هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۴
#75

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
آرسی:هوووووم؟!!!آهان فهمیدم چیکار کنم.
بعد میره موبایلشو بر میداره زنگ میزنه به اینی.
اینی:الو.
آرسی:الو.سلام.
اینی:سلام آرسی جان.خوبی؟!
آرسی:بله اینی جون چه خبر؟!
اینی:هیچی.از هتل چه خبر؟!
آرسی:واسه همین بهت زنگ زدم.
اینی
آرسی:غریبه حالش بده.ناراحته.
اینی:چرااااااا؟!
آرسی:ناراحته که چرا بهش زنگ نمیزنی.
اینی:هوووم.باشه بهش زنگ میزنم.آخه سرم خیلی شلوغه.
آرسی:باشه.پس من چیزی بهش نمیگم.
اینی:باشه.خوب دیگه کاری نداری؟!
آرسی:نچ.بابی.
اینی:بای.

بعد آرسی میره دم دفتر اینی که غریبه توشه گوش وای میسه.
بعد از چند دقیقه موبایل غریبه زنگ میزنه.
غریبه:واااااااااااااااااااای اینیه.سلام اینی ج.نم.
اینی:سلام عزیزم.خوبی؟!
غریبه:هووووم.راستشو بخایی نه.آخه دلم واست تنگ شده.
اینی:قربونه اون دلت برم نازنینم.
غریبه:
اینی:یه از پشت تلفن واست تا از دلتنگی در بیایی.
غریبه:
اینی:من تا هفته دیگه به احتمال زیاد میام.
غریبه:سعی کن زور بیایا.
اینی:باشه عزیزم.


بعد یه دفعه بن میاد میزنه پشت سر آرسی.
آرسی:چیه؟!
بن:گوش وایسادی؟!!!
آرسی:نه.من داشتم از اینجا رد میشدم.
بن:آره جون خودت.نترس به کسی نمیگم.
آرسی:اصلا برو بگو
بن:نمیترسی؟!!!!
آرسی: نچ.آخه من دو تا عاشق رو بهم نزدیک کردم.
بن:گفتی عشق و عاشقی.دلم گرفت.اخه شیشکی منو دوست نداره.
آرسی:از کجا فهمیدی؟!
بن:

غریبه میاد بیرون بعد
غریبه:شما دو تا گوش وایسادین؟!
آرسی:نه بابا.من داشتم رد میشدم بعد بن گفت بیا ببین چی میگن بعد منم اومدم بن رو دعوا کردم.
بن:
غریبه:میدونم باهات چیکار کنم بن.
بن:شیشکی منو دوست نداره.

=:=:=:=:=:=
ادامه دارد......
=:=:=:=:=:=

====================================

اگه به کسی بر میخوره بگه دیگه اینجوری نمایشنامه نمینویسم.
اگه خوشتون نمیاد من نمایشنامه بنویسم خوب بگید.


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴
#74

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
غريبه : بابا مگه شما ها کارو زندگي ندارين ؟!
آرسي و فلامل : چطور ؟!
غريبه : آخه چرا هي خودتون رو ميذاريد جاي ايني ؟!؟!
آرسي : آخه تقصير من نيست که غريبه جان ...!! همش تقصير اينه ... -------> ( فلامل)
غريبه : ديگه نبينم از اين کارا بکيند ...
آرسي و فلامل : چشم !!
بعد غريبه ميرو تو دفتر ايني ...!!
آرسي : تو مگه مريضي ؟!؟!
فلامل : واسه چـــــي ؟!
آرسي : اِي مرگ ...! واسه چي انقدر مارو ميذاري سر کار ؟!
فلامل : ااااوووووهههههه ... ! حالا انگار چي شده !!
آرسي : برو پي کارت بابا ...!!
بعد آرسي ميره تو دفتر ايني ( که غريبه اونجاست )...!
آرسي : چرا ناراحتي غريبه ؟!
غريبه : هوم ... چرا ايني زنگ نميزنه ؟!؟!
آرسي : هوم ...
بعد فرد مياد تو اتاق ...
فرد : خب ... بچه ها ديگه کاري ندارين من دارم ميرم...
آرسي : اِ اِ اِ اِ... کجا فرد جان ؟! حالا بودي ...!
بعد از دفتر ميان بيرون !
فرد : نه ديگه ... برم ! کلي کار دارم
آرسي : هوم ...! باز به سرت نزنه يه دسته گلي به آب بدي ..! لااقل ما رو هم خبر کن
فرد : راستي ...! غريبه چرا ناراحته ؟!
آرسي : هوم ... نمي دونم ، ايني بهش زنگ نزده اينم بهم ريخته !!
فرد : خوب يه کاري بکن !!
آرسي : چي کار کنم ؟!؟!
فرد : نمي دونم ! ولي بالاخره يه کاري بايد بکني ديگه !!
آرسي : هوم ...!
فرد : من برم ديگه کاري داشتي حتمآ خبر بده !! فعلآ
آرسي : باشه ... خدافظ! بعد با خودش ميگه ، چي کار کنم من ؟!؟!


<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
بچه ها اگه بد شد ببخشيد ،راستش نه وقتش رو داشتم نه ميدونستم که چه جوري ادامش بدم نه حوصله ش رو داشتم !!! ( الان ميگن خوب نمينوشتي !!!)
به هر حال بخ بخ شيد !!
<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۸:۳۷ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#73

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
اینجاست که آرسی باید بره و به تمام مشکلات پایان بده

اول از همه میره سر فرد که ببینه دوستش در چه وضعیه !!

آرسی : Fred!!!!.... wake up......wake up Fred
( آرسی و فرد فقط با هم انگلیسی حرف میزنن
زحمت معنی کردنش با خودتون )
فرد : yeah ..............yeah .................. what happend
فرد :I was not ourselves!!!
آرسی : yes..........did you see dream ??
فردی ؟ I do not remember at all
آرسی : try!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فردی : yeah yeah ..............I remember!!
It was a Dream!!
a terrible dream
آرسی : Go on........What happend in dream ?
فردی : It was a dark area!!
very dark
آرسی : did you see somebody ????
everybody
فرد : Im not Sure!!!
no no ........... no body!!
آینجاست که آرسی یه نفس راحت میکشه و قلبش و جمع می کنه!
غریبه ( که در این حالت بود : : :ysurp ) : آرسی به ما هم بگو چی شده!!
آرسی: غریبه جون تو خودتو ناراحت نکن!!
همه چی حل شد!!
غربیه : هومک
سیبل : آرسی بگو داریم میترکیم!!
آرسی : من فکر کردم که طلسم سیاه به خورد اینا دادن!!
( تو هوایی یاد گرفتم )
غریبه : بیشتر توضیح بده!!
آرسی : اگه اینا که غشیدن حتی یک نفر رو تو خواب میدیدن
هومن ولدمورت می بود
و اونا خون خوار میشدن!!!
غریبه و سیبل :

آرسی : ولی فعلا همه چیز به خیر و خوشی تموم شد!!
_____________________________________________
حالا بریم سر اینی
_____________________________________________
آرسی : ایییینییییییییییییییییییی
غریبه :
آرسی : یه نگاه به غریبه میندازه بهش میگه همه چیز به عهده من!!
غریبه :
آرسی میاد تو لابی میبینه هیچ بیکاری اونجا نیست!!
آرسی : فلاااااااااااملللللللللللللللللللللل
آرسی : کوشیییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فلامل : اینجام ( )
آرسی : اینی کوش ؟
فلامل : نیومده!!
آرسی : پس تلفن ؟؟؟
فلامل : خودم بودم :-D
آرسی : ای بر ذات پلیدت !!!!!
فلامل : اینی هنوز کیبوردش تو روغن سوزیه !!!!!
آرسی : اوکی !!!




ادامه دارد . . .


از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۳:۵۳ یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۴
#72

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
ارسی: حالا هی ملایمت به خرج بده.غریبه رو کشت.

فلامل:پاشو بریم ببینیم غریبه کجاست کشتی تو منو گریه نکن.
ارسی:دوباره که اسمشو صدا زدی
فلامل :خب پس چی صداش کنم؟ بگو دیگه...
ارسی:چیزه هر چی دلت می خواد .مرد غریبه .بریم ما الان.
دوباره یه صدای جیغ بد تر می یاد.
ارسی: غریبه.....
در این قسمت فلامل ارسی رو به طرز فجیعی می کشه چون گویا قصد تکون خوردن نداره.هر دوشون این ورو بگرد اون ور رو بگرد سیبل و غریبه رو تو اشپزخونه پیدا می کنند.
غریبه:مطمئنی این یکی دیگه اب قنده.
سیبل:اره دیگه هر چی نمک و فلفل و ...داشتیم تو خوردی.
غریبه یه قلپ می خوره و یه جیغ جانخراش می زنه.
غریبه:اینم که اخه اب سیمان بود.
سیبل:به علت تعمیرات.
در همین وقت ارسی و فلامل می پرند وسط.
ارسی:غریبه تا من تو رو پوشش می دم بیا این ور.
سیبل یه لیوان دیگه می ده دست غریبه و اونم بالاخره جیغ نمی زنه.
غریبه:اوه تازه بهم اب قند داده.
فلامل:پس قتل و همه اینها...
غریبه:سیبل همه چی رو برای من تعریف کرد الان فقط بهتره بگم که یه گروه جن دنبالمون اند....
فلامل و ارسی:جن؟
غریبه:اره قصش مفصله که چطوری افتادن دنبال سیبل و پانسی.فقط بگم جز این جا هیچ جا امن نیست.برین همه رو بیارید اینجا تا من وسیبل بگیم چی شده.
ارسی:من....
غریبه:پس خودم می رم.
ارسی:نه مگه فلامل مرده.؟
ولی فلامل طوری غش کرده که گویا هیچ وقت زنده نبوده.
سیبل:من میرم دنبالشون.
غریبه:نه سیبل تو بشین .من و ارسی می ریم.
ارسی:چیزه غریبه...
در همین وقت یه صدای کلفت می گه :اینی الان پیش ماست....این قدر به هم تعارف نکنید.
غریبه:اینی...
به رگ غیرت ارسی بر می خوره:
ارسی:می رم بقیه رو بیارم.



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#71

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
آرسی گوشی رو قطع میکنه.
دردیردردریییدرررررریییییررنگ دردررریییردرردییدریدریردینگ.
آرسی:حالا چیکار کنم؟!!!!!!
فلامل:خوب گوشی رو جواب بده.
آرسی:بد بخت میشم اینجوری که.
فلامل:نه بگو که غریبه رفته بیرون گوشیش رو جا گذاشته.K?
آرسی:KK.
بعد گوشی رو جواب میده.
آرسی:بفرمایید.
اینی:آرسی تویی؟!!!!!!!!!
آرسی:آره.
اینی:غریبه کو؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آرسی:چیزه...میدونی چیه؟!!..یعنی چیزه....
اینی:بگوووووووووووووو.
آرسی:غریبه رفته بیرون گوشیش رو جا گذاشته.
اینی:ولی من نگرانششششششششششششم.نکنه بلایی سرش آوردی؟!!!!!!!!!!!
آرسی:مننننننن.مننننن.من آزارم به یه مورچه هم نمیرسه.(آره جونه خودم. )
اینی:من نگرانم.بهش بگو من امروز برمیگردم.
آرسی:مااااااااااااااااااااااااااا
اینی:چیه؟!!!!!!مگه اشگالی داره؟!!!!!
آرسی:نه بابا چه اشگالی داره؟!!!ولی مگه قرار نبود 1 هفته دیگه هم بمونی؟!!!!!!!
اینی:چرا.
آرسی:پس چرا داری میایی؟!!!!
اینی:چون نگران غریبه ام.
آرسی:نه نه نیا.من مواظب غریبه هستم.
اینی:اصلا به تو چه؟!!!!!!!!!حتما چیزی شده.من حتما امروز میام.خداحافظ.
آرسی:الو الو.الووووووووووو.
فلامل:چی شد؟!
آرسی:اینی امروز داره میاد!!!!
فلامل:ماااااااااااااااا
آرسی:حالا چیکار کنیم؟!!!!!!!!!
فلامل:نمی.....

حرفش تموم نشده بود که یه دفعه صدای جیغی میاد.

فلامل از ترس میپره بغل آرسی.
آرسی:

~:~:~:~:~:~
ادامه دارد......
~:~:~:~:~:~
====================================
اگه یه خورده ضایع شد ببخشید.
====================================


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#70

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
آرسي : حالا چي کار کنيم ؟!
فلامل : بيا فرار کنيم ، سيبل بياد ما رو هم ميکشه !!
آرسي : هوم ... . نـــــه ، اگه بياد غريبه جونه منو ميکشه !!
فلامل : اِ اِ اِ اِ ... خوب بهوش نيومدن ديگه ...!!
آرسي : جونه آرسي بذار يه بار ديگه امتحان کنم
فلامل : بابا آرسي !! اِ اِ اِ ... ايني مياد بدبختمون ميکنه ها !!
آرسي : تا کسي بهش چيزي نگه که اونم نميفهمه !!
فلامل : اصلآ اومديمو غريبه ايني رو دوست داشت ...!! ديدي که ... ! ايني هم مخ غريبه رو زده... ! نصف هتل رو به نام اون کرده ...!! بهش زنگ ميزنه ...!! تازه اونو مدير کرده !!
آرسي : کاري نداره که ...!! منم مي تونم مخ اينو بزنم !! کارش فقط يه ورده !!
فلامل :
آرسي : ولي من که اين کارو نمي کنم !!
فلامل : حالا بيا بريم ببينيم اينارو چي کار ميتونيم بکنيم ...!
آرسي : kk np !!
فلامل و آرسي همه رو ميکشن ميبرن تو دفتر آرسي ...
آرسي : هوم ... يکي کمه ...!!
فلامل : هوم ...
بعد از 5 مين فکر کردن ...
فلامل و آرسي : مااااااااااااااااااااااااااااا غـــــــــريـــــــــــبـــــــــــــــه !!!!!!!!
آرسي :
فلامل : يعني بردتش ؟!؟!
آرسي : خودم ميکشمت
فلامل : اِ اِ اِ اِ ... به من چه ؟!؟!
آرسي : اگه گذاشته بودي من .... الان غريبه پيش خودم بود !!
فلامل : بابا تو که امتحان کردي ...!! ديدي که ، بهوش نيومد !
آرسي : ... حالا چي کار کنيم؟!؟!
بعد ميرن تو سالن رقص ....!!
فلامل : غريبه ... ... کجايي ؟!؟!
آرسي : با ناموس مردم چي کار داري ؟!؟!
فلامل : اِي بابا .... تو هم که همش جنگ داري ...!!
آرسي : غريبه ...!!
بعد يه صدايي مياد ...
دريييييييييييننننننننگگگگگگگ ددددررررررييييننننننننگگگگ...
فلامل از ترسش ميپره بغل آرسي !!
فلامل : صداي چيه ؟!
آرسي : هوم .... صداي موبايل غريبست !!
بعد ميدوه طرف تلفن ...
آرسي : الو .... !!
ايني : الو ... !! غريبه !!
آرسي : ماااااااااااااااااااااااااااااا


=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
ببخشيد يه کم تابلو بازي شد !!!
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۲:۱۹ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#69

بن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۱۷ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۸:۲۰ جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
از Tehran-Zafar
گروه:
کاربران عضو
پیام: 309
آفلاین
همه:ااااااااااااااا
غریبه:چیچیچیچیچی شده؟!!!!!!!قش میکنه.
آزسی:غریبه جونم چرا قش رفتی؟!!!!!!!(اینی بفهمه من این حرفارو زدم منو میکشه. )
فرد:ای ای ای ای این دیگه چه وعضه شه؟!!!!قش میکنه.
فلامل:آرسی بیا بریم یه خورده آب بیاریم و بریزیم روشون تا بهوش بیان.
آرسی:فقط غریبه جونم رو باید بهوش بیاریم.
فلامل:
آرسی:باشه باب حالا چرا میزنی؟!!!!!!
فلامل:بابا گریه نکن حالا بیا کمک.
بعد دونفری میرن آب بیارن.

*** بر میگردن ***

اول رو فرد آب میریزن.
بهوش نمیاد.
فلامل:خیلی بد قش کردنا.
آرسی:آره.بیا رو بقیه آب بریزیم.
فلامل:باشه.
بعد میرن رو غریبه آب بریزن.
فلامل میاد آب بریزه که آرسی: پارچ رو بده من.تو محرم نیستی.
فلامل:حتما تو محرمی.
آرسی:حرف نباشه.
فلامل:باباباباباباباشه.
آرسی آروم آروم آب میریزه روی صورت غریبه و غریبه بهوش نمیاد و بعد ..........(سانسور )
فلامل: اگه اینی بفهمه.
آرسی:به خدا اگه اینی بفهمه بلایی به سرت میارم که سوسک های جادوگران به حالت کل کل کنن.
فلامل:من که نمیگگگگگگگگگگگگگم.
آرسی:با این کارمم بهوش نیومد.چشونه؟!!!!!!!
فلامل نمیدونم.
آرسی:حالا بیا رو بقیه هم آب بریزیم.
فلامل:باشه.
رو همه آب میریزن تا اینکه میرسن به سیبل.
بعد: میترسن.

سیبل سر جاش نیست.

فلامل:این که الان همینجا بود.
آرسی:نکنه بیاد ما رو بکشه.
فلامل:بیا زنگ بزنیم پلیس.
آرسی میره تلفن رو بر میداره بعد
آرسی:تلفن قطه.
فلامل:
=:=:=:=:=:=:=
ادامه دارد.........
=:=:=:=:=:=:=


::.::Newest Music::.::


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۵:۳۷ شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۴
#68

سیبل ایزابل دورست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۴۴ پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۹:۴۸ دوشنبه ۹ آبان ۱۳۸۴
از هر جایی که یه کاکتوس بتونه زنده بمونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 163
آفلاین
در همین وقت سیبل می زنه پشت فرد و با لحن مظلو مانه ای می پرسه.
سیبل:فرد رون چرا نیومد؟
فرد:می خواست با پاتریشیا بره بیرون.
سیبل بد بهش بر می خوره.و یکدفعه چوبدستیشو در می یاره و می گه.
سیبل:تکنو اندیوس دوبس.
همه که از قطع شدن یه دفعه ای اهنگ تعجب کردن بر می گردن و سیبل رو نگاه می کنند.
جملگی:
سیبل بی هیچ تزلزلی(معادلشو نمی دونم مجبور شدم همین رو بنویسم.)
سیبل:حضار محترم همین الان فرد به من خبر داد دو تا از دوستام به دیار عدم پیوستن به این مناسبت ازتون می خوام که وقت بیشتری رو با هم بگذرونید.و چون این اهنگ های جدید غربی ما رو از هم دور می کنند بیایید با اهنگ ملایمی که من الان می ذارم تانگو برقصید.
جملگی:
سیبل دوباره چوبدستیشو می گیره طرف دم و دستگاه و اهنگ ملایمی برا خودش شروع به نواختن می کنه.
پانسی:منظورت چیه به دیار عدم پیوستن .فرد که گفت با هم رفتن بیرون.
سیبل:با هام بیا تا ببینی.....
پانسی:پس قضیه اهنگ چیه؟
سیبل:می یای یا نه؟
بن:کجا می رید؟
سیبل: وای بن تو هم بیا.
بن:
-------------------------------------------------
این افراد به مدت نیم ساعت نا پدید می شند.(اتفاقاتی که توی مهمونی می افته رو خودتون دنبال کنید)
بعد یه دفعه بن و سیبل و پانسی اون وسط ظاهر می شند.صورت هر سه تاشون سرخ شده.دستهای سیبل هم خونیه.
بن: شیشکی .....
بعد غش می کنه.
پانسی:سیبل نه پای خودته ها ....
بعد اونم غش می کنه.
سیبل:(با فریاد):کشتم .... پس (رفتم بمیرم)
اونم غش می کنه.
جملگی:
غریبه هم می یاد:وای خدا .اینی کجایی الان به درد می خوردی؟
فلامل:چی شده؟
ارسی:اینی؟
فلامل:خون.....
-----------------------------
ادامه دارد
-----------------------



Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۴
#67

james_potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۲ جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
از تهران
گروه:
کاربران عضو
پیام: 431
آفلاین
وقتی همه میرن کار های جشن رو اوستا کنن
آرسی باز ویروس هاش قل قل میکنه باز میخواد یه اذیتی کرده باشه

آرسی: همه چیز حاضره؟
تومی : آره .......من کارام تیریپ خفن شد
پانسی : اینجا خیلی خز بازیه

وبالاخره سالن یه مرحله حساس میرسه که همانا شروع جشن میباشد تا همانا همی رستگار شویم

یه هو آرسی چوبشو در میاره و یه چیز عجیب میگه :
آرسی : تکنس میوزیکال
که دستاگ دیجی شروع می کنه به :
( با دو رکم ) اوپتس تس تس ،تس تس اوپتس تس ( توضیح : یه صدای بم اکه از حلق در میاد رو حرف پ باید گفته شود )
اوپتس تس تس ،تس تس اوپتس تس
(با دور نسبتا تند ) اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس اوپتس
she;s crazy like foooooooooooooooooooooooooolllllll
but my dady is coooooooooooooooooooooooooollllll
خلاصه . . .
همه شروع کردن به انجام حرکات موزون ( فرسی را پاس یداریم ) و هماهنگ با موسیقی و بقیه افراد
همین جا بود که آرسی یخو غیبش میزنه !!!
تومی : آرسی کوش؟؟
بن : هومک!!!!!!
__________________________________________
وریورویریوریورویورویورویرویورویوریورو( صحنه عوض شد )
__________________________________________
غریبه که تو جشن نبود میبینه آرسی اومد :
غریبه : اینجا چی کار میکنی؟
مگه کار وزندگی نداری؟
آرسی: خوب اومدم ببرمت تو جشن دیگه!!
غریبه :نه من نمیام . . . اینی نیست !!
آرسی: خوب زیاد اسرار نمیکنم !!
که یه جغد خوشگل میاد به آرسی سه نامه خوشگل تر میده!!
آرسی: ای ولونی!!
غریبه : هوم !!!!!...... باز چی شده ؟
آرسی : هیچی . . . . . باید چیزی بشه ؟
______________________________________________
وریورویریوریورویورویورویرویورویوریورو ( صحنه بر گشت به دنسینگ )
______________________________________________
بن : اوناهاش . . .. آرسی بر گشت
آرسی : خوبه !!! 1.................. 2.......................3
( بوووووووووووووووووووومممم!!! )
همه بیکار جماعت :
یه نور وسط میزنه و با صدای مهیب!!
آرسی: عالی و به موقع!!
تومی : چلنگر کجاست اینا رو معنی کنه ؟
آرسی : درود بر تو فردی!!!!!!!!
فرد ویزلی: به موقع بود دیگه !!!!
آرسی : Every think is ok ??????????
فرد : Exactly like you want!!
آرسی : خوب بچه ها دیگه بسه . .. . بیاین اینجا!!
آرسی : خوب بیاین یه کم کیک بزنیم!!
همه : هووووووررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااا
تومی: آرسی تو که شرمنده کردی !!
آرسی : خواهش میکنم وظیفه بود !!
بن یه قاچ گنده از کیک بر میداره و اول از همه واسه خودش میبره و به نوبت واسه بقیه!!
آرسی : خوب شروع کنیم!!
فردی : من خوردم ........ یه نوشیدنی بهم بدین!!!
تومی که خواست تست کنه یه تیکه کوچولو میندازه تو دهنش و بقیه هم پشبندش !!!
همین جاست که قیافه ها خوشگل میشه و طوفانی به پا میشه!!
بن : ایییییییییییین چیییییییییییییییههههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آرسی : کیک با طکم همه چیز!!!!
تومی: مزه چیه ایییییییییییییییییییییییین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بن : فکر کنم فزله کربه!!!!!!
آرسی : ای ولونی ............... چه عشقی میکنم من!!!!!
فرد :
بچه هایی که از اون کیک خورده بودن تا صبح بیدار میمونن!!

ادامه دارد


از هری پاتریست بودن اعلام بازنشستگی می کنم
راه رو واسه جوونا باز کردم!


Re: هتل ملوان زبل
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴
#66

غریبه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۳۸ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۳۱ یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از سر زميني به نام عشق
گروه:
کاربران عضو
پیام: 116
آفلاین
بچه ها لطفآ هر کس که خواست ادامه ي نمايشي رو بنويسه ، نمايش هاي قبلي رو به دقت بخونه ...!
*****************************************************
غريبه : آخه سيبل باهوش ...!!! تو فکر نکردي که ايني رفته مسافرت و نيستش ...!؟
سيبل : هوم ... من نمي دونستم که تو مياي اينجا ...!! والا آرسي که چيزي نفهميد !!!
غريبه : آرسي هم از تو باهوش تر ...!! يکم فکر نميکنه که ايني نيست !!
آرسي : بابا ... من از کجا بدونم !! فکر کردم لابد برگشته !!
غريبه : ماشاالله !!
بعد غريبه ميره تو دفتر ايني ...!!
آرسي : سيبل ... بچه ها کجان ؟!؟!
سيبل : من چه ميدونم !!
آرسي : يه کاري ميکني ؟؟
سيبل : چي کار ؟؟!!
آرسي : برو به بچه ها بگو که يه چند دقيقه اي بيان تو دفتر من ، کارشون دارم ...!!
سيبل : چي کار ؟؟؟
آرسي : برو بگو بيان ... ميفهمي !
سيبل : ok !!
بعد آرسي ميره تو دفترش و منتظر اونا ميمونه ...!!
بعد از 2 مين ...
سيبل : اومديم ...!!
تومي : سولام !!
بن : سلام .. خبريه ؟!

پانسي : چيزي شده ؟!؟!
آرسي : بابا يه دقيقه صبر کنيد ... ميگم ! بشينيد ...!! و سکوت !
همه :
آرسي : قضيه ي اون سيستم ديجي رو که همه ميدونيد ؟!؟!؟
همه :
تومي : اِي بي معرفت ... پس چرا ما رو خبر نکردي ؟!
آرسي : همين ديگه ... اتفاقآ مي خواييم تازه شروع کنيم ..!
پانسي : نـــــه ...! جوابه غريبه رو کي ميده ؟!
آرسي : هوم ... اون موقع که فهميد چيزي نگفت ...!
بن : ولي اينو بفهمه حتمآ مخالفت ميکنه !!
بعد غريبه مياد تو دفتر ...!
غريبه : راستي آرسي .... اينجا چه خبره ؟!؟!
همه :مااااااااااااا
غريبه : گفتم اينجا چه خبره ؟! چرا همتون اينجا جمع شدين ؟! مگه شما ها کار ندارين ؟! الکي فقط حقوق ميگيرن...
آرسي : بابا غريبه جان انقدر تند نرو ... چيزي نشده که ...!!
غريبه : اِ اِ اِ اِ... پس بفرمايين اينجا چه خبره ؟!؟!
آرسي : راستش ... خوب ميخواستيم امشب يه جشن کوچيک بگيريم !!!
غريبه : جشن ...؟!!؟ جشن برا چي ؟!
آرسي : جشن ... خوب ... واسه ... جشن واسه ... خوب همينجوري ...!!
غريبه : آها ... همينجوري جشن بگيرين ...
آرسي : آره ديگه ... واسه بچه ها هم خوبه ...! اين چند روزه حسابي مشغول بودن ، خوب خسته شدن ...!!
بن و تومي و سيبل و پانسي : :angel:
غريبه :
همه : ppppppppppppppllllllllllllllllllllllllzzzzzzzzzzzzzzzz
غريبه: آخه شماها چه جوري دلتون مياد وقتي ايني نيست جشن بيگيرين ؟!
آرسي : اِي بابا ... خوب قول ميديم وقتي ايني برگشت يه جشن حسابي هم اون موقع بگيريم ...!!
غريبه : باشه ... !!
همه : مــــــــــــــــررررررررررررســـــــــــــــــــي :bigkiss:
بعد غريبه از اتاق مياد بيرون و ميره تو دفتر ... !!
آرسي : خوب سيبل تو برو به جن ها بگو که واسه امشب حسابي تدارک ببينن ...
پانسي تو هم برو سالن رقص رو مرتب کن ...
بن و تومي شما ها هم به اينا کمک کنين ..!
تومي : داش آرسي ... خووودت چي کار ميکني ؟!
آرسي : هوم ... منم کلي کار دارم ... !!
همه :
آرسي : اِ اِ اِ ... خوب بريد ديگه ...!
همه : OK !!
بعد هر کي ميدوه يه طرف ......................

=-=-=-=-=
ادامه دارد ...
=-=-=-=-=


ویرایش شده توسط غریبه در تاریخ ۱۳۸۴/۲/۱۳ ۱۶:۲۰:۲۴

تصویر کوچک شده
Live like you will die tomorrow , Learn like you will live for ever ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.