هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰

سدریک دیگوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵
از این طرف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 200
آفلاین


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 221 مرگخواران دریایی، سدریک دیگوری:


نقل قول:
ولدمورت گوش هایش را سفت گرفت و خطاب به رز فریاد زنان گفت:« خفه شو رز. راه های دیگه ای هم برای ابراز احساسات هست. حالا بدو برو مایو ارباب را از ساکش وردار و بیا. بدو دیگه هنوز که اینجایی. حتما باید روت کروشیو زد که کاری که بهت می گند را انجام بدی. »
شروعتون خوب بود.داستان به قسمت هیجان انگیز و نسبتا مهمی رسیده بود.شما هیجان داستان رو از بین نبردین ولی با خونسردی اعصاب خرد کن لرد موفق شدین طنز جالبی رو وارد این قسمت کنین.لحن حرف زدن لرد هم خوب و منطبق بر شخصیتش بود.فقط یه اشکال کوچیک داشت:
نقل قول:
ولدمورت گوش هایش را سفت گرفت و خطاب به رز فریاد زنان گفت:« خفه شو رز.

لرد سیاه اصولا با این لحن حرف نمیزنه.کلماتش همیشه عادی و معمولیه ولی لحن و مفهوم جمله هاش تحقیر آمیزه.ایجاد این حالت کار آسونی نیست ولی با کمی تمرین میشه به این صورت نوشت.


مایو با علامت شوم ایده خیلی خوبی بود.مشخصه که استعداد طنز نویسی دارین.


نقل قول:

ولدمورت وردی را زیر لب خواند و رختکنی با دیواره های سیاه رنگ در کنارش ظاهر شد و رو به رز گفت:« حالا بدو ایوان را بیار اینجا. می خواهم با اون برم آب تنی!»

این کلمه آب تنی اینجا گنگ و نامفهومه.خواننده میدونه که لرد قصد داره دنبال گنج بره.پس این " آب تنی" اصولا یه حالت کنایه آمیز داره که همینجوری به خواننده منتقل نمیشه.اینجا با استفاده از یه شکلک(مثلا) میتونستین این حالت رو برسونین.


نقل قول:
نیم ساعت بعد در آب

آن دو هنوز در آب بودند و جانوران متفافتی را میدیدند که ناگهان جانوری بنفش با آرواره های قوی و دندان های تیز شکم ولدمورت را گاز گرفت. ولدمورت جیغی حتی بلند تر از رز کشید و بیهوش شد.

نیم ساعت برای حضور در آب زمان خیلی زیادیه.خواننده ناخودآگاه کنجکاو میشه که تو این نیم ساعت چه اتفاقی افتاده و اینا چیکار کردن.حتی اگه اتفاقی نیفتاده باشه هم میتونستین درباره مسیری که طی کردن و چیزایی که احتمالا تو مسیرشون دیدن بنویسین.
روی پاراگراف آخر بهتر بود کمی بیشتر کار میشد.اولا متفاوت درسته, ته متفافت...دوما بیهوش شدن لرد کمی اغراق آمیز و غیر عادی بود.ضمن اینکه کمکی به سوژه نمیکرد...برعکس...یه جور مانع برای ادامه ماجرا درست کرده.نفر بعدی مجبوره داستان رو ول کنه و اول تکلیف بیهوشی لرد رو روشن کنه...این حالت تو خشکی و در حالت عادی میتونست یه سوژه فرعی جالب باشه, ولی زیر آب حل کردن این مشکل کمی سخته.آخر پستتون اصولا باید طوری باشه که نفر بعدی رو ترغیب به ادامه دادن کنه....مثلا درباره اون" جانور بنفش" مینوشتین که داره به ایوان و لرد نزدیک میشه و بقیشو به عهده نفر بعدی میذاشتین.


پستتون حالت ساده ای داشت.سعی کنین این حالتش رو حفظ کنین.



موفق یاشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۰

سدریک دیگوریold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۳ جمعه ۲۰ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۲۱:۴۰ دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵
از این طرف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 200
آفلاین


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۹ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 169 اتاق تسترالها، پرسیوال دامبلدور:



نقل قول:
- با همه تونم....من سه روز دیگه کتاب گینس رو ورق میزنم و اگر اسم لرد ولدمورت رو زیر عنوان بلند ترین موی دنیا نبینم به حجاری بغل گورستان ریدل سفارش چهل تا سنگ قبر میدم!...از جلوی چشمام دور شین ....بیـــــرون....همگی بیرون!

شروعتون خوب بود.حتی با وجود اینکه پست قبلی با دیالوگ لرد تموم شده بود و بهتر بود با دیالوگ همین شخصیت شروع نمیشد...خلاصه سوژه رو هم یه جورایی تو همین دو خط گفتین.


نقل قول:
ای خاک بگیرن این دهنو که بی موقع باز میشه!
- هی لینی، فحش نده ها!مگه من چی گفتم؟
- آخه تو که نمی فهمی!ما نمیدونیم چکار باید بکنیم الان؟کجا باید بریم؟...

در این موقع بود که وزیر گریه کنان از مرلینگاه بیرون آمد.
- مرتیکه ماگل....کی رو دیدی که تا حالا تو مرلینگاه گریه کنه؟

قسمت اول خوب بود.گوینده ها و مخاطبا مشخص نیستن.دیالوگها پشت سر همن.اون آشفتگی و دستپاچگی مرگخوارا رو به خوبی نشون دادین.ولی در مورد این قسمت:
نقل قول:
در این موقع بود که وزیر گریه کنان از مرلینگاه بیرون آمد.
- مرتیکه ماگل....کی رو دیدی که تا حالا تو مرلینگاه گریه کنه؟

وقتی دیالوگ رو بالافاصله بعد از کار یا توصیف یک شخصیت بنویسین، دیالوگ نوشته شده به اون شخصیت برمیگرده.اینجا یا باید یه فاصله ای میذاشتین یا قبل از دیالوگ درباره گویندش حرف میزدین.


نقل قول:
وزیر با صدایی لرزان گفت:
- آخه دلم به حال شما میسوزه....شما که نمی دونید ثبت رکورد در گینس چه دنگ و فنگی داره!....کم کمش سه ماه طول می کشه!

این سوژه گینس و دنگ و فنگش سوژه جالبی بود.ولی کاش به عنوان یه سوژه جدا بعدا مطرح میشد.چون قویتر و پررنگتر از سوژه فعلیه.با این همه پرداختن به این قسمت کار جالبی بود.


نقل قول:
آمیکوس فریاد زد:
- وقت رو تلف نمی کنیم....تمام نامه نگاری ها رو با دخالت جادو انجام میدیم ولی حواستون باشه دبیر کل یکی از قدرتمند ترین جادوکار های تاریخه و هر مدل سوتی که شما ها هم در سوتی دادن استادید ممکنه پرسیوال رو به ما مظنون کنه....همگی آپارات به سمت نیویورک....یک ... دو... سه

فلش فوروارد

گذشت و گذشت و همه ی کارها به خوبی پیش رفت تا این که نوبت به فرستادن مأمور رسید.

راه حل خوب ، ولی سخت و پیچیده ای برای مشکل ارائه کرده بودین.خوشبختانه خودتون نصفشو سانسور کردین و به قسمت جالب ماجرا رسیدین.


یکی بدو کردن مرگخوارا با هم جالب و سرگرم کننده بود.


نقل قول:
همگی چهل مرگخوار با او روبوسی کردند و اوضاع به نحوی شد که مأمور برای خشک کردن صورتش از دو جعبه دستمال کلینکس استفاده کرد.

کمی اغراق آمیز بود.اغراق گاهی به طنز کمک میکنه و گاهی کلا اونو از بین میبره.این قسمت جزو دسته دوم بود!با توجه به طنزهای جالب و ظریفی که تو پستتون دیدم، مشخصه که استعداد طنز نوشتنو دارین.فقط باید تقویتش کنین.مثلا اینکه همه رکوردها متعلق به خانواده دامبلدور بود.اون قسمت خیلی جالب بود.


پستتون کمی طولانی بود...ولی برای رسوندن منظورتون لازم بود طولانی بشه.کمی کمبود شکلک حس کردم تو بعضی از قسمتها.مثلا تو کل کل و جر و بحث مرگخوارا با هم.



نقل قول:
بقیه ی مرگخواران هم با ظاهری آراسته در انتظار مأمور سازمان ملل بودند که ناگهان....

نقل قول:
گذشت و گذشت و همه ی کارها به خوبی پیش رفت تا این که نوبت به فرستادن مأمور رسید.

در بعضی قسمتها مثل همین دو تا، پستتون یه حالت خاطره و تعریف کردن داستان پیدا کرده.خواننده اصلا نباید حس کنه که یه نفر داره این ماجرا رو براش تعریف میکنه.خواننده باید با فضا سازی و توصیفهای مناسب شما ناخوداگاه وارد داستان بشه.



موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
سلام کچل جون

چه خبر؟

نوه ی گلم اینو برای من بررسی کن!

آ قربون شکلت بره بابابزرگ!


ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۱۲ ۱۵:۵۲:۴۱

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۰۰ یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
اوه...هیولای عزیز!
از آخرین باری که دیدمتون...شکل و شمایلتون بهتر شده!

چرا خودتونو معرفی نکردین؟!

اگه میگفتین باسیلیسک هستین اوضاع کمی فرق میکرد، چون با نوشته ها و فعالیت کوتاه مدت هیولای سابقم آشنایی دارم.به هر حال خیلی خوبه که میخوایین رولاتون بهتر بشن.


بررسی پست شماره 219 مرگخواران دریایی، آندرومیدا بلک:



نقل قول:
آنتونین به طرف مغازه ماهی فروشی حرکت کرد و چند سوال از او پرسید که ماهی فروش از پاسخ دادن امتناع کرد .

این قسمت میتونست خیلی جالب باشه.دیالوگهای رد و بدل شده بین ماهی فروش و آنتونین....به نظر من اینقدر سریع و سرسری نباید ازش رد میشدین.همیشه سعی کنین از سوژه ها بهترین و بیشترین استفاده ممکنو بکنین.ما عجله ای نداریم که سوژه رو به نتیجه برسونیم.اصل کار لذت بردن از مسیره.اینکه از سوژه های کوچیک و فرعی و موقعیتهای بوجود اومده استفاده کنیم.


طلسم کردن ماهی فروش ایده خوبی بود.



نقل قول:
_ در قدیم الایام گفته می شد یه جادوگر این هیولا رو در این دریا گذاشته و این هیولا نگهبان یه راه مخفیه که به گنجی عظیم راه داره . این دریا نفرین شدس و هر آدمی توش بره زنده بر نمی گرده و ما هم ماهی هامون رو تز این جا نمی گیریم . البته افسانه میگه ک فقط جادوگر ها میتونند برن توی این دریا و فقط وارث اون جادوگر میتونه گنج رو پیدا کنه .

این قسمت واقعا جالب و زیبا بود.شما به سوژه جهت دادین.یه مسیر و هدف جالب و هیجان انگیز.کارتون خیلی خوب بود.



در قسمت آخر چندین دیالوگ رو بدون توضیح پشت سر هم نوشتین.با توجه به اینکه فقط یک گوینده و یک مخاطب مشخص داشتیم این کارتون خوب بود.این روش نوشتن، شتاب و عجله آنتونین برای توضیح دادن و اشتیاق لرد برای گرفتن جوابها رو به خوبی نشون داده.


نقل قول:
آنتونین که متوجه چیز هایی عجیب شده بود ؛ جادوگر ، وارث ، فقط جادوگر ها میتونند برن توی دریا ، باسیلیسک ، گنج ، به یاد سالازار بزرگ افتاد . کسی که از ماگل ها بدش می آمد و وارث داشت به نام لرد ولدمورت ، میتونست با مار ها صحبت کنه و باسیلیسک داشت .

این قسمت به نظر من به کمی اصلاحات احتیاج داره.البته فقط از نظر نگارشی...یه جور حالت شتابزدگی در نوشتنش به نظر میرسه.انگار نویسنده هر چی به ذهنش رسیده بلافاصله تایپ کرده.البته با همین حالتش هم تونسته منظور شما رو برسونه.


جای چند شکلک در پستتون خالیه.در پست طنز کمتر پیش میاد که ما احتیاج به شکلک نداشته باشیم.جایی که شکلکها میتونن احساسات شخصیتها رو بهتر به خواننده منتقل کنن ازشون استفاده کنین.البته کمی دقت کنین که از شکلکها بیش از حد و بیجا استفاده نکنین.


شما بدون عوض کردن سوژه اصلی، یه سوژه جالب بهش اضافه کردین.این کار به مهارت احتیاج داشت که شما به خوبی از پسش براومدین.


خوب بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۴۷ شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۰

آندرومدا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۹:۰۰ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸
از ماست که بر ماست...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 252
آفلاین
این پست من هم نقد کنید .
شما توی درخواست مرگخوار شدنم گفتید که رول هام خوبه اما من میخوام بهتر بشه .
راستی من همون باسیلیسکم !!!!



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 92 برج وحشت، پرسیوال دامبلدور:


نوه؟!!


نقل قول:
- مرخصید...

لرد سیاه با صدای بی روحش این را گفت.مرگخواران از اتاق بیرون رفتند و او دوباره تنها شد.

شروعتون کمی ناگهانی بود.لحن جمله پایانی پست قبلی طوری بود که خواننده انتظار داشت سخنرانی لرد ادامه پیدا کنه.اون سکوت و نگاه یه تهدید بود...ولی همین حالتش هم بد نبود.


نقل قول:
اشتیاق قدم نهادن دوباره بر روی سنگفرش سرسرای ورودی، او را از خود بی خود کرده بود.

یاد آوری خاطرات گذشته برای لرد و همچینین احساسات متناقضی که داشت زیبا و قابل درک بود.هیجان لرد رو به خوبی به خواننده منتقل کردین.


نقل قول:
انحنای ظریفی در کنج دهان بی لب لرد پدیدار شد....شاید نشانه ی یک لبخند بود....اتفاقی که سالیان سال روی نداده بود.

توصیف زیبایی بود.اینکه لرد اوج احساساتش رو فقط با یه چیزی شبیه لبخند نشون بده.


نقل قول:
اما ابری از ترس جلوی آن خاطرات شیرینش را گرفت.

نگاه های مرموز چشمانی آبی را به خوبی بر یاد داشت

این قسمت هم خیلی خوب بود...جهش ناگهانی از خاطرات شیرین لرد به چشمان دامبلدور.استفاده از صفت "مرموز" برای چشمان دامبلدور.چشمان دامبلدور همیشه نماد مهر و محبت و عشق و صمیمیت بوده، ولی اینکه همین چشمها برای لرد مرموز باشن جالب و مبتکرانه بود.


خاطرات لرد رو زیبا نوشتین.از توصیفات و جملات تاثیر گذاری استفاده کردین.ولی زیادی طولش دادین.خواننده از مرور کش دار این خاطرات که بیشترشون براش تکراری هم هستن خسته میشه.


اون جریان مبهم عشق هم جالب بود.اینکه زیاد دربارش توضیح ندادین کار درستی بود.البته به نظر من بهتره اینو عشق تصور نکنیم.چون یکی از ویژگیهای بارز لرد اینه که هرگز با عشق سرو کار نداشته.این میتونه یه جور کشش و علاقه عجیب و غریب باشه.


نقل قول:
باز این ها به زور بر لشکر اعصابش هجوم می آوردند:

در پست جدی بشدت روی انتخاب کلمات دقت کنین.اینجا "این ها" با کل متن و همین جمله تون خیلی ناهماهنگه و اثرش رو از بین میبره.


باز بعضی جاها علامت گذاری آخر جمله ها فراموش شده.


پست شما در ادامه پست قبلی شروع شده...در ادامه کم کم تبدیل به یک پست تکی شده و در پایان دوباره به اصل ماجرا پیوند خورده.اینکه روند ماجرا رو به هم نزدین حرکت خوبی بود.ولی اون قسمت متمایل به تک پستیش خواننده رو خسته و از ماجرا دور میکنه.در بعضی قسمتها جمله هاتون کمی کلیشه ای و شعار آمیز شده بود.به نظر من بهتره کمی ساده تر بنویسین. .با وجود همه اینها پست خوبی بود.


موفق باشید.

_________________________________

نقل قول:
ارباب! نقد می کنین ؟


نخیر...بررسی میکنیم!


بررسی پست شماره 41 سرزمین سیاهی ، رز ویزلی:


شروع جالب و جذب کننده ای داشتین.ولی اون کلمه "یارانه" یه کم توی ذوق میزنه."قبض برق" و "اداره پست" بد نیستن ولی اون یارانه کمی کارو خراب کرده.زیادی حالت ماگلانه داره!


نقل قول:
لرد سیاه به دفترش هجوم برد و مشغول قدم زدن شد.

این حالت کمی عجیب و غیر قابل تصور بود.احتمالا منظورتون این بود که لرد به سرعت به اتاقش برمیگرده و با استرس و نگرانی شروع به قدم زدن میکنه.متاسفانه کلمات زیاد خوب منظورتونو نرسوندن.


نقل قول:
لرد سیاه فریاد زد:

- کیه... کیه...در میزنه؟؟ درو با لنگر می زنه؟

مواظب طنز پستتون باشین.شخصیت لرد در هیچ حالتی چنین دیالوگی رو قبول نمیکنه.شخصیتهای مختلف نقاط ضعفی دارن که میشه از اونا برای طنز امیز کردنشون استفاده کرد.

مثلا این قسمت خیلی خوب بود:
نقل قول:
لرد سیاه مطمئن بود که اگر به دنبال اهالی خانه ی ریدل برود بی شک دیوار سد ترک خورده و همه زیر آب فرو می روند. پس انگشتش را درون سوراخ دیوار کرد تا ملت آسیب نبینند.

تنها اشکالش این بود که فاعلش لرد بود!اگه برای هر شخصیت دیگه ای نوشته میشد جالبتر از آب در میومد.


سوژه درست کردن سد کمی ماگلی بود.اگه میتونستین کمی بیشتر با دنیای جادویی تلفیقش کنین بهتر میشد.مثلا طلسم یا جادوی خاصی در کار بود.
ولی به همین شکل هم جای کار داره.به خوبی میشه این سوژه رو با حفظ عناصر جادویی ادامه داد.موضوع جدیدی بود.خلاقیت شما قابل توجهه.

خوب بود.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۰۱ سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۰

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
ارباب!
نقد می کنین ؟



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰

پرسیوال دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۱ چهارشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۹:۵۱ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷
از این همه ریش خسته شدم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 317
آفلاین
تام عزیزم

سلام

خوبی نوه ی خوبم؟

یه زحمت برات دارم

این پست سخیف بابابزرگ رو برام نقد میکنی عزیزم؟

دستت درد نکنه

الهی پیر شی بابا!


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند....
تو روح هرکی بد برداشت کنه









دامبلدور
یک دامبلدور
یک دامبلدور دیگر
من یک دامبلدور دیگر هستم
پیر آزرده دلی در انتظار بوسه ای از اعماق ته قلب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.