یادش بخیر یه موقعی لحن درخواستها یه جور دیگه بودن!
ویریدیان عزیز...خانه ریدل یه انجمنه که چندین تاپیک داره.پستی که شما نقدش رو درخواست کردین پست شماره 87(نه 78) تاپیک فرهنگستان ریدله.لطفا آدرس درست بدین.شماره پست به همراه اسم تاپیک.و یا لینک پست.
بررسی پست شماره
87 فرهنگستان ریدل، پروفسور ویریدیان:
ظاهر پست اهمیت زیادی داره.شکل ظاهری پست میتونه خواننده رو جذب کنه یا کلا از خوندن منصرفش کنه.فقط وقتی نویسنده خیلی خوب و شناخته شده ای باشین میتونین تا حدودی نسبت به ظاهر پستتون بی تفاوت باشین.جمله های خیلی کوتاه، شکلکهای زیاد و غیر ضروری، بزرگ کردن بی دلیل فونت...همه اینا ظاهر پستتون رو نامرتب کرده.
مورد بعدی علامتگذاریه...جمله های شما فقط با علامتهای درسته که میتونه منظورشو به خواننده برسونه.بدون علامت جمله ها نامفهوم و ناقص خواهند بود.جمله های شما حتی آخرشون نقطه هم گذاشته نشده.علامتگذاری رو (در سطح ابتدایی) فراموش نکنین.اینجوری خواننده راحتتر لحن و منظور پست رو میفهمه.
نقل قول:
ایوان :بلا . ارباب الان تنهاس به تو نیاز داره برو پیشش
بلا : میدونم
ایوان : پس برو
بلا غیب شد و همه قومی خوشحال شدند
آخر پست قبلی نوشته شده بود که مرگخوارا میخوان از شر بلا خلاص بشن...ولی آیا واقعا فرستادن بلا کار درستی بود و کمکی به داستان میکرد؟اگه اصرار داشتین بفرستینش حداقل میشد دلیل جالبتری براش ارائه کرد.منظورم از جالب، منطقی نیست.یعنی لازم نبود حتما یه دلیل منطقی و جدی داشته باشه.ولی میشد کمی بیشتر روی این قسمت کار کرد.اینجا کمی بی دلیل و ناگهانی بلا حذف شده.
قسمت "تحقیق مرگخوارا از بورگین" کلا نابود شده...مرگخوارا به جای تحقیق، کارای عجیب غریب انجام دادن و بعد رفتن.اصولا بهتره تا جاییکه ممکنه از سوژه استفاده کنین.سعی نکنین به هدف برسین.مثلا در این تاپیک، هدف نوشتن زندگینامه لرده.اگه مرگخوارا خیلی زود این زندگینامه رو بنویسن سوژه تموم میشه.بدون اینکه استفاده لازم ازش شده باشه.
در مورد قسمت اسلاگهورن هم همین حالت وجود داره.شما به سرعت از روی سوژه ها رد شدین و سانسورشون کردین و مرگخوارها رو به خانه ریدل برگردوندین.برگشتن مرگخوارها هیچ کمکی نمیتونه بکنه.ولی همین جریان تحقیق، سوژه های جالب و زیادی میتونست به نفرات بعدی بده.
نقل قول:
بلا خودشو به اونا رسوند و یواش گفت : ارباب عاشق شده
کراب :عاشق کی
بلا زد تو سر خودش و گفت : اون عجوزه هه مگی
از وسط داستان شما سوژه رو کلا عوض کردین.این کار جالب نیست.اینجا سوژه ای داده شده.بقیه برای این سوژه وقت گذاشتن و داستان رو ادامه دادن.الان بدون اینکه اون سوژه به نتیجه برسه رفتین سراغ داستان عشق و عاشقی لرد.روال تاپیکهای ایفای نقش اینه که شما داستان قبلی رو ادامه بدین.اگه سوژه جدیدی در ذهنتون هست تاپیک و انجمن مناسبی براش پیدا کنین و سوژه تونو اونجا بزنین.
گذشته از اینکه سوژه بطور ناگهانی عوض شده، عاشق شدن لرد هم شدیدا غیر منطقیه.البته همیشه در نوشته ها دنبال منطق نمیگردیم.اتفاقهای عجیب و غریب هم ممکنه بیفته...ولی نه تا این حد!لرد یهو و بدون دلیل عاشق میشه...اونم عاشق مک گونگال..خواننده اصولا نمیتونه اینو قبول کنه.
نقل قول:
همه جا ساکت بود ارباب آروم گریه میکرد
و موزیک آروم پخش میشد
تا جایی که ممکنه سعی کنین ویژگیهای مهم و اساسی شخصیتهای کتاب رو حفظ کنین.شما میتونین شخصیتها رو طنز آمیز کنین.میتونین لرد رو وادار کنین کارای مسخره انجام بده.ولی برای این کارا باید دلیلی وجود داشته باشه.و ضمنا همه این حرفها ،کارها و تصمیمات مطابق شخصیتهای کتاب باشه.لازم نیست عین کتاب بنویسین.فقط اون پایه و اساس رو حفظ کنین.مثلا اینجا عاشق شدن و گریه کردن لرد کلا از پایه و اساس غیر قابل قبوله.یا مثلا اینجا:
نقل قول:
بلا میره خونه تا بگه اربابو آماده کنن که برن خواستگاری
لرد بیشتر یه بچه 14-15 ساله به نظر میرسه، تا اون جادوگر ترسناک و با ابهت کتاب!
پست شما اشکالات اساسی و زیادی داشت. ولی همه این اشکالات به تجربه کم برمیگرده.پستهای بقیه اعضا رو بخونین.با کسب کمی تجربه، خیلی زود متوجه میشین که داستان رو چطوری میشه ادامه داد.کدوم راه بهتره و چه کاری و تا چه حد مجازه.
مهمترین اشکال پستتون تغییر سوژه بود.به نظر من فعلا روی این مورد کار کنین تا بعدا سر فرصت نوبت به اشکالات کوچکتر برسه.برای شروع پستهای کوتاهتر بزنین.فعلا برای مدتی سعی نکنین تغییر خاص و عمده ای در سوژه ایجاد کنین.فقط داستان رو ادامه بدین.
موفق باشید.