دارک: من باید برم فعلا خدافظ
بچه : عمو دارکی عمویی عمویی!( از ردام گرفته) ا بچه ولم کن! وای الان فاج میاد!
مرلین داره شماره جینی رو یواشکی می گیره....
خونآشام: ولش کن بچه جون بیا پیش خاله خونی و عمو الی
بچه یه نگاهی به دندونای خونآشام و یه نگاهی به چشم مودی می اندازه و نگاهی به من! : نه عمو دارکی بهتره!
دارک : ببینم تو اسم منو از کجا می دونی
؟ سدریک گفتی این رو کجا دیدی؟ وای فاج!
فاج: به به دارک لرد! بالاخره پیدات کردم! حالا من رو هی تو نمایشنامه ها بیچاره می کنی الان می کشمت! و وندش رو میاره بالا!
خونآشام: وای نه من نمی تونم نگاه کنم!
مودی: ای نامرد!
سدریک: آخ جون یه روح جدید! یه دوست جدید پیدا کردم
من: عصای جادوییم کو! ای وای بچه بدش من!
فاج: کرویشو!( صحنه آهسته! آهنگ ماتریکس داره بخش میشه!) من دارم با حرکت آهسته از طلسم های فاج جاخالی می دم!
بچه: شیره عمو دارکی!
فاج : این بچه کیه؟
من: ا خوب ا این بچه منه! ای بیرحم من زنو بچه دارم چطور دلت میاد من رو بکشی!(فیـــــــــــــــــــــــــــــــــــن!)
فاج( تحت تاثیر قرار گرفته!): باشه دارک
نمی دونستم این دفعه از تقصیرت می گذرم!
بچه: دروغ می گه این که با....( آخ! خونآشام یدونه می زنه تو سرش!( با یه نگاه خونآشامی:
نازی خاله خونی جون فکر نمی کنم دلت بخواد اون جمله رو بگی!
من: آخیش رفت خونی جون دست درد نکنه! مودی نگفتی چطوری می خوایی پول دربیاری؟