هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۲۰ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
یادش بخیر یه موقعی لحن درخواستها یه جور دیگه بودن!


ویریدیان عزیز...خانه ریدل یه انجمنه که چندین تاپیک داره.پستی که شما نقدش رو درخواست کردین پست شماره 87(نه 78) تاپیک فرهنگستان ریدله.لطفا آدرس درست بدین.شماره پست به همراه اسم تاپیک.و یا لینک پست.


بررسی پست شماره 87 فرهنگستان ریدل، پروفسور ویریدیان:


ظاهر پست اهمیت زیادی داره.شکل ظاهری پست میتونه خواننده رو جذب کنه یا کلا از خوندن منصرفش کنه.فقط وقتی نویسنده خیلی خوب و شناخته شده ای باشین میتونین تا حدودی نسبت به ظاهر پستتون بی تفاوت باشین.جمله های خیلی کوتاه، شکلکهای زیاد و غیر ضروری، بزرگ کردن بی دلیل فونت...همه اینا ظاهر پستتون رو نامرتب کرده.


مورد بعدی علامتگذاریه...جمله های شما فقط با علامتهای درسته که میتونه منظورشو به خواننده برسونه.بدون علامت جمله ها نامفهوم و ناقص خواهند بود.جمله های شما حتی آخرشون نقطه هم گذاشته نشده.علامتگذاری رو (در سطح ابتدایی) فراموش نکنین.اینجوری خواننده راحتتر لحن و منظور پست رو میفهمه.


نقل قول:
ایوان :بلا . ارباب الان تنهاس به تو نیاز داره برو پیشش
بلا : میدونم
ایوان : پس برو
بلا غیب شد و همه قومی خوشحال شدند

آخر پست قبلی نوشته شده بود که مرگخوارا میخوان از شر بلا خلاص بشن...ولی آیا واقعا فرستادن بلا کار درستی بود و کمکی به داستان میکرد؟اگه اصرار داشتین بفرستینش حداقل میشد دلیل جالبتری براش ارائه کرد.منظورم از جالب، منطقی نیست.یعنی لازم نبود حتما یه دلیل منطقی و جدی داشته باشه.ولی میشد کمی بیشتر روی این قسمت کار کرد.اینجا کمی بی دلیل و ناگهانی بلا حذف شده.

قسمت "تحقیق مرگخوارا از بورگین" کلا نابود شده...مرگخوارا به جای تحقیق، کارای عجیب غریب انجام دادن و بعد رفتن.اصولا بهتره تا جاییکه ممکنه از سوژه استفاده کنین.سعی نکنین به هدف برسین.مثلا در این تاپیک، هدف نوشتن زندگینامه لرده.اگه مرگخوارا خیلی زود این زندگینامه رو بنویسن سوژه تموم میشه.بدون اینکه استفاده لازم ازش شده باشه.
در مورد قسمت اسلاگهورن هم همین حالت وجود داره.شما به سرعت از روی سوژه ها رد شدین و سانسورشون کردین و مرگخوارها رو به خانه ریدل برگردوندین.برگشتن مرگخوارها هیچ کمکی نمیتونه بکنه.ولی همین جریان تحقیق، سوژه های جالب و زیادی میتونست به نفرات بعدی بده.


نقل قول:
بلا خودشو به اونا رسوند و یواش گفت : ارباب عاشق شده
کراب :عاشق کی
بلا زد تو سر خودش و گفت : اون عجوزه هه مگی

از وسط داستان شما سوژه رو کلا عوض کردین.این کار جالب نیست.اینجا سوژه ای داده شده.بقیه برای این سوژه وقت گذاشتن و داستان رو ادامه دادن.الان بدون اینکه اون سوژه به نتیجه برسه رفتین سراغ داستان عشق و عاشقی لرد.روال تاپیکهای ایفای نقش اینه که شما داستان قبلی رو ادامه بدین.اگه سوژه جدیدی در ذهنتون هست تاپیک و انجمن مناسبی براش پیدا کنین و سوژه تونو اونجا بزنین.
گذشته از اینکه سوژه بطور ناگهانی عوض شده، عاشق شدن لرد هم شدیدا غیر منطقیه.البته همیشه در نوشته ها دنبال منطق نمیگردیم.اتفاقهای عجیب و غریب هم ممکنه بیفته...ولی نه تا این حد!لرد یهو و بدون دلیل عاشق میشه...اونم عاشق مک گونگال..خواننده اصولا نمیتونه اینو قبول کنه.


نقل قول:
همه جا ساکت بود ارباب آروم گریه میکرد
و موزیک آروم پخش میشد

تا جایی که ممکنه سعی کنین ویژگیهای مهم و اساسی شخصیتهای کتاب رو حفظ کنین.شما میتونین شخصیتها رو طنز آمیز کنین.میتونین لرد رو وادار کنین کارای مسخره انجام بده.ولی برای این کارا باید دلیلی وجود داشته باشه.و ضمنا همه این حرفها ،کارها و تصمیمات مطابق شخصیتهای کتاب باشه.لازم نیست عین کتاب بنویسین.فقط اون پایه و اساس رو حفظ کنین.مثلا اینجا عاشق شدن و گریه کردن لرد کلا از پایه و اساس غیر قابل قبوله.یا مثلا اینجا:
نقل قول:
بلا میره خونه تا بگه اربابو آماده کنن که برن خواستگاری

لرد بیشتر یه بچه 14-15 ساله به نظر میرسه، تا اون جادوگر ترسناک و با ابهت کتاب!


پست شما اشکالات اساسی و زیادی داشت. ولی همه این اشکالات به تجربه کم برمیگرده.پستهای بقیه اعضا رو بخونین.با کسب کمی تجربه، خیلی زود متوجه میشین که داستان رو چطوری میشه ادامه داد.کدوم راه بهتره و چه کاری و تا چه حد مجازه.
مهمترین اشکال پستتون تغییر سوژه بود.به نظر من فعلا روی این مورد کار کنین تا بعدا سر فرصت نوبت به اشکالات کوچکتر برسه.برای شروع پستهای کوتاهتر بزنین.فعلا برای مدتی سعی نکنین تغییر خاص و عمده ای در سوژه ایجاد کنین.فقط داستان رو ادامه بدین.


موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۱۶ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۱

پروفسور.ویریدیان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۷ شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۲:۴۰ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
از قبرسون
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 235
آفلاین
برسی پست 78 خونه ی ریدل نقدش کن



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
پروتی عزیز، ارباب از دیدن دوباره شما خوشحال شد.


یه نکته ای در مورد پستتون وجود داشت.در پست قبلی سوژه تموم شده بود.شما سوژه تموم شده رو ادامه دادین.البته مقصر وزیر دیکتاتور لودو بگمنه که کوچکترین فونت موجود رو برای نوشتن کلمه "پایان" انتخاب کرده!
بدون در نظر گرفتن این موضوع پستتونو بررسی میکنم.


بررسی پست شماره 111 آموزشگاه مرگخواری


پستتون مثل قبلیا کوتاهه.این ویژگی مثبت رو حفظ کردین.ولی اون فاصله هایی که گفتم هنوزم تو پستاتون دیده نمیشه.مثلا اون قسمتی که مالی با عصبانیت جمله ای خطاب به فلور میگه...بعد از تموم شدن جمله میتونین یه خط فاصله بذارین و بعد درباره فلور و عکس العملش صحبت کنین.یا این قسمت:
نقل قول:
بیل که از دور گریه ی همسرش را نگاه می کرد از کرده ی خود اصلا پشیمان نبود.
در خانه ی ریدل ها :
مرگخواران همه با ترس و لرز به نجینی نگاه می کردن

زمانها و مکانها رو بهتره از بقیه متن جدا کنین.این کار هم ظاهر پستتونو مرتبتر میکنه و هم به خواننده فرصت استراحت و درک مطلب رو میده.وقتی نوشته ها پشت سر هم باشه ممکنه خواننده رو خسته کنه.فونتشو بزرگتر کنین...زنگشو عوض کنین...بولد(ضخیم) کنین.اگه یه فاصله ای هم قبل و بعدش بذارین بهتر میشه.


یکی از ویژگیهای شما اینه که به دیالوگ متکی نیستین.به خوبی میتونین احساسات و رفتار شخصیتهاتونو بدون دیالوگ و با توصیفهاتون نشون بدین.این کار خوبیه.فقط مواظب باشین تعادل رو حفظ کنین چون توصیف بیش از حد میتونه خسته کننده باشه.اینم اضافه کنم که در این پست زیاده روی نشده.برای پیشگیری گفتم!


در نقد قبلی هم گفتم که شما شخصیتها رو خوب میشناسین.اینجا هم همینطوره.فقط کمی بیشتر باید از این ویژگی خوبتون استفاده کنین.مثلا مالی پست شما زیادی خشن و بی رحم شده.مالی نقطه ضعفهای زیادی داشت.خانوادش، بچه ها... و مسلما جلوی گریه و التماسهای یه ساحره که جزو خانوادشه نمیتونه زیاد مقاومت کنه.به نظر من شما باید اون خصوصیت مالی رو پررنگتر میکردین.ربطی هم به سیاه یا سفید بودن شما نداره.شما به عنوان یه ساحره سفید میتونین درباره دامبلدور هم طنز بنویسین.مثلا درباره ریشش...یا اینکه به همه اعتماد میکنه...یا شوخیهای بی مزه اش!!همونطور که مرگخوارا میتونن درباره ظاهر غیر عادی لرد و غرور بیش از حد و تصمیماتی که همیشه هم عاقلانه نیست طنز بنویسن.البته بهتره شما درباره گروه مقابل(سیاها) کمی بیشتر این کارو انجام بدین.اغراق کنین.مالی سوژه بسیار خوبی برای نوشتنه.ازش استفاده کنین.از احساست مادرانه گرفته تا آشپزیش!


نقل قول:
مرگخواران همه با ترس و لرز به نجینی نگاه می کردند ،تا ببینند نجینی کدام یک از آن ها را به عنوان غذا انتخاب میکند و در همین حال لرد هم در انتخاب غذا به مار عزیزش کمک می کرد و مرگخوار هایش را با فش فش هایش بیش تر می ترساند .

پایان پستتون خیلی خوب بود.یه پایان ساده و روشن که هر خواننده ای رو ترغیب به ادامه دادن میکنه.
این سوژه زیادی کش اومده بود.برای همین لودو تمومش کرد.اگه تموم نشده بود پایان شما میتونست ادامه خوبی براش باشه.حتی این موضوع میتونه سوژه جدیدی محسوب بشه.اینکه مرگخوارا به هر دلیلی لرد رو عصبانی کردن و لرد قصد داره یکیشونو تقدیم نجینی کنه.انتخاب رو هم به نجینی واگذار میکنه.


موفق باشید.







پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۲۹ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
با سلام خدمت لرد ولدمورت.
لرد گرانقدر می خواستم در خواست کنم پست من درآموزشگاه مرگخواریرا نقد کنید.
با سپاس فراوان.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۳۱ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دافنه، موقع درخواست دادن کسی داشت دنبالتون میکرد؟!!!


بررسی پست شماره 374 خانه ریدل، دافنه گرینگراس:


این پستتون دیگه طولانی نیست.شروع خوبی هم داشت.مخصوصا با وقفه ای که بعد از پست قبلی افتاده بود بهتر بود دقیقا از آخر پست قبل اداامه داده میشد.که شما هم همین کارو انجام دادین.

رفتار لرد هم کاملا خوب و متناسب با شخصیتش بود.حتی صحنه ظاهر کردن شمشیر و دیالوگهای بعدیش هم به هیچ عنوان آزاردهنده نبود.همونطور که قبلا گفتم شما ارتباط خوبی با شخصیتها دارین و این ارتباط خوب رو به خوبی به خواننده منتقل میکنین.


فاصله هایی که گذاشتین پستتونو بهتر کرده ولی گاهی وسط جمله هاتون بدون دلیل رفتین سر خط.این کار شدیدا تمرکز خواننده رو به هم میزنه.حتی بعد از دو سه بار تکرار شدن کلافه میکنه.وسط جمله این کارو انجام ندین.


سعی کنین وسط جمله ها از شکلک استفاده نکنین.مخصوصا جایی که کلمات برای بیان حالتی که قصد توصیفش رو دارین کافی هستن.شکلکها رو بذارین برای جایی که حالت گوینده مشخص نیست.مثلا:

سوروس اسنیپ:چشم ارباب!

اینجا اگه شکلک رو نمیزدم، خواننده متوجه نمیشد سوروس با چه حالتی این جمله رو گفته.
یا جایی که طنز یا دلیل خاصی برای استفاده از شکلک وجود داره.یا مثلا طرف حالتی داره که بهتره به جای جمله با شکلک نشون داده بشه.مثلا این شکلک: که جزو پرکاربردترین ها هم هست...حالتی داره که با جمله ها نمیشه به خوبی نشونش داد.


نقل قول:
فلور عصبانی بود
و حسود...
فکر شومی به سرش زد...

این پست از قبلیا بهتر بود.در مورد سوژه...اینجا ارتباطتونو حفظ کردین.ولی هنوزم سعی در تغییرات بزرگ دارین.این جمله آخر فکر خواننده رو منحرف میکنه به نقشه شوم فلور...در حالیکه سوژه اصلی چی بود؟نقشه ایگور...
خب اینجا سوژه خراب میشه؟نه...میشه برای فلورهم نقشه ای طراحی کرد که با نقشه ایگور هماهنگ بشه.ولی در همه سوژه ها ممکنه این کار امکانپذیر نباشه.نفر بعدی مجبور بشه سوژه رو اصلاح یا عوض کنه.شما آزادین که موضوعات جدید وارد داستان کنین.فقط مواظب باشین که از موضوع اصلی ضعیفتر و کمرنگتر باشن.اینجا موضوعی که شما وارد کردین دقیقا همسطح موضوع اصلیه.ممکنه اونو کنار بزنه و خودش تبدیل به موضوع اصلی بشه.یه مدت که پست بخونین و پست بزنین متوجه میشین چه سوژه ای قویتره و کدوم جالبتره و چی رو میشه وسط یه سوژه دیگه آورد.


پستتون بهتر از قبلیا بود.پیشرفتتون خوب بود.سعی کنین بیشتر بخونین.نوشته های نویسنده های خوب سایتو بخونین.تاثیر خوبی رو نوشته هاتون میذارن.


موفق باشید.






پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۰۱ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
لرد عزیز، درخواست نقد دارم.
لد عزیز، درخواست دیگری ندارم.
لرد عزیز، یادم رفت چیزی را.
لرد عزیز، این را یادم رفته بود.سلام.
لرد عزیز ، این پست تو خونه ریدل هاست.
لرد عزیز، پست شماره 374.
لرد عزیز، نقد میکنین؟
لرد عزیز، جواب دهید سوالم را.
لرد عزیز، نقد میکنی؟
لرد عزیز ،مرسی.
لرد عزیز، بهترین ارزو ها را برای شما دارم.
لرد عزیز، خداحافظتان باد.
لرد عزیز، بای بای.




تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۹ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 161 خانه گانتها، پروتی پاتیل:


پروتی عزیز


پستهای شما کوتاهن.این ویژگی خوبیه.سعی کنین تا جاییکه ممکنه کوتاه بنویسین.منظورم از تا جاییکه ممکنه این نیست که دو خط بنویسین.منظورم اینه که اگه دلیل خاصی برای طولانی کردنش ندارین کوتاه بنویسین.پست کوتاه خواننده ها رو جذب میکنه.البته پست بلند هم جذب میکنه.ولی در صورتی که نویسنده کاملا شناخته شده و خوب باشه.


نقل قول:
فلور گفت:به نظر من اگه یکیمون سرشونو گرم کنه شاید بقیه بتونن برن دنبال ققنوس.اما آخه چی جوری؟

سوژه نسبتا سختی بود.خود منم موقع پست زدن کمی باهاش درگیر شدم که چطوری ادامه بدم.نقشه ای که شما کشیدین خوبه.فقط به نظر من بهتره در سوژه ها، شخصیتها رو از هم جدا نکنین.وقتی از هم جدا میشن سوژه دو تکه میشه.کسایی که ادامه میدن مجبورن درباره هر دو گروه هم بنویسن و سوژه کم کم گره میخوره و به جایی میرسه که دیگه نمیشه این دو گروه رو به هم رسوند.


نقل قول:
بلاتریکس که فکر بکری کرده بود رفت کنار فلور نشست و در کمال تعجب مرگخوار ها با مهربانی به فلور گفت:

موقع نوشتن جمله ها کمی دقت کنین که مفهومشونو از دست ندن.شما لحن جمله رو میدونین.برای همین بدون علامتگذاری یا مرتب کردن جمله هم میتونین منظور خودتونو بفهمین.ولی برای خواننده اینجوری نیست.جابجا شدن دو کلمه یا کم و زیاد شدن علامتها میتونه خوندن پست رو براش سخت کنه.البته نیست این علامتا خیلی تخصصی باشن.منظورم همون علائم ابتدایی هستن.مثلا اینجا جمله دوم کمی ناموزونه.


شخصیتها رو خوب از آب در آوردین.این کاریه که خیلیا توش مشکل دارن.مثلا بلاتریکس شما...مهربونیشم یه دلیل خصمانه پشتشه!یا فلور...یه معصومیت خاصی داره.علاوه بر این، درباره احساسات شخصیتها به اندازه کافی توضیح دادین.همونجایی که گفتین مرگخوارا دلشون برای فلور میسوخت ولی...


نقل قول:
ناگهان ایوان گفت: آهان من یه فکری دارم...... اما بلاتریکس حرف او را قطع کرد و گفت: نمی خواد تو فکر کنی.
_بلا بذار حداقل نقششو بگه شاید به درد بخور بود.

این ایده و پایان خوبی بود.ولی نکته هایی وجود داره که باید بهشون دقت کنین.
این پایان ترغیب کننده ای بود.کشیدن نقشه رو به عهده نفر بعدی گذاشتین.خب این میتونه خواننده رو تشویق کنه که پست شما رو ادامه بده....از طرفی، شما مسئولیتی به عهده نفر بعدی گذاشتین.نفر بعدی باید فکر کنه و نقشه ای بکشه.این مسئولیت ممکنه تاثیر برعکس داشته باشه و خواننده رو از ادامه دادن منصرف کنه.همیشه دقت کنین مسئولیتی که به عهده ادامه دهنده میذارین زیاد سنگین نباشه.مثلا اینجا زیاد سنگین نبود.جنبه تشویق کنندگیش بیشتر بود.برای همین این پایان خوبی برای پست شما محسوب میشه.


ظاهر پستتون هم کمی نظم لازم داره...البته فقط کمی!یکی دو تا فاصله کوچیک.مثلا:
نقل قول:
در کمال تعجب مرگخوار ها با مهربانی به فلور گفت:
فلور جان میشه.فقط نیاز به کسی داریم که این کارو انجام بده.
فلور که اصلا متوجه نگاه بلاتریکس نبود گفت:
خب کی این کارو انجام میده؟
اما با نگاه مرگخوار ها مواجه شد که به او زل زده بودند سپس با ترس گفت:
چرا من؟
_چون این فکر تو بود.
فلور که ترس از سرو روش می بارید گفت:
بب...باشه.اما چی جوری هواسشونو پرت کنم؟


در کمال تعجب مرگخوار ها با مهربانی به فلور گفت:
فلور جان میشه.فقط نیاز به کسی داریم که این کارو انجام بده.

فلور که اصلا متوجه نگاه بلاتریکس نبود گفت:
خب کی این کارو انجام میده؟
اما با نگاه مرگخوار ها مواجه شد که به او زل زده بودند سپس با ترس گفت:
چرا من؟

_چون این فکر تو بود.

فلور که ترس از سرو روش می بارید گفت:
بب...باشه.اما چی جوری هواسشونو پرت کنم؟

اینجوری خوندنش راحتتره.البته لازم نیست این فاصله ها رو همیشه بذارین.ولی گذاشتن یکی دو تا فاصله به خواننده فرصت استراحت میده.فقط بین فرد و دیالوگش فاصله نذارین.ضمنا...حواس درسته!


پستتون در حالت کلی خوب بود.شخصیتها خوب بودن.سوژه رو خوب ادامه داده بودین.اجباری برای طنز نوشتن یا جدی نوشتن وجود نداره.ولی اگه روی جنبه طنزش کمی بیشتر کار کنین پستتون خواننده بیشتری پیدا میکنه.کار سختی هم برای شما نیست.چون شخصیتها رو خوب شناختین.میتونین از کتاب یا سایت استفاده کنین.مثلا همین ایوان روزیه.آواتارش اسکلته...همه از این موضوع برای نوشتن طنز استفاده میکنن.سوژه های زیادی میشه ازش گرفت.یا در مورد بلاتریکس.اخلاق و ظاهر خاصش میتونه سوژه های زیادی بهمون بده....یا مثلا اسم خود شما...پاتیل!!!


موفق باشید.















پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۸:۴۰ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
لرد عزیز سلام .
ازتون درخواستی دارم :این پسترا نقد کنید.


ویرایش شده توسط پروتی پاتیل در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۲ ۱۲:۰۱:۴۱

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۲۶ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 108 آموزشگاه مرگخواری، ویکتور کرام:



این همون پستیه که ناپدید شده بود؟!

نقل قول:
خانه ریدل
مرگخواران با خنده و خوشحالی وارد خانه ریدل شدند ولی به محض اینکه پایشان را در خانه گذاشتند متوجه مشکلی بسیار بزرگ شدند.

شروع خوبی بود.جو خوب پایان پست قبلی رو خیلی خوب خراب کردین(این خراب کردن مثبت بود).همین یک جمله میتونه خواننده رو برای خوندن ادامه پست شما کنجکاو کنه.


نقل قول:
مالی که به زحمت روی پاهای چاقش را می رفت دنبای مرگخوارا دوید و انواع طلسمو به طرفشون روانه کرد. همه مرگخواران با خنده آپارات کردند اما متوجه نشدند که چرا مالی از روانه کردن طلسم دست بر داشته است. طلسم اول مالی به فلور برخورد کرده بود و باعث خشک شدن آن شده بود. فلور بر روی زمین افتاد و با چشمانی که فقط در حدقه میچرخید رفتن مرگخوارانش را تماشا کرد.

قسمت فلش بک خوب بود.اتفاقی که افتاد کاملا منطقی بود.صحنه رو هم خوب توصیف کرده بودین.مخصوصا قسمت آخرش که فلور روی زمین افتاده بود.برای فلور از ضمیر"آن" استفاده کردین که برای اشیاء بکار میره و موقع خوندن کمی ناجور میشه!باید از "او" استفاده میکردین.


نقل قول:
مالی با پایش لگدی به فلور که بر روی زمین بود زد و ادامه داد:

رفتار مالی کمی غیر عادی بود.کلا بیشتر شخصیتها جزو یکی از دوگروهن.سیاه یا سفید....ولی بین سیاهها و سفیدها هم کسایی هستن که سیاهتر یا سفیدترن.مالی ویزلی یکی از شخصیتهای سفید تره.برای همین زیاد قابل باور نیست که چنین رفتاری رو حتی با یه مرگخوار داشته باشه.مخصوصا در مورد فلور که به هر حال عضو خانواده شه.دیالوگهای مالی هم برای این شخصیت زیادی قوی بودن.شخصیت مالی چندان شخصیت عمیق و محکمی نیست.حرفاش در سیب زمینی سرخ کرده و مدل موهای هری خلاصه میشد.شاید بهتر بود شخص دیگه ای به جای مالی تصمیم میگرفت، ولی به هر حال اصل تصمیم(رفتن به خانه گریمولد) بد نبود.


اندازه پستتون مناسب بود.ظاهر پست کاملا مرتبه.ماجرا رو زیاد کش ندادین.از شکلک هم استفاده نکردین.لزومی هم به انجام این کار نبود.شاید کمی طنز میتونست پستتونو جالبتر کنه.شخصیت مالی و بقیه ویزلی ها پر از سوژه های طنز هستن.به این نکته های ریز دقت کنین.مثلا صحنه دویدن مالی خوب بود.ولی کافی نبود.میشد بیشتر از این شخصیت و بقیه شخصیتها استفاده کرد.


موفق باشید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نقل قول:
ارباب ببخشید مزاحمتون شدم ، میشه یکمی از وقتتون رو به این مرگخوار بیچاره بدین و پست 106 بنده رو نقد بفرمایین؟

وقت ارباب متعلق به یاران وفادارشه.


بررسی پست شماره 106 آموزشگاه مرگخواری تری بوت:


شروعتون خیلی خوب بود.خواننده صحنه نگاه مالی رو به خوبی میتونه تصور کنه.فقط بهتره جمله آخر پست قبلی رو کپی نکنین.موقع خوندن حس خوبی به خواننده نمیده.


شما توانایی خاصی در قالب کردن صحنه های غیر منطقی به خواننده دارین!مثلا لرد داره تو هاگزمید قدم میزنه که یهو با دامبلدور مواجه میشه و با هم خوش و بش میکنن.خب این صحنه منطقی نیست.باور کردنی هم نیست.ولی تعداد کمی از نویسنده ها هستن که میتونن خواننده رو مجبور کنن چنین صحنه هایی رو بدون اعتراض بخونه و قبول کنه!این توانایی خاص و خیلی خوبیه.سعی کنین تقویتش کنین.ریشش هم به طنز خاص شما برمیگرده.


گفتگوی مرگخوارا و جرو بحثشون با ویزلیا خیلی خوب بود.شما نکته های طنز آمیز ریزی لابلای توضیحات معمولیتون جاسازی میکنین که باعث میشه خواننده با علاقه بیشتری به خوندن ادامه بده.مثل اخم کردن آرتور ویزلی یا شکلکی که برای ویزلی ها زدین وقتی کلمه گالیون رو شنیدن.این صحنه آخر (گالیونه) یکی از بهترین قسمتهای پستتون بود.
از شکلکها خیلی خوب استفاده میکنین.


نقل قول:
" من که از خانواده ی ویزلی متنفر بودم. من فقط بیل رو دوست داشتم. چرا به مرگخوارای عزیزم گفتم برن خسارت بدن؟! آره ... خودم باید به اونجا آپارات کنم و بهشون دستور بدم دوباره همه جا رو به هم بریزن. این دفعه ده برار دفعه ی قبل!! "

فلور با احساسات خودش درگیره.نمیدونه باید طرف مرگخوارا رو بگیره یا خانواده شو.برای همین منطقیه که دستورای ضد و نقیض بده.ولی اینجا کمی ناگهانی و بی دلیل تغییر عقیده داده.اینجور تغییر عقیده های ناگهانی این حس رو به خواننده منتقل میکنن که شما خواستین نظر خودتونو بهش تحمیل کنین.شاید بهتر بود درباره فلور مینوشتین.درباره افکارش.اینکه از دستوری که به مرگخوارا داده پشیمونه و بقیه شو میذاشتین به عهده نفر بعدی.گرچه به نظر من کلا لازم نبود نظرش عوض بشه.


شخصیتهاتون خیلی خیلی بهتر شدن.دیگه در نوشته هاتون خبری از اون شخصیتهای سطحی و کمرنگ و شبیه به هم نیست.لحن پستتون هم خوب شده.اشکالاتی رو که قبلا داشتین اینجا نمیبینم.


خوب بود.

موفق باشید.









پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۱

تری  بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۵ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 474
آفلاین
سلام بر ارباب عزیز و دلربای خودمان!

ارباب ببخشید مزاحمتون شدم ، میشه یکمی از وقتتون رو به این مرگخوار بیچاره بدین و پست 106 بنده رو نقد بفرمایین؟

سایه تون مستدام!


Only Raven!


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.