نمایش تصاویر گل و بلبل و جنگل و روستا به اتمام میرسه و تصویر اتاقی نمایان میشه که از پشت کله ی دست اندرکاران فیلم برداری میگذره و بالاخره به سه مبلی میرسه که دو طرف صندلی ای قرار گرفتن و رو دو تای اینور میز، دو مجری برنامه نشستن و اونوریه هم با جلوس نمودن لینی اشغال شده.
#: سلام به تمامی بینندگان عزیز جادوگر تی وی. من سامان هستم ...
$: سلاااام!
منم سالار.
~: سلام.
& لینی!
سامان تکونی به خودش میده و جایگاهشو روی مبل محکم تر میکنه و میگه:
- بدون مقدمه چینی و بحث اضافی میریم سراغ گفتگوی کوتاهمون. این روزا اینقد اینجا شلوغ شده که به زور تونستیم وقتی رو برای این برنامه اختصاص بدیم.
سالار با حرکت سرش حرف سامانو تایید میکنه.
- درسته! برای همین سریع میریم سر اصل موضوع.
نگاه هر دو مجری از روی دوربین برداشته میشه و به سمت لینی میچرخه.
#: قرار بود که وزارتخونه، آماری از تعداد توبه ها و توبه کنندگان به ما بده. طی تحقیقاتی ما تونستیم یه سری اطلاعات بدست بیاریم که با شما میخوایم به بررسیش بپردازیم.
سالار رو به جلو خم میشه و میگه: خب حالا میشه بگین که تا الان استقبال از بخش امور پذیرش توبه ها و توبه کنندگان چطور بوده؟ اصلا توبه کننده ای داشتین؟ خبر رسیده که تعداد توبه کنندگان زیاد و البته کمه! چطور ممکنه که هم زیاد و هم کم باشه؟
#: برای منم واقعا تعجب آور بود. میشه یکم برامون توضیح بدین؟ این واقعا صحت داره؟
لینی لبخندی میزنه و شروع به توضیح دادن میکنه: چیزی که شنیدین کاملا صحت داره. فکر میکردم دلیل اینطوری معرفی شدن حضور توبه کنندگان برای همه واضح باشه. اما حالا که خواستین توضیح میدم.
#: لطف میکنین!
لینی بی توجه به پارازیت سامان ادامه میده: ما تعداد توبه کنندگان رو زیاد اعلام کردیم تا همه ببینن که چقدر تعداد کسایی که سرشون به سنگ میخوره و میفهمن که اشتباه کردن زیاده. اینطوری مردم هرچه بیشتر آگاه میشن که فقط خودشون نیستن که ممکنه اشتباه کنن و کسای دیگه ای هم هستن و بدون ترس گامی به جلو و در مسیر درست بردارن. پس تعداد کسایی که پشیمون میشن و از آزکابان فرار میکنن و به ما پناه میارن زیاده.
$: اونوخ کم بودنش چی؟
~: از طرفی تعداد کم اعلام شده، چراو؟ کاملا واضحه! چون اصلا تعداد کسایی که به چیز و چیزکشان ملحق میشن اونقد زیاد نیستن که حالا بخواد تعداد توبه کنندگانشونم زیاد باشه. خب وقتی کمه ن، حتی اگه همه شونم توبه کنن باز تعدادشون کمه دیگه. اصلا نکته رو دریافتین؟
سامان و سالار نگاهی از سر تعجب به هم میندازن و بعد هردو همزمان شروع به کف زدن میکنن و هزاران احسنت و مرحبا به هوش و درایت وزیرآمبریج میفرستن.
#: چقدر هوشمندانه بود، پس دلیل کم و همزمان زیاد اعلام شدن تعداد توبه کنندگان همین بوده. این پارادوکس زیبا، شگفت انگیز نیست سامان؟
سالار که همچنان تو کف فرو رفته با شنیدن این حرف به خودش میاد و همزمان با تایید توسط حرکت سرش، بیان میکنه:
$: درسته! عجب ذکاوتی داره این وزیرآمبریج. لازم شد که دوباره همه به زیر پرچم این دولت موقت و مقتدر ِ با فکر و آینده نگر پناه ببریم و حقیقتا بهش ایمان بیاریم.
سامان بعد از نگاهی سرسری به ساعتش و دیدن اتمام وقت، نگاهشو دوباره به دوربین میدوزه.
#: خب مثل اینکه وقت ما تموم شده بینندگان عزیز، تا برنامه ای دیگر مرلین نگهدار شما.
$: بای بای!
لینی سعی میکنه به زور خودشو تو کادری که هی کوچیک میشه و برعکس گل و بوته و طبیعت جاشو میگیره، خودشو بچپونه و در آخرین لحظه بای رو میده و برنامه رسما به اتمام میرسه و مستند گیاهان جادویی مضری که در تولید چیز به کار میرن آغاز میشه ...