_خب...همه از معجون های مرگخوار سنج من بخورن تا مشخص بشه که کی مرگخواره کی نیست...اونایی که مرگخوار نیستن هم باید اموزش مرگخواریت ببینن تا سازمان امنیت و اطلاعات جادوگری عنوان مرگخواری رو ازشون نگیره و...
_برای چی این عنوان رو بگیرن هکتور؟!
_عه؟! ارباب کی تشریف فرما شدین؟
_ما لرد غافلگیر کننده ای هستیم...و به سوالمون جواب ندادی!
_چیزه ارباب...آم...یه نامه ای از طرف سازمان امنیت و اطلاعات جادوگری براتون اومده که گفتن طبق بررسیشون ما به اندازه کافی سیاه نیستیم...و خواسته شده که طی یک ماه خودمون رو به میزان قابل قبولی در سیاهی برسونیم...از همین رو تشه در خدمت شماس
...من قصد داشتم با معجون مرگخوار سنج،تولیدی تشه میزان مرگخواری مرگخواراتون رو بسنجم...و از این رو...آم...ارباب...چی شده؟!چیزی اذیتتون کرده که اینجوری نگاه میکنید؟!
مهم نبود که در آن لحظه رودولف به دلیل استفاده بدون رعایت کپی رایت از دیالوگش توسط هکتور،دچار تشنج شد و غش کرد،بلکه مهم نگاهی بود که لرد با آن به هکتور خیره شده بود...نگاه پر ابهت و پر جذبه ای که سرشار از "نظرت چیه ساکت شی؟!" و "اگه جونت رو دوس داری فرار کن!" بود...
_هکتور...حالا ما چشم پوشی میکنیم از اینکه نامه ای که برای ما فرستاده شده رو خوندین...مشکل اینجاست...چه کسی از شما خواست که مرگخوار های ما رو بسنجی؟! شما قبلا سنجیده شدین!
مرگخواران با ترس به اربابشان خیره شدند...
_منظورتون چیه ارباب؟
_ما خودمون از این سازمان مذکور خواستیم که مرگخوارهای ما رو بسنجه...از نظر ما هم شما بسیار میزان سیاهیتون کم شده...مرگخوار هم مرگخوار قدیم...مثلا ایشون رو نگاه کنید...لاکرتیا،اون چیه دستت داری نازش میکنی؟!
_بله ارباب...اینا جن های خانگی هستن،زیر چتر حمایتیمون نگه شون داشتیم...خیلی نازن...نه ارباب؟!
لرد در حالی که سرش را به نشانه تاسف نشان تکان میداد،ادامه داد:
_بیا! قبل ها ما الادورایی داشتیم که سر جن های خانگی رو میبرید،حالا وضعمون این شده...یا سوزان این چه لباسیه پوشیدی؟!
_قشنگه ارباب؟!لباس رنگین کمان طوره!
_حالا سیاه نمیپوشین نپوشین،یه رنگ...رنگارنگ آخه؟!قبل ها مرگخواران ابهت داشتند...مثل یوان اسکلت بودند مثلا،مایه رعب و وحشت میشدن...اما الان،گاومیشی داریم که مایه خنده اس!
مرگخواران سعی کردند از خود خجالت بکشند...ولی خب هر سعی ای منجر به نتیجه نمیشود...لرد اینبار با قاطعیت لب به سخن گشود..
_ما تصمیمی گرفتیم...از اونجا که نتیجه مطالعاتی که من خواستم از اون سازمان،نشون از کم سیاهی شدن شما داره،قرار بر این شده که به شما اموزش دوباره بدم....حالا به هر طوری نیاز هست!
_معجون مرگخوار اموزش دهی بدم بهشون ارباب؟