هوووم ! راست میگی اینکه اسنیپ آخرین نفری بوده که از موضوع با خبر شده یکم عجیب به نظر میرسه .
ببینین راستش یه چندتا مسئله مبهمه . مثلا چطوری اسنیپ فهمید که باید بالای برج بره ! این خودش خیلی جالبه و تنها جواب منطقی هم که برای این موضوع وجود داره اینه که همه مرگخواران از قبل از این موضوع خبر داشتند و قرارشونو اونجا گذاشته بودن .
ولی دراکو نمیخواست که اسنیپ از زمان حمله آگاه بشه که با توجه به وجود نارسیسا این کار به نظر ناممکن میرسید . چون نارسیسا خودش میخواست که اسنیپ هر طور شده به دراکو کمک کنه . پس طبیعتا هر خبری که پیدا میکرده یه جوری اسنیپ رو هم در جریان میذاشته .
خب حالا اگر این فرض رو درست بگیریم ( البته به نظر امکان نداره ) اسنیپ به نفعش بوده که همونجا میمونده . چون اگر وارد جمعی میشده که هر دو طرف فکر میکردند که با آنهاست بعد یه مدت ممکن بود تابلو بشه . چون برای هر دو طرف این سوال پیش میامده که این چرا اینجا ایستاده .
اما یه موضوع دیگه هم برای اثبات این مسئله وجود داره و اون اینه که اتاق اسنیپ توی دخمه ها بود که با قسمت های عادی قصر خیلی فاصله داره و شاید به همین دلیل اسنیپ صدای جنگ رو نشنیده .
و البته با توجه به این موضوع یه دلیل دیگم هست که درستی حرف منو اثبات میکنه و اون اینه :
هرمیون که اشک در چشمانش حلقه زده بود آهسته گفت :
- جلوی دفتر اسنیپ با لونا بودیم . ما ساعت ها اونجا پرسه زدیم اما هیچ اتفاقی نیفتاد ، نمیدونستیم طبقه بالا چه خبره رون نقشه غارتگر رو با خودش برده بود ...تقریبا نمیه های شب پروفسور فلیت ویک با شتاب از پله ها پایین اومد .
با توجه به حرف هرمیون چون که دخمه ها از جاهای دیگه فاصله بیشتری داشته حتی اونا هم صدای درگیری رو نشنیدن پس اسنیپ هم نمیتونسته صدایی شنیده باشه که از خطر متوجه بشه .
خب در این دو موضوع که من در بالا مطرح کردم هم دلیل احتمالی شما رو گفتم و هم دلیل خودم و فکر میکنم که اگر این دو دلیل رو با هم مقایسه کنیم به این نتیجه برسیم که کاملا امکان داشته که اسنیپ از جنگ بی خبر مونده باشه .
در مورد حرف دومتم راست میگی . من آدم موذی تر از اسنیپ ندیدم . آخر سرم ما اصلیت این مارمولک رو نمیفهمیم