینک چشم و ابرو این عکس را ببینین عکس رنگینکی که داره راه می ره:
سرش را هنگام نشستن عقب می یاره انگار که سری نیست اما موقع راه رفتن سرش را جلو می گیره........
سوالاتون)1)چه عواقبی باعث شده که هر کس رنگینک می گیره مجوز هم باید بگیره؟
2)چون درستون کم بود از کتابتون چرخه ی غذایی جروی را بنویسین!!کامله کامل
در مورد جواب ها یک ساعت دیگه نتیجه و جواب درست را روی برگه بین دانش اموزان پخش می کنم .........تا 1 ساعت دیگه.....
و پاتریشیا از کلاس می ره بیرون.....
ویرایش شده توسط پاتریشیا وینتربورن در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۶ ۲۲:۴۲:۳۱
ویرایش شده توسط پاتریشیا وینتربورن در تاریخ ۱۳۸۴/۴/۱۷ ۱۲:۲۶:۱۴