هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: مسابقات دوئل هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۱۹:۱۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۱
#8

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
-چی کار میکنی؟چقدر با عجله.خوب یواش تر غذا بخور.

-مجازات دارم دیگه.باید برم.قضیه امروزو که یادت هست؟

-چی؟

-اوه یادم رفت.تو نبودی.سر کلاس تغییر شکل... باور کن حواسم نبود.مک گونگال داشت میگفت که تغییر شکلت خوب

نی.منم گفتم...نخندیا.گفتم نه بابا همه از خنده ترکیدن.منم مجازات گرفتم.

-تو دیوونه ای.به مک گونگال؟

-دیه باید برم.

شامم رو با تمام عجله خوردم و پریدم پیش مک گونگال.

پشت در وایستادم و نفس نفس زدم.

یعنی مجازاتم چی بود؟من به هزارتا استاد متلک بدتر پرونده بودنم ولی به مک گونگال....نه.ولی مگه میکشتتم؟

مجازات استادا که ترس نداره.تازه رییس گروهم نبود که بتونه کاری بدتر از مجازاتو انجام بده.

فقط یه آدم خشک و مقرراتی بود.همین.بلاخره جراتمو جمع کردم و در زدم.

-بله؟

-پروفسور.منم.مجازات دارم.

ر باز شد و مک گونگال گفت:

-اوه بله دوشیزه گرین گرس.ولی به دفتر مدیر باید برید.به دفتر پروفسور اسنیپ.ایشون خودشون میدونن که باید

چی کار کنن.

منم با همن گستاخی همیشگی گفتم:

-ولی من نمیدونم.

مک گونگال یک دفعه کاملا جدی شد و گفت:

-خودت میفهمی!!!

توی دلم غر غری کردم و رفتم به سوی مجازات.

یعنی اون مرگخوار میخواست باهام چی کار کنه؟

اون مرگخوار؟...

وای.همیشه میخواستم مرگخوار بشم.

تا وقتی که تو راه بودم،این افکار ولم نکرد.

گلومو صاف کردم و با دیدن چهره ی مخوف پروفسور سیوروس اسنیپ گفتم:

-سلام.

-سلام دوشیزه گرینگرس.برای دوئل با من اماده ای؟

-چ...چی؟دوئل با شما؟من؟

-بله.

و خنده ی مرموزی سر داد.

منم که نمیخواسم مسخرم کنه خودمو جمع کردم و گفتم:

-آماده ام

-خوب شد.بریم فضای باز تا جلوی دانش آموزا دوئل کنیم تا بیشتر مجازات بشی.و البته طلسم های اشتباه

به در و دیوار نخوره.

بلاخره دوئلمون شروع شد و من برای شروع در معرض اکسپلیار موس قرار گرفتم و بدون سلاح شدم.

بلاخره طاقت منم حدی داره.

رفتم کنار اسنیپ و یه مشت به دلش زدم و چوبدستیمو پس گرفتم.

داد زدم:

- استیوپفای.

ولی بهش نخورد.

طلسم وینگار دیوم له ویوسا رو هم شلیک کردم.

اصلا این دیگه چه طلسمی بود؟پرواز اشیا.

اسنیپ،شی ای که راه میرود و حرف میزند؟؟!!!

خلاصه حدودا 6 تا طلسم دیگه شلیک کردم و اسنیپ جاخالی داد.

اصلا وردی نمی گفت.چرا؟؟؟

واقعا چرا؟؟؟؟????

بلاخره یه وردی گفت و من نقس زمین شدم.

و باخنتم.

به همین راحتی.

خلاصه از شر مجازات خلاص شدم.

یه نفرم به طرفم اومد و گفت:

-چون باختید باید 300 بار بنویسید:من نباید به معلم ها بی ادبی کنم.ودوباره هم مجازات دارید.

به این میگن آخر بد بختی...

....

اه.من بیچاره...







تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: مسابقات دوئل هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۲۲:۳۱ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۱
#7

لیلی پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۰۳ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۴:۴۶ پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵
از هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 111
آفلاین
از زمان خاموشی تقریبا دوساعتی گذشته بود ومثل همیشه راه رو های هاگوارتز روسکوت فرا گرفته بود .
مثل همیشه تنها کسانی که در این موقع شب خواب نبودند لی لی وجیمزبرادرش بودند که عادت داشتند این موقع شب برن به کلبه هاگرید
برای تمرین معجون سازی اونجا برن اما متاسفانه موقع رفتن به یه مشکل بزرگ یعنی اقای فلیچ برخوردن وفلیچ اونا رو به دفتر مدیر برد.
_لی لی میگم الان کارمون ساخته است خودت که بابا رو می شناسی ... :vay:
_نگران نباش اون با من تو اصلا دخالت نکن من حلش می کنم.
_ای شما ورجک های موذی جلونر بیفتین تا جناب مدیر به حسابتون برسه.
_همچین میگه موذی اینگار ما موشیم به مرلین قسم اخرش من یه بلایی
سر این میارم جیمز ببین کی گفتم
تقریبا بچه ها به دفتر جناب مدیر رسیده بودن بعد از اینکه فلیچ بچه ها رو به مدیر تحویل داد از اتاق بیرون رفت.
هری فوق العاده عصبی بود ودر اتاق رژه میرفت بچه ها هم کم کم داشتن از رفتار پدرشون می ترسیدن.
_لی لی مرلین به دادمون برسه می ترسم ازش l:
_خاک توسر ولدمورت کنن که مثلا تومردی از یه بچه هم ترسوتری......
درحالی که بچه ها درحال پچ پچ درگوش هم بودن هری حرف اخر لی لی روشنید وباصدایی که زمین رومی لرزوند گقت:
_ازتون انتظار قانون شکنی نداشتم ،تو خجالت نمی کشی که اشتباه می کنی ونمی ترسی الان بهت نشون میدم که یه من ماست چقدر کره داره.
سپس نگاهی به لی لی که خیلی خونسرد ایستاده بود وبه رفتار های پدرش نگاه میکرد می کرد انداخت وگفت:
_تو لی لی لونا پاتر ،حالا که اینقدر احساس غرور می کنی بهتر بامن دوئل کنی تا بهت نشون بدم که باید از من بترسی.
لی لی خیلی خونسرد واروم انگارکه اتفاقی نیفتاده گفت:
_قبول من مشکلی ندارم هرچی شما بگین قبول می کنم توسالن دوئل منتظرتون هستم.
سپس با جیمز از دفتر مدیر بیرون رفتن.
هری که از گستاخی دخترش کارد میزدی خونش درنمی امد فوری به سمت سالن دوئل رفت .

.
.
.
در سالن دوئل که الان پرشده بود از دانش اموزانی که با قیافه خواب الود اونجا جمع شده بودن وهاج واج به هم نگاه می کردن ومدام از هم می پرسیدن: که چه اتفاقی داره میفته ولی هیچ کس چیزی نمیدونست .
با امدن هری همه دانش اموزان ساکت واروم سرجاشون ایستادن،هری ابتدا به دانش اموزان وسپس به لی لی که انگار امده بو پیکنیک نگاه کرد.
لی لی وهری تعظیمی کردن سپس لی لی گفت:
_جناب مدیر هچین دیرهم نشده می تونید انصراف بدید اخه زشته یه وقت از یه دختر بچه شکست بخورین.
هری که دیگه کلافه شده بودوداشت می ترکید سریع گفت:
_اسپلیار موس
اما لی لی جاخالی دادوسپس لی لی گفت:
_ریداکتو
هری که انتظار هچین طلسمی رونداشت نتونست از خودش دفاع کنه ومتاسفانه پسری که زنده موند ،هری پاتر بزرگ از دختر خودش شکست خورد


ویرایش شده توسط لی لی لونا پاتر در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۲۳ ۱:۴۰:۴۴

دانش بهترین هدیه است وشجاعت بهتر


پاسخ به: فرار از هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۹:۵۲ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱
#6

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
شروع

- « گودریک؟ کجایی پس؟ »

این صدای جسی بود که گودریک را که در حال بررسی راهرو منتهی به کلاس جادوی سیاه بود ، صدا می کرد.

گودریک برگشت و گفت: « خلوته! باید خیلی سریع حرکت کنیم وگرنه خیلی بد میشه! آماده ای هری؟ »

هری که عینکش را درست می کرد ، گفت: « اره! » و شروع به حرکت به سمن کلاس جادوی سیاه کرد. وقتی به در رسید ، ایستاد. آب دهنش را قورت داد و چند ضربه بر در زد.

صدایی آمد: « کیه؟ »

هری بعد از کمی درنگ گفت: « منم استاد! هری ... هری پاتر! »

دیری نگذشت که در باز شد و استاد درس جادوی سیاه یعنی انتونین دالاهوف در را باز کرد و خنده ای کرد و گفت: « هری پاتر معروف! بیا تو! »

هری داخل شد و دنبال آنتونین که در حال رفتن به سمت صندلی مخصوص خودش بود ، رفت. در کنار او ایستاد و همینکه خواست حرفی بزند ، آنتونین زودتر گفت: « چطوری هری؟ درسات رو خوب می خونی؟ بالاخره تونستی طلسم کروشیو رو اجرا کنی؟ » و خنده ی بلندی کرد.

هری بار دیگر آب دهنش را قورت داد و گفت: « نه هنوز! ولی دارم کم کم ... موفق می شم! »

آنتونین از صندلی بلند شد و به طرف کمد کتاب ها رفت و در حالی که کتابی را برمی داشت ، شروع به صحبت کرد: « می دونی هری؟ کروشیو خیلی طلسم باحالیه! می تونی باهاش دشمنت رو دیوونه کنی! این خیلی لذت بخشه! »

در بین صحبت های انتونین هری به گوشه کنار کلاس نگاه می کرد تا بتواند کلید دروازه هاگوارتز را پیدا کند. همه ی بچه های مدرسه می دانستند که انوتنین کلید ها را در اتاق خودش نگه می دارد.

حرف های انتونین تما شده بود ولی هری متوجه او نبود و همش به اطراف نگاه می کرد. انتونین که متوجه رفتار عجیب هری شده بود ، گفت: « هری؟ دنیال چیزی می گردی؟ »

هری کمی ترسید و چند قدم عقب رفت و من من کنان ، گفت: « نه! نه استاد! »

انتونین خنده ای کرد و گفت: « چرا! داری دنبال چیزی می گردی! شاید دنبال این می گردی! نه؟ » و از جیبش کلید بزرگی درآورد.

سکوتی حکمفرما شد و هری که شانسی نداشت فکر احمقانه ای به سرش زد و در یک آن به طرف انتونین رفت و خواست کلید را بقاپت ولی انتونین سریع تر بود و جاخالی داد و هری بر روی زمین افتاد!

آنتونین گفت: « متاسفم آقای پاتر! مجبورم شما رو بدجوری مجازات کنم ... »

در همین لحظه از در نیمه باز کلاس گودریک و جسیکا وارد شدند و همینکه انتونین متوجه آنها شد ، گودریک طلسمی به طرفش فرستاد و آنتونین به عقب پرت شد و با دیوار برخورد کرد.

جسیکا خیلی سریع کلید را از دست انتونین گرفت و گودریک نیز هری را بلند کرد هر سه به سرعت شروع به حرکت کردند. انتونین نیز خیلی زود بلند شد و به دنیالشان راه افتاد.

جسیکا برای همه ی گریفی ها در حیاط منتظر انها بودند ، طلسمس فرستاد و به انها اطلاع داد که به سمت دروازه هاگوارتز بروند. آن سه به سرعت می دویدند و هم به طلسم هایی که انتونین به سمتشان می فرستاد ، جا خالی می دادند.

در یک آن گودریک برگشت و طلسمی به طرف انتونین فرستاد اما از شانس بد بهش برخورد نکرد اما بعد از طلسم خودش را به انوتین زد و هر دو روی زمین ولو شدند.

جسیکا و هری ایستادند ولی گودریک داد زد: « شما برید من حسابشو می رسم! »

هری نگاهی به جسی کرد و بعد از چند ثانیه سکوت بهش گفت: « برو به طرف دروازه و منتظر ما دو تا بمونین! » هری این را گفت و به طرف گودریک رفت! جسیکا هم مجبورن به طرف دروازه رفت!

انتونین بلند شد و طلسمی به طرف گودریک فرستاد و او را بیهوش کرد اما قبل از اینکه بتواند به هری نیز طلسمی بفرستد ، هری طلسم بیهوشی به طرف فرستاد و او را بیهوش کرد ولی دیگر زنگ خطر مدرسه زده شده بود و گروه ایجاد نظم و انضباط مدرسه که شامل همه ی اسلایترینی ها بود ، در تمام مدرسه پخش شده بودند.

هری گودریک را بلند کرد و هر دو شروع به دویدند کردند اما قبل از اینکه به در خروجی از قلعه برسند و وارد حیاط مدرسه شوند ، توسط گروه ایجاد نظم و انضباط گرفته شدند.

حدود بیست نفر بودند که همشان اسلایترینی بودند. سر دسته آنها که دراکو بود ، جلوتر آمد و رو به هری گفت: « متاسفم کله زخمی! گیر افتادی! » اما در همین حین تمامی گریفی از طرف حیاط به انجا امدند و هر یک طلسمی به طرف اسلی ها فرستادند و نیمی از آنها را نقش بر زمین کرد.

هری نیز از فرصت کرد و خیلی زود با طلسمی دراکو را نقش بر زمین کرد. تنها چند نفر از اسلی ها باقی مانده بودند که انها نیز با دیدن گریفی ها ، فرار کردند.

گریفی ها به همراه یکدیگر شروع به دویدن به سمت دروازه کردند. دروازه باز بود و انها دیگر ازاد بودند.


پایان


تصویر کوچک شده


پاسخ به: مسابقات دوئل هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۲۳:۱۶ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
#5

هوگو ويزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۳ چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۰:۳۶ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲
از لینی بپرسید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 362
آفلاین
سیاهی همه جارو فرا گرفته،تمام مشعل های هاگوارتز خاموشه و دانش اموزان مجبورن با ورد لوموس تردد کنند
تق
-مگه آزار داری دیوانه
-به من میگی دیوانه؟مگه تو نمیدونی یک پسر نباید با کله بره تو شکم یه دختر بیناموس!!!
-تو دختری؟اینقدر صدات کلفت و خشنه که تو تاریکی ادم فکر میکنه از این مردای سیبیلو باشی ها!!!
-اصن تو کی هستی؟لوموس.
-رز؟تویی؟
-اره هوگو منم.
هوگو از این که چراغ های هاگ خاموش بود و اینقدر فحش به خواهرش داده بود ناراحت بود گفت:من مدیر تعیین میکنم،من تو دهن این مدیر میزنم.
رز که دست به کمر واساده بود و به هوگو نگاه میکرد گفت:واه،واه،واه،چه غلطا!!!تو کی باشی که بخوایی به مدیر بگی بالا چشت ابرو ءه؟
هوگ که خیلی احساس گولاخی میکرد شونه بالا انداخت و گفت : حالا مگه مدیر کی هست؟
رز از ترس صداشو آروم کرد و اهسته در گوش هوگو گفت: جینی ویزلی
-ها من بگو فکر کردم مدیر کیه.اون که عمه مونه که . ناراحت نباش خودم با مذاکره حلش میکنم

""دفتر مدیر""

تق تق تق
-بله؟
هوگو از کسی که پشت میز دید تعجب کرد،اون جینی سابق نبود.خیلی خشمگین به نظر میرسید
-میخواستم درباره ی روشنایی مدرسه صحبت کنم
-غلط کردی،برو بیرون حال و حوصله ات و ندارم
-ولی شما نمیتونید با م اینجوری صحبت کنید
-میبینی که میتونم مشکلیه؟
هوگو که از بی ادبی های عمه اش خیلی ناراحت شده بود آستیناشو بالا زد و گفت:نیگاه کن خاله تا اینجا احترامتو نگه داشتم ولی مشکلی نی امشب سالن دوءل مشکلا رو برطرف میکنیم زد زیاد.


""امشب،سالن دوءل""

هوگو پسرکی سینزده ساله در سمت چپ سالن و جینی جادوگری پر آوازه در سمت راست سالن

جینی که بردشو حتمی میدونس گفت:هنوز خیلی دیر نشده هوگو هنوزم میتونی انصراف بدی،ولی بدون اگه ببازی باید تا آخره عمرت ت اشپز خونه ظرف بشوری
-حرف زیادی نزن،پترفیکوس توتالوس
صدای جیغ،دست و هورای ملت فضا رو پر کرده بود،چجور یک پسر بچه تونست رییس هاگوارتز رو اونم تو یک ضربه شکست بده
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آیینه ی عبرت دان.
قابل توجه خانم ویزلی




همه برابر اند ولی ارباب برابر تره

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


پاسخ به: مسابقات دوئل هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۲:۰۷ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
#4

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
مسابقات خردادی هاگوارتز :


مسابقه ای در مورد فرار هاگوارتز برگذار خواهد شد در این تاپیک برای ماه خرداد که کلاس ها تعطیل شده !

توضیحات :

هر کدوم از دانش آموزان هاگوارتز به دلیلی مجبور میشن با مدیر مدرسه دوئلی انجام بدن . این دوئل رو شرح بدید . اینکه به چه دلیل و اتفاقات بعدیش به اختیار خود شما هست . مدیر مدرسه رو هم هر کسی خواستید میتونید در نظر بگیرید .

این مسابقات دو مرحله داره . مرحله اول هر تعداد که شرکت کنن ، نصفشون به مرحله دوم و نهایی میرسن . مثلا اگر 6 نفر شرکت کنن ، 3 نفر به مرحله دوم میرسن.

مدت مرحل اول : 1 خرداد ، 10 خرداد !

جوایز :

هر نفر که شرکت کنه ، 5 امتیاز برای گروهش میگیره.
هر کسی که به مرحله دوم برسه 10 امتیاز برای گروهش میگیره.

به علاوه اینکه در آخر 3 تا پست برتر مشخص خواهد شد و جوایزش به ترتیب زیر هست :

نفر اول : 30 امتیاز
نفر دوم : 20 امتیاز
نفر سوم : 10 امتیاز

موفق باشید !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



پاسخ به: فرار از هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۲:۰۳ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
#3

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
مسابقات خردادی هاگوارتز :


مسابقه ای در مورد فرار هاگوارتز برگذار خواهد شد در این تاپیک برای ماه خرداد که کلاس ها تعطیل شده !

سوژه :

دانش آموزان وارد هاگوارتز شدن و فهمیدن که یک مرگخوار مدیر هاگوارتز شده . ظلم در مدرسه بیداد میکنه و کلاس تدریس جادوی سیاه اجباری برای همه قرار داده شده ! هر دانش آموز دنبال راهیه که از هاگوارتز فرار کنه . این وسط مشکلاتی هست که شما باید پرورشش بدین !


مدت : 1 خرداد تا 15 خرداد !

جوایز :

هر نفر که شرکت کنه ، 5 امتیاز برای گروهش میگیره به علاوه اینکه در آخر 3 تا پست برتر مشخص خواهد شد و جوایزش به ترتیب زیر هست :

نفر اول : 30 امتیاز
نفر دوم : 20 امتیاز
نفر سوم : 10 امتیاز

موفق باشید !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



فرار از هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
#2

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
آیا از هاگوارتز خسته شده اید ؟

آیا فکر میکنید به اندازه کافی جادوگری یاد گرفته اید و دیگر نیاز به شرکت در کلاس ها ندارید ؟

آیا فکر میکنید مدیر و معلم های هاگوارتز در حال تلف کردن وقتتان هستند ؟

در این تاپیک همه با هم سعی به فرار از هاگوارتز خواهیم داشت .




"توضیحات بیشتر در پست بعدی"


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



مسابقات دوئل هاگوارتز !
پیام زده شده در: ۱۹:۲۳ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
#1

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
برای تفریح بیشتر و در زمان تعطیلی هاگوارتز این مسابقات برای علاقه مندان برگذار خواهد شد .

در این ترم ، مسابقات از 1 خرداد تا 15 خرداد به صورت دو مرحله ای انجام خواهد شد .


موفق باشید !


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.