هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۸ جمعه ۸ بهمن ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بله؟بله؟لینک پست محفل میدی ارباب نقد کنه؟!و بعد ادعا میکنی که اشتباه شده؟حواست کجا بود مالفوی؟!


بررسی پست شماره 18 نوری در تاریکی، دراکو مالفوی:


نقل قول:
یک مکان مخوف بیابونی ، ضل گرمای ظهر

ارباب روی یک مبل گرم و نرم دو زانو لم داده و در حالی که خودشو باد میزنه ، به لوسیوس خیره شده که روی شکم پسرش نشسته .
- زود باش ... منتظر چی هستی ؟ خشانت خودتو به اربابت ثابت کن تا رستگار بشی!

1-وقتی میگین مکان مخوف بیابونی در ذهن خواننده تصویر یک بیابون شکل میگیره!مبل وسط بیایون چیکار میکنه؟بهتر بود اشاره میکردین که مکانی که لرد و دارو دستش اونجا هستن دقیقا کجاس.
2-اصولا دو زانو نشستن حالت خشک و جدی و مودبانه ایه و نمیشه دو زانو لم داد!البته اگه این دو زانو رو کمی متمایل به راست یا چپ کنیم تقریبامیشه گفت طرف لم داده.
شروعتون جالب بود.یه جورایی انگار از وسط سوژه شروع کردین و خواننده رو درگیر مقدمات خسته کننده اون(که خودش هم میتونه همشونو حدس بزنه)نکردین.

اغراق در قسمت اول با توجه به خواب بودن اون کاملا قابل قبول بود.


نقل قول:
لوسیوس مثل خوابی که دیده بود خیس عرق شده بود .

معنی این جمله اینه:خواب لوسیوس خیس عرق بود و لوسیوس هم مثل خوابش خیس عرق شده بود.
میبینیم که این معنی اشتباهه.باید اشاره میکردین که لوسیوس مثل لحظه ای که در خواب بود،یا لوسیوس درست مثل حالتی که درخواب داشت، یا....خیس عرق شده بود.


نقل قول:
نارسیسا: هزار بار بهت گفتم شام این قدر کوفت نکن ! گوش نمیکنی که .

بعضی از شخصیتها حالتها و خصوصیتهایی دارن که قابل جدا شدن از اونا نیست.غرور و سنگینی و متانت نارسیسا یکی از این خصوصیاته.این دیالوگ اینجا میتونست جالب و بامزه باشه...ولی به این شرط که گوینده اون نارسیسا نبود.این لحن با شخصیت نارسیسا منطبق نمیشه.البته لازم نیست دقیقا حرفها و رفتارهای توی کتاب رو کپی کنین.ولی باید بشه باور کرد که این حرف یا رفتار میتونه از این شخصیت سر بزنه.مثلا:
نقل قول:
شپلخ (صدای کوبیده شدن لگد لوسیوس به در و کنده شدن در از جا)

این رفتار لوسیوس هم با لوسیوس کتاب منطبق نیست ولی کاملا قابل قبول و باوره و میتونه به طنز داستان کمک کنه.

خلسه درسته.


قسمتهای مربوط به دعاها و متحول(!) شدن لرد جالب بود.قضیه سند تو ال و اینوایت کردن مرگخوارا و جمع شدن مرگخوارا دور همون خونه و مخصوصا شوت کردن سجاده و مخلفاتش هم همینطور.کلا در رابطه با قسمتهای طنز مشکلی ندارین.این کارو با مهارت انجام میدین.


سوژه خوب بود.یه سوژه کلی دادین که نفر بعدی هر کاری دلش بخواد میتونه باهاش انجام بده.این سوژه رو به هر سمت و مسیری میشه هدایت کرد.


خیلی خوب بود.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۸ ۱:۵۰:۵۶



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲ پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۹

دراکو مالفوی old7


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ جمعه ۱۰ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۰:۰۷ دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
از گیل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 43
آفلاین
ارباب میخواستم اشاره کنم که پست دیم اشتباه شده. همون اولی رو نقد کنید ممنون میشم


بوق بر مدیران


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
درود بر لرد سیاه.
سلام. فقط میخواستم بگم که اینپست من رو بنقدین ارباب.



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۰۸ پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 184 قصر خانواده مالفوی، گودریک گریفیندور:


نقل قول:
لوسیوس هنوز در فکر بود. انگار تمام آن شام خوشمزه تبدیل به زهری شده بود که معده اش را خراب می کرد.

شروع خوبی بود.البته عبارت"معده اش را خراب میکرد"کمی از زیبایی متنتون کم کرده ولی به هرحال احساسات لوسیوس رو در اون لحظه خوب بیان کردین.حتی میتونستین کمی بیشتر به توضیح درباره این قسمت بپردازین.


نقل قول:
-به....به...به لوسیوس خوش اومدی. چه چیزی مرگخوار شجاع منو این وقت شب اینجا کشونده؟

باور کردن این جمله ها حتی اگه از زبون خود لرد هم بشنویمشون خیلی سخته!...لرد نه با مرگخواراش و نه با هیچ موجود زنده دیگه ای تا این حد صمیمی نمیشه.موقع نوشتن دیالوگها خصوصیات رفتاری اون شخصیت رو در نظر بگیرین.


نقل قول:
تمام خانواده لوسیوس همراه با وسایل گران قیمت خودشون در پشت لوسیوس زانو زدند.

در پست قبلی تاکید شده بود که خونه با وسایلش متعلق به محفله.


نقل قول:
لرد با صدایی پر از خشم گفت: این به من ربطی نداره، من نگران اون گنج هستم.....نباید دست محفلی ها بهش برسه.
لرد دستش را روی چانه خود گذاشت و به فکر فرو رفت.

این عکس العمل و حرفهای خودخواهانه با شخصیت لرد متناسبه.
میتونستین به جای تکرار دو جمله رو در هم ادغام کنین یا در جمله دوم به جای "لرد" از کلمه دیگه ای استفاده کنین.مثلا:سپس دستش را روی چانه...
تا وقتی که شخص جدیدی رو به عنوان گوینده مشخص نکردین خواننده همون فرد قبلی رو به عنوان گوینده و انجام دهنده در نظر میگیره.


نقل قول:
لوسیوس از ترس صورتش به رنگ قرمز در آمده بود.

معمولا برعکس این موضوع اتفاق میفته.صورت از ترس سفید و رنگ پریده میشه نه قرمز...سرخی صورت مربوط به هیجان و خشمه.برای ایجاد تصویر بهتر در ذهن خواننده باید بیشتر به این چیزها دقت کنین.


نقل قول:
حیاط برخلاف داخل خانه خلوت بود و کسی در آن قدم نمی زد. لوسیوس باید به پشت بام می رفت چون یک راه مخفی در پشت بام وجود داشت که به زیر زمین می رفت.

این قسمت آخر خوب بود.مسیر رو برای نفر بعدی مشخص کردین.


بعضی از عناصر نا مشخص داستان رو روشن کردین.مثلا گنجینه اسلیترین و مشخص کردن مهلت 48 ساعته برای لوسیوس و مجازاتش در صورت انجام ندادن ماموریت.این روشن کرد ابهامها از نکات خوب پستتون بود.


ظاهر پستتون خوب بود ولی گاهی بین جمله ها یک کلمه یا قسمت ناهماهنگ به چشم میخورد که ترکیب جمله رو به هم میزد.مثلا:
نقل قول:
چگونه او می توانست به میان آن همه محفلی برود و گردنبند سالازار اسلایترین رو از زیر زمین بیاورد.

نقل قول:
او چگونه می توانست داخل خانه ای بشود که نمی توان توش آپارات کرد.



سوژه رو به خوبی پیش برده بودین.سعی کنین تا جاییکه امکان داره حالت جادویی شخصیتها رو حفظ کنین.مثلا در جاییکه لوسیوس از داخل رداش طنابی در میاره...بهتر بود طناب رو ظاهر میکرد.چون اولا دلیلی نداره که شخصی با خودش طناب حمل کنه و دوما طناب از کجای ردای لوسیوس در اومد؟!!


خوب بود.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۳۲ پنجشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 281 خانه ریدل،رز ویزلی:


اولین چیزی که در پست شما جلب توجه میکنه تعداد زیاد شکلک چکشه!در مورد استفاده از شکلکهای متحرک کمی دقت کنین.چون بشدت چشم خواننده رو خسته میکنن.علاوه بر این شکلک چکش کاربرد زیادی نداره و قدرت بی مزه کردن زیادی برای پست داره.مثلا جاهایی که داخل پرانتز ازشون استفاده کردین.استفاده از این شکلک به این صورت این پیام رو به خواننده منتقب میکنه که:باید در این قسمت بخندین!و این میتونه تاثیر معکوس داشته باشه.عکس العملها رو به عهده خواننده بذارین.ضمنا حذف بعضی از شکلکها متنتون رو بهتر میکرد.مثلا شکلک بعد از قسمت من من کردن آستوریا یا شکلک بعد از دیالوگ دامبلدور.این دوتا کمی اضافی بودن.


شروع خوبی داشتین.روان و به اندازه کافی طنزآمیز!


نقل قول:
در حالی که مرگخواران و اربابشون در حال مرتب کردن خودشون و تهیه شیرینی بودن، آستوریا در تنگنای بدی قرار گرفته بود.

خیلی خوب و با مهارت صحنه رو عوض کردین.مخصوصا با اشاره به "تنگنا" حس کنجکاوی خواننده رو تحریک کردین که بقیه ماجرا رو دنبال کنه.


نقل قول:
خب من چند تا راه دارم.اول اینکه همین الان خودمو غیب کنم که اونطوری رول بی مزه میشه پس ازش میگذریم( )...میتونم ارباب رو احضار کنم که به قیمت جونم تموم میشه.. میتونم هم همینطوری عین گاو سرمو بندازم از اتاق برم بیرون...فکر کنم این آخری مناسب باشه...

مطرح کردن چند راه حل و رد کردن بعضی از اونا ایده خیلی خوبی بود.البته به نظر من بهتر بود اشاره ای به رول و بی مزه شدنش نمیکردین.تا جایی که ممکنه نباید حواس خواننده رو معطوف به خودتون(نویسنده)کنین.این کار ارتباط خواننده رو با نوشته قطع میکنه.اینکه آستوریا مسخره ترین و غیر منطقی ترین راه رو انتخاب کرد نکته بامزه ای بود!حتی تکرار عبارت"عین گاو" تاکید طنزآمیزی بود.


نقل قول:
- ارباب دستور داد که اگر سر راه دامبلدور را دیدی سرشو گرم کنی.نباید از ماجرای خواستگاری بویی ببره.اونطوری از قتل زمورت توسط گریندل والد با خبر میشه به اضافه ی نامزدی کبری با نجینی و هم چنین از قصد تو در اونجا. زودتر کارتو انجام بده و سرشو گرم کن.

بازگو کردن همه نقشه های ارباب در سه خط!!!کار جالبی بود.این کارتون میتونه به حضور دامبلدور در داستان کمی معنا ببخشه!چون کم کم در این سوژه نقشش داشت به مترسک تبدیل میشد!


پستتون سرگرم کننده بود.خوشبختانه در پستهای شما(چه کوتاه و چه بلند) از حاشیه ها و توضیحات غیر ضروری و خسته کننده خبری نیست.


خوب بود.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۹

دراکو مالفوی old7


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ جمعه ۱۰ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۰:۰۷ دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
از گیل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 43
آفلاین
با درود بیکران بر لرد گولاخ میخواستم خواهش کنم این دو تا پست رو نقد کنید.

پست 17

پست 305

ارباب غلط کردم ... نزن ارباب نزن ... جان سالازار کروشیو نکن مارو ....


بوق بر مدیران


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۹

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 278 انجمن تفرقه،اوری:


نقل قول:
هوا تاریک بود و سو سو ی باد به گوش میرسید،در کلبه ی کوچلی که به آن پاره های سیاه آویزان کرده بودند و تمام راغ ها روشن بود، صدای موسیقی کمی به گوش میرسید

شروعتون خوب بود.در پست قبلی روفوس و مرگخواران به محفل آپارات میکنن و شما در شروع پستتون خواننده رو یکراست به اون مکان میبرین.ولی در مورد جمله هاتون همین نظرو ندارم.اولا پارچه و چراغ...چقدر عجله داشتین موقع تایپ کردن!دوما باد سوسو نمیزنه...سوسو زدن کاریه که یه منبع نور(مثل چراغ و شمع) میتونه انجام بده.باد میوزه.ضمنا صدای موسیقی کم هم کمی برای این شرایط نامناسب بود.میتونستین از عبارت موسیقی غمگین یا یه چیزی شبیه این استفاده کنین.


نقل قول:
همه ی محفلی ها نشسته بودند و داشتن گریه میکردند و دو نفر از آنها که داشتند حلوا پخش میکردند، ناگهان متوجه سایه ای پشت دیوار که از پنجره معلوم شده بود شدند ولی به روی خود نیاوردند و رفتند به آشپز خانه

جمله های شما بشدت نامفهوم و گنگ هستن.انگار اولین چیزی رو که به ذهنتون میرسه مینویسین بدون اینکه دوباره بخونینش و ببینین که آیا معنی داره یا نه.این بزرگترین اشکال پستهای شماست که در درجه اول باید این مشکل رو برطرف کنین.کار سختی هم نیست.اولا سعی کنین از جمله های کوتاهتری استفاده کنین.دوما فعلا لازم نیست چند حالت رو همزمان بیان کنین.جمله هاتونو ساده تر بنویسین تا وقتی که به اون روش نوشتن عادت کنین و بتونین جمله های پیچیده تری بنویسین.مثلا به جای:
درحالیکه محفلی ها نشسته بودند و دو نفر از آنها سرگرم پخش کردن حلوا بودند ناگهان متوجه سایه پشت دیوار که از پنجره معلوم بود شدند ولی بدون اینکه به روی خود بیاورند به آشپزخانه رفتند...
میتونین بنویسین:
محفلی ها در مجلس عزاداری نشسته بودند. دو نفر از آنها سرگرم پخش کردن حلوا بودند.ناگهان متوجه سایه پشت دیوار که از پنجره معلوم بود شدند.ولی توجهی به سایه نکردند.بدون اینکه به روی خود بیاورند به آشپزخانه رفتند.
اینجوری احتمال اشتباه و گم شدن مفهوم در لابلای جمله ها کمتر میشه.شما مدت نسبتا زیادیه که عضو سایت هستین.تا الان باید مشکل جمله بندیتون حل میشد.تعجب میکنم که نشده.یا خیلی عجولانه و بدون دقت و توجه مینویسین یا پستهای خوب رو نمیخونین.


نقطه و علامتگذاری آخر جمله ها به هیچ عنوان فراموش نشه.


نقل قول:
این صدای رون ویزلی بود که با ترس و وحشت به هری میگفت ، دست های او میلرزید و دندان هایش روی هم سابیده میشدند

ترس و وحشت رون بیش از حد اغراق آمیز بود.حتی با دیدن لرد سیاه هم کسی تا این حد وحشت نمیکنه!


اشتباهات تایپیتون خیلی زیاد بودن.تا حدی که کل پست رو تحت تاثیر قرار داده بودن.


ظاهر پست قابل قبول بود.


گذشته از جمله های ناقص و نامفهوم و حرکات عجیب و اغراق آمیز شخصیتها،سوژه رو خوب پیش بردین.این نکته مثبتی برای پست شما بود.پایان پستتون هم خوب بود.ماجرا رو در قسمت هیجان انگیزی رها کردین.


موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۹

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
به نام خدا

با سلام لرد سیاه

لطفا این بنقد.

با تشکر
گودریک



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۳ دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۹

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
سلام ارباب. ببخشید دوتایی درخواست نقد دادم و دیگه تکرار نمیشه . مزاحم شدم فقط میخواستم بگم که این پست منو نقد کنین.

زنده باد لرد سیاه.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۲۳:۰۷:۰۰


ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۴ یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹

اوری


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۱ جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۲۵ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 161
آفلاین
های لرد کبیر ، ارادت مندیم

این پست رو نقد میکنی پست 278


شناسه ی قبلیم که بعد از این ساختمش ولی دوباره برگشتم به این

اینه

عمرا اگه فهمیده باشی چی گفتم

چاکر همه بچه های قدیمی (کینگزلی شکلبوت ، پیوز ، رفوس ، زاخاریاس ، دادالوس دیگل و خیلی های دیگه که حال ندارم بنویسم اسمشون رو )








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.