هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#40

گودریک گریفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۴ پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۲ یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۳
از قلعه ی هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 21
آفلاین
همه در تالار قلعه ی هارپی جمع شده بودند و این شب پر شکوه رو جشن میگرفتند عروس خانوم هم که بله رو گفته بود ............ گروهی در حال رقص و آواز بودن و عده ای هم در حال نوشیدن و صحبت با همدیگه....

صدای زیبای از دور به گوش می رسه و توجه همه به اون جلب میشه......

الستور: مینروا جون تو هم این صدا رو میشنوی؟؟؟؟؟

مینروا:آره....چه قدر قشنگه...........

الستور:کمی مشکوک به نظر میاد... ....

مینروا: اه اه اه الستور دست بردار دیگه ...به نظر من که همه چیز عالی و هیچ چیز مشکوک نیس ...مخصوصا صدایی به این قشنگی..........

در اون طرف سالن ...

خونی: چه صدای جالبی میاد تامی ژون .....
... ان طور نیس....

تامی:هان..؟؟
اهان چرا چرا خیلی قشنگه(در حالی که گوش هاشو گرفته)

فقط یه نفر این صدا رو بخوبی میشناسه و اون کسی نیس جز که آلبوس دامبلدور...
به طرف پنجره میره و با حرکت دستش معلومه که داره چیزی رو نوازش میکنه....
همه سعی میکنن تا اونو ببینن
کینگی که قدشو بلند تر کره و سعی میکنه بفهمه اون چیه
به اسنیپ که کنارش واستاده نگاه میکنه

اسنیپ:...........وای چقدر قشنگه... ماله کی میتونه باشه؟...(زیر چشمی به کینگی نگاه میکنه..)

کینگی :ااااا ........چی ....؟


از مخالفان نهراسید زیرا بادبادک با باد مخالف بالا میرود!!!!!


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۲۰:۰۴ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#39

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
هری نفس نفس زنان وارد میشه

هرمایونی: تا حالا کدوم گور...

هری: مگه جشن تموم شده

هرمایونی: نه ولی عروس بله رو گفته

رون : ولی خوب موقعی رسیدی هنوز شام و ندادن

هری:

هرمایونی: جون به جونتون کنن خودتونید و شکمتون

از اون طرف ونوس با عصبانیت در حالی که لباسش کاملا کیکی شده رد میشه

هری: سلام بالاخره کدوم وری شدی با مایی یا با ما نیستی

ونوس : زهر مار

و از سالن خارج میشه

الستور که از این صحنه ها خیلی عصبانی شده میگه : کاش نمیومد این پاتر ها یه شب خوش بودیم !



Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#38

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین
درهاي سالن خود به خود باز مي شن.

تالار بالماسكه واقعا با شكوه شده امشب.نورهاي سبز و قرمز و زرد وغيره تالار و رو روشن كرده و اين نورها در حال حركت هستن.يه موكت قرمز از دم در شروع مي شه و به دو تا صندلي زيبا و مجلل مي رسه.

مودي:بفرماييد عزيزم.

من:خواهش مي كنم.

دست به دست وارد سالن مي شيم!

در يه طرف سالن يه ميز طويلي گذاشتند كه روش انواع و اقسام غذاها رو گذاشتن.دارك لرد و سدريك به زور جلوي سوروس رو گرفتن!

سوروس:كو كو غذا!

بانوي سايه ها:لي لي لي لي لي :-D

ونوس:لي لي لي لي لي لي :-D

همه واندها را بالا گرفتن و از نوك واندها شون گل و جرقه هاي نور مي زنه بيرون...

من و الستور روي صندلي ها مي شينيم.

تقي خان داره واسه همه بندري ميخونه:

چه خوشكل...چه خوشكل...چه خوشكل شدي امشب.....

مرلين مياد جلو و پيام پايينو ميگه

من:...........بله!

همه:لي لي لي لي لي
:-D :-D :-D :-D :-D


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۹:۴۳ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#37

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۱:۲۹ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
طاقتم تموم شد خطبه رو بخونم؟
من الان كارتم تموم ميشه وا.
دوشيزه خانم مينروا مك گوناگال آيا بنده وكيلم با مهريه 1 گاليون و 1500 سيكل و 3000 نات و... به عقد دائم مداي الاستور مودي در بياورم. بنده وكيلم؟
بعد مرلين ليوان نوشابه رو برميداره و اينجوري ميخوره :pint:
مكگوناگال: من رفتم گل بچينم.
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
بانو سايه ها: عروس رفته گلاب بياره!
دوشيزه خانم ايا بنده وكيلم با مهريه مقرر شما را به عقد دائم مداي الاستور مودي دراورم؟
(لطفا كسي پيام نده تا عروس خانوم جواب بده)


امضا چی باشه خوبه؟!


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۹:۰۸ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#36

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی میبینه جشن آروم شده!
کینگزلی:آهای اصغر شیشه طلا بپر بگو خواننده ی سلطنتی با گروه ارکستر بیاد!
اصغر(از نیرو ها):چشم قربان و غیب میشه دو ثانیه بعد با چند نفر میاد!
کینگزلی:تقی هنجره طلا میخوام امشب آتیش کنی!
تقی:چشم قربان
تقی:نور ، صدا،دوربین،اون میکروفونو بده من بینم!،ارکستر آمادست؟ارکستر:بله!
تقی:بچها آهنگای بندری دوست داری؟
جمعیت:بله!
تقی:آآآآااااااااااااااا هه
ازون ور دنیا باز یه جغد رسیده
میبینی که عکسشو واسم کشیده
کوشش نوشته آهای الستور
میون ترانه ها و فصل دیدار
الستور با گونه های خیسش
واسه اون مینویسه
به اون وفادار به اون عزیزش
هدیه ی الستور به مینروا طلسم هاشه
روزی که طلسماش نیاد مگه صداشهههههههههه


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


بدون نام
مودی سوار بر جارو میشه و به طرف آرایشگاه راه میفته!
جارو با انواع و اقسام آت آشغال ها تزئین شده و از تهش هم یه سری دمپایی کهنه و قوطی پارسی کولا آویزونه.
مودی در حالیکه بهترین رداشو پوشیده و موهاش تو باد افشونه.
بوق بوق بو قققققققققققق
نیروهاش نوشابه ای شکمبولی:ایشالا به پای هم پیر شین!
عروس باید دومادو ببوسه...بوق بوق بببوق بوق
(و یکیشون شروع میکنه به فیلم برداری)
فیلمبردار:هووی مثلا دامادی ها؛یه کم مضطرب باش؛به ساعتت نیگا کن!
مودی یه نیگا به ساعتش میندازه ....
فیلمبردار:دستتو بزار رو قلبت
مودی
و دستشو میزاره رو قلبش..
نیروها:عروس ما چه خوشگله..

فیلمبردار از همه جهات فیلم میگیره.

مودی پشت در آرایشگاه وایستاده و میخاد در بزنه
فیلمبردار زوم کرده رو صورتش..
مودی با یه دستش فیلمبردار رو هل میده:بابا بزار ببینم دارم چی کار میکنم...
فیلمبردار اینو بخون بعد یه کاغذ میده دست مودی و مودی شروع میکنه بلند خوندن:
مینروا از اون روز که چشمم چشاتو دیدهه ههههههههههههه
نمیدونی دلم چی کشیده هههههههههههه
مینروا تویی خوشگل من؛یه دونه ی این دل من..........
و بعدش در رو میکوبه میاد تو .......
مودی از تعجب خشکش زده...

مودی:مینروا این تویی؟
بانوی سایه ها:نه بابا اون که مجسمه اس مدله!
مودی یه نفس راحت میکشه!
مودی:پس مینروای من کجاس؟
بانوی سایه ها:اونه هاش؛تو رو سرشه!
فیلم بردار میاد تو و شورع میکنه از همه دختر ها فیلم گرفتن... یواش به مینروا نزدیک میشه!
مودی یقه فیلم بردار رو میگیره:بی ناموس؛مگه ناموس نداری؟
فیلمبردار:نه بابا؛ناموس کیه؛من ناموس ندارم؛اصغر تو شاید داشتی باش!ببین آقا ناموس لازم داره..
فیلمبردار:حالا تو هم وقت گیر آوردی ها؛بعدا یه ناموس برات میخریم؛دیر شده بدو بریم.
مودی میپره مینروا رو میزاره رو کولش و از در میره بیرون.....
توی راه نیرو های شکمبولی شروع میکنن با ورد های مختلف انواع و اقسام قلب؛قلب ساده،قلب تیر خورده،قلب سوراخ و .. میسازن.
تا اینکه به در تالار میرسن....




Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۸:۳۸ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#34

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
وزیر داره با 70 نفر بادیگاراش و نیروهای شیشه نوشابه ای میاد هه سرشونو از در بیرون آوردن ببینن چه خبره!
کینگزلی نزدیک در میشه دستشو به نشونه ی ایست نشون میده!
کینگزلی رو به نیروها:برید استراحت کنید امشب حال حوصله بادیگارد ندارم!
یکی از نیروها:قربان پس اجازه بدید نیروهای مخفی و لباس شخصی رو بفرستیم!
کینگزلی :نه لازم نیست!
کینگزلی با ردای سرخ و با تاج وزارت وارد میشه!
الستور از خوشحالی در پوست نمی میگنجد!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


بدون نام
امیشاف و ونوس کنار هم نشستن.
امیشاف داره کیک عروسی رو می خوره!
در همین موقع دامبلدور از کنار امیشاف رد میشه.می خوره به پیش دستی امیشاف و کیک ها سرازیر می شه رو لباس ونوس.
ونوس سرش گرمه و متوجه نمی شه!
آمیشاف هم آروم میاد با دستمال پاک کنه لباس ونوس.
نهگهان ونوس متوجه امیشاف می شه که داره با لباسش ور می ره. عصبانی خیره می شه بهش.
آمیشاف میاد دوروبر رو نگاه کنه نگاهش میوفته به چشمای
ونوس که به اون خیره شده!... خشگش می زنه!
آمیشاف: ممممم ن . من من من ...
ونوس : بی مزه.. شوخی زشتی بود.
ونوس کیک خودش رو رو لباس و سر و صورت آمیشاف می ماله و میره!



Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۷:۵۸ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#32

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

در سالن آريشگاه

من رو صندلي نشستم و دو تا پوست خيار روي چشمامه
ساحره:ديگه چيزي نمونده مينروا!

من:انتظار نداشتم اين قدر طول بكشه!

ساحره:من يه مدل كاملا جديد را براي شما گذاشتم.مطمئنا كه پشيمون نمي شي.
بانوي سايه ها روي يه صندلي ديگه نشسته و داره موهاشو رنگ ارغواني روشن مي زنه.

من:بانو قيافه من چه طوري شده؟
بانوي سايه:خودت بعدا مي بيني!

من:اي بانو داري اذيت مي كني ها!
ساحره:خوب ديگه همه چيز درست شد.آماده تا سه ميشمارم چشماتو باز كن مينروا جان!يك...دو...سه!

من چشمامو باز مي كنم و ذوق شكه ميشم!

من:واااااااي خدااا جون....

موهام كه معمولا به پشت مي بستم حالا خيلي زيبا به صورت آبشاري روي شونه هام هست و ديگه رنگ خاكستري موهام كاملا رفته به جاش موهام به رنگ طلايي درخشان در اومده.صورتم هم انگار 60 سال جوانتر شده.

بانو سايه ها:ديدي بهت گفتم خوشكل شدي!
من:آره.........هيچ توقع نداشتم!!!

بانوي سايه ها:پاشو بريم لباس توي اون اتاق بپوش و بيا.الانه كه الستور بياد و شما رو ببره.

من: باشه.صبر كن

بعد از چند دقيقه من با لباس سفيد بلند و زيبايي كه روش فرشته ها دارن چنگ ميزنن ميام بيرون.روي سرم يه تاج پر از الماس گذاشتم كه نورش همه جا منعكس شده

بانوي سايه ها و ساحره با دهان باز دارن به من نگاه مي كنن.يه ساحره ديگه كه داشت موي يه دخترو ميبريد يه دفعه با قيچي زد نصف موهاي دختره رو پروند.

دختره: آهااااااااي...چي كار داري مي كني؟

بانوي سايه ها:عجب خوشكل شدي ها!!!

من:ممنون.لطف داريد

تق تق صداي در مي ياد.بانوي سايه ها ميره دم در و بر مي گرده ميگه:

يالا مودي اومد اون تورو بنداز سرت.زود باش دير شد.

من هم تورو ميندازم سرم و ميرم بيرون

مودي اون جا از تعجب خشكش زده

:-D :-D


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment


Re: جشن عروسي الستور و مينروا
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۳
#31

امیشاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۳۳ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۶
از همین بقل!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 88
آفلاین
من با ردای سرخ آلبالوییم وبا مو های شونه زده میام تو و کنار ونوس میشینم.
ونوس:وای امیشاف کجا بودی؟ چقدر از دیدنت خوشحال شدم.
من: رفته بودم لباس بخرم... خوشگله .نه؟
ونوس:واقعاً بهت میاد
مرلین:خب حالا همه اومدن،عقدو بخونم؟


شاید که این جهان، جهنم جهان دیگری باشد ... آلدوس هاکسلی







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.