# گوینده اول
$ گوینده دوم
~ لینی وارنر
واسه شادی دل دست اندکاران پشت صحنه ی رادیو، گویندگان حالت چهره شون رو هم به نمایش گذاشتن.
===============
موسقی دلنشینی پخش میشه و گوش جان رو نوازش میکنه، پس از اتمام موسیقی، بالاخره اولین برنامه رادیو وزارت تو اون روز (بامداد در حقیقت - نصف شب
) آغاز میشه.
#: سلام خدمت تمامی شنوندگان عزیزی که به دولت موقت و مقتدر ِ وزیر آمبریج ایمان آوردن و در این بامداد ِ زمستانی جلوی رادیوهاشون نشستن و به برنامه ی ما گوش میدن. اما ما امروز سلام دیگه ای هم برای عده ای دیگه داریم.
$: درسته! این یه فرصت بزرگه که وزیرآمبریج در اختیار همگان قرار داده و ما بار دیگه اونو به گوش شما عزیزان شنونده میرسونیم. سلام بر ...
#: تمام کسانی که سرشون به سنگ خورده و پشیمون و نادم از کرده ی خودشون موندن که الان باید چی کار کنن. کسایی که هنوز پیغام های وزیرآمبریج رو نشنیدن و پاتیل چه کنم چه کنم در دست گرفتن.
$: بله، منظور ما شماهایی هستین که به زیر پرچم چیزکشی ـه مورفین گانت پناه برده بودین و الان متوجه این اشتباه بزرگتون شدین. شماهایی که مسیر درست رو انتخاب کردین و از آزکابان بیرون اومدین و میترسین که به دلیل اشتباه گذشته تون مبنی بر طرفدار وزیرگانت بودن، در دولت جدید هم پذیرفته نشین.
#: شماهایی که شب و روزتون رو با ترس از دستگیر شدن طی میکنین. ترس از گانت به خاطر فرار کردن و ترس از وزیرآمبریج به خاطر قرار گرفتن در لیست تحت تعقیبا.
$: اما شما کاملا در اشتباه هستین. وزیر آمبریج اونقدر بزرگوار و بخشنده هستن که همه تون رو با آغوش باز میپذیرن. نه تنها شمارو از لیست خارج میکنن بلکه دستتون رو میگیرن و بهتون کمک میکنن تا از نو شروع کنین.
#: باور ندارین؟ شاهد عینی براتون آوردیم! ما از یکی از همین کسانی که دچار اشتباه شده بود، اما بعدا توبه کرد و به دولت موقت و مقتدر ایمان آورد، دعوت کردیم تا بیاد و برامون ماجراشو تعریف کنه.
$: تا شما به یقین برسین که این ها وعده و وعیدهای توخالی و دروغین نیستن و حقیقت دارن. این شما و اینم مهمون این برنامه ... لینی وارنر!
~: منم سلام عرض میکنم.
#: ما که میدونیم، اما میشه به شنوندگانمون هم بگین که آیا واقعا این حقیقت داره که در ابتدا توی جبهه ی مورفین گانت بودین؟
~: بله خب ... حقیقت داره! اما لطفا این اشتباه بزرگ منو به رخم نکشین، همونطور که وزیرآمبریج نادیده گرفتن، شما هم فراموش کنین.
$: مطمئن باشین که این آخرین باریه که این لکه ی ننگ بزرگی که در کارنامه ی زندگیتـ...
#: مزاح میکنه. این حقیقتا آخرین باره و فقط و فقط هم به خاطر آگاه کردن ـه هرچه بیشتر مردمه. که کسانی که وضعیتی مشابه شما داشتن بفهمن که این پایان راه نیست و راه برگشتی هم دارن.
~: خب پس ادامه میدم. من خودم اشتباهم به یه ساعتم نکشید، سریعا متوجه حرفای ضد و نقیض گانت شدم و اون موقع بود که خیلی ترسیدم. گفتم ای بابا، الان اینورو که نمیخوام، اونورم که میدونه من با گانت بودم، چی کار میتونم بکنم؟ همینطور که با ناامیدی داشتم تو خیابونا راه میرفتم و زیرلب تکرار میکردم توبه میکنم ... توبه میکنم ... یهو خود شخص وزیرآمبریج جلوم ظاهر شد.
$: خود ِ خودش؟
~: بله دیگه، خودش. من قبلا یه نامه ازش دریافت کرده بودم که دعوت به پیوستن بهش و باقی موندن در پستم یعنی معاونت کرده بود، اما محل نذاشتم و خواستم که به گانت وفادار بمونم. حالا فک کنین یهو دیدم که وزیرآمبریج جلومه. اصن مونده بودم! گفتم که دیگه فاتحه م خونده س.
#: خب خب، بعدش چی شد؟
~: هیچی دیگه، گویا ایشون شنیده بودن که من زیرلب میگفتم توبه میکنم و اینا. واسه همین با آغوش باز ازم حمایت کرد و یکی از گربه هاشم همونجا درجا بهم هدیه کرد. ملاحظه بفرمایین ...
- میووو میووو ...
~: بله صدای گربه ی مذکور بود. به هر حال، وزیرآمبریج نه تنها توبه ی منو پذیرفت و قبول کرد که از این پس یکی از اونا باشم، بلکه منو بعنوان معاون خودش قرارداد و سمت قبلیم رو بهم برگردوند. رووناییش خیلی حرکت بزرگوارانه و سورپرایز کننده ای بود.
#: جالبه ... پس یعنی شما تایید میکنی که هرکس متوجه اشتباهش بشه و توبه کنه و به شما پناه بیاره، مورد آزار و اذیت قرار نمیگیره و برعکس در جمع خودتون میپذیرینش و یکی از خودتون میکنینش؟
~: بله من اطمینان کامل میدم که همینطور میشه و هیچ برخورد دیگه ای جز گشودن آغوش دولت موقت و مقتدر به سوی اونا، باهاشون نداریم. من خودمم مسئول امور استغفار و پذیرش توبه ها و توبه کنندگان هستم و از همینجا به همه اعلام میکنم که کافیه بگین "توبه میکنم"، اونوقته که ما اونجا حضور پیدا میکنیم. اگه مطمئن بشیم که توبه ی شما حقیقت داره و از توی قلبتون نشات گرفته، مسیر درست رو بهتون نشون میدیم و انگ تحت تعقیب بودن رو از روتون برمیداریم. Be Sure.
$: مرسی از توصیحات جامع و کاملتون. کلام آخر؟
~: اونو ولش کن یه چیز دیگه رم یادم رفت بگم.
ضمن اعلام اینکه منتظر باشین تا از مقاله، مصاحبه، برنامه تلویزیونی یا چیز دیگه ای که بزودی در مورد
تعداد توبه ها و توبه کنندگان به بیرون داده میشه آگاه بشین، باید بگم که راه دوم بازگشت به زیر پرچم دولت موقت و مقتدر اینه که به باجه ی وزارتخونه مراجعه کنین و شماره ی 1 رو فشار بدین.
- دیری ری ری ری رینگ ...
~: خب مثل اینکه مسائل دولتی پیش اومده باز. دیگه فکر کنم هرچی لازم بود رو برای توبه کنندگان عزیز توضیح دادم. اجزه مرخص شدن میدین؟
#: با تشکر از حضور گرمتون. از طرف شنوندگان هم از شما خدافظی میکنیم.
$: خدافظ!
~: ، بای بر همگی!
#: همونطور که همه گوش کردین، امور استغار و پذیرش توبه ها و توبه کنندگان شبانه روز فعالیت خودشو ادامه میده و هروقت بخواین میتونین بهش مراجعه کنین.
$: بعد از این سخنان چون درّ گرانبها، حالا میرسیم به ادامه برنامه ...
.
.
.
.
.
.