مودی سوار بر جارو میشه و به طرف آرایشگاه راه میفته!
جارو با انواع و اقسام آت آشغال ها تزئین شده و از تهش هم یه سری دمپایی کهنه و قوطی پارسی کولا آویزونه.
مودی در حالیکه بهترین رداشو پوشیده و موهاش تو باد افشونه.
بوق بوق بو قققققققققققق
نیروهاش نوشابه ای شکمبولی:ایشالا به پای هم پیر شین!
عروس باید دومادو ببوسه...بوق بوق بببوق بوق
(و یکیشون شروع میکنه به فیلم برداری)
فیلمبردار:هووی مثلا دامادی ها؛یه کم مضطرب باش؛به ساعتت نیگا کن!
مودی یه نیگا به ساعتش میندازه ....
فیلمبردار:دستتو بزار رو قلبت
مودی
و دستشو میزاره رو قلبش..
نیروها:عروس ما چه خوشگله..
فیلمبردار از همه جهات فیلم میگیره.
مودی پشت در آرایشگاه وایستاده و میخاد در بزنه
فیلمبردار زوم کرده رو صورتش..
مودی با یه دستش فیلمبردار رو هل میده:بابا بزار ببینم دارم چی کار میکنم...
فیلمبردار اینو بخون بعد یه کاغذ میده دست مودی و مودی شروع میکنه بلند خوندن:
مینروا از اون روز که چشمم چشاتو دیدهه ههههههههههههه
نمیدونی دلم چی کشیده هههههههههههه
مینروا تویی خوشگل من؛یه دونه ی این دل من..........
و بعدش در رو میکوبه میاد تو .......
مودی از تعجب خشکش زده...
مودی:مینروا این تویی؟
بانوی سایه ها:نه بابا اون که مجسمه اس مدله!
مودی یه نفس راحت میکشه!
مودی:پس مینروای من کجاس؟
بانوی سایه ها:اونه هاش؛تو رو سرشه!
فیلم بردار میاد تو و شورع میکنه از همه دختر ها فیلم گرفتن... یواش به مینروا نزدیک میشه!
مودی یقه فیلم بردار رو میگیره:بی ناموس؛مگه ناموس نداری؟
فیلمبردار:نه بابا؛ناموس کیه؛من ناموس ندارم؛اصغر تو شاید داشتی باش!ببین آقا ناموس لازم داره..
فیلمبردار:حالا تو هم وقت گیر آوردی ها؛بعدا یه ناموس برات میخریم؛دیر شده بدو بریم.
مودی میپره مینروا رو میزاره رو کولش و از در میره بیرون.....
توی راه نیرو های شکمبولی شروع میکنن با ورد های مختلف انواع و اقسام قلب؛قلب ساده،قلب تیر خورده،قلب سوراخ و .. میسازن.
تا اینکه به در تالار میرسن....