هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۲۴ جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
جینی عزیز

درخواست شما مال 13 فروردینه؟خیلی عجیبه.من اصلا پست شما رو ندیده بودم.معمولا جواب دادن به درخواستهای نقد بیشتر از دو-سه روز طول نمیکشه.اگه متوجه پستتون شده بودم خیلی زودتر نقد میکردم.نمیدونم چرا ندیدمش!


بررسی پست شماره 88 در بحبوحه سیاهی، جینی ویزلی:


این پستتون(اگه اشتباه نکرده باشم) ادامه پست شماره 52 خانه سالمندان بود.

آخرین جمله پست قبلی این بود:
نقل قول:
طی صحبت هایی که با دامبل بزرگ داشتم تصمیم بر این شد که ...

و اولین جمله این پست این بود:
نقل قول:
..........پااااققق......
سیاه پوش نقاب داری با چهار محفلی دستگیر شده و سه مرگخوار بیهوش جلوی قلعه ریدل ظاهر شد .


جمله قبلی که مهم هم بود ناقص مونده.همین باعث شد من شک کنم که این ادامه اون پسته یا نه.همین نکته جزئی میتونه خواننده رو کاملا گیج کنه.پست شما نباید اجازه بده خواننده بی خیال خوندن یا ادامه دادن بشه.البته گاهی سوژه در دو یا چند مکان یا زمان مختلف جریان داره.در این صورت اشکالی نداره که هر نویسنده ای درباره هر کدوم از قسمتها که مایله بنویسه.ولی اینجا ماجرا در قسمت هیجان انگیزی قرار داشت.جینی درحال سخنرانی بود.عوض کردن جو اون هیجان لازم رو از بین برده.مخصوصا با توجه به اینکه پست قبلی مال خودتون بود و احتمالا میدونستین جینی قصد داشت چی بگه.بهتر بود بعد از یه جمله هر چند کوتاه از اون قسمت خارج میشدین.


نقل قول:
ساه پوش به قلعه نگاهی انداخت . قلعه که نه ... خانه ای که در زمان خودش بی نظیر ترین و با شکوه ترین خانه ای بود که هرکس آرزویش را داشت . ولی اکنون به خرابه ای خوفناک و وهم آلود و تاریک جهت اقامت مرگخواران تبدیل شده بود ...

این قسمت خوب بود.یه جورایی از زاویه دید یه سفید نوشته شده بود.طوری که خواننده میفهمید نویسنده با نفرت خاصی به خانه ریدل نگاه کرده.این خصوصیت خوب و مهمیه.سعی کنین تو همه نوشته هاتون حفظش کنین.من وقتی این قسمت رو خوندم حس کردم برخلاف گفته شما خانه ریدل همچنان باشکوه و زیباست...فقط به دلیل حضور سیاه مرگخواراس که شما اونو خراب و خوفناک دیدین و توصیف کردین.واین خیلی خوب بود.فقط اون قسمت" قلعه که نه ..." یه حالت حکایت وار داشت.طوری که انگار یه نفر نشسته و داره داستان رو تعریف میکنه.این حس خوبی به خواننده نمیده.حضور و وجود نویسنده باید برای خواننده نامحسوس باشه.خواننده باید شخصیتهای شما رو زنده تصور کنه.اتفاقات رو در ذهنش ببینه.یادآوری این نکته که همه اینا توسط شخصی داره نوشته میشه رشته افکارش رو پاره میکنه.


اون شکلک عنکبوت...با حالت مرموز و وهمناک جمله تون سازگار نیست.علاوه بر این زنگ در خانه ای که مرگخوارا در اون زندگی میکنن چرا باید زیر تارعنکبوت باشه؟شاید بهتر بود یه جور دیگه روی این فضای تاریک و ترسناک تاکید کنین.شکلک بعد از دیالوگ مرگخواری که در رو باز میکنه هم همین حالت رو داره.بدون شکلک تاثیر این قسمتها بیشتر میشد.


پستتون کوتاه بود.این خودش یه امتیاز مثبته.البته نه همیشه... وقتی که همون پست کوتاه هم حرفی برای گفتن داشته باشه!پست شما حرفی برای گفتن داشت.در روند ماجرا تاثیر گذار بود.با همین پست کوتاه ماجرا رو یک قدم جلوتر بردین.فکر میکنم قبلا هم گفته بودم که نوشته های شما ساده و روشنن.ابهام نداشتن پست و روشن بود منظور نویسنده از مهمترین نکته هاییه که باعث میشه پست ادامه داده بشه.


پایان پستتون هم خوب بود.پست در قسمت جالبی تموم شده و همین میتونه خواننده رو تشویق به ادامه دادن کنه.


موفق باشید و عذرخواهی میکنم بابت تاخیر.

__________________________________

الفیاس


نقل قول:
من از شما در خواست نقد پست شماره ‏۲۰‏ جزیره جانور نماها رو دارم .

ما همچین تاپیکی نداریم!جزیره شو از کجا آوردین؟!اسم اون تاپیک جانورنماهای خالیه!:d


بررسی پست شماره 20 جانورنماها، الفیاس دوج:



نقل قول:
وسط های ظهر ‏،‏ گرمای خورشی عین کروشیوهای لردولدمورت بر سر و جان مرگخواران می بارد ‏،‏ و مرگخواران در تکاپوی یافتن راهی برای رد شدن از دیوار نامرئی هستن ‏:

قسمت اول اضافی بود.بهتر بود حذفش میکردین.چون با آخر پست قبل هماهنگی نداره.در لحظه اول خواننده احساس میکنه شما موضوع جدیدی رو شروع کردین.از " مرگخواران در تکاپوی.."شروع میکردین بهتر میشد.شروع پست مهمه.


نقل قول:
بلا ‏:‏ یییااااا ( افکت دویدن بلا همچون هیپوگریف به سمت دیوار)

ساده و بی قید و بند نوشتین.این روش خیلی خوبیه.خیلی از اشکالات پست رو میپوشونه.فقط مواظب باشین شخصیتها خراب نشن.مثلا بلا شخصیتیه که مثل هیپوگریف دویدنش زیاد عجیب نیست.رفتار طنز آمیر نباید توی ذوق خواننده بزنه.



نقل قول:
وزیر همچون تکشاخ به سوی دیوار می تازد و به خاطر فکر و نظر لرد مبنی بر اینکه باید از تمام اقشار جامعه در این ماموریت شرکت کنن ‏،‏ از دیوار عبور می کند.

جمله کمی طولانی، ولی جالب بود.خواننده وسط جمله ممکنه معنیشو گم کنه ولی ارزششو داشت به خاطر رسوندن این منظور، کمی جمله رو کش بدین.خوب بود.


پست شما نسبتا طولانی بود.ولی آیا خواننده رو خسته میکرد؟به هیچ عنوان.پستتون سرگرم کننده بود.مهمترین ویژگیش این بود که سعی نکردین به جایی برسین.فقط نوشتین.این دقیقا همون کاریه که همه باید بکنن.سوژه هدف ما نیست.سوژه فقط زمان و مکان و موقعیت رو تعیین میکنه.نباید سعی کنیم به هدف مورد نظر سوژه برسیم.باید از موقعیتهایی که در اون قرار داریم استفاده کنیم.شما به بهترین شکل ممکن این کار رو انجام دادین.


شخصیتها رو خوب انتخاب کردین و خیلی خوب اونا رو شناختین و درباره شون نوشتین.نکته های طنز هرکدوم رو جدا و روش تاکید کردین.قسمت مربوط به لینی و لونا واقعا جالب بود.حتی مسخره بازی هایی که جلوی لرد در میاوردن(مثل درست کردن سپر مدافع)اونقدر خوب نوشته شده که خواننده رو زده نمیکنه.خلاقیتتون در این مورد عالی بود.


نقل قول:
و حالا نوبت لینی و لونا با هم هستش ‏.

جمله ها میتونن کمی مرتب تر نوشته بشن.حالتی نداشته باشن که خواننده فکر کنه شما دارین خاطره تعریف میکنین.


شکلکها خوب و مناسبن.فقط سعی کنین تا جایی که ممکنه آخر جمله ازشون استفاده کنین.اینکه حالت رو قبل از خوندن جمله تصور کنیم کمی سخته.
ظاهر پست کمی شلوغه ولی اونم در حدی نیست که خواننده رو اذیت کنه.مخصوصا در حالتی که محتوای پست هم شلوغ و درهمه!یه جورایی با هم هماهنگی دارن.


در پست اتفاق بزرگ و غیر منتظره ای نیفتاده.حتی در آخر پست این جریان رد شدن از دیوار رو تموم شده اعلام نکردین.اینو گذاشتین به عهده نفر بعدی که تصمیم بگیره این قسمت رو ادامه بده یا تمومش کنه.این کارتون هم خیلی خوب بود.


پستتون خیلی بالاتر از سطح انتظار من نسبت به شما بود.امیدوارم همینطور ادامه بدین.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لردولدمورت در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۵ ۴:۰۰:۰۹



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۷:۳۶ پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۱

الفیاس.دوج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۶ جمعه ۲۵ آذر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۷:۱۶:۴۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳
از ته دنیای انتظار
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1206 | خلاصه ها: 1
آفلاین
سلام بر لرد عزیز ‏.
من از شما در خواست نقد پست شماره ‏۲۰‏ جزیره جانور نماها رو دارم .

ممنون ‏.


و ناگهان تغییر!
شناسه ی بعدی:
پروفسور مینروا مک گوناگال

الفیاس دوست داشتنی بود! کمک کننده بود؛ نگذارید یادش فراموش شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۶ چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۱۶ یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱
از سر خط...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 309
آفلاین
درود بر ارباب تاریکی ها،
دارک لرد درخواست نقد پست ۸۸ بحبوهه سیاهی رو دارم.
پ.ن: ارباب شرمنده پستم کوتاه شده؛ولی نکته سنجی شما تو این پست کوتاه هم خیلی به دردم میخوره؛مرسی


در اندرون دل خسته من ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست...

در زندگی مثل زودپز باش...هر وقت جوش آوردی در کمال آرامش سوت بزن!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۳۸ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
درسته ماری.اینجا به درخواستهای نقد خانه ریدل رسیدگی میشه ولی اشکالی نداره...نقدمیفرماییم!:zogh:
خیلی وقته نقد نکرده بودم.اگه ارباب میومدن و میدیدن که درخواستتون رو پاک کردین بسیار دلشکسته میشدن!
از این به بعد اگه نقد پستی رو در انجمنی غیر از خانه ریدل خواستین میتونین با پیام شخصی درخواست نقد کنین.



بررسی پست شماره 178 کافه سه دسته جارو، ماری مکدونالد:

بدون خوندن پستتون باید بگم که در نگاه اول کمی طولانی به نظر میرسه.کوتاه یا طولانی نوشتن انتخاب خودتونه.ولی پست کوتاه معمولا خواننده رو بیشتر به خوندن و ادامه دادن ترغیب میکنه.راه حل این مشکل اینه که برای خودتون هدف خاصی مشخص نکنین.آزادانه بنویسین.وقتی برای رسیدن به مرحله خاصی شروع به نوشتن کنین مجبور میشین ماجرا رو کامل توضیح بدین و این محدودیت ممکنه خلاقیتتونو تحت الشعاع خودش قرار بده.درحالیکه اینجا خلاقیت مهمترین اصله!


لحن نوشته تون بسیار ساده و دوستانه بود.صمیمیت خاصی در لحنتون وجود داشت که باعث میشد خواننده راحتتر با پست ارتباط برقرار کنه،حتی با وجود اینکه در قسمتهایی بیش از حد محاوره ای میشد.


ماجرا رو با جسارت خاصی پیش بردین.شخصیتها رو مشخص کردین.وارد اصل سوژه شدین و مسیر رو برای ادامه دهنده باز کردین.همیشه گفتم که زدن پست دوم یک سوژه جدید کار نسبتا سختیه.کارتون خوب بود.


حالتها رو خیلی خوب و به اندازه توصیف کردین. نه اونقدر کمه که خواننده رو گیج کنه و نه اونقدر کشش دادین که خواننده خسته بشه.


نقل قول:
تدی لوپین که انگار در حال جر و بحث با ویکتوریاس با اومدن پیشخدمت -رودولف- ساکت میشه.
- ما هنوز چیزی سفارش ندادیم.

توجهتون به جزئیات خیلی خوب بود.وقتی قسمتی رو که بلا قهوه ها رو ریخت خوندم فکر کردم این قسمت رو با عجله نوشتین که فقط ماجرا رو پیش ببرین.ولی با این دیالوگ تدی مشخص شد که اینطور نبوده و حواس شما کاملا جمعه!


نقل قول:
رودولف با اکراه صورت حساب میز 13 رو داد و منتظر انعام موند

نقل قول:
تدی لوپین که انگار در حال جر و بحث با ویکتوریاس با اومدن پیشخدمت -رودولف- ساکت میشه.

سعی کنین در یک پست از یک نوع زمان استفاده کنین.عوض کردن حالت فعلها خواننده رو خسته و سردرگم میکنه.بهتره به این صورت نوشته بشه:
رودولف با اکراه صورت حساب میز 13 رو میده و منتظر انعام میمونه.
تدی لوپین که انگار در حال جر و بحث با ویکتوریاس با اومدن پیشخدمت -رودولف- ساکت میشه.

یا:

رودولف با اکراه صورت حساب میز 13 رو داد و منتظر انعام موند
تدی لوپین که انگار در حال جر و بحث با ویکتوریابود با اومدن پیشخدمت -رودولف- ساکت شد.



نقل قول:
بلا و رودولف که از دور همه چیو در نظر داشتن, با بیهوش شدن تدی و ویکتوریا سریع پیشونیشونو (همون محل علامت شوم ) رو لمس می کنن.

چشم ما روشن!!!ولی فکر بدی نیست.علامت شوم رو رو پیشونیشون بزنم که کسی نتونه پنهانش کنه!:evilsmile:


مواظب توضیحات داخل پرانتزتون باشین که بیش از حد نشن.اینجور توضیحات خارج از داستان، رشته ارتباط خواننده و داستان رو قطع میکنن.


نقل قول:
ولدمورت نگاهی نفرت انگیز بهشون میندازه

نگاه نفرت انگیز کمی غیر عادیه...فکر میکنم منظور شما رو هم نتونسته به خوبی برسونه.احتمالا منظورتون نگاهیه که با نفرت همراهه...نگاه پر از نفرت...


نقل قول:
دقایقی بعد, خانه ریدل:

سعی کنین کلا تا جایی که ممکنه از فضای عنوان تاپیک خارج نشین.عنوان این تاپیک کافه سه دسته جارو بود و تا جایی که امکان داره بهتره شخصیتها داخل کافه و در محدوده اون بمونن.البته ین موضوع نباید محدودتون کنه.اگه برای ادامه دادن لازمه که از اون محیط خارج بشن یا اینجوری داستان جالبتر میشه هیچ مانعی نداره.


نقل قول:
همون لحظه تدی و ویکتوریا کم کم چشماشونو باز می کنن...

پست در قسمت هیجان انگیزی تموم شده.این نکته مهمیه که میتونه تصمیم خواننده رو برای ادامه دادن یا ندادن مشخص کنه.پایان پست شما مسلما خواننده رو به ادامه دادن تشویق میکنه.


شما اصول کلی رو به خوبی رعایت کردین.سادگی پستتون به دل خواننده میشینه.با وجود طولانی بودن به هیچ عنوان خسته کننده نبود.

خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۸ یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۱

ماری مک دونالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۳۰ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۳:۴۳ سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶
از اینجا تا آسمون... کرایه ش چقدره؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 180
آفلاین
من واقعا همین الان متوجه شدم که پست من واسه خانه ریدل نیس و اصلا حواسم نبود و اینجا درخواست نقد دادم!!
زمان پاک کردن پست هم گذشته و دیگه نمی تونم درخواست نقد رو پاک کنم. واقعا معذرت می خوام واسه این حواس پرتی!

اگه امکانش هس می تونین پست رو از طریق پیام شخصی نقد کنین؟

بازم ببخشید.


ویرایش شده توسط ماری مکدونالد در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۶ ۲۲:۲۹:۵۶


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۷:۱۴ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱

ماری مک دونالد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۳۰ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۳:۴۳ سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶
از اینجا تا آسمون... کرایه ش چقدره؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 180
آفلاین
لرد!
این رو نقد می فرمایین لطفا؟!



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۴ پنجشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 211 قصر خانواده مالفوی، پرسیوال دامبلدور:

پرسیوال عزیز

قبل از نقد به یه نکته ای میخوام اشاره کنم.فهمیدن اشتباه خوبه، ولی سعی برای جبران اون خیلی خیلی بهتره.شما بی خیال اشتباهات هرچند کوچیک پست قبلیتون نشدین و سعی کردین تا جایی که ممکنه جبرانشون کنین.این کارتون فوق العاده بود.


پستتون خیلی طولانیه.البته محدودیت خاصی برای طول پست وجود نداره و گاهی شاید مجبور بشیم به دلایلی پستمونو طولانی کنیم.ولی اصولا پستی با این طول خواننده رو فراری میده.برای همین تا مجبور نشدین یا دلیل خاصی وجود نداشته باشه سعی کنین کوتاهتر بنویسین(که البته اینجا طولانی بودن پستتون دلیل داشت).


فضاسازی اول پستتون خیلی جالب بود.اشاره به روح دالاهوف و حدقه خالی چشم ایوان و بقیه.همین چند جمله نشون میده که شما توانایی خلق سوژه های طنز آمیز ظریف رو دارین.این استعداد در ایفای نقش خیلی مهم و مفیده.سعی کنین ازش استفاده کنین.به نظر من اگه بین اون جمله ها فاصله نمیذاشتین جالبتر میشد.بصورت پشت سر هم میتونست خواننده رو غافلگیر کنه و بخندونه.


نقل قول:
ویزلی کوچ... (اه....خفه شو دیگه راوی! خسته مون کردی)

اصولا من مخالف حضور راوی در پستها هستم.یا اینکه توجه خواننده رو به این نکته جلب کنین که شخصی داره داستان رو تعریف میکنه.ولی اینجا جمله شما زیاد تمرکز خواننده رو به هم نمیزنه و قابل قبوله.


سوژه پارانویا سوژه خوب و جالبی بود.حتی فکر میکنم میتونست به عنوان یه سوژه مستقل داده بشه.در حالت عادی بهتره وسط سوژه قبلی سوژه جدید سنگینی(مثل همین)داده نشه.چون سوژه قبلی رو تحت الشعاع خودش قرار میده.ولی اینجا قصد شما اصلاح چند مورد قبلی بود و نمیشه ایرادی به این کارتون گرفت، مخصوصا با توجه به ادامه پستتون.


شخصیت پردازیتون برای مرگخوارا و لحن و طرز صحبت کردن متفاوت اونا تنوع جالبی به پستتون داده و اونو سرگرم کننده تر کرده.


نقل قول:
- مشکل خود ماییم که باعث شدیم لرد اینطور بشه...؟؟؟وکیلی تو این یکی دو ماه چند تا از ما دعوای خونوادگی داشتیم؟دعوای چند تا از ما به خونه ی ریدل هم کشیده شده؟

سوژه قبلی رو به بهترین شکل ممکن به سوژه جدید خودتون ربط دادین.کارتون خیلی خوب بود.


نقل قول:
مرگخواران پس از ریخته شدن خون های بسیار توانستند لرد را مجاب کنند تا از گریندل والد برای مدتی دعوت کند تا به خانه ریدل بیاید.

اون اغراقی که معمولا بهش اشاره میکنم همینه.همین حالت میتونه حالت طنز آمیزی به ماجرا بده و خواننده رو مجاب کنه که غیر منطقی ترین اتفاقا رو هم بپذیره!



نقل قول:
در همان لحظه پیر بلند قد ترسناکی فریاد زد:
- کچل بی سواد، چوبدستیت از الان تا هفت روز غیر فعال شد، پس بالاخره تونستی با خودت کنار بیای؟

جزئیات رو هم فراموش نکردین.سعی کردین مسائل رو تک به تک حل کنین.


لرد پستتون زیادی ترسو و بی عرضه به نظر میرسه.مخصوصا در مقابل گریندل والد(با توجه به اینکه در کتاب گفته شده بود که لرد از گلرت قدرتمند تره).که در این سوژه میشه این حالت لرد رو به حساب بیماریش گذاشت.

طنز پستتون در سطح خوبی قرار داشت.با کمی تقویت میتونین به سطح عالی برسونینش.مشخصه که استعدادشو دارین.


اشاره آخر پستتون به ماجرای دراکو و آستوریا به خواننده این فرصت رو میده که اگه خواست به اون قسمت هم بپردازه.در واقع سوژه دو تکه شده.ولی این دو تکه شدن بصورتی نیست که به کلیت ماجرا لطمه ای بزنه.
لحن پست شما، دیالوگها و حالتها کاملا ساده و قابل درک هستن.خواننده خسته نمیشه،زده نمیشه و میتونه همه اتفاقا رو قبول و درک کنه.کارتون خیلی خوب بود.پست قبلی رو بهتر از این نمیشد جبران کرد.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۰۱ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
نقل قول:
سلام نبیره ی گلم

من هیچ نسبتی با شما ندارم آقای محترم!


بررسی پست شماره 209 قصر خانواده مالفوی، پرسیوال دامبلدور:

نقل قول:
اسکور با عصبانیت محسوسی این را گفت و در را پشت سر خود به هم کوبید.

شروع خوبی داشتین.ارتباطتون رو با پست قبلی حفظ کردین و همین باعث میشه ارتباط خواننده هم قطع نشه.رفتار اسکور کمی غیر قابل قبول بود.لرد شخصیتی نیست که بشه با عصبانیت باهاش حرف زد(مخصوصا به حالت محسوس!) و درو به هم کوبید.با شخصیتها میشه شوخی کرد.میشه سر کارشون گذاشت.ولی یا باید منطقی و قابل قبول باشه و یا طنز آمیز.


نقل قول:
صدایی دیگر از درون اتاق لرد به گوش رسید:
- نادان کچل،تو آدم بشو نیستی ! مگه بهت نگفتم وقتی بی چوبدستی هستی سوتی نده؟!

این شخصیت جدید هم میتونه مضر باشه هم مفید.از یک طرف میتونه یه جورایی به لرد خط بده و از طرفی خواننده رو دچار سردرگمی کنه.چون یهو وسط سوژه سروکلش پیدا شده و مشخص نیست کیه.کسی که بخواد پست شما رو ادامه بده باید بی خیال سوژه بشه و تکلیف این شخصیت رو روشن کنه که این مسئولیت سنگینیه و چندان برای خواننده جذاب نیست.همین مورد باعث میشه ادامه دادن پست کمی سخت بشه.مخصوصا باتوجه به لحن حرف زدن این شخصیت.در کل دنیای جادوگری هیچ موجود زنده ای وجود نداره که بتونه با لرد سیاه اینطوری حرف بزنه و لرد هم در مقابلش عکس العمل خاصی نشون نده مگه اینکه حالت خاصی وجود داشته باشه.همین نکته ها باعث میشه خواننده نتونه پستتونو درک کنه.نتونه قبولش کنه و در نتیجه نتونه ادامه بده.برای حل این مشکل وقتی شخصیتی رو وارد داستان میکنین دربارش بیشتر توضیح بدین.تعیین اونو به عهده خواننده نذارین.یه توضیح منطقی و حتی خنده دار میتونست مشکلو حل کنه.


نقل قول:
آن صدای دیگر گفت:
- به روح سالازار قسم من هم فراموش می کنم که دیگه چوبدستی نداری....خب بخاطر همین میگم حواست جمع باشه که از این سوتیا ندی!هوس کودتا کردی؟

لرد چرا چوب دستی نداره؟هیچ مشکلی برای لرد و چوب دستیش پیش نیومده بود.در پست قبلی نوشته شده بود که ورد اثر نکرد چون لرد چوب دستی در دست نداشت.یعنی ورد رو همینجوری و از روی عصبانیت گفته بود.البته پیش اومدن چنین اشتباهایی طبیعیه ولی بهتره کمی بیشتر دقت کنیم چون فنر بعدی هم بر همین اساس ماجرا رو ادامه میده و چوب دستی نداشتن لرد میتونه سوژه گمراه کننده ای باشه!


نقل قول:
لرد با اندک لرزشی در صدایش جواب داد:
- تو که بهتر میدونی، من اصلا معنی خانواده رو درک نمی کنم چه برسه به این که بفهمم مشکلشون چیه؟تو رو به ارواح پاک سایرون قسم تنهام نظار با این بساط...

در پست قبل مشکل حل شده بود.لرد راه حل رو پیدا کرده بود.در پست شما لرد با سردرگمی به شخصیت مجهول التماس میکنه که برای پیدا کردن راه حل کمکش کنه.این تکرار میتونه خواننده رو خسته و کلافه کنه.البته شما مجبور نیستین اون راه حل رو قبول کنین.ولی قبل از اینکه دنیال راه حل جدید بگردین بهتر بود قبلی رو به هر دلیلی(منطقی یا طنزآمیز)رد میکردین.


تا جایی که من دیدم بزرگترین مشکل پست شما نداشتن ارتباط با کل سوژه و پست قبلی بود.البته لازم نیست برای پست زدن همه پستها و خلاصه ها رو مو به مو بخونیم. بدون درک کامل سوژه هم میشه پست زد.ولی باید مواظب باشیم که این پست آسیبی به روند ماجرا مارد نکنه.مثلا داستان در اتاقی جریان داره و چند شخصیت در اون اتاق هستن.ما نمیدونیم سوژه چیه.اصلا مهم نیست.میتونیم درباره در و دیوار بنویسیم!منظورم فضاسازی نیست.میتونیم درباره یکی از شخصیتها بنویسیم!مثلا یکی از شخصیتها رو در پستمون دچار مشکلی کنیم.یه مشکل کوچیک و جزئی و قابل حل.مثلا پاش پیچ بخوره.مثلا سوسک ببینه و بترسه.وسط جلسه خوابش ببره!بند کفشش به صندلی گیر کنه و زمین بخوره!از همین جزئیات میشه سوژه های خوبی پیدا کرد.لزومی نداره پست طولانی باشه.همون چند خط هم میتونه خیلی خلاقانه و جالب نوشته بشه.


ظاهر پستتون مرتبه.همین باعث میشه خوندنش آسونتر بشه.به فضاسازی نپرداختین.احتیاجی هم به این کار نبود.فقط شاید بهتر بود کمی بیشتر درباره صدا توضیح میدادین(همونطور که درباره لرد توضیح دادین.).درباره اینکه چه جور صداییه و مثلا با چه لحنی داره حرف میزنه.اینجوری خواننده بهتر میتونست تصورش کنه.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۸ سه شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
سلام نبیره ی گلم

حالت خوبه ایشاالمرلین؟

لطف کن یه نیگا به این نوشتار شلخته ی ما بنداز

میدونم در حد الان من نیس ولی شاید تو همین متن پر از اشکال ، نکته هایی برای گفتن داشته باشی که خیلی به دردم بخوره


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.