هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۰:۳۰ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۴
#67

گبریل دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۲ شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۷:۵۹ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹
از محبت خار ها گل می شود
گروه:
کاربران عضو
پیام: 143
آفلاین
شانس واقعا هری خدای شانس بود جا دار به رمان بچه های بد شانس معرفیش کنیم یعنی دقیقا واسه اونا نوشته شد می تونن با هم خوش شانسی بیارن و بعد ملت هی براشون دل بسوزنن که چقدر بد شانسن

(اصلا روایت داریم در یونان باستان یه الهه داشتان به نام

هری پاتریوسم که الهه شانس بود می گن زئوس از رو هری ساختش)


حالا گذشته از جواب فانتزی بالا بله هری خوش شانس همون قدر که کسی که از سرطان جان سالم در می بر خوش شانس اما ایا این همه ماجراست ایا تا به حال به خوش شانسای بیماری خوف ناک سرطان و شباهتشون به هری دقت کردین که بدونین این شانس ریشه اش از کجا میاد

اول بیاین یه سری شباهت بین بین ولدمورت و سرطان بیان کنیم تا موضوع کاملا باز شه

1- هر دو تو کار کچلین یکی خودش کچل کرد (البته ولدمورت ملتم از دستش بس حرص می خورن کچل می شن) یکی بیماراش کچل می کن

2-ولدمورت تو دنیای جادوگری اسمشو نبر سرطان تو دنیای واقعی ما (باور ندارین برو به خانوادت بگو خاندان من سرطان دارم ؟؟؟؟؟؟ خودت مشاهد کن عکس العممل را دقیقا می گن اسمشو نبر فکرشو نکن و.............)

3- هر دو تو کار شکنجن بله مثلا سرطان یک سال قربانی رو شکنجه می ده (تا یا درمان جواب بد یا نه) ولدمورتم اسیر هاش شکنجه می داد مثلا الیوندور یک سال داشت شکنجه می شد

حالا بیماران و هری

شاید فهمیدن سریع سرطان کمک زیادی به درمان کن و هری هم کل سال داشت تلاش می کرد نقشه ولدمورت پیدا کن پس سریع می فهمید

روحیه واقعا می گم تسلیم نشدن و غصه نخوردن 50 در صد درمان سرطان که هری داشتش تسلیم نشد و نگفت که دیگه من تموم کارم امکان ندار و......... ولی خیلی ها جلوی ولدمورت گفتن و شکست خوردن

درمان شیمی درمانی و دامبلدور شاید بشه گفت دامبلدور درمان پیش رفته ای که برای سیاست مدار ها نه همه اقشار به کار گرفته می شه هری اونو داشت

اما در مورد موضوع اسیب به اطافیان سرطان یه بیماری خانوادس وکسی که سرطان دار خانوادش اسیب روحی روانی و مالی می بینن ولی ایا فرد سرطانی مقصر؟؟؟؟؟؟؟؟؟(البته هری دیگه تو این مورد شورش مسخر کرد بود بچم حق کاملا باشماست ,ملت جلو مینداخت و خودش طی عملیات انتحاری متواری می شد)
بله می بینی نک ه کسی که از سرطان جون به در می بر می گن چه شانسی اورد ولی امید خودش تسلیم نشدنش داروش و دقت در تشخیص به موقع بود که بهش شانس داد

و دلیل شانس هری دقت در اطراف واسه یافتن نقشه های ولدمورت (نه این که نقشه عملی شه تاز بیفته دنبال راه نجات)
دامبلدور درمانی که قوی تر از ان نداریم و امید و تسلیم نشدنش و این که ننشت از صبح تا شب گریه کن زندگی کرد با این که می دونست ممکن هر ان کشته شه شانسپیروزی بهش داد

پس علت قهرمان بودنش امیدش و تسلیم نشدنش نه شانس چون شانس بهش ندادن بدستش اورد (باشه که ما هم تو سختی های زندگی بدستش بیاریم)



[Steve Jobs]
Ooh, everybody knows Windows bit off apple

[Bill Gates]
I tripled the profits on a PC

[Steve Jobs]
All the people with the power to create use an apple!

[Bill Gates]
And people with jobs use a PC

[Steve Jobs]
You know I bet they made this beat on an apple

[Bill Gates]
Nope, Fruity Loops, PC

[Steve Jobs]
You will never, ever catch a virus on an apple

[Bill Gates]
Well you could still afford a doctor if you bought a PC



پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۲۳:۵۳ پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴
#66

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
ریگ من با یه بخشی از حرفات مخالفم!
من منکر اینکه پاتر دوستای بی نظیری داشت نمیشم! اما یه چیزایی بود که اصلا دست اون نبود. یه چیزایی هم بودن، که فقط باید یکی مث پاتر باشی که بتونی واقعا بهشون تن بدی. بذار مثال بزنیم...
شاید کمتر آدمی پیدا شه که بدونه با مردنش، شاید همه چی درست شه و بعد با پای خودش بره و بمیره! اکثریت مردم در چنین موقعیتی؛ احتمالا فرار میکننن. به دورترین نقاط می رن و سعی می کنن فراموش بشن. فقط برای اینکه چند سال بیشتر زنده بمونن.
من فکر میکنم قهرمان بودن هری، به جز چیزایی که اون بالا نوشته شد، بخاطر یک چیز مشخص باشه! جمله ای از دامبلدور " این انتخاب های ماست که شخصیت ما رو می سازه و نه صرفاً مهارت هامون"
انتخاب های اون بود که موقعیت های زندگیشو ساخت.اون و اطرافیانش. اگر لی لی انتخاب نمی کرد که بخاطر پسرش التماس کنه! اگر انتخاب نمیکرد که خودش رو به جای فرزندش فدا کنه، این حماسه اتفاق نمی افتاد.
اگر پتونیا، ورای همه احساسات بدش، نسبت به خواهر عجیب غریبش، و خانواده عجیب ترش، نگهداری از اون بچه رو انتخاب نمی کرد، مصونیتی اتفاق نمی افتاد. و احتمالا هری در یک پرورشگاه بزرگ میشد.
اگر هری به سنگ اهمیتی نمی داد و اصلا دنبالش نمی رفت. خوب خطری پیش نمیومد که اون بخواد پی اش رو بگیره! کار رون در اون شطرنج قابل تقدیر بود. ولی فایده ای نداشت اگر هری نمیفهمید سنگ جادو رو چطوور به دست بیاره. در اون موقعیت، این انتخاب خودش بود که سنگ رو میخواد بخاطر در امان نگه داشتنش. و اگر هری موفق نمیشد تلاش رون و هرمیون هم بیهوده بود.
اگر انتخاب نمیکرد جینی رو پیدا کنه، اصلا به حفره نمی رسید. اون این کار رو انتخاب کرد به خاطر دوستش و به خاطر محبتی که دیده بود. پس این دوستی بی نظیر به نوعی دو طرفه بود. به خاطر همون دوستی و وفاداری خاص بود که فوکس به سراغش اومد و بعدا درمانش کرد. مضاف بر اینکه اونجا رون موند و اصلا وارد تالار نشد. اینکه هری به دامبلدور وفادار بود و اینکه فوکس اون وفاداری رو حس کرد اصلا شانس نبود!
در مورد سیریوس بلک هم همینطوره! چند نفر آدم وجود دارن که وقتی بهشون خبر میدی یه نفر میخواد تو رو بکشه، برن و سعی کنن اون آدم رو پیدا کنن؟ همه دنبال سوراخ موش می گردن و سعی میکنن تا جایی که ممکنه نامرئی باشن. نه اینکه برن و دنبالش بگردن. اینکه اون انتخاب میکنه اسنیپ رو طلسم کنه و برای سیریوس بلک فرصت بخره تا توضیحاتش رو بشنوه یک انتخابه نه یک شانس. اینکه اون موفق میشه سپر مدافع رو اجرا کنه نه یک شانس . و حتی کاری که هرمیون میکنه! هرمیون می تونست چیزی در مورد اون زمان برگردان نگه! حتی با وجود اشاره دامبلدور. ولی به خطری که ممکنه بخاطر رفتن به گذشته، تهدیدش کنه، اهمیت نمیده! و انتخاب میکنه که به گذشته بره! حتی قسمت های بد داستان هم، بر اثر انتخاب بودن. اگر ولدمورت، نویل رو انتخاب می کرد. چه تضمینی بود که الیس هم جلوی ولدمورت بایسته. اگر راز دار یک نفر دیگه بود، راز لو نمی رفت. اگر اسنیپ انتخاب میکرد که چیزی رو که شنیده به اربابش نگه. حتی ورای اینها، اگر دارسلی ها رفتارشون رو طوری انتخاب میکردن که هری تصمیم می گرفت به هاگواترز نره.
اگر در سال چهارم، هاگرید تصمیم می گرفت که به هری نگه چی در پیش داره. در مرحله اول به راحتی حذف می شد. و اگر هری تصمیم می گرفت جوانمردی به خرج نده و به سدریک درباره اژدها نگه، توی همون مرحله دوم باقی می موند. اگر انتخاب میکرد که خودش به تنهایی جام رو برداره, سدریک هم منتقل نمیشد.اگر همونجا انتخاب میکرد که تسلیم ولدمورت بشه، دوئلی اتفاق نمی افتاد که بخاطر طلسم هاش، اشباح مرده ها برگردن و اون بتونه فرار کنه.
اگر تصمیم نمی گرفت با آمبریج بجنگه و اگر ارتش رو تشکیل نمی داد. اگر تصمیم نمی گرفت رویایی رو که دیده با استادای دیگه در میون نذاره و خودش بره سیریوس رو نجات بده ، اگر تصمیم نمی گرفت دنبال بلا بره و به خون خواهی پدرخونده اش اونو طلسم کنه، بلا اربابش رو احضار نمیکرد و دوئل بین هری و ولدمورت هم رخ نمیداد که دامبلدور بخواد دخالت کنه! حتی همونجا، هری می تونست تصمیم بگیره که دوئل نکنه! دامبلدور می تونست انتخاب کنه که هری تسخیر شده رو بکشه ( البته اون در این مورد آگاهی داشت)
و همینطور وقایع سال ششم. اگر نارسیسا نمی ترسید، اگر بلا همراهش نمی رفت. اگر اسنیپ تصمیم میگرفت پیمان نبنده. اگر هری وقتی ماجرا رو فهمید تصمیم می گرفت با دراکو بجنگه. اگر قضیه رو به روی اسنیپ می اورد. اگر انتخاب نمی کرد که کتاب شاهزاده رو نگه داره. اگر طلسم ها رو امتحان نمی کرد. اگر به جای سکتوم سمپرا، از طلسم دیگه ای روی دراکو استفاده میکرد. اگر تصمیم نمی گرفت دامبلدور رو ترک کنه. اگر فلور انتخاب نمی کرد با بیل بمونه! اگر ریموس انتخاب نمی کرد....
اگر دارسلی ها بلاخره انتخاب نمی کردن زیر امنیت جادوگرا برن. اگر کینز اون شب اونجا نبود. اگر یکی از اون هفت نفر، انتخاب دیگه ای می کرد. اگر دانگ فرار نمی کرد. اگر الیوندر حرفی نمیزد. اگر هری تصمیم نمی گرفت دنبال هوروکراس ها بره. اگر به مدرسه بر میگشت. اگر اسنیپ به حرف دامبلدور عمل نمیکرد. اگر رون واقعا انتخاب نمی کرد برگرده. اگر ابرفورث تصمیم نمی گرفت مراقب هری باشه. اگر دراکو تصمیم می گرفت حقیقت رو بگه! اگر اون گابلین انتخاب نمی کرد که خیانت کنه. اگر اونا به مدرسه بر نمی گشتن. اگر هاگوارتز تصمیم نمی گرفت به هری کمک کنه. اگر هری با پای خودش نمی رفت به طرف مرگ. اگر اسنیپ کبیر تصمیم نمی گرفت که به طرف سپیدی برگرده.اگر نارسیسا انتخاب می کرد که حقیقت رو بگه و اگر هری تصمیم می گرفت مرده باقی بمونه!
همه چیز به شانس ربط نداشت. به نظر من هر کسی توی این داستان بسته به انتخاب هاش، تا حدی قهرمان بود. و هری پاتر، قهرمان کتاب شد . نه فقط بخاطر شجاعتش. نه فقط بخاطر مهربونی اش. نه فقط به خاطر دوستاش. نه فقط بخاطر شانس... بلکه به خاطر انتخاب هایی که داشت. و داشتند...


ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۸ ۰:۰۶:۲۳

تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴
#65

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۷ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۷:۵۴ پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸
از یو ویش.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 279
آفلاین
پاتر فقط و فقط خوش شانس بود نه چیز دیگه! در تمامی شرایط سخت دوستانش رو انداخت جلوی خودش و بجای خودش به اونا آسیب رسید... بجای هری مادرش رو کشتن،بجای هری رون توی اون شطرنج غول پیکر قربانی شد،بجای هری سدریک کشته شد،بجای هری سیریوس به فناوری واصل شد،بجای هری...!

اگه مادرش بجاش کشته نشده بود اون همون موقع مرده بود. اگر دورسلی ها مسئولیتش رو قبول نمیکردن هم مرده بود. اگر رون و هرمیون نبودن یازده سالش که بود مرده بود. اگر رون و فاکس نبودن دوازده سالش که بود مرده بود.اگر اون تایم تراول انقدر دقیق انجام نمیشد سیزده سالش بود مرده بود. اگر سدریک نبود و انقدرم همه چیز اتفاقی اتفاق نمیفتاد و انقدر خوش شانس نبود چهارده سالش بود کشته شده بود. اگر دامبلدور به موقع سر نمیرسید پونزده سالش که بود کشته شده بود. اگر دوباره دامبلدور به موقع سر نمیرسید شونزده سالش هم که بود کشته شده بود! و در نهایت اگر مجموعه عظیمی از اتفاقات پیاپی کاملا وابسته به شانس به کمکش نمی اومد و در نهایت نارسیسا مالفوی کمکش نمیکرد هیفده سالش که بود مرده بود.

بنابرین هری فقط خوش شانس بود و دوستان محشری داشت! کسانی رو داشت که بخاطرش فداکاری کنن،کسانی که بجاش کشته بشن. بار ها و بار ها.

و این چیزی نیست که بتونه اسمش قهرمان باشه.

#گند_زدم_به_کتاب


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۷ ۲۱:۵۸:۰۳

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۱ جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴
#64

زنو فیلیوس لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۸ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۶:۵۲ دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
هری قهرمان بود چون
1)مهربون بود.
2)فقط به خودش فکر نمی کرد.
3)از قدرتش سوء استفاده نمی کرد.
4)زود اعتمادش رو از دست نمی داد نسبت به افراد.
5)فردی بخشنده بود.



تصویر کوچک شده

آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و
با انسانها زندگی میکنن،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و
با غرورشون زندگی میکنن


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴
#63

marna


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۷ شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۱:۴۷ پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴
از فعلا سطح زمین
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
هری قهرمان نبود سایه ی یک قهرمان ناخواسته بود تو داستان های هری پاتر کارکتر های سیاه و سفید وجود ندارن و همه ی شخصیت ها خاکستری اند پس مانمی تونیم مرزی بین قهرمان و ضدقهرمان قائل بشیم چون دراون صورت تام رایدل هم یک قهرمانه چون برای هدفی که داره میجنگه ، دمبلدورهم قهرمانه چون میخواد از اون چه که وجود داره دفاع کنه و...
ولی هری هیچ هدفی نداره و صرفا درشرایط خاص یک سری اعمال خاص رو انجام میده که نه براش برنامه ریزی کرده ونه حتی براش اهمیت داره پس تصادفا وبه خواست دیگرشخصیت هادرگیر حادثه میشه


وقتی نور حکمرانی می کند تاریکی قدرت می گیرد
حتی ماه درخشان وتابنده نیز درون خود نقطه ای تاریک دارد


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴
#62

لونا لاوگودold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۳ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۰:۱۹ جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵
از خونه بابام
گروه:
کاربران عضو
پیام: 251
آفلاین
اون قهرمان بود چون
1-فقط به فکر خودش نبود
2-شجاع بود
3-حاضر بود جونشو بده تا دوستاش زنده بمونن
4-از تجربیاتش استفاده میکرد
5-همیشه کارهای خوب میکرد
و...
اما مهمترین دلیل از نظر من اینه که اون یه شجاع سفیده و همین برای قهرمان شدن کافیه...










هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است

Only Raven

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
#61

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
بنظرم این تاپیک، تاپیک جالب و چالشی ایه. از اول پستاشو تا الان یه نگاه انداختم. نظرات متفاوتی بود. بعضیا فکر میکنن هری صرفا خوش شانس بوده و بعضیا فکر میکنن بخاطر شجاعتش لقب قهرمان شایسته شه.

به هر حال چه خوشمون بیاد چه نیاد، هری پاتر بعنوان شخصیت اصلی کتاب مطمئنا بیشتر از هر شخصیتی طرفدار داشته چون بیشتر کتاب در مورد اونه و حتی هر عنوان کتاب قبلش یه بار اسم هری رو داره و طرفداران میلیونی هری و رولینگ اگه از این شخصیت و تکرار مداومش در داستان خوششون نمیومد مطمئنا کاری نمیکردند که هری پاتر تبدیل به یکی از پرفروشترین کتاب های تاریخ بشود.

بنظرم رولینگ در مورد هری پاتر روی نکات خیلی جالبی دست گذاشته بود. بعنوان مثال، خودمم قبلا پست زده بودم اینجا، یه بار دیگه یه نکته از اون پست قبلی رو یادآوری میکنم. رولینگ در نهایت روی این نکته دست گذاشت که قهرمان واقعی با پای خودش به استقبال مرگ میره در راه هدفش، کاری که از همه کارهای جهان مطمئنا سخت تره. اگه همچین موقعیتی براتون پیش اومده باشه یا پیش بیاد مطمئنا متوجه عمق این قضیه میشید. رولینگ روی جادوهای خیلی خاص یا نکات خیلی غیرعادی دست نذاشت. در نهایت صرفا به یه نکته رسید که در راه هدفت تا کجا پیش میری و اونجاست که از تو یه قهرمان میسازه یا یه ضد قهرمان.

رولینگ در مورد هری یه هنر واقعی به خرج داد. یه بچه که پدر و مادر نداره رو برجسته کرد. یه وجود حقیر و ضعیف. پسری که از اول با عنوان پسری که زنده ماند معروف شد. از ابتدای زندگیش چالش هاش شروع شده بود. بعد از تولد بغرنجش، بدترین نکته سپردنش به خانواده خاله مشنگ و حسودش بود که باز هم اگر همچین موقعیتی و زندگی های چند ساله اینجوری در همچین موقعیت هایی رو تجربه کرده باشید میدونید که اینکار هم یکی از سخت ترین و مزخرفترین کارهای جهانه.

بعد از اون، در یازده سالگی به خیال خودش از اون وضعیت فلاکت بار نجات پیدا کرد و توسط هاگرید به هاگوارتز آورده شد ولی چالش اصلی از اونجا شروع شد. اینکه هری اجتماعی نبود و سخت با بقیه خو میگرفت دردسر ساز بود و همینطور وجود افراد مثل سوروس اسنیپ شجاع در هاگوارتز که بخاطر جیمز، اصلا از هری خاطره خوبی نداشت و مدام بهش ضد حال میزد. دراکو و بچه های اسلایترین هم بودن و در همین اثنی همیشه جادوی سیاه و ولدمورت در کمین بودن.

بعد از مبارزه اون با ولدمورت در انتهای کتاب اول و با باسیلیسک در انتهای کتاب دوم، در کتاب سوم درگیر پدرخوانده ش سیریوس شد و فهمید ماجرا اونجوری که همه فکر میکردن نبوده. در کتاب چهارم هم که دیگه اوج سختی ها بود. دراومدن اسم هری از جام آتش و انجام مبارزاتی که در قد و قواره جوان هایی بود که حداقل چند سال از او بزرگتر بودند. حسادت دوستانش و ضد حال های بقیه هم مزید بر علت شده بود. حتی رابطه ش با رون شکرآب شد و در نهایت وقتی جام آتش را به دست آورد اون یه رمزتاز بود به سمت قبرستان احیای مجدد ولدمورت!

یکی از مهمترین نکات همینه. هری قهرمان شد چون همیشه در نهایت وقتی فکر میکرد همه چیز درست میشه بدترین ضدحال رو میخورد ولی کم نمیاورد! و دوباره هم با ولدمورت روبرو شد و خیلیامون ایراد میگیریم که یکی از مسخره ترین قسمت های کتاب و خرشانس بودن هری اینجا ظهور میکنه که هری یه تنه ولدمورت و ارتشش رو پیچوند و از قبرستان با کمک طلسم های عجیب و غریبی که مردگان در انجامش کمکش کردند نجات پیدا کرد ولی نکته اینجاست که اون از اول اسمش دنبالش بود.

رولینگ با ما خیلی صادق بود. از اول به ما نشون داد با چه پسری روبرو هستیم. پسری که زنده ماند وقتی حتی هنوز نوزاد بود! مشخصه که همچین شخصیتی در طول کتاب نخواهد مرد. اون از بد تولد نجات پیدا نکرد تا در وسط راه و مبارزه بمیره. اون برای هدف بزرگتری متولد شده بود و در هر صورت باز هم زنده ماند.

نکته جالب اینجاست که هری در راه مسابقات جام آتش کاملا سرویس شد و در انتها که با سدریک جام رو تقسیم کرد و فکر کرد حداقل کمی آرامش خواهد داشت به جای رفتن روی سکوی قهرمانی رفت به قبرستان! و بعد از اینکه از قبرستان برگشت در حالی که کاملا متزلزل شده بود و روح مادر و پدرش رو دیده بود و احساسی شده بود و سدریک در در نهایت بهت، از دست داده بود دید که هاگوارتز هم بهم ریخته و یکی از چالش های اصلی دوباره شروع شد.

اینکه هیچکس حرف هری و دامبلدور رو باور نمیکرد که هری با چشمای خودش دیده ولدمورت برگشته و دامبلدور از طریق سوروس متوجه این قضیه و تجمع مرگخواران در قبرستان شده. اینجا بنظر من یکی از سخت ترین قسمت ها دوباره شروع شد. همه به چشم یک متوهم به هری نگاه میکردند و مدام طرد میشد حتی نه توسط دوستان و هم مدرسه ای های خودش توسط وزارت سحر و جادو و اهرم هاش مثل "پیام امروز" و ریتا اسکیتر.

و دوباره یکی از جالب ترین قسمت هایی که رولینگ در مورد شخصیت هری روش دست گذاشت اینجا بروز کرد، جایی که هری ای که اینهمه ماجرا رو تنهایی پشت سر گذاشته بود باز هم در اینجا کم نیاورد! نکته همینه. اینکه اگه میدونی چیزی درسته هیچ وقت کم نیاری حتی اگر همه مسخره ت کنن. رولینگ داره سعی میکنه ضمن داستان به ما درس هایی هم بده و خیلی برام جالبه که روی نکات خیلی خاص یه انسان معمولی دست گذاشته. یعنی ما فکر میکنیم این کتاب بیشتر جادویی و غیر عادیه ولی چیزی که داستان کتاب رو رقم میزنه جادو نیست، بلکه انتخاب های قهرمانش یعنی هری پاتره.

خلاصه هری باز هم با وجود سن کمش و همه تهمت های همسن و سالان خودش و حتی بزرگسالان و وزارت سحر و جادو کم نیاورد و شخصیت خودش را هم پست نکرد یعنی فرضا پیشنهاد های وزیر سحر و جادو رو در ادامه قبول نکرد و نذاشت ازش سو استفاده کنن و ملعبه دست وزارتخونه بشه.

و دوباره هم یک چالش جدید، وزارتخونه علنا با اون و دامبلدور و هاگوارتز درگیر شد و آمبریج روان پریش را به هاگاورتز فرستاد و باز هم ماجراهای اون و اذیت هایی که هری تحمل کرد بوجود اومد و باز هم هری کم نیاورد! رواینگ مدام و مدام این نکته رو غیر مستقیم به ما میگه. باز هم کم نیاورد. هری پاتر کوچولو کم نیاورد، هری پاتر نوجوان کم نیاورد و باز هم کم نیاورد...

حتی جاهایی بود که تنها کسی که هری حداقل در ذهن خودش به او تکیه میکرد یعنی دامبلدور هم از او فاصله گرفت چون فکر میکردن ولدمورت میتونه ذهن هری رو بخونه و با اون ارتباط برقرار کنه. در هایت دامبلدور هم با رشادت و فداکاری سوروس کشته شد.

و کتاب هفتم که دیگه اوجش بود. هری بهمراه هرمیون و رون فراری شدند. وقتی کل کشور زیر تاخت و تاز مرگخواران و موحودات سیاه بود و در نهایت هم بعد از اینهمه ماجرا و وقتی تازه دل هری به یه دختری مثل "جینی" خوش شده بود، بعد از تجربه ناخوشایند "چوچانگ"، در نهایت تازه سخت ترین قسمت ماجرا و تصمیم گیری فرا رسید. یعنی این رولینگ هری رو سرویس کرد به تمام معنا.

تازه جایی فرا رسید که هری در وسط یک عروسی و جایی که احساس میکرد آرامش پیدا کرده و داشت جینی رو نگاه میکرد فهمید باید از همه چیز دست بکشه و بزنه به دل کوه و کمر و فراری بشه!!

و بعد هم ماجراهایی بوجود اومد که خودتون بهتر میدونید و در نهایت زمان تصمیم گیری بزرگ فرا رسید و هری بین زنده ماندن و نابودی هدفی که برای اون به دنیا اومده بود یعنی نابودی ولدمورت و یا مردن و به تحقق رسیدن اون هدف انتخابش را کرد و با جثه کوچکش یکه و تنها به سمت مرگ قدم برداشت. به همین راحتی و خوشمزگی!

البته این کتاب بیتشر برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده ولی در دل خودش مفاهیم خیلی عمیق و پیچیده ای داره و رولینگ همه چیز هم بی حساب و کتاب ننوشته هر چند بعضی جاهاش غلو آمیز بنظر میرسه یا شاید ما درک نکنیم ولی هدفی پشت همه ش بوده. مثلا یه قسمت که همیشه برای من سوال بود این بود که چرا رولینگ اینقدر بچه گانه با ولدمورت و مرگخواران رفتار کرده حداقل از لحاظ ظاهری منظورمه. هر آدمی که بده که قیافه ش شبیه ولدمورت و مرگخواران و زامبی ها و موجودات سیاه نیست که، چرا رولینگ بزرگسالانه تر با این قضیه برخورد نکرده؟!!

ولی وقتی فکر میکنی شاید هم بعضی توصیفاتش بدون دلیل نبوده. مثلا گروهی که امروز همه دنیا با اون درگیره یعنی "داعش" رو ببینید. ظاهر افراد این گروه رو هم ببینید:

با اون قیافه جنگلی و ماقبل تاریخشون و لباس های سیاهشون به مرگخواران بی شباهت نیستند.

شاید واقعا خیلی از افراد پلید حتی ظاهرشون هم پلید میشه. شاید ما فکر کنیم اینها مفاهیم بچه گانه هستند ولی خیلی وقت ها صادق باشند. به هر حال همیشه سیاه سیاهه و سفید سفید. چه پیچیده ش کنیم چه روراست ببینیمش.

چقدر نوشتم.



پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#60

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
بازم میگم فداکاری


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#59

مادام هوچ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۸ شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۴۹:۱۱ دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲
از زمین کوییدیچ هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 112
آفلاین
به نظر من چون هری پاتر خیلی شجاع بودو راه درست وخوبی رو انتخاب کردوفداکارو مهربون وکلا فوق العاده بود


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بزرگترين دليل قهرمان بودن هري چيه؟
پیام زده شده در: ۱۱:۲۳ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#58

کوین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۲۷ دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 34
آفلاین
شجاعتش و همچنین این که هر کسی کاری براش میکرد هری جبران میکرد











شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.