هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۰۰ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
درود بر شما وجدان!

آگاهیم که این روز ها از کارهای ما بسی در عذاب هستین. مایلیم شرمنده باشیم...ولی پررو تر از این حرف ها هستیم. فقط آرزو می کنیم مرلین صبر و طاقت شما را بیشتر کند!


بررسی پست شماره 271 اتاق تسترال ها، آشا:

شروع پست شما به شکلیه که انگار پست منو(نه پست قبلی رو) ادامه دادین. ولی این معنیش این نیست که پست قبلی رو نادیده گرفتین.از اون پست هم استفاده کردین، ولی قسمتی از ماجرا رو ادامه دادین که ازش خوشتون اومده...جذبش شدین.کار بسیار خوبی انجام دادین. اولین قدم اینه که سوژه به دل نویسنده بشینه.


نقل قول:
مورفین قبل از بیدار شدن خواب میدید. خــــــواب میدید. و همچنان خــــــــــــــــــــــواب میدید.

دقتتون به نکته های ریز توجه منو جلب کرد. مثلا کشیدن کلمه خواب و اینکه اولی کمتر از دومی کشیده شده.به همین سادگی موفق شدین لحنی رو که شاید فقط با صدا می شه به خواننده منتقل کرد با کشیدن حروف منتقل کنین. خواننده به راحتی می تونه منظورتون رو بفهمه و حتی صداتونو بشنوه!


نقل قول:
در رویاهای تسترالیش برگی از شاهدانه و ماریجوانا پشت گوشش گذاشته بود. از علف های کوکا میخورد و در دشت خشخاش یورتمه میرفت.

خواب مورفین خیلی جالب بود.شما سوژه های ریز رو به خوبی می گیرین و ازشون استفاده می کنین.این ویژگی رو از دست ندین.


نقل قول:
بیدار شده بود و سردش بود. بدنش میلرزید و درود میکرد. احساس میکرد چیزی گم کرده و یا چیزی سر جاش نیست. دیوانه وار لا به لای سنگ و خاک بو میکشید.
مرگخوار های دیگه هم به شیوه های دیگر در حال عذاب کشیدن بودن با نخاله بازی های دراکو!

این قسمت شاید جالب ترین بخش پست شما بود...یعنی قرار بود باشه. ولی توضیحاتش به شکلی داده شده که خواننده به جای تمرکز روی بخش طنز و قسمت جالب ماجرا، ذهنشو درگیر فهمیدن ماجرا می کنه...و وقتی متوجه موضوع می شه که کار از کار گذشته و اون حس و حال از بین رفته.
توضیح این قسمت کمی ناقصه! بهتر بود کمی کند تر پیش می رفتین و بیشتر توضیح می دادین.این قسمت ارزش طولانی شدن رو داشت.حتی درباره مرگخوار های دیگه هم می تونستین توضیح بدین.
نقل قول:
لوسیوس که از موهای بلند و یک دست طلاییش به درختی آویزون شده بود غرولند کنان گفت:

مثلا اینجا اینطور به نظر می رسه که لوسیوس دوباره تبدیل به خودش شده.یه اشاره کوچیک به تسترال بودنش می تونست جمله رو واضح تر کنه.مثلا در حالیکه سم هاشو( یا دمشو...اگه تسترال ها دم داشته باشن) تکون می داد از موهای بلند...
در مورد مورفین این کار رو به درستی انجام دادین.همون قسمتی که نوشتین "دیوانه وار لای سنگ ها بو می کشید.".

یکی دو تا اشتباه املایی(قلنبه) و تایپی داشتین:
نقل قول:
بدنش میلرزید و درود میکرد.

نقل قول:
یکی از آنها گفتک بچه ها هیس هیس! حرف نزنین صدای تسترال در بیارین
.
که با وجود جزئی بودن حواس خواننده رو پرت می کنن.مثلا همون " درود" در جمله اول باعث شد من به عنوان خواننده دو سه بار جمله رو بخونم و مطمئن بشم که اشتباه نکردم .جمله دوم هم اشتباهش جزئیه ولی وقتی با نبودن علامت های لازم همراه می شه کمی بزرگتر به نظر می رسه.


نیمه دوم پست شما به این موضوع اختصاص داده شده که صدای تسترال چطوریه...اینجا یه مسابقه هست.مرگخوارا تسترال شدن و موقعیت حساسی وجود داره.شما همه این موضوع های حساس رو ول کردین و رفتین سراغ صدای تسترال که هیچ اهمیتی در ماجرا نداره!...کارتون عالی بود. بهترین پست ها از همین نکته هایی در میان که هیچ ربط مستقیمی به سوژه اصلی ندارن. گاهی به نویسنده ها توصیه می کنم که بی خیال سوژه اصلی بشن.از شخصیت ها و جزئیات ماجرا استفاده کنن. ولی خیلیا نمی دونن چطور باید این کارو انجام بدن. می گن بدون پیش بردن سوژه درباره چی بنویسیم! نکته مهم همینجاست...درباره شخصیت ها و موقعیت هایی که سوژه اصلی بهتون داده. یعنی دقیقا کاری که شما انجام دادین. درباره صدای تسترال...غذای تسترال...خواب و خوراک و پرواز تسترال( در این سوژه).


نقل قول:
- هی انقدر ورجه وورجه نکن بذار جوری جفتک بزنم بهت صدای تسترال بدی ببینیم صدای تسترال چه جوریه.

طنزتون جالب و دوست داشتنیه. از همه مهمتر، خنده داره! طنز نویسی احتیاج به نکته سنج بودن داره.اینکه بتونیم از یه موضوع یا شخصیت یه نکته ریز رو پیدا و خارج کنیم و بعد هم بتونیم به درستی ازش استفاده کنیم. شما این توانایی رو دارین.


از شکلک استفاده نکردین.شاید دلیل خاصی داشته باشه( مثلا استفاده از گوشی که زدن شکلک رو سخت تر می کنه.)ولی پستی که طنزه و پر از دیالوگ، معمولا با شکلک بهتر می شه.


جایی که دیالوگ ها سریع و پشت سر هم گفته می شن( مثل نیمه دوم پست شما) بهتره بینشون فاصله نذارین. اینجوری نوشته شما متراکم تر و مرتب تر به نظر می رسه و علاوه بر این، اون سرعت پیش رفتن ماجرا و جمله ها رو هم به خواننده منتقل می کنین.


نقل قول:
هاگرید با همراهانش از دور، دیده میشد که برای یافتن تسترال مطلوب خودشون اومده بودن. از طرف دیگه مرگخوارا همچنان در پی یافتن صدای تسترال واقعی از خودشان صدا هایی در میاوردن.

به نظر من آخر پست احتیاج به یه انرژی جدید داشت. یه مسیر جدید، یه سوژه جدید! هاگرید و همراهانش قبلا تسترالاشونو انتخاب کرده بودن.شاید بهتر بود الان هدف جدیدی براشون تعیین می کردین.گرچه چون هنوز به تسترالا نرسیدن نفر بعدی هم می تونه این کار رو انجام بده.البته رون و هرمیون شخصیت های جدید هستن؛ ولی روال کار احتمالا تکراری می شه.


طنزتون خیلی خوبه...نحوه استفاده از سوژه خیلی خوبه...توجه یه جزئیات و نکته سنجیتون خیلی خوبه.در مقابل، جمله ها کمی باید رسا تر و کامل تر نوشته بشن.توضیحاتتون گاهی باید مفصل تر داده بشن.

خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۳

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
درود ارباب! وجدانتون هستم. میگم ارباب میشه لدفا ... خواهشا ... این پست رو نقد کنین؟
با سپاس فراوان


....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 404 کافه تفریحات سیاه، آماندا بروکل هرست:


نقل قول:
نمی دونم چرا هر چی سعی می کنم نمی تونم کوتاه بنویسم!!

خب سعی نکنین! اگه نمی تونین خودتونو مجبور نکنین به شکل خاصی بنویسین یا مثلا کوتاه بنویسین.حداقل فعلا نه.
اگه پست هاتون ادامه داده شد یعنی مشکلی وجود نداره. ولی اگه تاپیک از همون لحظه شروع کرد به خاک خوردن و این موضوع چند بار تکرار شد یعنی نوشته های شما احتیاج به اصلاح و شاید کوتاه تر شدن دارن.چون هدف شما اینه که نوشته هاتون خونده بشن.


نقل قول:
دامبلدور چهره ی اعضای محفل را از نظر گذراند و نگاهش روی یکی از آنها ثابت شد.

- سیریوس، مستعد به نظر می رسی پسرم.
- با اجازتون پروفسور.

دامبلدور عینکش را روی بینی جابجا کرد و گفت: سیریوس، مگه سهمیه ی استخونتو اول ماه نگرفتی؟

سپس رو به ایوان کرد که با ترس به سیریوس نگاه می کرد.

شروعتون خیلی دوست داشتنی بود.با خوندن چند خط اول متوجه نشدم چرا سیریوس ذوق زده شده.شما بدون اشاره مستقیم، به زیبایی با چند دیالوگ و توصیف کوتاه منظورتون رو به خواننده منتقل کردین.هم نکته سنجیتون دقیق و جذاب بود و هم روشی که برای توصیف این صحنه انتخاب کردین.قسمت بعدی هم دقیقا همین حالت رو داره:
نقل قول:
هری که احساس می کرد بعد گذشت هزاران سوژه تازه مورد توجه قرار گرفته است با خوشحالی سرش را بالا گرفت و به ایوان چشم دوخت.

همیشه به طنز نویسا توصیه می کنم که اغراق کنن...ولی در حدی که برای خواننده نیروی دافعه ایجاد نکنه.زننده یا غیر قابل باور نشه.شما خیلی خوب این کار رو انجام دادین.


ماهیتابه آلیس سوژه بسیار جالبیه که بهش اشاره کردین.به نظر من قابلیت استفاده در سوژه های دیگه رو هم داره.جا افتادنش در ایفای نقش مستلزم همین اشاره های کوتاهه.البته این سوژه در حال جا افتادنه.ولی بطور کلی برای هر سوژه ای که مایل باشین به شخصیتی بچسبونینش از همین روش باید استفاده کنین.


شما مدتی در ایفای نقش حضور نداشتین...ولی غیبتتون هیچ تاثیری روی نوشته هاتون نذاشته.هم به سوژه های کتاب مسلط هستین و هم سوژه های سایت.به نظر من بهترین قسمت پستتون بخشی بود که درباره ویولت نوشته شده بود.به همراه شکلکش.سوژه های سایت گاهی می تونن خیلی جذاب تر از سوژه های کتاب باشن.


حالت گیج و تا حدودی احمقانه ایوان بامزه بود...سوال و جواب ها و شخصیت ها هم همینطور.یه نکته جالب هم این بود که ایوان جواب همه سوال ها رو اشتباه داد و باز هم از نظر دامبلدور مشکلی وجود نداشت.
اینکه درباره شخصیت ها طنز بنویسیم بدون اینکه اونا رو از چارچوب اصلیشون خارج کنیم کار آسونی نیست.باید حد و مرز این کار رو بدونیم.باید بدونیم کجا باید توقف کنیم و درک و شعور خواننده کجا دیگه به ما اجازه پیشروی نمی ده.اون نقطه رو اگه نشناسیم ذهن خواننده بقیه نوشته ما رو رد می کنه.روی قبلیا هم تاثیر منفی می ذاره.باید روی شخصیت ها مسلط باشیم.روی نقاط ضعفشون.روی ویژگی های مهمشون.شما این تسلط رو دارین.خیلی خوب ازش استفاده کردین.فقط یه حالتی در پستتون وجود داشت که هنوز آزار دهنده نیست.ولی اگه کنترلش نکنین و بیشتر بشه می تونه آزار دهنده بشه.کمی از این شاخه به اون شاخه پریدین.دلیلش این بود که می خواستین از همه ( یا بیشتر) سوژه های اطرافتون استفاده کنین.شاید اگه روی دو تا از این شخصیت ها تمرکز می کردین نتیجه بهتر می شد.مثلا نقش آلیس و ماهیتابه شو کمی بیشتر می کردین.همونطور که گفتم این مورد هنوز به حدی نرسیده که یه نکته منفی در نظر گرفته بشه.ولی مواظب باشین در نوشته های بعدیتون تمرکز خواننده رو به هم نزنه.نکته های طنز شما جای تفکر دارن! برای همین خواننده هاتون به فرصتی برای خندیدن احتیاج دارن.این فرصت رو به خواننده بدین و همه گالیون هاتون(سوژه های طنز تون) رو یه جا خرج نکنین.اونقدر خوب هستن که لازم باشه کمی خساست به خرج بدین.

شکلک هاتون همه به جا و خیلی مناسب بودن...بجز شکلک ترس که خیلی به ندرت ممکنه شرایطی ایجاد بشه که این شکلک به دامبلدور بیاد.دامبلدور اصولا شخصیت بی خیالی بود.حتی لحظه مرگشم نزدیک بود درباره آب نبات های برتی بات سخنرانی کنه.
محفلی که ترسیم کرده بودین طنز آمیز ولی منطقی و متعادل بود.اینم مهارتیه که با توجه به مرگخوار بودن شما یه امتیاز مثبت براتون محسوب می شه.شما تواناییشو دارین که بدون نابود کردن شخصیت مقابل سوژه های مورد نیازتون رو ازش بیرون بکشین و شخصیت سالم و سرحال سر جاش باقی بمونه.از نقش و شخصیت هری که هیچوقت نقش پررنگی در ایفای نقش نداشته خیلی خوب استفاده کردین.


ساده، بی تکلف و بدون درگیر شدن در قید و بند ها نوشتین.بعد از خوندن بعضی از پست ها آدم احساس می کنه نویسنده پستش رو به زور داخل یه چارچوب و قالب فرو کرده. نوشته شما این حالت رو نداشت.شخصیت های شما صرفا برای این که کاری انجام داده باشن، کاری انجام نمی دادن! حرکات و حالت هاشون برای متعادل کردن دیالوگ ها و توصیف ها نبود.این سادگی رو حفط کنین.

پست شما اصلا طولانی نبود.گذشته از اینکه طولش زیاد نبود، منظور از پست طولانی پستیه که بی دلیل طولانی بشه.خواننده رو خسته کنه.هیچکدوم از قسمت های پست شما این حالت رو نداشت.اینکه گفتم روی بعضی از شخصیت ها بیشتر تمرکز می کردین معنیش این بود که یکی رو حذف می کردین و درباره بعدی بیشتر می نوشتین.یعنی طول پست بازم باید در همین حد می موند.هیچوقت خودتونو مجبور به سانسور نکنین...ممکنه پستتون ناقص و مبهم به نظر برسه در حالی که خودتون متوجه این موضوع نیستین.چون شما سوژه و ماجرا رو بطور کامل و نه سانسور شده در ذهنتون دارین.

خیلی بهتر از چیزی بود که انتظار داشتم.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۳

آماندا بروکل هرستold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۳:۳۵ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 497
آفلاین
ارباب، لطف می کنین این رو نقد کنین؟ نمی دونم چرا هر چی سعی می کنم نمی تونم کوتاه بنویسم!!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۵۵ شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
آقای پاتر!

لطفا برای یک رول از دو نقد کننده درخواست نقد نکنین.این کار کمکی بهتون نمی کنه.
حتی نظر شخصی من اینه که برای رول های جداگانه هم از دو نقد کننده درخواست نقد نکنین.
قبلا بارها گفتم که نقد قانون و قاعده خاصی نداره.کسی نمی تونه بگه فلان جور بنویسین و غیر از این غلطه.نقد کننده ها در این سایت فقط بر اساس سلیقه و تجربه خودشون نقد می کنن.ممکنه یه موردی رو من بگم درسته و نقد کننده دیگه ای بگه غلطه. اون وقت تکلیف کسی که درخواست نقد کرده چی می شه؟این نقد می تونه کمکی بهش بکنه؟ بیشتر سر در گمش می کنه.
این ناشی از اشتباه یکی از نقد کننده ها نیست.ناشی از اختلاف سلیقه اس.

برای این پست با ویولت بودلر صحبت کردیم و قرار شد پست شما رو من نقد کنم.(به دلیل این که چند بار تکرار کردین که قصد مرگخوار شدن دارین.)

________________________


بررسی پست شماره 279 قصر خانواده مالفوی آلبوس سوروس پاتر:


یه سری نکاتی وجود داره که در نگاه اول به پست توجه خواننده رو جلب می کنه.این نکات احتمالا زیاد برای نویسنده مهم نبودن.توجهش رو جلب نکردن.چون نویسنده موقع نوشتن می دونه چی قراره بنویسه و به کجا برسه.و چون از محتوای پستش باخبره, ظاهر رول اهمیت زیادی براش نداره.ولی خواننده اینطور نیست.خواننده نمی دونه شما چی نوشتین.در نگاه اول مجبوره از روی ظاهر پست شما قضاوت کنه.اینجا یه استثنایی وجود داره.بهترین و شناخته شده ترین نویسنده های سایت!اینا کسایی هستن که خودشونو تثبیت کردن.خواننده ممکنه اهمیتی نده که ظاهر پست این افراد چطوریه.چون نخونده به محتواش ایمان داره!ولی برای بقیه که زیر سطح "عالی" می نویسن این موضوع مهمه.
یکی از نکاتی که در مورد ظاهر پستتون باید بهش دقت کنید فاصله های بی دلیله.
وقتی دو نفر دارن با هم حرف می زنن وقفه ای بین حرفاشون وجود داره؟
در مورد شخصیت های شما هم همینطوره.اگه حرف ها پشت سر هم زده می شه لزومی نداره بین هر کدوم یه خط فاصله وجود داشته باشه.این کار نوشته شما رو بی نظم و پراکنده نشون می ده و تمرکز خواننده رو به هم می زنه.بجز جایی که وقفه لازمه.مثلا دو نفر دارن حرف می زنن:

-تو می تونی نقشه رو اجرا کنی؟
-نمی دونم.ولی باید سعی خودمو بکنم.مجبورم اشتباهم رو جبران کنم.
-کار سختیه...می ترسم!
-منم می ترسم, ولی باید باهاش رو برو بشیم.شجاع باش!

-با اشتباهی که در ماموریت قبلی انجام دادین, نظر منم همینه.

لینی و رز به شخص تازه وارد خیره شدند.


اینجا این فاصله نشون می ده که جمله آخر از طرف شخص سومی گفته شده.اگه پشت سر هم نوشته می شد هم شاید با توجه به معنی می تونستیم حدس بزنیم گوینده یه نفر دیگس.ولی دیگه اون نظم و ترتیبی رو که الان داره نداشت.علاوه بر این سکوتی رو که احتمالا بعد از دیالوگ نفر سوم ایجاد شده به خوبی نشون می ده.دقت کنید که این مورد فقط در مورد دیالوگ ها کاربرد داره.البته با توجه به قسمت اول پستتون فکر می کنم در مورد پاراگراف بندی بطور کلی مشکلی نداشته باشین.

مورد بعدی شکلک هاست که بعدا بهشون می رسیم.


نقل قول:
_امژا نمی کنم.

کش دادن ماجرا کار خوبیه.نه شما و نه خواننده دلشون نمی خواد گره ها و مشکلات داستان سریعا حل بشن و همه به خوبی و خوشی برن خونه هاشون.برای همین معمولا بهتره در سوژه ها تا جایی که ممکنه اشکال تراشی کنیم.فقط مواظب باشیم که این اشکالات سوژه رو از مسیر اصلیش خارج نکنن.


نقل قول:
همه ی مرگخواران بر سر جایشان میخکوب بوده و به صحنه ی اکشنی که در انتظارشان خواهد بود نگاه میکردند.

در پست طنز انتظار نداریم جمله هاتون ادبی و از نظر نگارشی کاملا صحیح باشه.ولی بعضی موارد هست که باید رعایت بشه.مثل درست بودن فعل ها و زمان ها.

همه ی مرگخواران بر سر جایشان میخکوب شده بودند و به صحنه ی اکشنی که احتمالا در انتظارشان بود نگاه میکردند.
همه ی مرگخواران بر سر جایشان میخکوب شده بودند و در انتظار صحنه ی اکشنی که در حال وقوع( یا اتفاق افتادن) بود بسر می بردند(یا به لرد نگاه می کردند.).

اینجوری قابل فهم تر و ساده تر می شه.صحنه اکشن مال آینده اس.شاید اصلا اجرا نمی شد.برای همین از " احتمالا" استفاده کردم.


صحنه ترس مورفین موقعیت طنز جالبی رو بوجود آورده بود.شما هم خوب ازش استفاده کردین.ولی جا داشت که کمی بیشتر بهش می پرداختین.اینجور سوژه ها رو به سادگی از دست ندین.همین صحنه رو می تونستین کمی آروم تر و طولانی تر توصیف کنین.قدم به قدم نزدیک تر شدن لرد رو..و آب رفتن مورفین رو.تا جایی که دیگه چیزی ازش باقی نمی مونه.


دیالوگ بعدی لرد عالی بود.هم طنزی رو که پستتون در شروعش لازم داشت به اون تزریق کرده و هم شخصیت خنده دار و در عین حال قابل قبولی از لرد ارائه کرده.


دیالوگ های متملقانه مرگخوارا هم با شخصیتشون متناسب بود.ولی در مورد شکلک ها نمی شه همین حرف رو زد.شکلکی به اون بزرگی و با اون میزان حرکت, موارد استفاده زیادی نداره.باید خیلی با دقت ازش استفاده بشه.چون نگاه خواننده رو دائم به طرف خودش می کشه.و این ممکنه بعد از مدتی برای خواننده آزار دهنده بشه.شما چهار بار پشت سر هم و بدون مناسبت از این شکلک استفاده کردین.

فرض کنید یه جوک یا مطلب خیلی با مزه شنیدین.بار اول می خندین.بعد دوباره همون مطلب رو می شنوین.احتمالا لبخند می زنین.ولی اگه برای بار سوم و چهارم هم تکرار بشه دیگه به نظرتون جالب نمیاد و حتی اعصاب خرد کن می شه.
در رول های ایفای نقش هم همین موضوع وجود داره.
یک اصطلاح یا جمله هر چقدر هم که جالب و با مزه باشه, با تکرار تاثیر و معنی خودش رو از دست می ده.شما اینجا چند بار از اصطلاح " آب رفتن" استفاده کردین.موقع نوشتن احتمالا متوجه این تکرار نشدین.چون شما موقع نوشتن فکر کردین...تصمیم گرفتین...یه چیزایی رو سبک و سنگین کردین و تایپ کردین.ولی خواننده موقع خوندن فقط می خونه و جلو می ره.کار دیگه ای نداره.و در نتیجه خیلی سریع به تکرار دوباره و سه باره همون عبارت یا اصطلاح می رسه و این موضوع براش آزار دهنده می شه.
این موضوع فقط در مورد اصطلاح ها و کلمات و جمله ها نیست. در مورد موقعیت ها و رفتار ها هم وجود داره.مثلا لرد دائم فریاد بزنه!بلاتریکس دائم قربون صدقه لرد بره.بعد از یه مدت کوتاه این تکرار ایجاد حساسیت می کنه.
همین ترسیدن مرگخوارا و آب رفتن و خرابکاری کردن و ناپدید شدنشون.یه موضوع یکسانه.هر چند عکس العملاش کمی با هم متفاوتن.بار اول خنده دار بود.بار دوم کمی با مزه بود...ولی بعد از اون دیگه برای خواننده حالت دافعه ایجاد می کنه.


من به عنوان خواننده در پست شما تلاش برای طنز نوشتن رو احساس کردم. دقت کنید که شما نباید خودتون رو مجبور کنید که جمله به جمله و سطر به سطر نوشته تون طنز باشه.با یکی دو موقعیت طنز قوی و مناسب هم پست شما می تونه یک پست طنز خوب محسوب بشه.کمتر نویسنده ای وجود داره که بتونه سرتا سر طنز بنویسه و کیفیت نوشته اش رو هم حفظ کنه.
برای طنز نوشتن اولین چیزی که باید شما رو جذب کنه سوژه اس.یعنی شما وقتی این سوژه رو می خونین باید تمایل پیدا کنین که ادامش بدین.و وقتی دارین ادامه می دین به شخصیت هایی که حضور دارن, شخصیت هایی که حضور ندارن و حضورشون می تونه جالب باشه و به موقعیت هایی که وجود داره و موقعیت هایی که می شه ایجاد کرد و حتی به مکانی که داستان در اونجا می گذره توجه کنین.گاهی حتی وسایل داخل اون مکان پتانسیل تبدیل شدن به سوژه های فوق العاده طنز رو دارن.اینا چیزاییه که کم کم و با خوندن پست های طنز خوب می تونین یاد بگیرین.نویسنده های طنز خوب سایت هم که مشخصن.لازم نیست نام ببرم.برای یاد گرفتن طنز سیاه و سفید بودنشون اهمیتی نداره.از همشون می تونین استفاده کنین!


جعل امضای مورفین ایده خوبی برای ادامه بود.گرچه احتمالا لرد سیاه روش های ساده تری برای گرفتن امضای مورفین داشت.ولی در پست طنز زیاد دنبال منطق نمی گردیم.حداقل نه تا جایی که کلا ماجرا برامون غیر قابل باور باشه.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۱ چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵
از همین پشت مشتا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 217
آفلاین
سلام لرد.

من خیلی وقت بود که سایت نیومده بودم و رول هم نزده بودم حالا اومدیمو توی زیدل خونه رول زدیم.
گفتیم بدیم بزرگمون نقدش کنه

رول آماتورانه ی ما

راستی ارباب این آواتار خیلی مناسب تره مگه نه؟خودمان خوشمان آمد.


برای شرکت در بزگترین همایش جادوگران سال اینجا کلیک کنید .


زوپس! بلاک! زمستان! دیگر اثر ندارد!
حتی اگر شب و روز، بر ما برف ببارد!




تصویر کوچک شده


باشد که هیچ کس نباشد باشد که فقط که خودم باشم.

گروهک تروریستی الهافلیه ...


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۰ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین

مدیر ایفای نقشی رو می شناختیم که از نقد شدن وحشت داشت و ما همیشه به این وسیله تهدیدش می کردیم.
این یکی شجاع و با اعتماد به نفس از آب در اومد.
اطمینان داشته باشید که شما رو دوست داریم ماندانگاس!

_________________________

نقد ما رو

ویولت نخونه, ویولت نخونه, ویولت نخونه, ویولت نخونه,ویولت نخونه, ویولت نخونه, ویولت نخونه!

__________________________

بررسی پست شماره 82 جانورنماها, ماندانگاس فلچر:


چیزی که در نگاه اول می بینم پستیه که با وجود نسبتا طولانی بودن, منو تشویق به خوندن می کنه.این نکته ایه که خیلی از نویسنده های خوب سایت رعایت نمی کنن.این درسته که اگه فلان عضو پستی بزنه, با اشتیاق می خونیم.ولی خب...پستی رو که فاصله ها و پاراگراف بندی ها و وقفه های لازم رو داشته باشه با آرامش و تمرکز بیشتری می خونیم.


نقل قول:
در کسری از ثانیه آلبوس از روی فرش ستاره، کویر یزد که کف آشپزخونه انداخته شده بود بلند شد و با این حرکت تدی به هوا پرتاب شد و بعد از دو، سه دور چرخش با شتاب m.g از ناحیه ی مغز به سطح زمین نزدیک شد و با یه برخورد دراماتیک جان به جان آفرین تسلیم کرد!

به نظر من خیلی با مزه بود!
قوانین ایفای نقش همیشه یه استثناهایی دارن.یکی ازقوانین قدیمی که نمی دونم جایی نوشته شده یا نه اینه که از کشتن شخصیت ها خودداری کنیم.در حالی که در خیلی از سوژه ها شخصیت ها کشته می شن و اتفاقا سوژه جذاب تر می شه.
نظر منم اینه که بجز مواردی که کشته شدن شخصیت روند سوژه رو به کلی مختل کنه, می شه شخصیت ها رو کشت!مخصوصا اگه طنز جالب یا خاصی درموردش بکار برده بشه.یعنی دقیقا کاری که شما انجام دادین.
شکلک چکش بعدش هم کاملا بجا بود.من اصولا با این شکلک مشکل دارم و معتقدم به ندرت ممکنه لزومی به استفاده از این شکلک احساس بشه.یکی از معنی هایی که این شکلک به خواننده القا می کنه اینه که نویسنده کاملا متوجهه که کاری که انجام داده(چیزی که نوشته) غیر منطقی, غیر عادی و شاید مسخره اس.و با اطلاع کامل این کار رو انجام داده.الان اینجا این شکلک به خواننده می فهمونه که من متوجهم که کشته شدن تدی به این شکل مضحکه...با وجود این که می دونستم, این کار رو انجام دادم.
و به نظر من کار درستی هم انجام دادین.ولی مثلا اینجا این شکلک به قدرت و تاثیر گذاری قبلش نیست:
نقل قول:
از اون طرف آلبوس هم که ذوق ـش به حد مرگ رسیده بود مثل گوسفندی که از چله ی کمان رها شده باشه ( ) به سمت پنجره چهارنعل رفت

اینجا شکلک مستقیما روی طنز جمله تاکید می کنه.و این تاکید گاهی اثر معکوس روی خواننده می ذاره.مثل کسایی که جوک می گن و خودشون می خندن!شکلک بعدی داخل پرانتز هم در محل مناسبی بکار برده شده بود.


نقل قول:
سیبل که وارد خانه شده بود و با قیافه ای مانند به دو جنازه نگاه می کرد،

معمولا تاکید می کنم که در جایی که کلمات می تونن احساس و منظور شما رو برسونن بهتره از شکلک استفاده نکنین.مخصوصا در قسمت های غیر دیالوگ.چون در این قسمت ها شکلک به شخصیت ها ربطی نداره و مستقیما به نویسنده بر می گرده.الان اینجا می شد با یکی دو جمله حالت سیبل رو توضیح داد.ولی اگه این کار رو انجام می دادین جمله سادگیش رو از دست می داد.بنابراین به نظر من استفاده از شکلک تصمیم درستی بود.


پست شما پر از نکات ریز و جزئیه...نکاتی که هیچ ارتباطی به سوژه ندارن.پرتاب شدن فلانی و سقوط اون یکی و حمله یکی دیگه!چیزی که در یک پست طنز دنبالش می گردیم دقیقا همینا هستن.شاید آخرین چیزی که در پست های طنز باید بهش توجه بشه سوژه اس(برخلاف پست جدی).طنز یعنی جزئیات, نکات فرعی, استفاده از اشیا و شخصیت های موجود و جلو نبردن سوژه تا جایی که واقعا لازم یا جالب نباشه!


نقل قول:
از اون طرف آلبوس هم که ذوق ـش به حد مرگ رسیده بود مثل گوسفندی که از چله ی کمان رها شده باشه ( ) به سمت پنجره چهارنعل رفت و مجدداً در کسری از ثانیه به پنجره رسید و به دلیل سرعت غیر مجاز، سبقت از سمت راست، حرکت مارپیچ و بلند خواب آلودگی راننده ( ) موفق به مهار خودش نشد و او هم با مغز توی پنجره رفت و از اونجایی که بین خانه ی شماره ی 12 و 13 هیچ فاصله ای نبود سرش به سنگ خورد و از وسط به دو قسمت مساوی تقسیم شد.

جمله های بیش از حد طولانی, هر چقدر هم که جالب باشن معمولا وسطا معنی و مفهومشون رو برای خواننده از دست می دن.خواننده یه جایی جمله رو گم می کنه.متوجهم که پست شما ریتم نسبتا تندی داره.اتفاقا سریع و پشت سر هم میفتن.و این سرعت رو باید در جمله هاتون نشون بدین(که دادین).ولی بهتره سعی کنین همچین توضیحی رو تا جایی که ممکنه به جمله های مجزا(دو تا هم کافیه) تقسیم کنین که به خواننده هم فرصت درک و هضمشون رو داده باشین.


یکی از اون نکته هایی که بالا گفتم اینجاست:
نقل قول:
سیبل که وارد خانه شده بود و با قیافه ای مانند به دو جنازه نگاه می کرد، شدیداً به این فکر می کرد که چرا وقتی خانه ی 12 و 13 به هم چسبیده بود، او تونسته بود پشت پنجره بره!
اما هر چی فکر کرد کمتر فهمید، در نتیجه یه دفترچه از لای پر و بالش در آورد و این موضوع رو نوشت تا در اسرع وقت از مراجع ذی صلاح بپرسه.

این از نظر داستانی یه اشکال بود در واقع.شما اهمیتی به این اشکال و ایراد ندادین و به شکل جالبی تبدیلش کردین به یه نکته طنز آمیز.استفاده به این شکل از یک ایراد مهارت شما رو نشون می ده.این نکته که خانه شماره دوازده نامرئیه معمولا برای آسون تر کردن کارا ندیده گرفته می شه.ولی گاهی سوتی ها و ایرادای مهم تر و بزرگ تری در نوشته های به چشم می خوره.خیلی بهتر و جالب تره که مثل شما به جای ایراد گرفتن, به این سوتی ها بخندیم و کاری کنیم که خواننده هم بخنده.


دیالوگ های رد و بدل شده بین ماندانگاس و استرجس, اشاره ماندانگاس به مدیر ایفای نقش بودنش طنز ساده و ملموس و دلنشینی رو وارد پست شما کرده.طنزی که ربطی به کتاب و شخصیت ها نداره و از سایت و ایفای نقش خودمون خلق شده.اینجور طنزا بیشتر به دل اعضای سایت می شینن.

شما یک پست طولانی زدین و سوژه رو فقط یک قدم جلوتر بردین...در پست قبلی ققنوس پشت پنجره بود و الان روی شونه دامبلدوره و اسم جالبی هم پیدا کرده!ساوکس!
اون وسط کلی جنگ صورت گرفته و عده ای کشته شدن..و در پایان پست همه چی به حالت عادی برگشته.
پست های طنز معمولا دارای یکی دو نکته طنزن.گاهی بعضی از نویسنده ها سعی می کنن کلا طنز بنویسن و معمولا هم موفق نمی شن.پست شما کلا طنز بود!ولی این طنز از نوع اجباری نبود.احساس اجبار نکرده بودین که خواننده رو در هر جمله بخندونین.طنز شما ساده و صمیمی بود و شاید به همین دلیل تا پایان پست برای خواننده آزار دهنده نشد.
طنز پست شما یکی از نقاط قوتش بود.ولی به نظر من شخصیت ماندانگاس و حرکات بی دلیلی که اون وسط انجام می داد و گاهی هم با اخطار مقامات(!) عقب نشینی می کرد قوی ترین و جالب ترین عنصر نوشته شما بود.


بسی لذت بردیم.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۵۳ سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳

ماندانگاس فلچر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۴۶ شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۸:۰۵:۵۲ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲
از مرگ برگشتم! :|
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 416
آفلاین
درود

یا لرد، بعد مدت ها یه نقدی به این رول ما بزن.
دست شوما مرسی.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ جمعه ۲۹ فروردین ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
لاکشس عزیز
بسیار خوشحال شدیم که وارد ایفای نقش شدین.

بررسی پست شماره 692 دژ مرگ, لاکشس:


گذشته از ظاهر پست و اندازه اش, یکی از نکاتی که در نگاه اول جلب توجه می کنه لحن پسته.لحن پست شما ساده و صمیمیه.راحت و بی تکلف!این نکته خوبیه.بیشتر نویسنده های خوب سایت با همین لحن می نویسن.اینجوری دستتون هم برای توصیفات و توضیح حالت ها و احساسات بازتره.چون تقریبا هر چیزی رو که از ذهنتون می گذره می تونین بنویسین.فقط کمی مواظب باشین.محاوره ای بودن بیش از حد می تونه تو ذوق خواننده بزنه.یه حالت دافعه براش ایجاد کنه.این احساس رو ایجاد کنه که نویسنده اعتماد به نفس بیش از حدی داشته.این مورد رو درتعدادی از پست های اعضای قدیمی سایت می شه دید.
نوشته شما لب مرز بود.فاصله کمی با این موضوع داشت که لحنش تبدیل بشه به نکته منفیش.ولی خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.


شما فعالیت ایفای نقش ندارین.ولی این باعث نشده از سوژه ها و شخصیت ها و ویژگی های خاصشون بی اطلاع باشین.شما اتفاقات و سوژه های سایت رو به خوبی می شناسین و می دونین و خیلی خوب هم ازشون استفاده کردین.لحن حرف زدن مروپ و رفتار شخصیت ها کاملا با چیزی که ما ازشون دیدیم و می شناسیم هماهنگی داره.حتی رفتار و طرز حرف زدن ویولت با مروپ(که هر دو یه نفرن) کاملا فرق می کنه و این دقت و نکته سنجی شما رو می رسونه.


پست شما نکته های طنز آمیز ریز و دلنشینی داشت که مطمئنا خواننده رو جذب می کنه.مثلا این که بلا می خواست به بالای کوه آپارات کنه و خودشو از اونجا بندازه پایین!!علاوه بر این نکته های کوچیک سوژه های جالبی رو از موضوعات مختلف بیرون کشیدین.این استعداد خیلی جالب و مفیدیه.منفجر شدن مروپ و فرار ویولت و مرگخوارا که بهت زده این اتفاقا رو تماشا می کردن...احساسات واقعیشون که قبل از تبدیل ویولت نمی تونستن نشون بدن(مثل بلا که جرات نمی کرد بگه از لیست بازی مروپ خسته شده)...خیلی خوب بودن.مطمئنم در سوژه های دیگه هم می تونین به خوبی از این استعدادتون استفاده کنین.


شما با وجود اینکه سوژه رو خوندین و از موضوع با خبر هستین, کاری به کار سوژه نداشتین.در چار چوب سوژه چیزی رو که می خواستین نوشتین و موضوع رو حتی یک قدم جلوتر نبردین.این چیزیه که معمولا من از مرگخوارا میخوام.سوژه یک هدف نیست که برای رسیدن به آخرش تلاش کنیم.سوژه یک چار چوبه.یه محدوده اس که تعیین می کنه درباره چی باید بنویسیم.شما این نکته رو به خوبی رعایت کردین.این پست هایی که در جا می زنن و سوژه رو جلو نمی برن معمولا پست های خوبی از آب در میان.چون نویسنده اجباری احساس نمی کنه که فلان موضوع رو روشن کنه یا راه حلی برای مشکلی پیدا کنه.همینجوری برای دل خودش می نویسه.


من برای رول نویسی قانون و قاعده نمیذارم.تو نقدام نمی گم یه پست باید فضا سازی داشته باشه, یا باید دیالوگ یا شکلک داشته باشه.موقع خوندن اگه احساس کنم به توضیح یا فضا سازی بیشتری احتیاج داشته این موضوع رو به نویسنده می گم.و وقتی پست شما رو خوندم نه از نظر دیالوگ ها و نه توضیحات کمبودی احساس نکردم.مثلا یه مورد دیگه اینه که معمولا توصیه می کنم وسط متن از شکلک استفاده نشه.مگه در حالت های خاص که لازمه.شما این کار رو انجام دادین و درست هم انجام دادین.شکلک های وسط دیالوگ شما لازم بودن.


نوشته شمابه نظر من جالب و سرگرم کننده بود.نکته منفی خاصی نداشت.به نظر من شما پتانسیل تبدیل شدن به یه طنز نویس خوب رو دارین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۳

لاکشسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۲ پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۳۱ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 40
آفلاین
سلام لرد بزرگ میشه بی زحمت اینو واسه ما بنقدین؟


when there is a will,there is a way







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.