مکان : اتاق وزیر سحر و جادووزیر سحر و جادو روی ورق ها و کاغذ هایی خم شده و همینجوری داره بررسی می کنه که جیمز سیریوس پاتر ، معاون اول و دستیار اصلی وزیر وارد می شه و بدنبال او ، تد ریموس لوپین منشی وزیر داخل می شه و شروع میکنه به صحبت کردن .
- زنده باد وزیر سحر و جادو . آل سوی بزرگ ... طبق خبری که به دست ما رسیده انبار وزارت سحر و جادو پر شده و جایی نداره . حتی دفتر مدیریت انبار هم پر از جنسه و کالائه و جای دیگه ای نیست . چیکار کنیم ؟
- بیا . این 1000 گالیونو بگیر یه قمست اضافه بسازین . بقیشم ببر با ویکتوریا و بچه ها بخور
تد به سمت وزیر میاد که خودش رو با ژست (؟!) گولاخانه ای به این
شکل گرفته و دستش رو می بوسه و از اتاق خارج می شه .
پس از خروج تد ، جیمز سیریوس به سرعت اضافه می کنه :
- اینطور که من فهمیدم قربان . این تد اصلا پولایی که می دین رو واسه وزارت خرج نمی کنه . همه رو می ره می ده اون ویکتوریا . اگه ...
- مهم نیست . بیا این 1000 گالیون رو هم تو بگیر و برو حال کن . گور بابای انبار وزارت . مدیرای انبار خودشون یه کاری می کنن .
لحظاتی بعد ، انبار وزارت- ای بابا . این منشی وزیر می گه که خودمون باید مسئله رو رفع کنیم . چیکار کنیم ؟
- نمی دونم ... بگو چند تا از این ممدا بیان ، آشغالا رو بریزن دور . بقیه رو نگه دارن .