هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۱۹ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
بررسی پست شماره 231 خانه ریدل،روفوس اسکریم جیور:

روفوس عزیز

متاسفانه قسمت سخت ماجرا نصیب شما شده.وقتی یه شخص یا عنصر ماگلی وارد داستان میشه ادامه دادن کار آسونی نیست.


نقل قول:
- جون لودو ، خیلی سرم شلوغه . نمیشه الان این کارو ول کنم بیام یه کاری دیگه بگیرم .
لودو با ناراحتی گفت : حالا ما یه بار از تو یه چیزی خواستیم ها !

این قسمت عالی بود.صمیمیت طنز آمیز جکسون با لودو خیلی جالب بود.ضمنا اینکه بیخودی وقتتونو با جزئیات و توضیحات بی مورد تلف نکردین هم نکته مثبتی بود


نقل قول:
جکسون لبخند ملیحی زد و گفت : دیوید یاتس ... کارگردان فیلم هری پاتر !
لودو ، مارکوس و نارسیسا با تجب فریاد زدند : کارگردان فیلم عله ؟

ماجرا رو خیلی خوب به محفل و کارگردان فیلمهای محفلی ربط دادین.


نقل قول:
همچنین وجود روفوس هم باعث نمیشد تا مرگخواران دلیل زنده بودن او را از لرد سوال کنند .

اشاره خیلی خوبی بود به پست قبلی که روفوس کشته شد.البته اگه به جای "همچنین" از "حتی" استفاده میکردین بهتر میشد.

دیالوگهای لرد جالب بود.مثلا قسمت مربوط به ذهن خوانی.این پست قبل از نقد قبلی من زده شده ولی به هرحال کروشیوهای لرد اینجا کمتره.سعی کنین همیشه مثل همین پست به مقدار لازم از این طلسمها استفاده کنین که ارزششونو از دست ندن.

نقل قول:
- کارگردان فیلم اون پسر ؟ هرگز !
ولی خود لرد هم متوجه شده بود که این تصمیمش با قاطعیت نبود !

پستتون پایان خوبی داشت.ماجرا رو یک قدم جلوتر بردین و لردو تقریبا راضی کردین(لرد داستانو!).

کمی فاصله در جاهای لازم خوندن پستتونو راحتتر میکنه.مثلا جایی که دیالوگهای پشت سر هم تموم شدن و میخوایین یه چیز دیگه رو توضیح بدین.


نقل قول:
شرمنده ام ... شطرنجی کنید !

کار شما از این حرفا گذشته!

خوب بود.

موفق باشید.
_________________________
بررسی پست شماره 23 فرهنگستان ریدل،روونا ریونکلا:

روونای عزیز

شما بلافاصله بعد از شروع سوژه پست زدین و وظیفه مهم جهت دادن به سوژه به عهده شما بود.شروع پستتون خوب بود.دیالوگ مربوط به سروکله زدن روفوس و روونا میتونه خوننده رو جذب داستان کنه.


نقل قول:
در با صدای مبهمی ! باز شده و پس از بازتاب از طرف دیوار، بر صورت روفوس نواخته شد.

صدا رو نمیدونم ولی جمله بشدت مبهم بود!صدای در چطور میتونه مبهم باشه؟زیاد قابل درک نیست.همینطور کلمه "بازتاب"...مگه در نوره که انعکاس داشته باشه؟شاید کلمه برخورد برای اینجا مناسبتر بود.هر چند میدونم نمیتونه کاملا منظور شما رو برسونه.


نقل قول:
لرد نگاه مختصری به جلد کتاب انداخت. اندکی آن را ورق زد .ناگهان روفوس در حال پرواز به سمت دیوار مجاور بود .

اینجا قرار بوده خیلی جالب باشه...ولی جمله اشتباه خرابش کرده."ناگهان" زمانی بکار برده میشه که کار یاحالتی در یک آن انجام بگیره. ولی "در حالِ" برعکس...برای کاری که استمرار داشته باشه.برای همین این دو تا رو با هم نمیشه استفاده کرد.جمله مفهومشو از دست میده.


نقل قول:
روفوس به زحمت خود را کشان کشان به داخل کشاند

اینجا هم سه تا کشان پشت سر هم استفاده شده و ترکیب جمله رو به هم ریخته.یا باید مینوشتین به زحمت خود را به داخل کشاند یا درحالیکه خودش را روی زمین میکشید داخل(یا وارد) شد.


نقل قول:
روزانه هزاران نفر به اشعار من اعتیاد دارند

اعتیاد پیدا میکنند درسته.یا کلمه روزانه باید حذف بشه.جمله رو دوباره بخونین متوجه اشکالش میشین.


نقل قول:
روی کتاب نوشته شده بود : " روزانه هزاران نفر به اشعار من اعتیاد دارند " ./

آخر پست کمی مبهم تموم شده.منظورتون خوب به خواننده منتقل نمیشه.اگه قبلش توضیح نداده بودین که کتاب رو روونا درست کرده هرگز نمیشد متوجه منظورتون شد.توضیح هم مربوط به اول پست بود و ممکنه خواننده کلا فراموشش کرده باشه.ضمن اینکه نکته چندان مهمی هم نبود.

اگه اشکال جمله های اشتباه و مفهومهای ناقص رو از پستتون حذف کنیم اشکال عمده ای نمیمونه.این اشکال جمله بندی در خیلی از موارد قابل چشم پوشیه.چون به هرحال اینجا کلاس ادبیات نیست.کسی که نقد میکنه هم ادبیات نخونده.ولی باید تا حدی باشه که رغبت خواننده رو به خوندن و ادامه دادن از بین نبره یا منظورتونو اشتباه نرسونه.بیشتر این اشکالات چیزایی هستن که فکر میکنم اگه پستو دوباره میخوندین متوجه نامتناسب بودنشون میشدین و احتمالا اصلاح میشدن.


خوب بود.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۹ شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۸

دلورس آمبریج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۸ سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۰ دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۹
از وزارت سحر و جادو !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 33
آفلاین
ارباب ، منتظر نقد گرانقدر شما هستیم !

پست 192 . ممنون ارباب


زندگی از بودن آغاز میشود و تا شدن ادامه می یابد . . .[i][b][size=large][font=Arial]پ


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۸

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از ل مزل زوزولـه .. گاو حسن سوسولـه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 553
آفلاین
درود.

ارباب بعد از مدتها یه رول-پست ، زدم .

اگه ممکنه " نقد"ش کنید.

ممنون


»»» ارزشـی متفکــر «««
.
.
.

باید که شیوه ی سخنم را عوض کنم!
شد..شد! اگر نشد دهنم را عوض کنم!!

I have updated a new yahoo account, plz add the last one!


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۱۱ جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
بررسی پست شماره 191 زندگی به سبک سیاه،روفوس اسکریم جیور:


روفوس عزیز

پست کوتاهی بود.اینو میشه یه نکته مثبت در نظر گرفت.پست کوتاه همیشه خواننده رو ترغیب به خوندن میکنه.


به کلمه وقتی بیش از حد تکرار بشه ارزش و مفهوم خودشو از دست میده.مثلا همین کلمه"کروشیو" که دائما در دیالوگهای لرد تکرار میشه.یه جورایی لوس شده و اون ارزش و ابهت اولیه شو از دست داده.تقریبا به جای فحش عمل میکنه:
نقل قول:
لرد با عصبانیت از روی صندلی اش بلند شد و با صدایی بلند نعره زد : کروشیو ، ارباب هیچ سوزنی رو امتحان نمیکنه . همین که گفتم .
- ولی ارباب ...

کروشیو یکی از مخوفترین طلسمهاست.به تکیه کلام لرد تبدیل شده.ظاهرا حتی دیگه اثرم نمیکنه!چون بعد از کروشیوی لرد روفوس با آرامش به حرف زدن و اعتراض کردن ادامه میده!


نقل قول:
مردی که ماری در دستانش داشت ، به او نزدیک شد و با عصبانیت به او زل زد . چهره ی او چقدر آشنا بود ... آری ... درست حدس زده ام ... او جدم بزرگوارم سالازار اسلیترین است

اینجا اول شخص و سوم شخص کمی قاطی شده.همین باعث میشه پاراگرافتون اون تاثیری رو که باید، رو خواننده نذاره.
نقل قول:
، به او نزدیک شد و با عصبانیت به او زل زد

"او" در اینجا لرده.ولی بعدش:
نقل قول:
درست حدس زده ام

کی حدس زده؟شما؟لرد؟لرد که تو جمله قبلی "او"بود.چرا یهو"من"شد؟باید همونطوری ادامه میدادین.مثلا میگفتین درست حدس زده بود.


نقل قول:
- تو ، تو چطور نواده ای هستی که حاظر نیستی به خاطر من درد را تحمل کنی ؟ تو که خود را بزرگترین جادوگر قرن نامیده ای ، حاضر نیستی تن به یک جسم کذایی بدهی ؟ تو ...

اولا حاضر درسته...دوما "تن به جسم کذایی بدهی:هم اشتباهه.احتمالا منظورتون اینجا درد و عذاب جسمی بود.سوما مگه لرد همه این کارا رو برای دیدن سالازار نکرده بود؟!الان سالازار تشریف آورد و فقط توصیه کرد که لرد طب سوزنی رو قبول کنه؟کمی عجیب بود.بهتر بود از شخصیتی غیر از سالازار استفاده میکردین.مثلا مادر لرد...


روی هم رفته خوب بود.مشکلو (ترس لرد از سوزن)به خوبی و بدون کش دادن ماجرا حل کردین.

موفق باشید
________________________________
بررسی پست شماره 21 فرهنگستان خانه ریدل،سیریوس بلک:

سیریوس عزیز

قسمت اول پستتونو که خوندم به نظرم جالب نبود که ملتو دوباره به سالن مسابقه برگردوندین ولی خودتو اوضاع رو کاملا روبراه و سوژه رو جمع و جور کردین.


ظاهر پستتون هیچ اشکالی نداره به نظر من.فاصله های لازم رو رعایت کرده بودین.شکلکها به تعداد لازم و در جایی که وجودشون مفید بود استفاده شده بودن.حتی در قسمتی که چندین شکلک جیغ رو پشت سر هم زدین.دستپاچه شدن ملت محفلی به خوبی نشون داده شده.

پاراگراف،جمله ها،تعادل بین فضاسازی(که تو پست طنز زیاد به این یکی احتیاج نداریم) و دیالوگ...همه به اندازه کافی وجود داشتن.


استفاده از متاع(!)های مورفین ایده خیلی خوبی بود.البته مشخص نشده داورا چرا بدون دلیل حاضر شدن برگردن و مسابقه رو ادامه بدن.ولی پست شما طوریه که خواننده زیاد به این نکته توجه نمیکنه.در واقع اهمیتی بهش نمیده.چون اگه میخواستین به اون قسمتم بپردازین و دلیل قانع کننده ای براش پیدا کنین قضیه بیخودی طولانی میشد.


مكس-----»مکث-قوطه ور----»غوطه ور

طنز این پست نسبتا ضعیفتر(در واقع، کمتر) از پستای قبلیتون بود.ماجرا رو اصلا پیش نبردین.فقط گره کوچکی رو که در سوژه ایجاد شده بود باز کردین.برای همین کارتون خیلی خوب بود.


موفق باشید.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۲۱ ۱۱:۱۲:۵۷



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
ارباب ... من شرمنده ام ... ولی با توجه به پست های قبلی که خوب از آب درنیومده بودند ... بیزحمت ، اینو هم نقد کنید ...
شرمنده ام ...
شطرنجی کنید !


در حد بوقلمون آباد سفلی !


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۸

سيريوس بلك قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۰ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۶:۲۲ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴
از موتور خونه جهنم !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1086
آفلاین
اي مشكي! اي سياه! اي متالك! اي رنگ روغن!

بيا و پست گران بهاي ما را نقد كن لطفا"!

مي دانم افت داشته است...



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۶ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
بررسی پست شماره 22 آموزشگاه مرگخواری،روفوس اسکریم جیور:

روفوس عزیز


نقل قول:
بلا با تعجب گفت : میخواد ارباب رو از بین ببره ؟ باید بلافاصله ارباب رو خبر کنیم .

خوب شروع کردین.ضمنا انتخاب بلا برای این کار هم جالب بود.بهتره سعی کنیم تا جاییکه ممکنه عادتها و رفتار شخصیتهای کتاب رو عوض نکنیم.تو کتابم بلا همیشه برای خبر کردن لرد پیشقدم میشد.


نقل قول:
- ارباب ، همونطور که اطلاع دارید ما به دستور خودتون چندتا از نوزاد ها رو برای جاسوسی به محفل فرستادیم ولی امروز یکی از نوزادها گفت که توی مقر محفلی ها ، دامبلدور به وسیله ی یک روح که چندتا زنجیر به دست و پاش آویزون شده ، شما رو ...

اینجا هم کار خوبی انجام دادین.سوژه رو تا جاییکه خواننده ممکنه متوجه نشده باشه توضیح دادین.چون جریان بچه های جاسوس از چند پست قبل یه این طرف مطرح نشده بود و خواننده مکنه گیج شده باشه که این بچه کیه و از کجا اومده.توضیحات شما موضوع رو براش روشن میکنه.


نقل قول:
صدای نعره لرد ، در تمام سرسرا ، پیچید .
- دامبلدور هیچ کاری نمیتونه بکنه ، در ضمن نمیشه به حرف های یه نوزاد اعتماد کرد .

این قسمت کمی غیر منطقی بود.لرد سیاه خیلی عجولانه اطلاعات رو رد کرد(حتی با وجود اینکه بعدا قبول کرد)، درحالیکه خودش بچه ها رو برای جاسوسی به محفل فرستاده بود.اگه قرار بود حرفشونو باور نکنه چرا این کارو کرد؟!


نقل قول:
ایوان و روفوس برای بررسی به مقر محفلی ها میرن !

قبلا هم چند بار تاکید کرده بودم که تا جاییکه ممکنه سوژه رو از عنوان تاپیک دور نکنین.مثلا اینجا لزومی نداشت ایوان و روفوس به محفل برن.ضمن اینکه جالب نیست مرگخوارا رو هی بفرستیم محفل.مقر محفل به جای سری و تقریبا غیرقابل نفوذه.بهتره همونجوری بمونه.
قبلا(دو سه سال قبل)هر جا این اتفاق میفتاد کسی که میخواست ادامه بده باید واقعا به انجمن یا تاپیک اشاره شده میرفت و ماجرا رو اونجا ادامه میداد.مثلا اینجا باید به یکی از تاپیکای مناسب محفل میرفت.ولی این کار باعث بی نظمی و به هم ریختگی سوژه ها و تاپیکا میشد.برای همین تا جاییکه امکان داره باید بذاریم سوژه تو تاپیک و انجمن (خانه ریدل) بمونه.خوشبختانه تو این سوژه جاسوسامون کار زیادی تو محفل ندارن و میتونن زود برگردن.


روش جاسوسی ایوان و روفوس غیر قابل قبول و حتی میشه گفت مسخره بود.

با حرفای آلبوس سوژه کمی پیچیده شده.یه کمی ساده تر بنویسین و جاهایی که لازمه بدون عجله توضیحات لازم رو بدین.مثلا وقتی قراره کسی حرفی رو قبول کنه دلیل کافی برای این کارش بیارین.

اشکالات جمله بندیتون برطرف شده .از شکلکا به اندازه کافی استفاده میکنین ولی در انتخابشون کمی بیشتر دقت کنین.استفاده از شکلک خنده شیطانی برای دامبلدور اینجا زیاد مناسب نبود.این معنیش این نیست که سفیدا نمیتونن خنده شیطانی بکنن یا خبیث بشن.یا اینکه دسته خاصی از شکلکها مال سیاهاس و نباید برای سفیدا استفاده بشه.هر دو گروه تو موقعیتهای مختلف میتونن خوب، بد،خوشحال،خبیث،عصبانی یا هر حالت دیگه ای داشته باشن و استفاده از همه شکلکها تو موقعیتهای مختلف برای اعضای هر دو گروه مجازه..فقط باید شکلک مناسب رو انتخاب کرد.اینجا زیاد برای این شکلک مناسب نبود.

بد نبود ولی میتونست بهتر باشه.با این حال نسبت به یکی دو پست قبلیتون پیشرفت کردین.

موفق باشید.




Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۴ پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین


ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۱۲/۶ ۲۳:۳۲:۳۱

خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۴۷ چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۸۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
بررسی پست شماره 58 در بحبوحه سیاهی، لودو بگمن:

لودوی عزیز

شروعتون عالی بود.بدون قطع کردن ارتباط با پست قبلی ماجرا رو ادامه دادین.استفاده از چند دیالوگ پشت سر هم به جذب کردم خواننده کمک میکنه.مخصوصا وقتی دو طرف ماجرا مشخص باشن.


نقل قول:
رز که به دلایل مختلفی از جمله وضع مالی خانواده اش و همین طور دوگانگی شخصیتی اش(خوانواده اش سفید و خودش سیاه) به شدت در حالت ترشیدگی به سر میبرد،

کل جمله خیلی قشنگ بود.مخصوصا قسمت دوگانگی شخصیت.ولی اون توضیح وسطش لاطم نبود.یه جورایی حال و هوای طنز آمیزو از بین برده.بعضی جاها بهتره این ریسک رو قبول کنیم که خواننده متوجه منظورمون نشه.لازم نیست همیشه درباره حرفا و کارای شخصیتها توضیح بدین.


نقل قول:
رز که به دلایل مختلفی از جمله وضع مالی خانواده اش و همین طور دوگانگی شخصیتی اش(خوانواده اش سفید و خودش سیاه) به شدت در حالت ترشیدگی به سر میبرد، با تمام قوا سعی میکرد که این خواستگار هم نپرد و از طرفی سعی دشت دل بارتی را به دست آورد و از طرفی جلوی خرابکاری دامبلدور را بگیرد.

جمله رو اینقدر با "و" های پشت سر هم بیخودی طولانی نکنین.خواننده خسته میشه.مخصوصا اون "و" بعد از "نپرد" لازم نبود.


پاراگراف " در خانه ریدل" عالی بود!خیلی خوب توصیف شده بود.تا آخرش مشخص نمیشه چه اتفاقی قراره بیفته.

درسته که اون دنیا(!)ممکنه مقامات بالاتر از لرد سیاه داشته باشیم.ولی لرد اونجا بیش از حد ترسو و ضعیف به نظر میرسه.لحن حرف زدنشم کمی...امممم....چاله میدونیه!


نقل قول:
- این قدر منو به خودم قسم نده! گفتی باب آگدن؟ کی به تو گفت هر ده بار میری تو بدن یک نفر؟ برای حلول در بدن جنازه بعدی آماده شو تامی!

سوژه رو تا حدودی عوض کردین ولی کارتون عالی بود.به نظر من ایده خیلی خوبی دادین که هر بار روح لرد وارد بدن یکی دیگه بشه.فقط امیدوارم نفر بعدی فراموش نکنه که روح لرد باید وارد بدن یه شخص مرده بشه.به هر حال سوژه خوبی دادین.


نقل قول:
بلافاصله پس از افتادن لرد مورفین جنازه را از روی تخت به پایین انداخت تا روی تخت نرم لرد بخوابد. لودو هم به سراغ نجینی رفت تا آبنبات و پفکش را کش برود و بلا هم رفت تا تفننی یک مشنگ کشی اساسی راه بیندازد. آنتونیون هم زنگ زد به دامبلدور تا چند شرط و شروط اضافه کند و خلاصه همه خیلی دقیق به نصایح لرد جامه عمل پوشاندند!

این قسمت هم عالی بود.


پستتون پر بود از غلط املایی و تایپی.ولی اونقدر نکته مثبت داشت که همه اون اشکالا رو جبران کرد.

خیلی خوب بود.

موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.