هری داشت به
انتخابات فکر میکرد جوری فکرش مشغول بود که نمیتونست درسته به
امتحاناتش برسه آخه این
اسنیپ کله
کدو 
دیگه چی از جون انتخابات میخواست؟ همه جا ی
قلعه رو از پوستراش پر کرده بود فقط کم مونده بود روی
ماهی های
مرکب پوستر بچسبونه بدجوری دلش میخواست یک حال اساسی ازش بگیره..یه دفه صدای پارس فنگ
سگ هگرید رو شنید و تصمیم گرفت بره به
کلبه ی هگرید تا با هم
شطرنج بازی کننن این جوری لااقل از فکر
دوئل با اسنیپ بیرون میومد